مسایل سیاسی روز

در آرامگاه مارکس: حامیان سوسیالیسم از سراسر جهان به مارکس ادای احترام کردند

نمایندگان حزب‌های کمونیست، سفیران و نمایندگان دیپلوماتیک سفارتخانه‌های کشورهای سوسیالیستی [در انگلستان]، شخصیت‌ها و فعالان جنبش ترقی‌خواهی و عدالت‌طلبی، از سراسر جهان، یکشنبه ۲۷ اسفندماه ۹۷، در آرامگاه کارل مارکس واقع در گورستان‌ “گیت” شهر لندن گرد آمدند و به خاطرهٔ جاودان این متفکر بزرگ و انقلابی ادای احترام کردند. هیئت نمایندگی کمیتهٔ مرکزی حزب تودهٔ ایران نیز به‌دعوت بنیاد حفظ کتابخانهٔ یادبود مارکس و حزب کمونیست بریتانیا، در این مراسم شرکت داشت. 

تعداد شرکت کنندگان در مراسم امسال نسبت به سال‌های قبل به‌وضوح بیشتر بود، و این در اساس واکنشی به حمله‌های نیروهای فاشیست و افراطی در ماه‌های گذشته به آرامگاه کارل مارکس بود. در جریان این حمله‌ها که دست داشتن نیروهای افراطی راست‌گرا و فاشیست در آن‌ها برای همگان کاملاً آشکار بود، مهاجمان با پتک و قلم سنگ‌تراشی صفحهٔ سنگی و حکاکی شدهٔ شناسنامه آرامگاه خانوادگی مارکس را تخریب کرده و با رنگ قرمز شعارهایی ضد کمونیستی بر آن نوشتند. رفیق آلکس گوردون، رئیس کتابخانه یادبود مارکس که مراسم را نیز اداره می‌کرد، در آغاز مراسم گفت این تخریب‌ها با توجه به اینکه برخی از شخصیت‌های جنبش کمونیستی جهان در نزدیکی آرامگاه مارکس دفن شده‌اند، به‌ویژه توهین‌آمیز و برخورنده‌اند. 
پس از آغاز مراسم یادمان کارل مارکس در صدوسی‌وششمین سالگرد درگذشت او توسط رفیق آلکس گوردون، رفیق لیز پین، به‌نمایندگی از بنیاد حفظ و ادارهٔ آرامگاه مارکس، پس از تشکر و خوش‌آمد به حضار، دربارهٔ حمله‌های اخیر به آرامگاه و همچنین اقدام‌های انجام شده در تعمیر خرابی‌ها و مرمت حرفه‌ای صدمه‌های وارد شده به سنگ قبر و بنای آرامگاه و همچنین گزینه‌های ممکن و مؤثر به‌منظور ایمن کردن آن‌ها گزارشی ارائه داد.

بنا بر سنت مرسوم سال‌های گذشته، دو سخنران مدعو از جانب برگزار کنندگان مراسم در زمینهٔ ارثیهٔ معنوی کارل مارکس و چگونگی پیش‌بُرد مبارزه برای ایجاد جهانی دیگر بر پایهٔ اندیشه‌های کارل مارکس سخن گفتند. رفیق “ما هوی”، نمایندهٔ عالی‌رتبه سفارت چین در لندن، با توجه به اینکه چین امسال هفتادمین سالگرد انقلاب خود را جشن می‌گیرد، سخنران اصلی مراسم بود. او اظهار داشت: “حزب کمونیست چین می‌خواهد پیشاهنگ ملّت چین در روند همکاری با ملّت‌های دیگر با هدف ساختن جامعه‌ای با آینده‌ای مشترک برای نوع بشر، و دنیایی آزاد، همه‌شمول، پاکیزه، و زیبا باشد که در آن همگان از صلح پایدار، امنیت فراگیر، و شکوفایی و بهروزی برخوردار باشند.”

سخنران دوم مراسم، رفیق کارول استاوروس، عضو هیئت سیاسی حزب کمونیست بریتانیا و مسئول سازمان‌دهی زنان در حزب، در مورد تحلیل مارکس دربارهٔ نقش ستم بر زنان در جامعهٔ سرمایه‌داری گفت: “روابط اجتماعی جدید… که صرفاً بر فرمول‌های مردود اعلام شدهٔ ارزش تکیه نمی‌کنند” برای آزادی زنان بسیار مهم است. ترجمه کامل متن هر دو سخنرانی در این شماره “نامه مردم” آمده است. نمایندگان سفارتخانه‌های چین، کوبا و ویتنام، جوانان کمونیست چین، و همچنین هیئت‌های نمایندگی حزب تودهٔ ایران و حزب‌های کمونیست- کارگری از شیلی، قبرس، یونان، هند، عراق، و اسپانیا با گذاشتن تاج گل‌ بر آرامگاه کارل مارکس، به رهبر معنوی جنبش سوسیالیستی جهان ادای احترام کردند. با همسرایی سرود انترناسیونال از سوی حاضران مراسم ‌پایان یافت.

 

متن سخنرانی  رفیق کارول استاوروس

جایگاه زنان در جامعهٔ انسانی: ارثیهٔ معنوی مارکس

در اوایل سال ۱۸۴۴، مارکس در دست‌نوشته‌های اقتصادی و فلسفی‌اش خاطرنشان می‌کند که جایگاه زنان در جامعه می‌تواند به‌عنوان ابزاری برای سنجش سطح توسعه در تمامیت جامعه مورد استفاده قرار گیرد. هنگامی‌که زنان از مشارکت در فرایندهای عملی تولید و نیروی کار منع می‌شوند در دست یافتن‌شان به اشیاء مادی‌ای که برای بقای اقتصادی و سلامتی طبیعی‌شان ضروری‌اند ناتوان می‌مانند. بیرون نگه‌داشتن زنان از فرایند نیروی کار آنان را از دسترسی به پولی که برای فراهم کردن چنین اشیاء مادی لازم است بازمی‌دارد و به‌ناچار آنان را به مردان که فعالانه در کار تولیدی مشارکت دارند وابسته می‌کند. به‌این ترتیب، مناسبات خانواده آن‌گونه می‌شود که مردان را به کنترل و تسلط بر زنان می‌کشاند. در چنین شرایطی زنان از گرداندن زندگی خود ناتوان می‌شوند و نقش‌شان به انجام کار خانگی محدود شده و وظیفه نگه‌داری و بزرگ کردن فرزندان بر دوش آنان گذاشته می‌شود. زمانی که شکل نوینی از توسعه اقتصادی روی می‌دهد مناسبات خانوادگی و نیازهای خانواده به پیروی و وابستگی به شکل‌های تازه اقتصادی جایگزین تن درمی‌دهند. مارکس استدلال می‌کند که کارگاه‌های صنعتی بزرگ ترجیح می‌دهند از کار زنان و کودکان بهره گیرند زیرا نسبت به کار مردان هزینه کم‌تری دارند. گفتاورد زیر از کتاب فردریک ویلهم شولتز به‌نام: “حرکت تولید” و به‌نقل از دست‌نوشته‌های مارکس است:

“برای هر ۱۰۰ کارگر مرد در کارخانه نخ‌ریسی در منطقه لانکاشیر در شمال غرب انگلیس، ۱۰۳ کارگر زن، و در منطقه اسکاتلند تا ۲۰۹ کارگر زن به‌کار گماشته شده‌اند. در کارخانه پارچه‌بافی منطقه لیدز انگلیس، برای هر ۱۰۰ کارگر مرد، ۱۴۷ زن کارگر به‌کار اشتغال دارند. در شهر داندی و در کرانه شرقی اسکاتلند کارگران زن نسبت به مردان ۲۸۰ نفر است.” کارل مارکس در کتاب سرمایه به‌شرح و بسط این موضوع می‌پردازد: “به‌موازات راه یافتن ماشین‌آلات به کارخانه‌ها، تقاضا برای کارهای فیزیکی سنگین کم‌تر می‌شود، زنان و کودکان کارگر به رستهٔ مهمی از نیروی کار تبدیل می‌شوند. صاحبان کارخانه پی ‌می‌برند که این رسته از کارگران به‌طور استثنایی ارزشمنداند، زیرا به یکی از لایه‌های اجتماعی پایمال شده تعلق دارند که می‌شود با مزد کم‌تر از آنان کار کشید.” این بحث‌ها چارچوب نظریه آغازین مارکسیستی در ارتباط با جایگاه زنان کارگر در تولید اقتصادی در جامعه بورژوایی را پدید می‌آورد.

