مسایل سیاسی روز

رفیق مشعل، توده‌ای مبارز، از میان ما رفت

رفیق مشعلیان (رفقایش او را رفیق مشعل می‌نامیدند)، با وجود فرازونشیب‌های بسیار زندگی‌اش از رفقایی بود که به آرمان‌ها و راه حزب توده ایران همواره وفادار ماند، و در ۲۲ فروردین ماه در آمریکا درگذشت.  رفیق مشعل جزو گروه معروف به “چهارم آبانی “ها بود، گروهی که به رهنمود و سازمان‌دهی حزب، مراسم دربار برای برگزاری جشن تولد شاه در چهارم آبان‌ماه سال ۱۳۳۱ در استادیوم امجدیه را بر هم زد. اعضای این گروه در خلال برگزاری این مراسم شعارهای مرگ بر شاه و مرگ بر استعمار سر داده بودند.

چندی از این شعار دادن‌ها نگذشت که شاه و ثریا از استادیوم گریختند. در آن زمان، این حرکت به اعتبار و جایگاه دربار لطمهٔ حیثیتی‌ای جدی زده بود. در پی این حرکت، رفیق مشعل

 به‌همراه بیست و چهار تن دیگر از رفقا دستگیر و روانه زندان قصر شد و سپس همراه با بیست تن از رفقای خود به خارک تبعید شد. این گروه نخستین تبعیدشدگان به جزیرهٔ خارک به‌شمار می آیند. رفیق مشعل و دیگر رفقای مشهور به “چهارم آبانی”ها، در دوران تبعید در خارک هرگز حاضر نشدند برای رهایی از تبعید و شرایط بسیار دشوار زندگی در جزیرهٔ خارک نسبت به حزب تودهٔ ایران اعلام انزجار  کنند و به سپردن تعهد وفاداری به رژیم تن دردهند. رفیق مشعل همواره به آرمان های حزب وفادار بود و نزد رفقا و آشنایانش فردی با گذشت و مهربان و خوش اخلاق و از نظر انسانی دوست‌داشتنی بود. او با رفیق ایرج، شاعر و هنرمند توده‌ای، و نیز زنده‌یاد رفیق لطیفی، مبارز خوشنام توده‌ای، در خارک آشنا شد که به‌لحاظ مقاومت از روحیه‌ای مشابه  برخوردار بودند. 

 رفیق مشعل در دی‌ماه  ۱۳۰۴  در همدان به‌دنیا آمد. تحصیلات خود را در همدان با گرفتن دیپلم به‌پایان رساند. رفیق مشعل مدت ۵ سال را در تبعید جزیره خارک سپری کرد. رفیق مشعل در کارخانه جنرال کار می‌کرد. بعد از انقلاب، افشین، فرزند رفیق مشعل، در ۱۳۶۱، به‌دلیل فعالیت در گروه‌های چپ، توسط جمهوری اسلامی تیرباران شد.

رفیق مشعل، به‌درخواست یکی از رفقای همزنجیرش، شرح‌حالی مختصر از زندگی خودش نوشت. او در چگونگی جلب شدنش به حزب تودهٔ ایران و سپس عضویتش در حزب می‌نویسد: ”سال ۱۳۲۳ اتفاق افتاد. بعدازظهر گرمی بود. از سه‌راه امین‌حضور عبور می‌کردم، متوجه شدم یک عده پلیس و ژاندارم به ساختمانی حمله‌ور شدند. بر سردر آن ساختمان تابلویی بود با نام: اتحادیهٔ کارگران قصاب. حس کنجکاوی‌ام برانگیخته شد و از عابرین علت ماجرا را می‌پرسیدم. یک از آنان گفت این‌ها کارگرانی هستند که در قصابخانه جنوب شهر کار می‌کنند و گوشت مایحتاج روزانه مردم را تأمین می‌کنند با مزد کم و بیشتر منافع اینها را یک مشت لات پولدار می‌برند و شبها در کاباره‌ها مشغول خوش‌گذرانی می‌شوند. در این بین به یکی از دوستانم برخوردم و ماجرایی که دیده بودم را برای او تعریف کردم و علت را پرسیدم. او آرام آرام از بدبختی‌های کارگران و مردم محروم جامعه به‌خصوص دهقانان گفت و در این‌باره شرح مبسوطی داد تا رسیدیم به خیابان فردوسی و میدان توپخانه. در آنجا هم مشاهده کردم یک عده اراذل و اوباش که همان چاقوکش‌هایی بودند که به اتحادیهٔ کارگران قصاب حمله می‌کردند  قصد حمله به این محل را داشتند که تابلویی داشت با نام شورای متحدهٔ کارگران، و در زیر آن این شعار بود:  کارگران دهقانان روشنفکران متحد شوید. به راه خودمان ادامه دادیم تا به کلوب حزب تودهٔ ایران رسیدیم. دوست من از من خواست که بیا برویم اینجا. پرسیدم همه کس می‌تواند بیاید داخل؟ او گفت بله اینجا خانهٔ همه ملت ایران  است به‌خصوص کارگران و دهقانان. داخل حیاط اولی و دومی شدیم در آنجا رستورانی بود چای خوردیم و از مشاهدهٔ کارگران که دربارهٔ اتحاد و اتفاق صحبت می‌کردند لذت بردم. آنان می‌گفتند چرا کارفرما یا صاحب‌کار به کارگران زور می‌گویند ولی ژاندارم و پلیس از آن‌ها حمایت می‌کنند. همان رفیق  پرسید دوست داری در اینجا نام‌نویسی کنی؟ جواب دادم بله بله. در دفتری اسم من را نوشتند گفتند ماهیانه باید پنج ریال یا حق عضویت بپردازی، سؤال کردم برای چه؟ جواب داد برای مخارج روزنامه و کتاب و کرایه این خانه. دوست داری کتاب بخوانی رفیق؟ من یک کتاب گرفتم. … “رفیق مشعل در ادامه می‌نویسد: ”… هیچ عنوانی رشک‌انگیزتر از عنوان عضویت در حزب توده ایران حزبی که زنده‌یاد ارانی بنیانگذار و رهبر آن بوده است نیست. عضویت در چنین حزبی با شصت یک سال طول مبارزات بی‌امانش افتخاری است. … “

حزب توده ایران درگذشت رفیق مشعل را به خانواده و بازماندگانش وبه همه اعضا و هواداران حزب تسلیت می‌گوید.

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد

 به نقل از «نامه مردم» شماره ۱۰۵۱، ۲۴ اردیبهشت ماه ۱۳۹۷

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا