سیاست خارجی تنشآفرین آمریکا در دولت ترامپ
از یک سال پیش که دونالد ترامپ در کاخ سفید مستقر شده است، و حتّی پیش از آن، اسم او همواره با امّا و اگرها و حرف و سخنهای زیادی همراه بوده است. توییتهای صبحگاهی او همیشه مایهٔ خبرسازیهای رسانههای بزرگ شده است. از ماجرای ساختن دیوار در مرز آمریکا و مکزیک یا موضوع جنجالی دخالت احتمالی روسیه در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا گرفته تا گفتههای و کرداردهای توهینآمیز و تحقیرکنندهٔ این رئیسجمهور آمریکا نسبت به زنان و مهاجران و سیاهپوستان و دگرباشان، یا خبرهای مربوط به آلودگیهای زندگی جنسی او و کتابی که بهتازگی دربارهٔ یک سال اقامت او در کاخ سفید منتشر شده است، همگی خوراکی بوده است برای گزارشها و خبرسازیهای «جنجالی» رسانههای بزرگ آمریکایی و غیرآمریکایی در سراسر جهان، که گاه تا چندین هفته و ماه ادامه داشته است.
امّا بخش بزرگی از اینها به نظر میآید بیشتر موضوعهایی جانبی برای انحراف افکار عمومی از موضوعهای بسیار مهمی باشد که بهویژه در داخل خود آمریکا به زیان عامهٔ مردم و زحمتکشان آن کشور در جریان است، که تازهترین نمونههای آن کاهش نرخ مالیات ابَرثروتمندان و لغو بیمهٔ درمانی همگانی است که در زمان ریاستجمهوری اوباما برقرار شد. ولی سوای این جار و جنجالهای توییتی و خبری، دونالد ترامپ و دولت او موضعگیریهای جنجالبرانگیز و ارتجاعی دیگری هم بهویژه در امور بینالمللی داشتهاند که حاکی از دیدگاههای سلطهطلبانه و زورگویانه و جنگطلبانهٔ محافل حاکم و مسلط بر کاخ سفید است. دارودستهٔ ترامپ و حزب جمهوریخواه تا میتوانند در عرصهٔ سیاست خارجی آمریکا به سود محافل قدرت و جنگطلب یکهتازی میکنند و انگار آمریکا را ملک طلق خود میدانند. اقدامهایی مثل دخالت دادن جارد کوشنر، داماد ترامپ، در عرصهٔ سیاست خارجی دولت آمریکا و بهویژه در ارتباط با اسرائیل و عربستان سعودی برخی از سیاستمداران آمریکایی را نیز به واکنش در برابر ترامپ واداشته است تا جایی که حتّی فکر استیضاح و برکناری او را مطرح کردهاند تا دستکم حفظ ظاهر شود.
با وجود همهٔ این یکهتازیها، در آغاز دوّمین سال ریاستجمهوری دونالد ترامپ، شاهد رشد و گسترش مقاومت مردمی در برابر ترامپ و دولت او چه در داخل آمریکا و چه در عرصهٔ بینالمللی هستیم. برای مثال، زمانی که دونالد ترامپ اعلام کرد که قصد دارد سفارتخانهٔ آمریکا در اسرائیل را از تلآویو به اورشلیم منتقل کند، این تصمیم او با مخالفت گستردهٔ بینالمللی روبهرو شد، از جمله در سازمان ملل متحد و حتّی از سوی متحدان دولت آمریکا در سراسر دنیا. «کارزار همبستگی با فلسطین» در بیانیهای که منتشر کرد نوشت: «این تصمیم ترامپ نشان از بیتوجهی آشکار و بیپروا نسبت به قوانین بینالمللی، حقوق مردم فلسطین، و افکار عمومی جهان است» و به تنشهای شدیدتری در منطقهٔ خاورمیانه منجر خواهد شد.
نمونهٔ دیگر، تهدید ترامپ به نادیده گرفتن و لغو یکجانبهٔ توافق هستهیی اتحادیهٔ اروپا و پنج کشور عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد (موسوم به ۱+۵) و اعمال تحریمهای یکجانبه بر ایران است. تعلیق تحریمها یکی از موارد کلیدی برجام بود که به دلیل همین کارشکنیها هنوز به طور تمام و کمال عملی نشده است. پس از اعلام نظر ترامپ، نهفقط دولتمردان اتحادیهٔ اروپا، بلکه حتّی مشاوران امنیتی ترامپ، و وزیران دفاع و امور خارجهٔ دولت او نیز با این تصمیم ابراز مخالفت کردند.
تلاش ترامپ برای رفع و رجوع کردن شکست سیاست آمریکا در خاورمیانه از راه اعلام و اعمال تحریمهای تازه برضد سوریه نیز به جایی نرسید، و از سوی دیگر، مخالفت با اقدامهای جنایتکارانهٔ بزرگترین متحد منطقهیی آمریکا یعنی عربستان سعودی هم با آشکار شدن میزان فاجعهٔ انسانی ناشی از جنگ این کشور در یمن بهسرعت در حال افزایش است.
در بریتانیا و به دعوت ترزا مِی نخستوزیر، قرار بود دونالد ترامپ در نیمهٔ دوم ماه ژانویهٔ ۲۰۱۷ برای بازگشایی ساختمان جدید سفارت آمریکا در جنوب لندن به آن کشور سفر کند. هزینهٔ این ساختمان که مجهز به جدیدترین سیستمهای امنیتی و دفاعی است، یک میلیارد دلار بوده است. امّا به بهانهٔ این سفر، مخالفتهایی با ترامپ و سیاستهای جنگطلبانه و نژادپرستانهٔ او به راه افتاد تا حدّی که ترامپ مجبور شد دیدار خود از لندن و بازگشایی سفارتخانهٔ جدید آمریکا را لغو کند. در پی لغو سفر ترامپ، نمایندهٔ کارزار «در مقابل ترامپ بایستید» گفت: «این یک پیروزی برای میلیونها نفری است که با نژادگرایی ترامپ، اعتیاد او به جنگ، تبعیض جنسیتی، و رفتار توهینآمیز و تحقیرکنندهٔ این میلیاردر نسبت به مردم عادی مخالفاند.» صدیق خان، شهردار لندن، هم گفت که دلیل واقعی اینکه ترامپ دیدار از لندن و بازگشایی سفارتخانهٔ جدید را لغو کرده است، این است که «پیام مردم را فهمیده است» که مردم با سیاستها و اقدامهای متعصبانه و زورگویانهٔ او مخالفاند. در این میان، بوریس جانسون وزیر امور خارجهٔ بریتانیا توییتی به پشتیبانی از ترامپ نوشت و گفت که نمیگذارد که روابط آمریکا و بریتانیا به خطر بیفتد!
یکی دیگر از شاهکارهای اخیر دونالد ترامپ، در جلسهٔ مشاورهٔ دو حزب جمهوریخواه و دموکرات آمریکا دربارهٔ قوانین مهاجرتی، «خلادونی» خواندن کشورهایی (از قارهٔ آسیا و آفریقا و آمریکا) بود که شهروندانشان به قصد مهاجرت یا پناهندگی به آمریکا میروند. گفتنی است که گریز این انسانها از میهن خود اساساً به علّت سیاستهای استعماری یا جنگافروزانه و ویرانگر آمریکا و متحدانش، یا حمایت قدرتهای امپریالیستی بزرگ از حاکمان مرتجع این کشورها، و رشد فقر و گرسنگی و آسیبهای زیستمحیطی ناشی از سیاستهای زیانبار این قدرتهاست. اظهارات نژادگرایانهٔ ترامپ نسبت به اهالی هاییتی نیز بهقدری توهینآمیز بود که حتّی سفیر آمریکا در آن کشور به حالت اعتراض از مقام خود استعفا داد. این طرز صحبت ترامپ نشان از دیدگاههای بهشدّت تحقیرآمیز و تبعیضآمیز و سلطهطلبانهٔ این رئیسجمهور قویترین قدرت اقتصادی جهان دارد. روشن است که این بیان ترامپ از همه سو مورد حمله قرار گرفت و قاطعانه محکوم شد. اتحادیهٔ آفریقا اعلام کرد که «بهویژه با توجه به این واقعیت تاریخی که آفریقاییها چگونه به صورت برده به آمریکا برده شدند…»، این بیان ترامپ واقعاً نگرانکننده است.