مارکس بر آن بود که اثر علمی- ماتریالیستی در زمینهٔ تاریخ اجتماعی به‌وسیلهٔ لوئیس هنری مورگان انسان‌شناس (آنتروپولوژیست) آمریکایی را بسط و تعمیم دهد، اما پیش از آن که بتواند چنین کاری بکند درگذشت. بنابراین، چنین وظیفه‌ای یعنی کار بر روی یادداشت‌های مارکس به رفیق و همکارش فردریش انگلس واگذار گردید که به تحریر کتاب “منشأ خانواده و مالکیت خصوصی و دولت” در سال ۱۸۸۴ انجامید. این کتاب کاری مطمئن در ارتباط با تکامل جامعه‌های انسانی تا زمان کنونی است. این کتاب ظهورِ خانوادهٔ هسته‌ای (nuclear family در اصطلاح جامعه‌شناسی) به‌منزلهٔ واحد اقتصادی‌ای بنیادین در جامعهٔ توسعه‌ یافتهٔ طبقاتی نشان می‌دهد که در آن  زنان تحت‌الشعاع مردان‌اند و به‌وسیلهٔ مناسبات اجتماعی استثمار می‌شوند – یعنی آنچه لنین در نوشتاری به‌نام “کشور شوراها و وضعیت زنان”، سال  ۱۹۱۹، ستم مضاعف در جامعهٔ سرمایه‌داری توصیف می‌کند.  لنین در سال ۱۹۲۱، در روز جهانی زنان کارگر، خط سیر انقلاب بلشویکی را اختصاص داد به لغو مالکیت شخصی بر زمین و کارخانه‌ها به‌علاوهٔ دادن برابری تمام و کمال در قانون به زنان در حکم  نخستین گام‌ها در راستای آزادی واقعی آنان.  استدلال‌های دیالکتیکی مارکس نشان می‌دهد که دهقانان و به‌ویژه زنان، به نیروهایی مهم در تغییر و تحول‌های یک جامعه طبقاتی تبدیل می‌شوند. در سال ۱۸۸۰ در پیشگفتار کتابش “برنامه حزب کارگران”، از مطالبه‌های زنان کارگر در زمینه برابری طی کمون پاریس و پس از آن درک عمیق نشان می‌دهد. رهایی طبقه تولیدکننده از ستم طبقاتی زمینه‌ساز رهایی تمام بشریت، بدون تمایز جنسیت و نژاد است. برای آنکه جامعه توانایی گذار به مرحله‌ای فراتر از سرمایه‌داری را داشته باشد باید زمینه پدیدار شدن مناسبات اجتماعی نوینی مهیا گردد که دیگر تنها بر قراردادهای ارزشی ابتدایی و ناپرورده، وبیگانه‌ساز متکی نباشند. در این میان، به‌ویژه نقش زنان از آنجایی که در جامعه سرمایه‌داری به حاشیه رانده شده‌اند از اهمیتی فوق‌العاده‌ برخوردار است. رهایی زنان در نظام سوسیالیستی مهیاکننده شرایطی است که انسان‌ها را توانا می‌سازد تا هرکسی را در ذات خود ارزشمند بدانند، به‌جای آنکه تنها ارزش مادی یک فرد برای کاری که برای دیگران می‌کند ملاک ارزش او قرار دهند.

 

سخنان رفیق »ما هوی«، دیپلمات برجستۀ جمهوری خلق چین،  در مراسم سالانهٔ سالگرد درگذشت کارل مارکس در لندن

 

رفقا،

خوشحالم که امسال نیز به مناسبت سالگرد درگذشت کارل مارکس بار دیگر در این مراسم بر سر مزار او در کنار شما هستم و فرصتی در اختیارم است که دیدگاه خودم را دربارهٔ مارکسیسم با رفقایی که از سراسر جهان آمده‌اند در میان بگذارم. در عصر جدید، مارکسیسم مایهٔ تغییرهای ژرفی در روند دگرگونی‌های چین بوده است و همچنان بر آن تأثیر دارد. شی جین‌پینگ، دبیرکل کمیتهٔ مرکزی حزب کمونیست چین، در همایشی که به مناسب دویستمین سالگرد تولد کارل مارکس برگزار شد، گفت: ”در ۱۷۰ سالی که از زمان انتشار مانیفست کمونیست می‌گذرد، جامعهٔ بشری شاهد تغییرهایی بنیادی بوده است. امّا اصول کلی توضیح داده شده در مارکسیسم، در مجموع، همچنان کاملاً درست و صادق است. “او افزود: ”مارکسیسم نه‌فقط جهان را، بلکه چین را نیز عمیقاً دگرگون کرده است.»

کارل مارکس در طول زندگی‌اش اهمیت زیادی برای آیندهٔ چین قائل بود. در سال ۱۸۴۰، امپراتوری بریتانیا تحت حکومت سلسلهٔ چینگ، جنگی را علیه چین به راه انداخت که بعدها به جنگ تریاک معروف شد. امپراتوری بریتانیا با استفاده از کشتی‌های توپدارش چین را وادار کرد که درهایش را به روی آن امپراتوری بگشاید. به مرور زمان، چین به جامعه‌ای نیمه‌مستعمره و نیمه‌فئودال تنزل پیدا کرد که مردم آن در فقر و بدبختی زندگی می‌کردند. در همان دوره، مارکس چند مقاله در افشای واقعیت تجاوز ”غرب “به چین نوشت. مارکس سهمی را که تمدّن باستانی چین در پیشرفت بشر داشته است تحسین می‌کرد. او همچنین پیش‌بینی کرد که در چین می‌توان به سوسیالیسم رسید. مارکسیسم و انقلاب ۱۹۱۷ روسیه تأثیر عمیقی بر روند انقلاب در چین داشت.مائو تسه‌دونگ گفت: ”در سال ۱۹۱۷، انقلاب روسیه مارکسیسم-لنینیسم را به چین آورد. “در روند تطبیق دادن مارکسیسم-لنینیسم به جنبش کارگران در چین، حزب کمونیست چین به همّت پیشگامان انقلاب چین پایه‌گذاری شد که اکنون وارد مرحلهٔ تازه‌ای شده است. ملّت چین به رهبری حزب کمونیست چین به مدّت ۲۸ سال برای پیروزی انقلاب دموکراتیک نوین خود و کسب استقلال ملّی و آزادی به طور خستگی‌ناپذیری مبارزه کرد.

مارکسیسم همچنان راهنمای تحوّل سوسیالیستی و اصلاحات و گشایش در چین است. پس از پایه‌گذاری جمهوری خلق چین، حزب کمونیست چین مارکسیسم را به وضعیت مشخص و موجود چین تطبیق داد. حزب کمونیست چین نظریهٔ سوسیالیسم با مشخصات چینی را تنظیم کرد که همچنان به تدوین و تکمیل آن ادامه می‌دهد. حزب کمونیست چین با رهنمودگیری از این نظریه، رهبری مردم را در راه انجام انقلاب سوسیالیستی، برقرار کردن نظام سوسیالیستی، پیشبُرد تحوّل و پیشرفت سوسیالیستی، اجرای اصلاحات و گشایش [در مناسبات سیاسی-اقتصادی]، و دستیابی به کامیابی‌های چشمگیر به عهده داشته است. به گمان من، اینها واقعیت‌های روشن و انکارناپذیری است. سوسیالیسم تنها انتخاب ممکن و مناسب چین برای نجات خود و مردمش از بدبختی و فلاکت گذشته بود. سوسیالیسم با مشخصات چینی تنها گزینهٔ چین برای پیشرفت و توسعه است. حزب کمونیست چین مارکسیسم را راهنمای عمل می‌داند. هم‌زمان، پیوسته برای غنی کردن و کامل کردن مارکسیسم می‌کوشد. اندیشه‌های شی‌ جین‌پینگ دربارهٔ سوسیالیسم با مشخصات چینی برای عصر نوین، از زمان برگزاری کنگرهٔ سراسری ۱۸م حزب تا کنون به‌تدریج شکل گرفته است. بر اساس این اندیشه‌ها، ما ملزم به پایبندی به چهار اصل هستیم:

نخست، باید به آرمان‌های سوسیالیسم و کمونیسم پایبند بمانیم.

بیشتر از ۹۰ سال است که نسل‌های متوالی اعضای حزب کمونیست چین در راه بهروزی ملّت خود خون داده‌اند و جان خود را فدا کرده‌اند. انگیزه و محرّک آنها در این کوشش پیگیر، اعتقادشان به مارکسیسم و هدفی است که در تحقق آرمان‌های سوسیالیسم و کمونیسم دارند.

در زمان‌هایی که جنبش سوسیالیستی در جهان با عقب‌نشینی‌هایی جدّی روبرو شد، دنگ شیائوپینگ آن عقب‌نشینی‌ها را با احیای مکرر حکومت‌های سلطنتی در تاریخ بسیاری از کشورها در دوران فئودالیسم و پیش از آنکه سرمایه‌داری جایگزین آن شود، مقایسه کرد. او با اطمینان متذکر شد که در زمان‌هایی که برخی کشورها دچار فراز و نشیب می‌شوند و به نظر می‌آید که سوسیالیسم ضعیف شده است، آنهایی که پایداری می‌کنند و از این آزمون عبور می‌کنند، از آن درس می‌گیرند، و همین باعث می‌شود که سوسیالیسم در مسیری سالم‌تر و با قدرتی بیشتر به پیش برود و رشد کند. خصلت بنیادی عضو حزب کمونیست پایبندی استوار او به آرمان‌های سوسیالیسم و کمونیسم است.

دوّم، ما باید به سوسیالیسم با مشخصات چینی پایبند بمانیم و به پیشرفت آن ادامه دهیم. سوسیالیسم با مشخصات چینی زاییدهٔ تجربهٔ ملّت چین و متضمّن خواست‌ها و آرزوهای این ملّت، و متناسب با نیازهای چین و دوران مترقی ما تنظیم شده است. چین باید به سوسیالیسم با مشخصات چینی پایبند بماند و به تکامل و پیشبُرد آن ادامه دهد. این تنها راه برای از بند رها کردن و بهبودِ بارآوریِ اجتماعی، میدان دادن به سرزندگیِ اجتماعی و تقویت آن، و برانگیختن اشتیاق، ابتکار، و آفرینش و خلاقیت در همهٔ ملّت چین است. همچنین، این تنها راهِ چین برای حفظ عدل و عدالت و تحقق بهروزی برای همگان است.

سوّم، ما باید به رهبری توانمند حزب کمونیست چین در پیشبُرد آرمان سوسیالیسم با مشخصات چینی پایبند باشیم.

آنچه از زمان پیروزی انقلاب ۱۹۱۷ در روسیه تا کنون رخ داده است به‌روشنی نشان می‌دهد که بدون رهبری حزب کمونیست، سوسیالیسمی در کار نخواهد بود. فقط حزب کمونیست می‌تواند مردم را در انقلاب و توسعه و اصلاحات سوسیالیستی رهبری و هدایت کند. شی جین‌پینگ، دبیرکل حزب کمونیست چین، در صحبت‌هایش اشاره کرد که رهبری حزب کمونیست چین خصوصیتِ تعیین‌کنندهٔ سوسیالیسم با مشخصات چینی، بزرگ‌ترین نقطه قوّت نظام سوسیالیستی با مشخصات چینی، و ضامن بنیادیِ موفقیت در تحقق آرمان سوسیالیسم با مشخصات چینی است.

چهارم، ما باید به آرمان والای ترویج و گسترش صلح و پیشرفت نوع بشر پایبند باشیم. توسعه و پیشرفت صلح‌آمیز نیاز ذاتی و گزینهٔ طبیعی سوسیالیسم است. شی جین‌پینگ متذکر شد که ”اینکه چین به دنبال توسعهٔ صلح‌آمیز است فقط از روی مصلحت‌اندیشی یا ملاحظات دیپلماتیک نیست، بلکه حاصل ارزیابی عینی تاریخ چین، و امروز و آیندهٔ آن است. “این انتخابی استراتژیک بر پایهٔ شرایط ملّی، نظام اجتماعی، فرهنگ، و سنّت‌های چین است. حزب کمونیست چین می‌خواهد پیشناهنگِ ملّت چین در روند همکاری با ملّت‌های دیگر با هدف ساختن جامعه‌ای با آینده‌ای مشترک برای نوع بشر، و دنیایی آزاد، همه‌شمول، پاکیزه، و زیبا باشد که در آن همگان از صلح پایدار، امنیت فراگیر، و شکوفایی و بهروزی برخوردار باشند.

اندیشه‌های شی جین‌پینگ دربارهٔ سوسیالیسم با مشخصات چینی برای عصر نوین بر پایهٔ جهان‌بینی و روش‌شناسی ماتریالیسم دیالکتیک و ماتریالیسم تاریخی قرار دارد؛ در راستای نظریه‌های مارکسیستی در زمینهٔ تجربهٔ عملی، مردم، طبقات، توسعه، و تضاد، و نتیجهٔ تطبیق دادن مارکسیسم بر واقعیت جامعهٔ چین است. ما اطمینان داریم که چین بر پایهٔ این اندیشه‌ها به توسعهٔ بیشتر و حیات مّلی تازه‌ای دست خواهد یافت، و سهم بیشتری در رشد و پیشرفت بشر خواهد داشت.

 به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۰۷۴، ۱۲ فروردین ماه ۱۳۹۸

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا