مسایل بین‌المللی

مانیفست نیروهای مدافع جنبش صلح در جهان: تأملی بر نتایج جنگ‌افروزانۀ نشست ناتو و ضرورت مبارزه برای صلح

با توجه به هدف‌های از پیش تعیین‌شده نشست سالانه سران پیمان تجاوزگر ناتو، مصوبه های این نشست نشان می دهد که سران  ناتو، بار دیگر صلح جهانی را  با تهدیدهایی فزاینده‌ ای  روبرو  کرده اند.

ناتو، در کنار دیگر مشخصه‌های برتری‌طلبانه‌اش، با افزایش هزینه‌های جنگی و مسابقه بی‌امان تسلیحاتی و گسترش نظامی‌گری در اتحادیۀ اروپا: تقویت و گسترش حضور نیروی‌های نظامی‌اش شامل حضور نیروهای ایالات ‌متحدۀ آمریکا در اروپای شرقی و در مجاورت مرزهای فدراسیون روسیه، اصرار ورزیدن بر گسترش بی‌وقفه نظامی‌گری به‌ویژه در منطقه بالکان، بیست سال پس از جنگ تجاوزگران‌اش بر ضد یوگوسلاوی، ظرفیت و توان جنگ‌افروزی‌اش را بالا می‌برد.

با وجود ناسازگاری‌های موجود بین کشورهای عضو ناتو- پیمان نظامی‌ای که بودجهٔ هزینه‌های نظامی‌اش با ۲۹ کشور عضو آن اکنون بیش از هزینه نظامی همه ۱۶۴ کشور دیگر جهان است- تصمیم گرفته است هزینهٔ سیاست نظامی و دخالت‌جویانه‌اش را به‌میزان ۲۶۶ میلیارد دلار دیگر افزایش دهد.

هنگامی‌که کارگزاران ناتو میلیاردها دلار بیش از هزینه دفاعی هرکدام از کشورهای دیگر جهان برای نظامی‌گری و جنگ‌افروزی تخصیص می‌دهند، فریب‌کاری نهفته در ادعای‌شان مبنی بر کمبود مالی به‌منظور تأمین حقوق اساسی و رسیدگی به گرفتاری‌های عاجل کارگران و مردم، به‌روشنی آشکار می‌شود. 

در نشست سران پیمان ناتو، در بروکسل، اهمیت اتحادیهٔ اروپا به‌منزلهٔ “رکن اصلی اروپایی” ناتو و نظامی‌گری (میلیتاریزاسیون) شتابان آن در حکم سازهٔ تکمیل‌کنندهٔ این مجموعهٔ سیاسی‌نظامیِ متجاوز، دیگر بار به‌صراحت ابراز شده است. این گام نظامی و امنیتی افزون بر جنبه‌های تهدید‌آمیز دیگرش، توافق‌نامه‌یی که “همکاری سازمان‌یافتۀ ماندگار” نظامی نام دارد را نیز دربرمی‌گیرد، توافق‌نامه‌یی که، بودجهٔ چند میلیارد یورویی‌اش از سوی یکی از پیمان‌های همبستگی بین کشورهای عضو اتحادیه اروپا و زیر پوشش بودجهٔ “انسجام اقتصادی و اجتماعی” تأمین می‌شود. این بودجه برآیند پیشنهاد افزایش بیست‌ودو برابری بودجهٔ  به‌اصطلاح “صندوق دفاع اروپا” است.

تصمیم‌های گرفته شده در نشست ناتو نشان می‌دهند که قدرت‌های بزرگ امپریالیستی در پیمان ناتو با وجود تضادهای رو به‌رشد ناشی از بحران‌های ژرفش‌‌یابندهٔ  ساختاری  سرمایه‌داری و نیز فرایند صف‌بندی امروز ‌ نیروها در سراسر جهان، هنوز بر تهاجم و دست‌اندازی  پافشاری  می‌کنند تا شاید با این‌گونه تلاش‌ها روند زوال تدریجی‌شان را وارونه کنند.  

بدین ترتیب، در نتیجهٔ تصمیم‌های گرفته شده در نشست بروکسل، ناتو در پیش‌بُرد سیاست‌ها و هدف‌های مداخله‌جویانه، بی‌ثبات‌کننده و بی‌پروا در دست‌اندازی‌هایش در گسترهٔ جهان به‌رهبری امپریالیسم ایالات متحده و همراه با دیگر متحدان گوش به‌فرمانش بر ضد پیکار توده‌هایی که از حقوق، تمامیت ارضی، رشد و استقلال کشورشان دفاع می‌کنند، استوارتر شده است.

ناتو و قدرت‌های بزرگ هم‌پیمانش، تهدیدی عمده‌ بر ضد صلح و مردم جهان به‌شمار می‌روند. باید  یادآور شد که ناتو با دستاویزهایی رنگارنگ و بر پا کردن کارزارهایی به‌منظور دستکاری در واقعیت‌ها و گمراه‌ کردن افکارعمومی، مسئول راه‌اندازی جنگ‌هایی تجاوزکارانه بر ضد یوگوسلاوی، افغانستان و لیبی است و همچنین در جنگ‌های مداخله‌جویانه بر ضد عراق و سوریه، در خون‌ریزی‌ها و کشتارها، رنج‌ها و مصیبت‌های مردم این کشورها و ویرانی سرزمین‌شان و نیز آوارگی میلیون‌ها انسان، کودکان و زنان، پیر و جوان، مبدل کردن آنان به مهاجران جنگی همدست بوده است. ناتو از رژیم فاشیستی اوکراین و سیاست‌های ستم و تجاوز نیروهای راست افراطی حاکم بر این کشور پشتیبانی می‌کند.

برخلاف موضع‌گیری‌های هواخواهانهٔ دولت‌های کشورهای عضو ناتو از سیاست‌های جنگ‌طلبانه و استقلال‌شکنانهٔ  پیمان ناتو، باید با سیاست تسلیم به قدرت‌های بزرگ در این پیمان و اتحادیۀ اروپا- به‌ویژه با حضور نیروهای نظامی هریک از کشورهای عضو در مأموریت‌های نظامی خارجی در راستای خدمت به ناتو و نیروهای امپریالیستی آن‌که به رفاه مردم اهمیت نمی‌دهند و اصل حاکمیت ملی و استقلال کشورها را خدشه‌دار می‌سازند- به مخالفت صریح و روشن برخاست. هنگامی‌که کشورهای عضو با دشواری‌ها و تنگناهایی مانند: تأمین نیازهای اجتماعی و خدمات همگانی به‌ویژه در بخش درمان، تحصیل، آمد و شد، فرهنگ، امنیت اجتماعی، افزایش حقوق و مقرری بازنشستگی و سرمایه‌گذاری به‌منظور رشد اقتصادی و اجتماعی کشور و ضرورت کاهش کاستی‌ها و شرایط آسیب‌پذیر روبرویند، اختصاص ۲ درصد بیش‌تر از تولید ناخالص داخلی به هزینه‌های نظامی به‌منظور برآورد کردن تعهد دولت به پیشبُرد برنامه‌های ناتو، هیچ‌گونه توجیه عقلانی‌ای ندارد. افزون بر این،‌چنین افزایشی در هزینه‌های نظامی، با بهبود  و رفع کمبودهای ارتش یا نیاز نیروهای مسلح- بنا بر متمم‌های تصویب شده در قانون اساسی کشورهای عضو- هیچ  پیوندی  ندارد.

هیچ کشوری در اروپا که از استقلال واقعی برخوردار است، با سیاست‌های جنگ‌افروزانۀ ناتو، اتحادیۀ اروپا و قدرت‌های بزرگ آن و ازجمله سیاست‌هایی مانند: “ابتکار مداخلۀ اروپایی”- سیاستی که از سوی دولت فرانسه تشویق می‌شود- نباید هم‌صدایی‌ و همبستگی داشته باشد. کشورهای مستقل اروپایی نباید با نظامی‌گری، مسابقۀ تسلیحاتی، مداخله‌جویی و سیاست‌های نظامی/ستیزه‌جویانه در مناسبات بین‌المللی که اصل‌های منشور سازمان ملل و قانونیت بین‌المللی را نقض می‌کنند، همدست باشد.

برای آن نیروهایی که به صلح و پیشرفت باور دارند، پشتیبانی از سیاست‌هایی که در راستای تشنج‌زدایی در مناسبات بین کشورها، حل مسالمت‌آمیز کشمکش‌ها و نپذیرفتن تهدید و قدرت‌نمایی در مناسبات میان کشورها، احترام به حق حاکمیت ملی و استقلال، صلح، خلع‌سلاح بین‌المللی هم‌زمان و سنجیده، همکاری و دوستی میان ملت‌ها و تأیید این سیاست‌ها، از اهمیتی بسیار  برخوردار است.

در چشم‌انداز تهدید تهاجمی جدی از سوی امپریالیسم بر ضد مردم دنیا، و استقبال جنبش صلح جهانی از کارزار “آری به صلح، نه به ناتو”- کارزاری که از سوی “شورای جهانی صلح” حمایت می‌شود- کمونیست‌ها باید همه صلح‌دوستان و دمکرات‌ها را در سراسر دنیا به تشدید مبارزه به‌خاطر صلح و خلع‌سلاح ازجمله خلع‌سلاح هسته‌ای، مبارزه با نظامی‌گری و جنگ‌افروزی و برای انحلال ناتو و نیز همبستگی با مبارزهٔ دلیرانه مردم در دفاع از حقوق و حاکمیت ملی‌شان، فرابخوانند.

 

 ناتو، پیمانی جنگ‌افروز است

نشست پیمان ناتو در بروکسل، در میانهٔ تیرماه ۹۷، یک بار دیگر تضادها و ستیزها بین قدرت‌های کهنه‌کار امپریالیستی را برملا کرد. این دیگر حقیقتی کم‌اهمیت و یا تنها دردسری مربوط به افراد منفرد و یا بهانه‌جویی آنان نیست، زمین‌لرزه‌ای سترگ است که ژرفنایش بنیادهای واقعی را دربرگرفته است.

این تضادها شدت بحران سرمایه‌داری را نشان می‌دهند. این تضادها بازتاب فروریزش سازوکارهای بازتولید سرمایه و کشمکش‌های فزاینده بر سر بالا کشیدن سودهای هنوز در دسترس‌اند، نشان‌گر جابه‌جایی گرانیگاه قدرت اقتصادی از اروپا و آن ‌سوی آتلانتیک به سمت شرق و آسیا است. نشان‌دهندۀ یک دهه افت اقتصادی و مالی ایالات متحدۀ آمریکا ازجمله در رقابتش با  اتحادیۀ  اروپا  و در ارتباط با قدرت نظامی آن است. درون‌مایهٔ  انتقاد و زخم‌زبان اخیر ترامپ ضد آلمان نه به‌خاطر گفتمان “ارزش‌ها”  یا “پدافند”، بلکه پیرامون مسئله‌هایی است که تهدیدکنندهٔ  قدرت مالی و بازرگانی‌ آمریکا است.

طرح ساختمان لوله‌کشی گاز آلمان که قرار است این کشور را به روسیه متصل کند، دلیل یکی از انتقادهای ترامپ است. این نمونه نشان می‌دهد که نظارت بر تولید سوخت و تسلیحات نظامی در مناسبات بین‌المللی این قدرت‌ها، به چه اندازه‌ اهمیت دارند. بگومگوی کشورهای قدرتمند در میان خود، همیشه پیرامون چنین مسئله‌هایی دور می‌زده است. تنها تفاوتی که اکنون وجود دارد در این است که سرزنش و نکوهش همه “کشورهای لجوج” این بار در برابر دید همگان و پخش زنده تلویزیونی در جلسه کاری  توأم  با صبحانه با دبیرکل ناتو انجام گرفت و ترامپ با این عمل متحدانش را غافل‌گیر کرد.برخلاف نشست گروه “جی ۷” در کانادا، نشست سران ناتو پس از تصمیم‌گیری یک بیانیه پایانی منتشر کرد. انشای بازنویسی شدهٔ غیرواقع‌بینانه آن به سمت نظامی‌گری بیشتر خیز برداشته است. حمله انتقادی جناح هوادار جهانی‌سازی سرمایه بر ضد ترامپ شدید بود. مارتین ولف، تحلیلگر فایننشال تایمز و هوادار نظریهٔ سه‌جانبه‌گرایی، ترامپ را “یک ناآگاه خطرناک” نامید که “در جنگ با نظام جهانی لیبرال” سرگرم است [فایننشال تایمز، ۳ ژوئیه ۲۰۱۸ (۱۲ تیرماه ۹۷)]. اما مشاهده می‌کنیم هنگام تصمیم‌گیری، همه جناح‌ها در کنار ترامپ قرار می‌گیرند و هزینه نظامی را ۲۶۶ میلیارد دلار از کیسه بودجه عمومی افزایش داده و به سودهای کلانی (خصوصی) دست می‌یابند.

و این جالب است که توجه شود همه آنانی که در ارتباط با “ارزش‌های اروپایی” داد سخن می‌دادند، ازجمله نخست‌وزیر یونان آقای سیپراس، نخست‌وزیر پرتغال آقای آنتونیو کوستا، در این تصمیم با ترامپ هم‌رأی بودند. پیش از نکوهش‌ها و خرده‌گیری‌ها، همه با تصویب این بیانیۀ پایانی، سندی از دروغگویی و دورویی از خود به‌جای گذاشتند. ناتو ۵۰ سالگی‌اش را با جنگ بر ضد یوگوسلاوی، نقض قوانین بین‌المللی و سازمان ملل متحد (که دبیرکلی کنونی آن را نخست‌وزیر آن زمان پرتغال به‌عهده دارد یعنی کسی که از تأیید کنندگان این جنگ دخالت‌جویانه بود) جشن گرفت. ناتو به‌نابودی کشورهایی همچون لیبی دست زده است. از سیاست‌های فاشیست‌ها در اوکراین و اسرائیل حمایت می‌کند. کلمبیای تروریست و تاجر مواد مخدر را همچون عضو وابسته‌‌اش می‌پذیرد. طی سال گذشته، رئیس واقعی ناتو، یعنی دونالد ترامپ، پیمان‌های بین‌المللی در مورد  ایران و اورشلیم را  پایمال کرده است. ناتو زیر نفوذ  ترامپ به هرسویی چنگ می‌اندازد.

شرکت‌هایی که نفت ایران را خریداری می‌کنند باید از دست‌یابی به بازار ایالات متحده محروم شوند [نیویورک‌تایمز، ۲۶ ژوئن ۲۰۱۸ (۵ تیرماه ۹۷)]. اما پیش‌گفتار بیانیۀ  ناتو  با  گستاخی و بی‌شرمی این‌طور آغاز می‌شود: “روسیه برای رسیدن به هدف‌های سیاسی‌اش با اقدام‌هایی تجاوزگرانه شامل تهدید و به‌کارگیری زور، پیمان اتحاد کشورهای اروپا را به‌چالش کشیده و امنیت اروپا آتلانتیک و نظم جهانی بر اساس قانون را با خطری جدی روبرو کرده است.” این هذیان‌گویی هنگامی‌که اعلام می‌شود “یکپارچگی و همبستگی ما اکنون مستحکم‌تر از هر زمان دیگر است”  حالت مضحک به‌خود می‌گیرد. گفتار رئیس کمیسیون اروپا پیش از پایان ضیافت شام برای سران دولت‌ها در این نمایش خنده‌آور و بی‌معنی، زیاد هم بی‌ربط نبود.

اما این مسئله بسیار جدی است. این نگرانی تنها دربارهٔ غارت از سفره‌های نان مردم به‌منظور تأمین طرح‌های جنگ‌افروزانه نیست. ناتو همواره ابزار سیطرۀ امپریالیسم ایالات متحده آمریکا بوده است. نظامی‌گری در به‌حرکت درآمدنش به توانایی‌های واپس‌گرایان در مرزهای داخلی و خارجی کشورها و گرایش‌های شتابان به سوی جنگ جانی تازه‌ می‌بخشد. بسیاری از نزاع‌ها و خرده‌گیری‌های لفظی میان تبه‌کاران نظام سرمایه‌داری، به‌ تسلط بر منطقه یا سرزمینی، دستیابی به ثروت، و سرآخر به جنگ‌های جهانی انجامیده‌اند. هرکس که می‌اندیشد برای مبارزه با تبه‌کاران باید به آن‌ها باج بدهد، در اشتباه است. امروز شعار: “فعالیت ناتو را متوقف کنید!” باید به خواستی بی‌درنگ برای همه صلح‌دوستان جهان تبدیل باشد.

 به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۰۵۸،‌ دوشنبه ۲۹ مرداد ماه ۱۳۹۷ 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا