از مبارزۀ زحمتکشان دیگر کشورها: آموزگاران مدرسههای خصوصیِ بنگلادش: به تبعیض در پرداخت دستمزد پایان دهید!
اتحادیهٔ فرهنگیان بنگلادش اعتصاب آموزگاران را سازماندهی کرد
چرا کارل مارکس میگوید افزایش حداقل دستمزد موجب افزایش قیمتها نمیشود؟
ابراز همبستگی فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری با آموزگاران و کارکنان مؤسسههای آموزشی خصوصیِ بنگلادش.
فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری، خواستارند، همبستگی بینالمللیاش را، با آموزگاران و کارکنان مؤسسههای آموزشی خصوصیِ بنگلادش، که شمول در لیست پرداختهای ماهیانه دولتی را ابراز میکند. آموزگاران و کارکنان مدرسههای خصوصی از دهم ژوئن ۲۰۱۸ (۲۰ خردادماه) در حال اعتصاب و نیز از اول ژوئیه (۱۰ تیرماه) اعتصاب غذای خود را تا دستیابی کامل بهخواستهایشان، در مقابل ساختمان مرکزی خبر “داکا”، پایتخت بنگلادش، شروع کردهاند.
دولت بنگلادش در ژانویه گذشته نزدیک به ۸۰ هزار آموزگار از ۵۰۰۰ مدرسه غیردولتی که از سیستم پرداختهای ماهیانه دولتی خارج هستند، قول رسیدگی به خواستهایشان را داده بود.
فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری، بهنمایندگی از سوی ۹۰ میلیون کارگر عضو خود از ۱۲۶ کشور و ۵ قارهٔ جهان، از مبارزات کارکنان، فرهنگیان و آموزگاران مدرسههای خصوصیِ بنگلادش و همچنین از اتحادیهٔ آموزگاران بنگلادش حمایت کرده و همصدا با آنان، پرداخت دستمزد مناسب و احترام به حقوقشان در محیطهای کاریشان را خواستاریم. ما از مسئولان میخواهیم که بلافاصله درخواستهای آنان را برآورده کنند.
دبیرخانهٔ فدراسیون جهانی سندیکاهای کارگری
چرا کارل مارکس میگوید افزایش حداقل دستمزد موجب افزایش قیمتها نمیشود؟
اشارهای کوتاه: کاهش ارزش پول ملی طی ماههای اخیر سبب سقوط قدرت خرید زحمتکشان میهن ما شده است. اما رژیم ولایت فقیه با ترفندی مبنی بر اینکه “افزایشِ مزد سبب رشد نرخ تورم و قیمتها میشود”، از تحقق خواست کارگران برای ترمیم دستمزد مانع میشود. این ترفند ابداع کلانسرمایهداران وطنی و حامی سیاسی آنان یعنی رژیم ولایت فقیه نیست. برای افشای چنین دروغپردازیای مطلبی برگرفته از روزنامه “صدای مردم”- وابسته به حزب کمونیست کانادا- برای آشنایی مبارزان راستین جنبش سندیکایی میهن ما، در زیر میآید: وقتیکه نامزد انتخابات در استان انتاریو و درصدد جلب آرا بودم، در دفاع از افزایش دستمزدها با مخالفت شدیدی روبرو شدم، گفته میشد این امر باعث بالا رفتن قیمتها خواهد شد. مارکس هم، حتی از طرف رهبران کارگری، با اینگونه نکتهگیریها مواجه شد. اینجا برخی از پاسخهای او را که در مناظرههای رودررویاش با نکتهگیران داشت میآورم. این سخنان مارکس در مقاله “قیمت، ارزش و سود”چاپ شده است.
در آغاز، مارکس اشاره میکند که با افزایش حداقل دستمزد، تقاضا برای مایحتاج کارگران افزایش پیدا میکند و این فقط بخش بسیار کوچکی است از آنچه که اقتصاد تولید مینماید. چراکه بخش بزرگی از این تولید از برای ثروتمندان و شرکتهای آنان صورت میگیرد، “زیرا مقادیر زیادی از مایحتاج خود را توسط خدمه، اسبها و گربههایشان بههدر میدهند” و مقایسه کنید این ریختوپاش ثروتمندان را با نیازهای اولیه کارگران و البته حیوانات خانگیشان. وقتیکه ما افزایش قیمت در خدمات و کالاها را احساس میکنیم، بلافاصله سرمایهدارانی که این محصولات و یا خدمات را ارائه میدهند (سرمایهدارانی که بنا بهدلیل افزایش دستمزد کارگرانشان از سودشان زده شده است) شروع خواهند کرد به تولید بیشتر تا از کارگران- که حالا توان خرید بالایی را دارند- سود بیشتری دربیاورند، دوباره قیمتها را بهدلیل رقابت پایین خواهند آورد. تفاوت اصلی فقط این است که کارگران از حاصل نیروی کار خود سهم بیشتری بهدست خواهند آورد.
این نظریه بهوسیله چندین پژوهش و بررسی تأیید شده که افزایش سریع دستمزد به افزایش قیمت و افزایش بیکاری منجر نمیشود. در سال ۲۰۰۶، پنج نفر از برندگان جایزه صلح نوبل بههمراه ۶۰۰ اقتصاددان دیگر، این امر را در یک نامه سرگشاده اعلام کردند.
تعیین قیمت کالا دیگر بر اساس میزان دستمزد نیست. دستمزد فقط یک هزینه دیگری برای نیروی کار محسوب میشود. دستمزد بهای نیروی کار است و این دستمزد بر اساس میزان قیمتها و برای ادامه زندگی است. مارکس در جای دیگر و در نوشتهای بهنام “دستمزد، کارگر، و سرمایه” بیان میکند که دستمزد هزینه زنده نگهداشتن کارگران برای برگشت به کار است، البته این امر در کل برای کارگران بوده و نه برای بخش معینی از کارگران. مارکس میگوید: “درنتیجه، میلیونها کارگر بهاندازه کافی درآمد ندارند که بتوانند ادامه حیات داده و یا تولیدمثل کنند” ولی دستمزد برای طبقه کارگر بر اساس حداقلها تغییر میکند. گفتن اینکه قیمتها بستگی به میزان دستمزد که خود آن هم وابسته به میزان قیمتها است، درواقع حرکت در دایره است. همچنین اینکه بگوییم دستمزدها همانند کالا در مواقع کاسبیِ بد کاهش یافته و نمیتوانند در مواقع رونق اقتصادی افزایش یابند یک انحراف است. نمیتوان دستمزد را همانند کالا در نظر گرفت که هر وقت برای ثروتمندان مناسب بود افزایش داده و اگر مناسب نبود، نه! این امر شرایط کارگران را بدتر از شرایط بردهها مینماید، چراکه آنان “تمامی بدبختیهای برده را داشته ولی فاقد تأمین همانند آنان” هستند. بردهها در دوره مارکس “با شکنجه تنظیم شده” وادار به کار میشدند، همانطور که ادوارد باپتیست در کتاب “نیمهای که هرگز بیان نشده” نوشته است، اما مارکس در مورد وضعیت بردههای قدیم و بردههای مدرن که بهاصطلاح “آزاد” بودند و (مجبورشان میکردند) که نیروی کار خود را فقط برای زنده ماندنشان بفروشند، مینویسد.
مارکس اشاره میکند که اغلب مبارزات برای افزایش حداقل دستمزد بعد از اینکه سرمایهداران از افزایش بهرهوری نیروی کار، فناوری، عرضه و تقاضا و تورم، سود عظیمی حاصلشان میشود، اتفاق میافتد و بنابراین، این اشتباه است که فقط به افزایش حداقل دستمزد نگاه کنیم بدون درنظر گرفتن اینکه این درخواست بهطور طبیعی “مسیر خود را طی میکند”. خواست افزایش حداقل دستمزد تنها پاسخ طبقه کارگر به تغییراتی است که خود سرمایهداران ایجاد کردهاند و نباید غافل شد که این “نتیجهگیری از یک فرضیه غلط و رسیدن به یک نتیجه غلط است”. همانطور که مارکس در نتیجهگیریاش میگوید، یعنی: “گرایش عمومی سرمایهداری نه بهنیت افزایش بلکه کاهش دستمزدهای استاندارد است. “
با نگاهی به فقر و تورم در کانادا میبینیم که دستمزد استانی از سطح قیمتها بسیار عقب است و درعینحال سود شرکتها سر به آسمان میزند. خط فقر برای یک خانواده چهارنفره در شهرهایی با جمعیت ۱۰۰ تا ۵۰۰ هزارنفری هنوز پایینتر از حداقل دستمزد افزایش یافته است، بههمین دلیل، به یک دستمزد قابل زیست نیاز داریم و نه حداقل دستمزد.
مارکس اشاره دارد که درنهایت جنبش کارگری “مراکز مقاومت” خوبی را برای مبارزه با سرمایهداری ایجاد میکند، ولی چنانچه این جنبشها فقط به “جنگ پارتیزانی علیه معلولها”، اکتفاء کنند، کم خواهند آورد. باید که بهطور همزمان از تشکل و سازماندهی همچون سلاحی برای تغییر و حذف سرمایهداری و سیستم دستمزدی استفاده کرد.
ترجمه از: نشریه صدای مردم وابسته به حزب کمونیست کانادا، ۹ مردادماه ۱۳۹۷
به نقل از ضمیمۀ کارگری «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۲، دوشنبه ۲۳ مهر ماه ۱۳۹۷