مسایل سیاسی روز

همایش بزرگداشت ۲۰۰مین سالگرد تولد مارکس در لندن: فرصتی برای تأکید دوباره بر علمی بودن مارکسیسم

به مناسبت ۲۰۰مین سالگرد تولد کارل مارکس، روز ۱۵ اردیبهشت امسال همایشی بین‌المللی برای  بررسی اهمیت مارکسیسم و موضوعیت آن در جهان امروز در دانشکدهٔ مطالعات شرق و آفریقای دانشگاه لندن برگزار شد. این همایش را کتابخانهٔ یادبود مارکس در لندن سازمان‌دهی و برگزار کرد که با استقبال زیادی روبرو شد. بلیت‌های این گردهمایی از یک ماه پیش به طور کامل پیش‌فروش شده بود. بیش از ۳۰۰ نفر از فعالان، پژوهشگران، و مبارزان اجتماعی، و از جمله هیئت نمایندگی کمیتهٔ مرکزی حزب تودهٔ ایران در این همایش شرکت داشتند. حضور ۴ هیئت نمایندگی بلندپایه از چین، کوبا، هند، و آفریقای جنوبی در جمع شرکت‌کنندگان چشمگیر بود. سخنرانی‌های نمایندگان کوبا، آفریقای جنوبی، هند، آلمان، چین، و بریتانیا بحث و گفتگوهای مفیدی را به دنبال داشت.

یک سؤال اساسی که از جنبه‌های گوناگون در این همایش مطرح شد این بود که اندیشه‌های مارکس چگونه با مبارزهٔ امروزی ما برای ایجاد تغییرهای بنیادی در جامعه در ابتدای قرن بیست‌ویکم مربوط است؟ در نشست‌های متعدد همایش برای یافتن پاسخ به این سؤال مهم، نظریه‌های مارکس در عرصه‌های گوناگونی مانند جنسیت و نژاد و طبقه، نقش دولت، ناسیونالیسم و پوپولیسم، نولیبرالیسم اقتصادی،‌ فنّاوری اطلاعاتی،‌ عملکرد اجتماعی-اقتصادی شبکه‌های اجتماعی، کاربرد هوش مصنوعی، محیط زیست، و فرهنگ مورد بررسی قرار گرفت. سخنران‌های برجسته‌ای شامل تعدادی از دانشمندان علوم اجتماعی از دانشگاه‌های معروف انگلستان که در زمینه‌های پیش‌گفته صاحب‌نظرند، نظریه های مارکس را بر پایه پژوهش‌های خود و با توجه به شرایط کنونی جهان مورد بحث و بررسی قرار دادند. یکی از ویژگی‌های این همایش حضور شمار زیاد حاضران در جلسه‌های جانبی بحث و سؤال و جواب و کنکاش در رویکرد مارکسیستی در مورد مسائل و مشکلات مبرم مردم کشورهای گوناگون جهان بود. برای مثال، رفیق سیتارام یچوری، رهبر حزب کمونیست هند (مارکسیست)‌، به رشد نیروهای راست افراطی در جهان و به‌ویژه در هند، در دوران نخست‌وزیری نارندرا مودی، پرداخت. رفیق ایزابل مونال، رئیس بخش مطالعات مارکسیستی در انستیتوی فلسفه در جمهوری سوسیالیستی کوبا، دربارهٔ چالش‌های پیشبُرد مبارزه برای حفظ و تحکیم سوسیالیسم و تغییرهای بنیادی در کشورهای آمریکای لاتین سخنرانی بسیار جامعی کرد و در میزگردی با همین موضوع، با شرکت‌کنندگان به بحث و گفتگو نشست. همچنین، سخنران‌های مطلع دیگری از آمریکای جنوبی و کوبا و چین و آفریقای جنوبی دربارهٔ ماهیت سوسیالیسم، و چالش‌ها و درس‌آموزی در راه گذار به سوسیالیسم، صحبت کردند که از جمله موضوع‌های مورد توجه همایش بود.

با در نظر گرفتن گرایش روزافزون بخش وسیعی از افکار عمومی در بریتانیا و اروپا به اندیشه‌های مارکس، و به‌ویژه بالا رفتن سطح آگاهی جوانان در مورد نظریه‌های مارکس و ریشه‌های بحران‌ها و تضادهای نظام سرمایه‌داری، برگزاری موفق این همایش اهمیت ویژه‌ای داشت. یکی از سخنرانانی که در این همایش خیلی مورد توجه قرار گرفت، جان مک‌دونالد وزیر دارایی (در سایه) حزب کارگر بریتانیا و نزدیک‌ترین متحد جرمی کوربین، صدر حزب کارگر بود که گفت برخلاف فشار سنگین و انتقادهای بی‌رحمانهٔ رسانه‌ها، او حاضر به خودسانسوری در مورد مارکسیسم نیست. او تأکید کرد:‌ ”امروز مارکسیسم نیرویی است برای تغییر… ده سال پس از سقوط بانک‌ها [در بحران مالی ۲۰۰۸]، نه‌فقط علاقه به مارکسیسم کاهش نیافته، بلکه افزایش نیز یافته است. “جان مک‌دونالد نیز با بیان وضعیت سیاسی و اقتصادی بریتانیا به این نکته اشاره کرد که اخیراً با تجدید حیات جنبش چپ در این کشور، این سؤال اساسی مطرح شده است که‌ ”واقعاً چه کسی صاحب این جامعه است؟ “

نخستین نشست عمومی همایش: مارکس، فلسفه، و توسعهٔ انسانی

چهرهٔ برجسته این نشست عمومی، ایزابل مونال، مارکسیست ۸۸ سالهٔ کوبایی بود که فلسفه مارکس را نیرویی خلاق و رهایی‌بخش دانست. به بیان خانم مونال، بر اساس دیالکتیک ماتریالیستی مارکس، اصرار او بر تحلیل مشخص از جامعه که آن را در جریان توسعه‌اش در نظر می‌گیرد، به این معناست که مارکسیسم همواره باید خود را روزآمد کند و توسعه دهد. پروفسور دیوید مک‌للان نیز در همین نشست به نکته‌ای اشاره کرد که نشان دهندهٔ روند پیشرفت در اندیشهٔ مارکس بود، و آن اینکه مارکس در نوشته‌های دورهٔ دوم زندگی خود، به جنبه‌های اجتماعی سودمند در جوامع اشتراکی پیشین، به عنوان مثال کمون روسی، و آنچه او آن را انجمن‌های آسیایی معرفی می‌کند، وزن بیشتری داد. این سخنران همچنین خاطر نشان کرد که تغییر تأکید مارکس از ”مطالبه‌ها “به ”نیازها “در نقد برنامه گُتا را باید نشانه‌ای از درک او در مورد توسعه جامعهٔ کمونیستی در انطباق با نیازهای زیست‌محیطی معاصر تلقی کرد. لی شیائو شیائو، از بخش مارکسیسم در آکادمی علوم جمهوری خلق چین، دیگر سخنران این نشست بود. او تأکید کرد که دانشمندان مارکسیست باید شیوهٔ کار و برخورد خود به مسائل را پیوسته ارزیابی کنند و صرفاً به تکرار فرمول‌های موجود بسنده نکنند.

 

