به یاد دلاوران توده ای و پیکارگران راه خلق های محروم به مناسبت ۷ اسفند ماه، سالگرد تیرباران ناخدا افضلی و یاران
ماه اسفند هر سال یادآورجنایتی است هولناک. در۷ اسفند ماه سال ۱۳۶۲ و دراوج کشتار وسرکوب احزاب و نیروهای انقلابی و میهن دوست، ده رزمنده توده ای از جمله چهار فرمانده قهرمان جبهه های جنگ و شش کادر برجسته حزب به جوخه های اعدام سپرده شدند و میهن درفقدان آن ها به سوگ نشست.
رفقا: ناخدا بهرام افضلی، فرمانده نیروی دریایی و فاتح نبردهای خلیج فارس، سرهنگ بیژن کبیری، فرمانده نامدار ارتش و فاتح عملیات جنوب و شکستن محاصره آبادان، سرهنگ هوشنگ عطاریان، فاتح عملیات غرب کشور و مشاور وزیر دفاع و مسلط ترین افسر وقت ارتش ایران به دانش نظامی، سرهنگ حسن آذرفر، استاد دانشکده افسری و فرمانده پرسنلی نیروی زمینی و از برجسته ترین افسران وقت ارتش ایران،شاهرخ جانگیری، عضو رهبری حزب و از کادرهای سازمان حزبی نوید، فرزاد جهاد، کادر مجرب و قهرمان شکنجه گاه کمیته مشترک، ابوالفضل بهرامی نژاد، پژوهشگر و مبارز وفادار توده ای، محمد بهرامی نژاد، از کادرهای با تجربه و غلام رضا خاضعی و خسرو لطفی، کادرهای سازمان حزبی نوید، با ایمان به پیمان خود با مردم، جان خود را نثار سعادت و خوشبختی توده های محروم کردند. اتهام بی پایه و اساس ”جاسوسی“، اتهام نخ نمایی بود که اینک نیز پس از کودتای انتخاباتی توسط بیدادگاه های انقلاب اسلامی به تمام مخالفان و منتقدان ارتجاع و دولت برآمده از کودتا زده می شود. درحقیقت دادگاه ها و محاکم نمایشی امروز امتداد و ادامه همان بیدادگاه هایی است که قهرمانان دفاع از خاک میهن و انقلاب مردمی بهمن: ناخدا افضلی و یاران، را محاکمه و به اعدام محکوم کرد. آیا درپرتو رخدادهای امروز نباید یادی از مبارزان دلیر و شرافتمندی چون ناخدا افضلی کرد که از نخستین قربانیان پرونده سازی های دروغین عده ای مرتجع بی رحم و جنایتکار بودند؟ ”ارتباط با بیگانه“، ”جاسوسی“ و جز اینها، اتهاماتی بوده و هست که رژیم ولایت فقیه به تقلید از رژیم شاهنشاهی، پوشش تبلیغاتی جنایات خود قرار داده است، تهمت و افترایی که کماکان بر ضد دگراندایشان و مخالفین بکار گرفته می شود و امروز برخی با تلاش های مذبوحانه می کوشند، افضلی و یارانش را جدا شده از حزب تودۀ ایران معرفی نمایند. رفیق افضلی در سخنرانی اش در بیدادگاه رژیم جمهوری اسلامی از جمله گفت: ”در رژیم گذشته با پوست و گوشت و استخوان خودم فساد، ظلم و محرومیت را در جامعه ایران احساس کرده بودم. برای خودم چنین تحلیل میکردم که برای فائق آمدن بر مشکلات و برای اینکه جامعه به طرف یک تعادل، به طرف یک قسط پیش برود، لزوم یک حزب چپ … که انگیزههای خدمت اجتماعی یکسان برای افراد جامعه را داشته باشد، برای مملکت ما ضروری است، تا با مطرح کردن شعارهای مردمی و با اعلام نقطه ضعفها، با ارائه راه حلها، خدماتی را بتواند به جامعه انجام دهد.”
آیا رژیم واژگون شده سلطنتی از اعدام روزبه ها، سیامک ها، محقق ها، مبشری ها، مختاری ها، و وکیلی ها بعد از کودتای ننگین ۲۸ مرداد، سودی جست؟ مسلما نه، دیدیم انقلاب بهمن ۵۷ تومارش را درهم پیچید. پس سرنوشت استبداد ولایی نیز درانتها از سرنوشت سلفش، استبداد سلطنتی، نمی تواند بهتر باشد. عمر رژیم های ستمگر و مردم کش درطول تاریخ بشری بسان ثانیه ای گذراست ، ولی یاد و راه و اثر قهرمانان خلق درتاریخ انسانی، جاودان است. به قول زنده یاد طبری:
تاریخ که برباد رود رنج و سرورش
نازد به سزاوار به گردان غیورش
مردم ماهرگز گردان انسان دوست وعدالت خواه خود را فراموش نخواهند کرد. در۷ اسفند ماه هر سال با آرمان های ناخدا افضلی و یاران تجدید عهد می کنیم.
یادشان ‘گرامی و راهشان پر رهرو باد.
نامۀ مردم، شمارۀ ۱۰۷۲، ۱۳ اسفند ماه ۱۳۹۷