شاید قابلتوجهترین مورد، رخدادهای پیرامون شبهجزیرهٔ کره بعد از حدود یک سال تنش میان آمریکا و جمهوری دموکراتیک خلق کره باشد. سوای موضوع «تکمهٔ بمب هستهیی» و لجبازی کودکانهٔ ترامپ دربارهٔ بزرگتر بودن تکمهٔ آمریکا، باید گفت که آنچه در یک سال گذشته رخ داد نشان از تمایل و شوق آشکار ترامپ به راه انداختن یک ماجراجویی نظامی در آن منطقه دارد. در کرهٔ جنوبی، حتّی «مون جِی این» رئیسجمهور کشوری که دولتش روابط بیش از حد نزدیکی- در حدّ فرمانبرداری- با دولت آمریکا دارد، به نظر میآید که همانطور که در کارزارهای انتخاباتی بهار گذشته قول داده بود، نوعی سیاست تنشزدایی با همسایهٔ شمالی را مطرح کرده است. ولی به هر حال، بحران شبهجزیرهٔ کره این منطقه را بیثبات کرده است، به طوری که دولت راستگرای شینزو آبه در ژاپن نیز از فرصت استفاده کرده است و میخواهد مادهٔ ۹ قانون اساسی بعد از جنگ جهانی دوّم ژاپن را تغییر دهد. این مادّه از قانون اساسی ژاپن، فعالیتها نظامی این کشور را تا حدّ زیادی محدود کرده است. همهٔ فعالان صلح و کارشناسان سیاسی میدانند که تنها راه مطمئن و بیخطر برای حلوفصل این بزرگترین تهدید جهان به جنگ هستهیی پس از بحران موشکی کوبا، فقط و فقط مذاکره بین طرفهای درگیر است. برخلاف ادعای ترامپ که تهدیدهای او باعث شده است که در آستانهٔ برگزاری المپیک زمستانی، کرهٔ شمالی تن به مذاکره به کرهٔ جنوبی بدهد، باید گفت که لجنپراکنیهای خصومتآمیز ترامپ اتفاقاً هیچ کمکی به تنشزدایی نکرده است، بلکه آن را افزایش هم داده است و مانعی در راه انجام مذاکره بوده است. بسیاری از سیاستمداران و تحلیلگران، حتّی در درون دولت آمریکا، بر این امر توافق دارند که تعلیق برنامهٔ سلاحهای هستهیی کرهٔ شمالی در برابر گرفتن امتیازهایی مثل لغو تحریمها و توقف مانورهای نظامی مشترک آمریکا و کرهٔ جنوبی، فرصت و زمینهٔ مناسب را برای ادامهٔ گفتگوهای صلح میان شش کشور کرهٔ جنوبی، کرهٔ شمالی، ژاپن، آمریکا، چین، و روسیه، و بیرون رفتن از بیبست کنونی فراهم خواهد آورد. امّا دولت آمریکا این پیشنهاد را رد کرده و اعلام کرده است که پیش از آنکه بتوان مذاکرهای را آغاز کرد، کرهٔ شمالی باید برنامهٔ هستهییاش را یکجانبه متوقف کند. دو هفته پیش، گفتگوهایی میان مقامهای کرهٔ جنوبی و کرهٔ شمالی در مرز میان دو کشور برگزار شد که نخستین دور گفتگوهای دیپلماتیک میان دو دولت برای تنشزدایی پس از حدود دو سال بود. یکی از موضوعهای این دور از گفتگوها، شرکت ورزشکاران جمهوری دموکراتیک خلق کره در المپیک زمستانی در کرهٔ جنوبی بود که دو طرف بر سر آن به توافق رسیدند. حتّی دربارهٔ حضور ورزشکاران دو کشور زیر یک پرچم مشترک نیز صحبت شده است. امّا درست چند روز پس از این گفتگوهای دیپلماتیک، هفتهٔ گذشته وزیران امور خارجهٔ آمریکا و کانادا میزبان نشستی در شهر ونکوور کانادا در مورد برنامهٔ هستهیی جمهوری دموکراتیک خلق کره و تقویت کارزار «حداکثر فشار» بر کرهٔ شمالی و همکاری بر سر تحریم این کشور بودند. وزیران امور خارجه و دیپلماتهای ژاپن و کرهٔ جنوبی و سوئد و هند و کلمبیا و استرالیا و چند کشور دیگر به این نشست دعوت شده بودند، ولی نه از کرهٔ شمالی دعوت شده بود و نه از روسیه و چین که نقش تعیینکنندهای در رخدادهای پیرامون شبهجزیره کره دارند. از این گذشته، ترامپ همچنان به توییتهای تنشآفرین خود ادامه میدهد. با هر توییت ترامپ در یک سال گذشته، امکان تنشزدایی و آغاز مذاکره در مورد برنامهٔ هستهیی جمهوری دموکراتیک خلق کره کمتر و کمتر شده است.
سیاست خارجی دولت ترامپ در یک سال گذشته بههیچوجه صلحآمیز نبوده است. این دولت تلاش دارد که حتّی توافقهایی مثل برجام و روند عادیسازی روابط با دولت کوبا را نیز که در دولت اوباما صورت گرفته بود، بر هم بزند و هرچه بیشتر تنشآفرینی کند. به نظر میآید که دونالد ترامپ و محافل راستگرای حاکم بر آمریکا همچنان بر طبل جنگ و تنش میکوبند تا منافع بخشهای مالی و صنعتی (از جمله صنایع پرقدرت نظامی) بزرگی را که از حفظ و ادامهٔ این وضع سود میبرند، تأمین کنند. در این میان، مردم عادی کشورهای جهان، از جمله مردم خود آمریکا، آسیب میبینند. مقاومت در برابر سیاستهای ماجراجویانهٔ دولت ترامپ کم نیست، و باید امیدوار بود که مقاومت تودهیی و جهانی در برابر این سیاستها، بتواند مانع تحقق آنها بشود.
به نقل از «نامه مردم» شماره ۱۰۴۶، ۱۴ اسفند ماه ۱۳۹۶