جویندگان آفتاب – فیلمی به انگیزه سالگرد فاجعه ملی
هم مرگ، بر جهانِ شما نیز بگذرد
هم رونقِ زمانِ شما نیز بگذرد…
ای تیغتان چو نیزه برای ستم دراز
این تیزیِ سنانِ شما نیز بگذرد…
در مملکت، چو غرشِ شیران، گذشت و رفت
این عوعو سگانِ شما نیز بگذرد…
بر تیرِ جورتان ز تحمل، سپر کنیم
تا سختیِ کمانِ شما نیز بگذرد….
سیفِ فرقانی
سی سال از فاجعه ی ملی ایران میگذرد. تراژدی ای که در دوماهه پایانِ تابستانِ ۱۳۶۷ رخ نمود و در گیر و دارش بیش از پنج هزار آزادیخواه به جوخه ی مرگ سپرده شدند. سال ها باید بگذرد، تا زمان که چرخِ ارابه تاریخ است، آمار واپسیناش را از این جنایت هولناکِ تاریخی بر زبان آورد. ضرب المثلِ کهنِ لاتین میگوید: به خورشید، نمیتوان دروغ گفت.
این بزرگ ترین کشتارِ زندانیانِ سیاسی در تاریخِ ایران و جهان، چنان که در اعلامیه حزبِ توده ی ایران(نامه مردم، ش ۲۱۸، ۱۱ مرداد ۱۳۶۷) آمده بود، بازتابِ شکستِ جمهوریِ اسلامی از عراق، و رواسازیِ جنایت هایش در نابودی و آوارگیِ میلیون ها پیکارجو و جنگ زده و ویرانیِ ده ها شهر و روستای کشور بود که با “ترورِ آشکارِ زندانیانِ سیاسی” به بار می نشست. زندانیانی از همه ی حزب ها، سازمان ها و گروه های چپِ ایران که به گفته ریشهری، گردانندهِ وقتِ ساواکِ اسلامی، بیش از ده هزار تنشان از رهبران، کادرها و اعضا و هوادارانِ حزبِ توده ایران بودند.
همسرِ رفیق امیرِ نیک آیین در ترسیمِ سپهرِ مه آگینِ آن روزها- با اشاره به هزاران قربانیِ این رویکردِ شوم- گفته بود:” هرگاه به آفتاب می نگرم، به ماه نگاه می کنم، به زندگی ای که در گذر است چشم می دوزم، همه چیز را به رنگِ خون می بینم… آنان، جویندگانِ آفتاب بودند و می خواستند خورشید را به زمین بکشند، می خواستند تاریکی را از پهنایِ ایران، برانند.” (دنیا، تابستانِ ۱۳۷۲، ص ۱۷).
اینک اما هزاران خونِ ریخته شده، سروهایِ سرفرازِ آزادگی و هُشیواری و رزمپویی را برکشیده و جوینگانِ نوینِ آفتاب، در ستیزی دلاورانه با تاریکی اند و می روند که خورشیدِ آزادی را از پشتِ مهِ سنگینِ خودکامگی به میانِ مردم آورند. به سخنِ حافظ:
چون دورِ جهان، یکسره بر مَنهجِ عدل است
خوش باش که ظالم نبرد راه به جایی.
کارل مارکس گفته بود:” آنان که به گمانِ خود، تخمِ اژدها می افشانند، جز کِرم هایِ خاکی نمی دروند.”
دژخیمانِ جمهوریِ اسلامی به گمانِ خود، با نابودیِ هزاران زندانیِ بی گناهِ سیاسی، سعی کردند کشور را برایِ غارتگری هایِ بیشترِ خود، به جزیره ثُبات و آرامش بدل کنند. این جنایت رژیم به سرویس های امنیتیِ آمریکا، انگلیس و اسراییل در هدف استراتژیک و همیشگی شان برای سرکوب چپ در ایران خدمت مهمی کرد ولی حکم تاریخ این است که ققنوسِ آزادی، از میانِ آن همه آتش و خاکستر و دود، سر بر آورده و می رود که “آسمان را سقف بشکافد و طرحی نو دراندازد.”
باری شهیدانِ خلق برایِ همیشه زنده اند. به سخنِ شاعرانه ی احسانِ طبری:
” آیا در خاک خفتن، مُردن است؟”
https://youtu.be/ioaYWzj7PKk
به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۰۵۹، دوشنبه ۱۱ شهریور ماه ۱۳۹۷