نولیبرالیسم، ریاضت اقتصادی، و مارکس

در یکی از نشست‌های جانبی همایش که در آن پروفسور بن فاین و دنیس کریستی از بریتانیا شرکت داشتند، این دو اندیشمند دیدگاه‌های خود را در مورد برداشت مارکسیستی از نولیبرالیسم و ریاضت اقتصادی اعمال شده توسط سرمایه‌داری مطرح کردند. پروفسور فاین، اقتصاددان برجستهٔ مارکسیست که در دانشگاه لندن تدریس می‌کند، تأکید کرد که سرمایه‌داری در بریتانیا در مرحله‌ای کاملاً مالی قرار دارد که در آن مدیران مؤسسه‌های سرمایه‌گذاری عملاً شرکت‌های تولیدی را با هدف کسب سود کوتاه‌مدّت بدون هیچ توجهی به توسعهٔ بلندمدّت روند تولید مورد بهره‌برداری قرار می‌دهند. او نمونه‌هایی از هرج‌ومرج اجتماعی و دشواری‌های مادّی ناشی از مالی شدن مسکن و سیاست‌های مخرّب دولت‌های متوالی در انگلستان در ارتباط با مقولهٔ مسکن ارائه داد. او توضیح داد که ریاضت در عمل به معنای تغییر معیار تخصیص منابع عمومی به ضرر اقشار کم‌درآمد و زحمتکش با هدف پرداخت خسارت به بانک‌های خصوصی و بخش مالی است که ناشی از عملکرد سوداگرانه و قماربازانه و ورشکستهٔ خود این نهادهای سرمایه‌داری است. دنیس کریستی، رهبر سندیکای کارگران و کارمندان آتش‌نشانی اسکاتلند و نخستین زنی که عهده‌دار مقامی ارشد در اتحادیه آتش‌نشانان است، به پیامدهای سیاست‌های حاکم بر خدمات آتش‌نشانی و تهدیدها و خطراتی اشاره کرد که اکنون در نتیجه لغو مقررات و قوانین از سوی دولت و کاهش نیروی انسانی، هم آتش‌نشان‌ها و هم مردم عادی جامعه را تهدید می کند.

 

سرمایه‌داری و فناوری جدید- آیا نتیجه‌گیری‌های مارکس اهمیت و کارکرد خود را از دست داده است؟

 یکی از برنامه‌های مهم و جالب توجه در این گردهمایی، سخنرانی‌ها و بحث‌های شنیدنی در مورد موضوعیت داشتن نظرهای مارکس در مورد سرمایه‌داری در زمینه پیشرفت‌های عظیم معاصر در عرصهٔ فناوری اطلاعاتی،‌ خودکارسازی (اتوماسیون) گسترده، و به‌ویژه کاربرد و تأثیر ”هوش مصنوعی “در تولید بود. پروفسور بن فاین با مطرح کردن ”معما و رمز سرمایه‌داری در سرمایه‌داری معاصر “بر این نکته انگشت گذاشت که فقط بر پایهٔ ”تئوری ارزش کار “مارکس است که می‌توان به چگونگی تأثیر انقلابی خودکارسازی بر تولید ”ارزش “و سودآوری پی برد. پروفسور فاین متذکر شد که اکنون فقط ”تئوری ارزش کار “است که می‌تواند تحلیل و نتیجه‌گیری مشخصی در مورد ریشه‌های تشدید بحران برآمده از تأثیرات فناوری اطلاعاتی و خودکارسازی گسترده بر منشأ سود به دست دهد. او گفت که این تئوری تنها نظریه‌ای است که توانسته است فرایند تولید ”ارزش “و ”اضافه‌ارزش “در  کالا را به ”ارزش نیروی کار “و مهم‌تر از آن به اندازهٔ ”کار لازم اجتماعی “برای بازتولید کار انسان پیوند دهد.

در جلسهٔ دیگری از همایش، پروفسور خانم اورسِلا هاوس به این موضوع اشاره کرد که چگونه شیوه تولید سرمایه‌داری همواره با استفاده از نوآوری در فناوری باعث از بین رفتن بسیاری از مشاغل شده است، و متذکر شد که با وجود این، فرضیهٔ محو شدن کار در آینده فرضیه‌ای بی‌اساس است. پروفسور آلن بلک ول (متخصص طراحی سیستم‌های کامپیوتری)‌ با دادن توضیح‌هایی بسیار جالب، رویکرد غیرواقعی بودن پیش‌گویی‌ها و مبالغه‌گویی در مورد توانایی ”هوش مصنوعی “، مانند ظهور ”تَکینِگی فناوری “(نقطه‌عطف یا وقتی که هوش مصنوعی از هوش بشر پیشی خواهد گرفت) و هراس‌افکنی فیلم‌های تخیّلی هالیوودی را نفی کرد. وی همچنین توضیح داد که چگونه میلیاردها تن از کاربران شبکه‌های مجازی مانند فیسبوک و گوگل‌پلاس درعمل به رایگان برای سودآوری این شرکت‌ها، این ماشین‌های غول‌پیکر تبلیغاتی، کار و ارزش‌افزایی می‌کنند. پروفسور بلک ول در مورد چگونگی استفاده از فناوری پیشرفته در فرایند کاهش ارزش نیروی کار و تشدید درجهٔ استثمار کار انسانی توسط شرکت‌هایی مانند ”اوبِر “توضیح‌های سودمندی داد. در همین ارتباط، به نوشتهٔ کارل مارکس در یادداشت‌هایش معروف به ”گروندریسه “اشاره شد؛ اینکه چگونه روش علمی تحلیلی مارکس در سال ۱۸۵۸، در حالی که او در زیر نور شمع یادداشت زیر را می‌نوشت، توانست بدین شکل دقیق تضاد برآمده از نقش فراگیر خودکارسازی و ظهور ماشین‌های هوشمند و خودکار را در امر تولید سرمایه‌داری پیش‌بینی کند:

”آنگاه که وسایل کار در خدمت تولید سرمایه‌داری قرار می‌گیرند، آنها [وسایل کار] با آن‌چنان دگردیسی متمایزی روبرو می‌شوند که اوج آن همانا ”ماشین “یا دقیق‌تر ”سیستم ماشین‌های خودکار “(سیستم ماشین‌ها: نوع خودکار آن  صرفاً کامل‌ترین، مناسبت‌ترین فرم است و به‌تنهایی ماشین‌آلات را به یک مجموعه مبدل می‌سازد)‌ است که مانند یک ”خودکاره “[Automaton] حاوی نیروی محرّکه، خود را به حرکت درمی‌آورد؛  این خودکاره متشکل از بی‌شمار عضوهای [مانند عضو بدن] مکانیکی و هوشمند خواهد بود و در این میان کارگرها تبدیل می‌شوند به حلقه‌هایی متصل کننده [در سیستم] که صرفاً زنده‌اند. “

 

مارکسیسم و حال حاضر به عنوان تاریخ

در این جلسهٔ بحث جنبی در همایش، پروفسور جان فاستر ادعاهای اخیر را مبنی بر اینکه مارکس فاقد وضوح مفهومی ضرور برای درک دگرگونی‌های اجتماعی است رد کرد، و در عوض استدلال کرد که رویکرد خود مارکس، همان‌طور که در متدولوژی اقتصاد سیاسی او توضیح داده شده، مبنای بسیار مهمی را برای تحلیل بنیادی تغییر و تحوّل‌های تاریخی فراهم آورد. در این ارتباط، او مسئلهٔ افزایش اخیر حمایت از سوسیالیسم در حزب کارگر بریتانیا را به مثابه نمونه‌ای جالب توجه مطرح کرد. ایزابل مونال نیز در این نشست تجزیه و تحلیلی مارکسیستی از تغییر و تحوّل‌های اخیر در آمریکای لاتین ارائه کرد. او جزئیات روند قدرت‌گیری دولت‌های چپ‌گرا و واکنش نیروهای امپریالیستی را توضیح داد. او متذکر شد که موج جدید جنبش‌های مردمی در آن قاره، برخی اشتباه‌های تاکتیکی و استراتژیکی نیز داشته است، اما آنها از یکدیگر آموخته‌اند و این روایت هنوز به پایان نرسیده است. اشتباه بزرگی خواهد بود که استدلال شود که این چرخه‌ای بود که دوره‌اش اکنون به پایان رسیده است. سوسیالیست‌ها در کوبا برای ساختمان سوسیالیسم همکاری را ادامه خواهند داد، همان‌گونه که سوسیالیست‌ها در سرتاسر جهان بر چنین وظیفه‌ای اتفاق نظر دارند.

 به نقل از «نامه مردم» شماره ۱۰۵۱، ۲۴ اردیبهشت ماه ۱۳۹۷

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا