نگاهی به سیاستهای مداخلهگرانهٔ دولت ایالات متحده آمریکا در آمریکای لاتین
دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، روز سوّم مهر امسال در مجمع عمومی سازمان ملل متحد سخنرانی کرد. او در صحبتهایش از جِیمز مونرو، پنجمین رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا در اوایل قرن نوزدهم، یاد کرد که گفته بود ایالات متحده آمریکا حق دارد کنترلش را بر کشورهای منطقهٔ آمریکا اعمال کند و هیچ قدرت خارجی توسعهطلبی را که بخواهد به نیمکرهٔ غربی دستاندازی کند، نباید تحمّل کند. ۲۰۰ سال بعد، اکنون دولت آمریکا بار دیگر بر حق آن دولت در تحمیل کردن خواستهایش بر کشورهای سراسر قارهٔ آمریکای لاتین تأکید میکند!
دونالد ترامپ با تهدیدهای مداخلهگرانهاش در کوبا از راه ادامهٔ محاصرهٔ اقتصادی ۶۰ سالهٔ آن کشور، و در ونزوئلا از راه تحریمهای فزاینده، در همان راهی گام برمیدارد که بسیاری از رئیسجمهورهای پیشین آمریکا در پیش گرفتند، مثل ریچارد نیکسون که از ترور سالوادور آلنده، رئیسجمهور منتخب شیلی، در سال ۱۹۷۳ حمایت کرد.
سخنان دونالد ترامپ در مجمع عمومی سازمان ملل متحد پیام سادهای داشت: برای تحمیل سیاستهای آمریکا و مجبور کردن کشورها به اطاعت از آن سیاستها، هر جا که لازم باشد از تحریمهای اقتصادی استفاده میکنیم؛ همهٔ آنهایی که مقاومت کنند تنبیه خواهند شد، و همهٔ آنهایی که به خواستهای ما گردن بگذارند، تشویق خواهند شد.
او تهدیدش را خیلی روشن بیان کرد: اینکه آمریکا از توان مالی و بانکی عظیم خودش برای به پیش بردن سیاستها و خواستهایش، و از ابزار تجارت و کمکهای بینالمللی برای زیر فشار قرار دادن طرفهای تجارت و کمک، و تسلیم کردن آنها در برابر خواستهای آمریکا، استفاده خواهد کرد. سخنان او نشان داد که رشد مبادلهٔ بازرگانی و صنعتی میان چین و کشورهای آمریکای لاتین چه خاری در چشم دولت آمریکا شده است. با وصف این، او ادّعا میکند که تعرفههای جدید آمریکا بر واردات از چین و «جنگ تجاری “اخیر آمریکا با چین، صرفاً به خاطر ایجاد اشتغال در آمریکاست. ترامپ همچنین در این سخنانش از فرصت استفاده کرد و به سوسیالیسم حمله کرد و آن را سرچشمهٔ همهٔ مسائل و مشکلات دنیا خواند!
روز بعد از سخنرانی ترامپ، رئیسجمهور جدید کوبا- میگل دیاز کانِل- در مجمع عمومی سازمان ملل متحد سخنرانی کرد و همهٔ آنچه را که ترامپ رشته بود، پنبه کرد. او در سخنانش پیامدهای سرمایهداری و نابرابریهایی را که این نظام به وجود آورده است برشمرد و گفت که اکنون در دنیایی زندگی میکنیم «که در آن ۰٫۷درصد از ثروتمندترین افراد، ۴۶درصد همهٔ ثروت موجود دنیا را در اختیار و مالکیت خود دارند، در حالی که فقیرترین ۷۰درصدِ جمعیت دنیا، فقط به ۲٫۷درصد کل ثروت دنیا دسترسی دارند. سه میلیارد و ۴۶۰ میلیون نفر در فقر زندگی میکنند، ۸۱۵ میلیون نفر گرسنگی میکشند، ۷۵۸ میلیون نفر بیسوادند، و ۸۴۴ میلیون نفر از داشتن آب آشامیدنی سالم محروماند. “او افزود: «آنطور که رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا مدّعی شد، این واقعیتها… پیامد سوسیالیسم نیست. این واقعیتها ناشی از نظام سرمایهداری و بهویژه امپریالیسم و نولیبرالیسم، ناشی از خودخواهی و انحصارجویی ذاتی آن نظام، و ناشی از الگوی اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، و فرهنگیای است که برای انباشت ثروت در دستان عدهای اندک، به قیمت استثمار و فقر اسفناک اکثریتی بزرگ، امتیاز قائل است.»
