مسایل سیاسی روز

وزارت خارجهٔ ولی فقیه و رئیس جمهور نظامی

علی خرم، استاد حقوق بین‌الملل، در روزنامهٔ آفتاب یزد، ۱۹ فروردین‌ماه، نوشت: “این روزها برخلاف سال ۱۳۹۲ که بسیاری از مسائل به وزارت امور خارجه و تصمیم‌گیری‌های آن وابسته بود ظاهراً سیر ناخوشایندی شروع شده است. به این معنا که بسیاری از تصمیم‌گیری‌ها یا ابتکار به‌خرج دادن‌ها در مسائل سیاست خارجه در خارج از وزارت خارجه انجام می‌شود! و متأسفانه وزارت خارجه در بسیاری از مسائل اساسی جنبهٔ صوری و شکلی گرفته است.

اوج فاصله‌گیری وزارت خارجه از دوران خوب خود، از زمان ماجرای اجلاس داووس امسال شروع شد زمانی که به وزیر خارجه گفتند که نباید در این اجلاس شرکت کند. ظاهراً بعد از مذاکرات تازه‌ای که وزارت خارجه با اروپا شروع کرده بود، برخی از دستگاه‌ها این موضوع را نپسندیدند و به‌نوعی بال و پر وزارت امور خارجه کوتاه شد و نمود این چیده شدن بال و پر را در عدم شرکت ظریف در داووس دیدیم.” یک روز قبل از انتشار این مطلب، همین روزنامه در مطلبی به “حاشیه‌نشینی ظریف!” اشاره کرد و نوشت: “نگاهی به آخرین سفرهای وزیر خارجه لیستی از چند کشور آفریقایی و چند کشور در اروپای شرقی را نشان می‌دهد و همچنین حضور در منطقه خودمختار نخجوان که همین دیروز رخ داد. چنین شرایطی نشان می‌دهد تصمیمات دربارهٔ مسائلی که امروز جمهوری اسلامی ایران با آن مواجه است هرچه باشد در دایره‌ای اتخاذ خواهد شد که محمدجواد ظریف شاید بخشی از آن باشد. شاید اگر تصمیمات بار دیگر به اجماع برای انتخاب میز مذاکره برسد بار دیگر ظریف میدان‌دار شود، فعلاً اما او می‌ماند و حاشیه‌نشینی.” روزنامهٔ آفتاب یزد، ۲۱ فروردین‌ماه، موضوع سفر ماکرون، رئیس‌جمهور فرانسه به ایران را بررسی کرده که محل برخورد جناح‌های حکومتی شده است. ازجمله اینکه ماکرون شرایطی برای سفر به ایران تعیین کرده است. آفتاب یزد، نوشت: “یکی از نمایندگان محافظه‌کار مجلس مدعی شد که ماکرون برای سفر به ایران سه شرط تعیین کرده است: ۱٬- ملاقات با رهبر انقلاب، ۲- برگزاری یک نشست مطبوعاتی که در آن رئیس‌جمهور فرانسه اعلام کند که ایران حاضر است در موضوع برنامه موشکی پشت میز مذاکره بنشیند! ۳- تشکیل یک میز جدید برای مذاکره و تبادل‌نظر سه‌جانبه میان ایران، آمریکا و عربستان پیرامون مسائل منطقه، ازجمله بحران یمن، حزب‌الله لبنان و سوریه.٬ در مورد این سه شرط اظهارنظری نشده بود تا اینکه حالا روزنامه کیهان مدعی شده که اساساً با تدبیر مقامات نظام این سفر به‌طورکلی لغو شده است.” آفتاب یزد، گفت‌وگویی را با بهرام قاسمی، سخنگوی وزارت خارجه، آورده که می‌گوید: “تا کنون هیچ تاریخی برای سفر ماکرون به تهران تنظیم نشده است. این سفر همچنان در دستورکار روابط دو کشور قرار دارد و ازآنجایی‌که از گذشته تا به‌امروز زمانی برای این سفر مشخص نشده ادعا دربارهٔ لغو شدن این سفر، سخنی بی‌معناست. ماکرون در چند مصاحبه اعلام کرد که مصمم است تا در فرصت و زمان مناسب به تهران سفر کند. مقدمه این سفر نیز ورود وزیر خارجه فرانسه به ایران بود.” روزنامه آرمان امروز،۲۰ فروردین‌ماه، در مطلبی، نوشت: “اصولگرایان که پیش از این محمدباقر قالیباف و محسن رضایی را به میدان انتخابات فرستاده و نتیجه‌ای نگرفته‌اند، نظر به محبوبیت چشمگیر سردار قاسم سلیمانی و بی‌توجه به اینکه چنین شخصیتی نمی‌تواند در قالب حزب قرار بگیرد و به‌عنوان شخصیتی ملی، برای همه ایرانیان ارزشمند و موردستایش همگان است، به‌دلیل شکست‌های پی‌درپی در عرصه انتخابات اکنون تلاش دارند از پتانسیل محبوبیت سردار استفاده کرده تا شاید به کرسی ریاست‌جمهوری برسند. ٬رئیس‌جمهور نظامی٬ سوژه جدید در اردوگاه اصولگرایان است؛ سوژه‌ای که می‌دانند مقبول همه ملت نخواهد بود و چندین بار آن را آزمایش کرده‌اند اما دستاوردشان فقط ٬هیچ٬ بوده است.” روزنامه شرق، ۲۰ فروردین‌ماه، در مطلبی مشابه نوشت: “این آرزوی دیرینه جماعتی از سیاست‌ورزان ایرانی بعد از انقلاب است؛ جماعتی که پیشینه و ریشه‌اش به جریان راست سیاست در ایران بازمی‌گردد. یک ٬رضاخان حزب‌اللهی٬ یا ٬رضاخان مصلح٬ یا رئیس‌جمهوری نظامی. انگار در پس‌زمینه ذهنی جمعی از اصولگرایان همواره نوعی از اقتدارگرایی مدل رضاخان تقدیس شده است، تاجایی‌که حسین الله‌کرم با اشاره به روی‌کارآمدن ترامپ از محتمل بودن ریاست‌جمهوری فردی مانند قاسم سلیمانی و پذیرش او از سوی مردم سخن می‌گوید.” به‌نظر می‌رسد هر از چندگاهی جناح‌های حکومتی برای گرم کردن تنور انتخابات مهندسی شده، با طرح تئوری‌هایی هراس‌افکنانه، مردم را به حمایت از یک جناح بد علیه جناح بدتر تشویق می‌کنند. اگر مورد نجفی، شهردار برکنار شده تهران، را به وضعیت وزارت خارجه و ظریف در مقام وزیر امور خارجه تعمیم دهیم، به‌راحتی می‌توان به این نکته پی برد که صرف‌نظر از اینکه چه کسی رئیس جمهور است، امر تدوین و تعیین‌کننده سیاست‌ها را ”بیت رهبری“ هدایت می‌کند. برای همگان محرز است که ”بیت رهبری“ برای تضمین موقعیت خویش، بر نیروهای نظامی به‌خصوص سپاه تکیه دارد. هم‌اکنون نیروهای نظامی و به‌خصوص سپاه، در صحنه‌های سیاسی، اقتصادی، امنیتی و خارجی، حرف اول را می‌زنند. ابقای شخصیت‌ها در منصب‌های حکومتی به‌معنای استقلال کامل آنان در تصمیم‌گیری‌ها نیست. تغییر و تحولات در انتصاب‌ها، تنها بیانگر نوع نگرش حاکمیت در ارتباط با مسائل داخلی و خارجی است. برای مثال، سفر احتمالی ماکرون به تهران در اختیار دولت نیست و چنانچه بیت رهبری تشخیص دهد تداوم حاکمیت نیازمند این سفر است، این اتفاق خواهد افتاد. علی خامنه‌ای در گذشته انشاهایی را تحویل احمدی‌نژاد می‌داد تا در مجامع بین‌المللی بازخوانی کند و عمدتاً هم ضدآمریکایی و ضد اسراییلی بودند و در همان زمان مخفیانه با دولت اوباما مذاکره می‌کرد. نیروهای مترقی نباید وارد فضاسازی‌های پوچ شوند که طرفداران اعتدال و اصلاح به آن‌ها دامن می‌زنند و بیت رهبری و نیروهای نظامی از آن بهره‌برداری می‌کنند.

به نقل از «نامه مردم» شماره ۱۰۴۹، ۲۷ فروردین ماه ۱۳۹۷

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا