انقلاب بهمن ۱۳۵۷، فرصتی تاریخی که به دلیل سلطهٔ ارتجاع از دست رفت!
بازتاب گستردۀ نظرات حزب تودۀ ایران، به مناسبت چهلمین سالگرد انقلاب بهمن ۵۷، در نشریه های حزب های کارگری و کمونیستی جهان
به مناسبت ۴۰مین سالگرد انقلاب ملّی- دموکراتیک بهمن ۵۷ در میهنمان، چند نشریه از حزبهای کمونیست و ترقیخواه جهان با سخنگوی حزب تودهٔ ایران مصاحبه کردند.
* در مصاحبه با دموکراسی خلق (هند): انقلاب بهمن انقلابی ملّی- دموکراتیک بود که در شرایط ویژهٔ رشد سرمایهداری در ایران شکل گرفت و طیف وسیعی را، از طبقهٔ کارگر گرفته تا خردهبورژوازی و اقشار متوسط و لایههایی از بورژوازی ملّی، علیه رژیم شاه بسیج کرد.
* در مصاحبه با روزنامهٔ مورنینگ استار (انگلستان): جناحهای رژیم ولایی منافع سیاسی و اقتصادی بخشهای قدرتمندی از سرمایه را نمایندگی میکنند و برای گسترش نفوذ خود رقابت شدیدی دارند. در حال حاضر هیچ نیروی دیگری جز اسلامگرایان در ساختار قدرت در ایران نفوذ واقعی ندارد.
* در مصاحبه با روزنامهٔ دیالوگ (قبرس): ایران، ۴۰ سال پس از انقلاب ۵۷، توسط رژیمی استبدادی اداره میشود که بیتوجه به حقوق بشر و حقوق دموکراتیک، بر کشور حکومت میکند.
* در مصاحبه با دنیای جوان (آلمان): پایگاه اجتماعی رژیم بهشدّت محدود شده است.
* در مصاحبه با جهان مردم (آمریکا): رژیم حاکم بر ایران ارتجاعی، ضدمردمی، و از لحاظ اقتصادی سرمایهداری نولیبرال است و منافع عامهٔ مردم را نمایندگی نمیکند. نیروهای پیشرو در کشور برای تحوّل ترقیخواهانه مردمی مبارزه میکنند، امّا در عین حال با هر گونه مداخلهٔ خارجی در کشور بهشدّت مخالفاند… [حزب ما] تحریمهای ایالات متحد آمریکا و دخالتهای آن در ایران را در تقابل مستقیم با منافع ملّی کشور و مبارزه مردم کشور علیه رژیم دیکتاتوری در ایران ارزیابی میکند.
در آستانهٔ ۴۰مین سالگرد انقلاب بهمن ۱۳۵۷ و به همین مناسبت، به دعوت شماری از نشریههای ترقیخواه جهان، رفیق محمد امیدوار، عضو هیئت سیاسی کمیتهٔ مرکزی و سخنگوی حزب تودهٔ ایران، در مصاحبههایی جداگانه با این نشریهها شرکت کرد. انتشار این مصاحبهها در روزهای شنبه ۲۰ بهمن تا دوشنبه ۲۲ بهمن، و نیز بازنشر آنها در رسانههای اینترنتی و شبکههای اجتماعی به زبانهای انگلیسی، آلمانی، و یونانی بازتاب گستردهای داشت. سخنگوی حزبمان در این چند گفتوگو به سؤالهایی دربارهٔ روند شکلگیری انقلاب بهمن، نیروهای شرکت کننده در آن، علّت برتری یافتن اسلامگرایان در رهبری انقلاب، به انحراف کشیده شدن و در نهایت شکست خوردن انقلاب، پایگاه اجتماعی رژیم حاکم کنونی، جناحهای شرکت کننده در حاکمیت کنونی و اختلافهای آنان، موضوع اتحاد در میان نیروهای اپوزیسیون، و برنامه و هدفهای مبارزاتی حزب تودهٔ ایران در شرایط کنونی پاسخ داد.
نشریههایی که با سخنگوی حزبمان مصاحبه کردند، بهویژه دموکراسی خلق در هند، دیالوگ در قبرس، و مورنینگ استار در انگلستان، بخشهای وسیعی از افکار عمومی مترقی و زحمتکشان کشورهای خود را پوشش میدهند. درگاه اینترنی ”سولیدنت “نیز که مطالب و بیانیههای حزبهای کمونیست و کارگری و سازمانهای دولتی و نهادهای بینالمللی جهان چپ را بازتاب میدهد، در روز ۲۲ بهمن، مصادف با چهلمین سالگرد انقلاب بهمن، متن کامل مصاحبهٔ رفیق امیدوار با دموکراسی خلق (هند) را با عنوان ”چهل سال پس از انقلاب ۱۹۷۹ و ایران امروز “منتشر کرد. روز ۱۳ بهمن نیز درگاه اینترنتی ”مطبوعات بینالمللی کمونیستی “که توسط حزب کمونیست ترکیه اداره میشود، همین مصاحبه را جزو مطالب برجستهٔ روز انتشار داد.
اگرچه موضوعهای اصلی و تحلیلهای ارائه شده در مصاحبههای رفیق در اساس بر پایهٔ اسناد منتشر شدهٔ حزب تودهٔ ایران و از جمله بیانیهٔ کمیتهٔ مرکزی با عنوان ”دیدگاههای حزب تودهٔ ایران دربارهٔ انقلاب بهمن ۵۷ و سرنوشت آن “است، با وجود این مناسب دیدیم که بخشهای مهم و کلیدی پاسخهای سخنگوی حزب را به پرسشهای مصاحبه کنندگان در نامهٔ مردم نیز منتشر کنیم، که در ادامه میخوانید.
انقلاب تودهیی
انقلاب بهمن به لحاظ شرکت بخش قابل ملاحظهای از مردم ایران در روند نُضج و پیروزی آن در پایین کشیدن رژیم شاه از قدرت، یکی از مهمترین رویدادهای قرن بیستم در ایران و جهان بود. مشارکت وسیع و گونهگون طبقات و قشرهای اجتماعی در انقلاب بهمن ۵۷، نتیجهٔ مستقیم سمتگیری طبقاتی رژیم شاه و سیاستهای اقتصادی و اجتماعی اعمال شده توسط آن رژیم بود.
عوامل مؤثر در شکلگیری انقلاب
نفوذ فزایندهٔ سرمایهٔ امپریالیستی در اقتصاد ایران، همراه با حکومتی پلیسی که برای حفاظت از این رژیم استبدادی وابسته، به فشار بیشتر بر لایههای میانی و افزایش فشار بر خردهبورژوازی منجر شد. این وضعیت به ضعیف شدن موقعیت اقتصادی بخشهایی از بورژوازی ملّی نیز انجامید. همچنین، شایان توجه است که در همین دوره، به علّت مهاجرت جمعیت زیادی از روستاییان به شهرها در نتیجهٔ اصلاحات ارضی قلابی با هدف از میان بردنِ تهدیدِ زمینداران بزرگ نسبت به رژیم شاه، جمعیت طبقهٔ کارگر نیز در حال رشد بود. این تغییر، وزنهٔ اجتماعی قابلتوجهی به طبقهٔ کارگرِ در حال رشد در درون ساختار طبقاتی کشور ما داد.
نقش طبقات و قشرهای اجتماعی در انقلاب
طیف نیروهای متشکل از میلیونها نفر از کارگران، دهقانان، خردهبورژوازی، و بخشهایی از بورژوازی ملّی و کوچک انتظار داشتند که به دلیل مشارکتی که در انقلاب داشتند، خواستهایشان مورد توجه قرار بگیرد. با وجود این، اگرچه طبقهٔ کارگر در پیروزی انقلاب نقش مهمی ایفا کرد، ولی ساختار سیاسیای که پس از انقلاب شکل گرفت، به طور عمده منعکس کنندهٔ منافع بخشهای خردهبورژوازی سنّتی و بورژوازی تجاری، و بخشهایی از بورژوازی ملی بود که رابطهای نزدیک با روحانیت داشتند.
رژیم ولایی کنونی ضدامپریالیست نیست
روشن است که ضدیّت و مقابلهٔ رژیم ولایی کنونی با آمریکا بر مبنای درکی مشابه با درک نیروهای چپ و حزب ما از امپریالیسم و مبارزهٔ ضدامپریالیستی نیست که مضمونش مخالفت با برتریطلبی ویرانگر سرمایهٔ انحصاری در سطح جهانی است. رژیم کنونی پیگیرانه با تلاش نیروهای ضدامپریالیست برای متحد شدن و همکاری با یکدیگر با هدفِ ساختمان جهانی دیگر، مخالفت میکند. لازم به ذکر است که در سه دههٔ گذشته، برنامهٔ اقتصادیِ کلان رژیم ولایی بر اساس نسخههای صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی و به منظور اجرای اصلاحات اقتصادی نولیبرالی پردامنه تنظیم و اجرا شده است. الگوی اقتصادی-اجتماعی مطلوبِ رژیم حاکم در ایران، در اصل سرمایهداریِ پیچیده شده در شعارهای اسلامیِ خالی از محتوی است.
دربارهٔ جناحهای درون رژیم ولایی
روشن است که در درون حاکمیت کنونی، جناحهای عمدهای حضور دارند که در جنبههایی از سیاستها و نحوهٔ اجرای آنها با هم اختلاف دارند. این جناحها منافع سیاسی و اقتصادی بخشهای قدرتمندی از سرمایه را نمایندگی میکنند. این جناحها ضمن اینکه با یکدیگر مقابله میکنند و در مسیر گسترش نفوذ خود با یکدیگر رقابت شدیدی دارند، ولی در نهایت همیشه در مقابل هر گونه تهدیدی نسبت به بقای دیکتاتوری حاکم، بر گرد محور ولی فقیه، که منافع همهٔ آنها به وجود او وابسته است، متحد میشوند.
در حال حاضر، هیچ نیروی دیگری جز اسلامگرایان در ساختار قدرت در ایران نفوذ واقعی ندارد.
چرا اصلاحات شکست خورد؟
امّا وعدههای دولت خاتمی، به دلیل اعتقاد عمیق او به اینکه تغییر فقط در صورتی که اجازهٔ ولی فقیه را داشته باشد امکانپذیر است و نمیتواند از ”خط قرمز»های جمهوری اسلامی عبور کند، عملی نشد.
در طول ۸ سال ریاستجمهوری خاتمی، بهرغم برخی نرمشها در امر سرکوب، هرگز تغییری واقعی در ساختار قدرت ایران صورت نگرفت و رژیم توانست جنبش اجتماعی را خنثی کند و ابتکار عمل را از آن بگیرد.
موضع مردم ایران در مورد رژیم حاکم
روشن است که نسل جوان امروزی، که اکثریت بزرگی از آن با سیاستهای رژیم و سرکوبی که در زندگی روزمرهٔ خود احساس میکنند مخالفاند، در زمان انقلاب هنوز متولد نشده بودند و از این رو، تجربهٔ واقعی و دست اوّل از اینکه زندگی در حکومت رژیم پلیسی شاه چگونه بود، ندارند. امّا همهٔ نشانهها و جنبشهای اجتماعی دهههای گذشته حاکی از آن است که رژیم ایران پایگاه اجتماعی خود را تا حدّ زیادی از دست داده است و شعارهای اسلامی آن اساساً بیاعتبار شده است. بنابراین، مردم خواهان تغییرهای بنیادی در جامعهاند، از جمله جدایی دین از حکومت و حرکت به سوی ایرانی آزاد و دموکراتیک که در آن دموکراسی، استقلال، و عدالت اجتماعی بتواند برای مردم ما تأمین شود.
مردم خواستار پایان دادن به سیاستهای کنونی نولیبرالی خصوصیسازی، رفع دشواریهای اقتصادی، و از بین بردن فساد بیسابقه در کشورند.
حزب تودهٔ ایران و آیندهٔ رژیم
رهبری حزب ما ده سال پیش [پس از انتخابات بحثبرانگیز ریاستجمهوری و کودتای انتخاباتی ۸۸] بهدرستی اظهار داشت که مشروعیت رژیم به پایان رسیده و روند پایان دادن به حکومت دیکتاتوری مذهبی در ایران آغاز شده است. سال گذشته، طبق گزارشهای وزارت کشور ایران، صدها هزار نفر از مردم در ۸۰ شهر ایران به تظاهرات اعتراضی پیوستند و خواستار پایان دادن به استبداد و سیاستهای اجتماعی-اقتصادی فاجعهبار رژیم ولایی و همچنین پایان دادن به فساد شدند. شعار “نان، کار، آزادی” بیانگر خواستهای اساسی مردم کشور ما بود که از دید آنها اکنون فقط با پایان یافتنِ دیکتاتوری مذهبی میتواند تحقق یابد.
نامۀ مردم، شمارۀ ۱۰۷۱، ۲۹ بهمن ماه ۱۳۹۷