در آخر ماه میلادی جاری (اکتبر)، کوبا برای بیستوهفتمین سال پیدرپی طرحی را به مجمع عمومی سازمان ملل متحد تقدیم خواهد کرد که خواهان پایان دادن به محاصرهٔ غیرقانونی و غیرانسانی کوبا توسط همسایهٔ قدرتمند شمالیاش است. سال گذشته، ۱۹۱ کشور جهان به محاصرهٔ کوبا رأی منفی دادند و فقط آمریکا و متحدش اسرائیل به طرح پیشنهادی کوبا برای پایان دادن به محاصرهٔ آن کشور رأی مخالف دادند. نتیجهٔ رأیگیری امسال نیز به احتمال قوی شبیه به پارسال خواهد بود. فقط در سال گذشته، محاصرهٔ آمریکا در حدود ۴٫۳ میلیارد دلار به کوبا ضرر زده است. از زمانی که محاصرهٔ اقتصادی کوبا آغاز شد تا کنون این کشور بیشتر از ۱۳۴٫۵ میلیارد دلار (به قیمت امروز) زیان دیده است. دولت ترامپ حمله به کوبا را تشدید کرده است، و حتّی آن تغییرهای ناچیزی را هم در زمان دولت باراک اوباما صورت گرفت، به وضع سابق برگردانده است.
یکی از پیامدهای این سیاستهای دولت آمریکا نسبت به کوبا، کاهش ۴۱درصدی تعداد مسافران آمریکایی به کوبا فقط در یک سال گذشته است. در سال جاری میلادی (۲۰۱۸) چندین بانک خارجی تصمیم گرفتند رابطه با کوبا را قطع کنند و حتّی حسابهای سفارت کوبا در شماری از کشورهای جهان نیز بسته شد. این تشدیدِ اقدامهای تنبیهی علیه بخش مالی و بانکی کوبا، مبادلهٔ بازرگانی کوبا با کشورهای ثالث را نیز به خطر انداخته است، باعث تأخیرهای جدّی در واردات کالا به کوبا شده است، و بیتردید مانعی در راه توسعه و رشد بسیاری از بخشهای صنعتی کوبا بوده است.
دونالد ترامپ در سخنرانیاش در سازمان ملل متحد این موضوع را به صراحت و روشنی بیان کرد که او ونزوئلا را نیز هدفی کلیدی میداند. در چند ماه اخیر، مایک پِنس، معاون ریاستجمهوری آمریکا، موضعگیری خصمانهٔ دولت آمریکا نسبت به دولت نیکولاس مادورو در ونزوئلا را، از جمله و بهویژه در سازمان کشورهای آمریکایی، شدّت بخشیده است. امّا رئیسجمهور ونزوئلا در مجمع عمومی سازمان ملل متحد از فرصت استفاده کرد و از دونالد ترامپ خواست که بهجای تهدید کردن، وارد گفتوگو با او شود.
قصد و هدف کاخ سفید کاملاً آشکار است. روز پیش از سخنرانی مادورو در سازمان ملل متحد، پنج کشور آرژانتین، کلمبیا، شیلی، پرو، و پاراگوئه- که بیتردید خواست آمریکا را مطرح میکردند- خواستار آن شدند که نیکولاس مادورو در دیوان کیفری بینالمللی محاکمه شود. این حرکت در ادامهٔ فشارهایی بود که به دولت مادورو آورده میشود. مورد دیگر، درخواست مایک پنس در کنفرانس سازمان کشورهای آمریکایی در اردیبهشت گذشته بود، مبنی بر اینکه دولت ونزوئلا انتخابات سراسری روز ۳۱ اردیبهشت در آن کشور را لغو کند! مدّتی بعد، مایک پومپئو، وزیر امور خارجهٔ آمریکا، نیز خواستار تعلیق عضویت ونزوئلا در سازمان کشورهای آمریکایی و اعمال تحریمهای بیشتر بر اقتصاد ونزوئلا شد. بسیاری از صاحبنظران و تحلیلگران هشدار دادهاند که این تشدید مواضع خصمانه نسبت به ونزوئلا را میتوان پیشدرآمدِ نوعی تجاوز نظامی به آن کشور دانست. در واقع خود دونالد ترامپ هم پیش از این در صحبتهایش آشکارا گفته بود که اقدام نظامی آمریکا علیه ونزوئلا غیرمحتمل و منتفی نیست. در هر صورت، کاخ سفید مصمّم است که چه با رضایت اجباری و چه با زور، خواست و ارادهاش را به ونزوئلا تحمیل کند. ولی مادورو بهصراحت اعلام کرده است که ونزوئلاییها در برابر این فشارهای خارجی تسلیم نخواهند شد.
اقدامهای دولت ترامپ در آمریکای لاتین و مرکزی در همان مسیر آشنایی است که پیش از این نیز رئیسجمهورهای پیشین آمریکا طی کردهاند. در سال ۱۹۸۱/۱۳۶۰، رونالد ریگان حکمی را برای انجام عملیات مخفیانهٔ مأموران آن کشور در نیکاراگوئه امضا کرد که در پی آن، پول و تسلیحات و آموزش در اختیار ضدانقلابیهایی (کُنتراها) گذاشته شد که دست به خرابکاری، ترور، و ارعاب میزدند. در سالهای بعدی نیز ریگان حمایت از نیروهای ارتجاعی را در نیکاراگوئه شدّت بخشید که نتیجهٔ آن کشته شدن هزاران نفر، از جمله کشتار معلمان نیکاراگوئهیی بود که در کارزار مبارزه با بیسوادی شرکت کرده بودند. اکنون بار دیگر آمریکا با استفاده از زمینهٔ نارضایتی مردمی، کارزار اعمال خشونت و زور در نیکاراگوئه را به منظور بیثبات کردن آن کشور و در نهایت «تغییر رژیم “آغاز کرده است. دانیل اورتگا، رئیسجمهور نیکاراگوئه، در یکی از سخنرانیهای اخیرش در برابر مردم، گفت: «آنها فکر میکنند که [با اعمال تحریمهای بانکی] میتوانند مردم نیکاراگوئه را به زانو درآورند. نمیفهمند که این مردم کشورشان را نمیفروشند و تسلیم نمیشوند.»
امروزه آمریکا به شیوههای دیگری نیز برای مداخله در امور کشورهای دیگر متوسل میشود؛ از جمله، حمایت فزاینده از شبهدادگاههای جانبدار، برای اینکه سیاستمداران مترقی نتوانند به قدرت برسند. برای مثال، لوئیز دا سیلوا لولا را که در برزیل از محبوبیت زیادی برخوردار است، با اتهامهای ساختگی به زندان انداختند و از تلاش او برای نامزدی در انتخابات اخیر جلوگیری کردند. تهدیدهای مشابهی نیز علیه کریستینا کریچنر در آرژانتین و حتّی علیه رافائل کورهآ رئیسجمهور پیشین اکوادور شده است.
روشن است که آمریکا و کارگزارانش از هیچ تلاشی برای تحمیل و اجرای سیاستهای نولیبرالی در کشورهای مستقل آن منطقه به سود ثروتمندان و شرکتهای چندملیتی فروگذار نیستند. هر کشوری که مصمّم به کنترل منابع و ذخایر طبیعیاش باشد و بخواهد اقتصادش را به سود زندگی مردم خودش تنظیم و هدایت کند، هدف قرار میگیرد.
در سالهای اخیر، در چند مورد شاهد شکست نیروهای ترقیخواه در سراسر قارهٔ آمریکا بودهایم. اینکه مایک پنس میتواند برخی از کشورهای آمریکای لاتین را در ائتلافی برضد ونزوئلا گرد هم آورد و هماهنگ کند، نشان از برخی موفقیتهای آمریکا در اعمال سیاستهای مداخلهگرانهاش در آن قاره دارد. امّا به نظر میآید که انتخاب آندره مانوئل لوپز اوبرادور (آملو) به مقام ریاستجمهوری مکزیک نشانهٔ آن باشد که روندی که به آن اشاره شد، روندی یکطرفه در آن قاره به سود ایالات متحده آمریکا نیست. در انتخابات مکزیک، آملو در ۳۱ ایالت از ۳۲ ایالت مکزیک توانست پیشتاز شود، و در نهایت توانست ۵۳درصد آرای ریخته شده به صندوقها را به دست آورد. او که از دوستان جِرِمی کوربین، رهبر کنونی و متمایل به چپِ حزب کارگر بریتانیا است و رابطهٔ خوبی نیز با برنی سندرز، سناتور ترقیخواه آمریکایی دارد، کارپایهٔ انتخاباتیاش را بر شالودهٔ برنامهای تنظیم کرده بود که هدف از آن، حل کردن معضلهایی مثل فقر، بیکاری، و میزان بالای جُرم در مکزیک است. مراسم تحلیف آملو در روز ۱۰ آذر برگزار خواهد شد.
رسانههای غالب در آمریکا وقت و تلاش زیادی را برای گمانهزنی در مورد مسیر احتمالی رخدادهای آتی در مکزیک پس از آغاز به کارِ آملو صرف میکنند. برخی از آنها به این «ترس “دامن میزنند که کوبا یا ونزوئلای بعدی در نیمکرهٔ غربی، مکزیک خواهد بود. تا اینجا، آملو تأکید کرده است که آمریکا نمیتواند از پیشبُرد حرف و راه خودش در آن قاره خیلی مطمئن باشد. احتمال میرود که مکزیک در دورهٔ ریاستجمهوری آملو نه از تحریم و محاصرهٔ اقتصادی کوبا حمایت کند و نه از اعمال تحریمها علیه ونزوئلا، و در عوض، وزنهٔ تعادلی در برابر بسیاری از مداخلههای تجاوزکارانه در آن منطقه باشد.
ترامپ شاید بخواهد فکر و راهِ جیمز مونرو را دنبال کند و برنامهٔ نولیبرالی خودش را به کشورهای قارهٔ آمریکا تحمیل کند، ولی باید گفت که آمریکای لاتین ۲۰۱۸، همان آمریکای لاتین اوایل قرن نوزدهم نیست.
روشن است که مردم آن منطقه و سازمانهای تودهیی آنها، شامل سندیکاها و جنبشهای اجتماعی، به مقاومت خود ادامه خواهند داد. اگرچه سلطهٔ ایالات متحده آمریکا بر قارهٔ آمریکا در ۲۰۰ سال گذشته میلیونها نفر را به ورطهٔ فقر و بیسوادی کشانده است، ولی تردیدی نیست که سیاستهای ترقیجویانه و در حقیقت اندیشهها و سیاستهای سوسیالیستی همچنان در عرصهٔ مبارزه حاضر است و دارای اهمیت خواهد بود.
ونزوئلا دخالت آمریکا در مناسبات آمریکای لاتین با چین را محکوم میکند
مایک پومپئو، وزیر امور خارجهٔ آمریکا، که روز ۲۶ مهر به کشور پاناما سفر کرده بود، در دیدار و گفتوگویش با رئیسجمهور این کشور به کشورهای منطقهٔ آمریکای لاتین اخطار داد که مراقب مبادله با شرکتهای چینی و سرمایهگذاریهای چین در آن منطقه باشند چون «وقتی چین سراغ آنها میآید، همیشه برای شهروندان آن کشورها خوب نیست “و به اقتصاد آنها آسیب خواهد رساند. روز بعد، نیکولاس مادورو، رئیسجمهور ونزوئلا در دیداری که با هیئت بازرگانی چین داشت، نسبت به این اظهار نظر پومپئو موضعگیری کرد و آن را فریبکارانه خواند. او گفت: ”ما این تحریکهای همسایهٔ شمالی را در مورد روابط چین با ونزوئلا نمیپذیریم. ما دسیسههای مداخلهگرانهٔ مایک پومپئو علیه روابط آمریکای لاتین و کشورهای کارائیب با چین را مردود میدانیم و مسیر خود را در راه منافع مشترک ادامه میدهیم. “مادورو اخطارهای پومپئو را «نقشههای امپریالیستی “خواند و حمایت خود از رئیسجمهور پاناما را اعلام کرد ”که تصمیم گرفته است روابط محکمی با چین داشته باشد.”
مایک پومپئو در همان دیدارش از پاناما، در مصاحبهای با یکی از شبکههای تلویزیونی پاناما گفته بود که «در برخی از نقاط دنیا، چین سرمایهگذاری کرده است و آن کشورها را در وضعیت بدتری از سابق رها کرده است، و این هرگز نباید دوباره رخ دهد. “گفتههای پومپئو بهویژه از این لحاظ مایهٔ تعجب شده است که در سالهای گذشته، دولت آمریکا به طور جدّی از منافع شرکتهایی مثل چیکیتا (پیشتر نامش یونایتد فروت بود و مارک موز آن بهخصوص معروف است) که با گروههای شبهنظامی در کلمبیا در ارتباط بوده است، یا از منافع شرکت غولپیکر نفتی شِوران-تگزاکو که عملیاتش در منطقهٔ آمازون در اکوادور موجب آلودگی زمینها و آبراهههای آن کشور شد و ۳۰هزار قربانی گرفت، حفاظت و دفاع کرده است.
دولت دونالد ترامپ اکنون یک سالی است که تلاش برای ضربه زدن به نفوذ و مشارکت چین در منطقهٔ آمریکای لاتین را تشدید کرده است. ماه گذشته، پس از آنکه دولت آمریکا در واکنش نسبت به برقراری مناسبات دیپلماتیک دوستانهٔ السالوادور با چین، سفیرش را از کشور السالوادور فراخواند، دولت السالوادور از دولت آمریکا خواست که به تصمیمهای آن کشور مستقل در سیاست خارجیاش احترام بگذارد و در آن دخالت نکند. زمستان سال پیش، یک ژنرال آمریکایی چین را تهدیدی بزرگ خواند، و در اواخر سال گذشته نیز پنتاگون چین را دشمن هستهیی بالقوه دانست. در واکنش به این موضعگیریها، سخنگوی وزارت دفاع چین گفته بود: «امیدواریم که دولت آمریکا این ذهنیّتِ جنگ سرد را کنار بگذارد و از زیر بار مسئولیت جدّی و ویژهای که در مورد خلع سلاح هستهیی دارد، شانه خالی نکند.»
در سالهای اخیر، کشورهای منطقهٔ آمریکای لاتین برای گرفتن وام و جذب سرمایهگذاری خارجی به چین روی آوردهاند، بهویژه به این دلیل که برخلاف وامهای نهادهای مالی جهانی مثل بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول که مورد حمایت آمریکا هستند، وامهای چین مستلزم و مشروط به انجام تغییر در سیاستهای اقتصادی و اجتماعی (ریاضت) کشورهای مستقل نیست.
به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۰۶۳، دوشنبه ۷ آبان ماه ۱۳۹۷