مسایل سیاسی روز

مهره‌چینی در سپاه پاسداران

علی خامنه‌ای، ولی فقیه رژیم، با حکمی، محمدعلی عزیز جعفری را از سمت فرمانده کل سپاه برکنار و حسین سلامی را با ترفیع درجه به‌جانشینی او برگزید. تغییر فرمانده کل سپاه پاسداران یک هفته پس از آن صورت می‌گیرد که دولت آمریکا در ۱۹ فروردین‌ماه ۱۳۹۸، سپاه پاسداران را گروهی تروریستی نامیده و آن را در لیست گروه‌های تروریستی قرار داده است. سلامی پیش‌تر جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران بود.

گزارش‌ها حاکی از آن‌اند که برکناری جعفری از فرماندهی کل سپاه و انتصاب سلامی به‌جانشینی او درحالی صورت می‌گیرد که پیش‌تر هیچ‌گونه احتمالی در این زمینه داده نشده و گمانه‌زنی‌ای مطرح نشده بود. حتی گفته می‌شد حکم فرماندهی جعفری بر سپاه پاسداران ایران  تا  سال ۱۳۹۹ نیز تمدید شده بود.
به‌گزارش سایت فارسی دویچه‌وله، در حکم انتصاب سلامی به‌جانشینی جعفری آمده است که این تغییر منصب بنا به‌خواست فرمانده سابق سپاه [جعفری] در مورد “ضرورت جابجایی در فرماندهی سپاه” صورت گرفته است. سرلشگر جعفری از سال ۱۳۸۶ در این مقام قرار داشت.                                                                                       
سرلشگر جعفری در حکمی جداگانه از سوی خامنه‌ای به مسئولیت قرارگاه فرهنگی و اجتماعی “بقیة‌الله‌الاعظم” منصوب شده است. در حکم این انتصاب به تمایل فرمانده سابق سپاه [جعفری] به “حضور در عرصه‌های فرهنگی و نقش‌آفرینی در جنگ نرم” اشاره شده است.  
حسین سلامی متولد ۱۳۳۹ است و به سخنرانی‌های تند و تحریک‌‌کننده شهرت دارد. او دو ماه قبل خطاب به اروپایی‌ها گفته بود اگر به‌دنبال خلع‌سلاح موشکی ایران باشند “مجبور می‌شویم به یک جهش استراتژیک روی آوریم.”
تحلیل‌گران سیاسی اقدام خامنه‌ای به‌تغییر فرمانده کل سپاه را با گروه تروریستی نامیدن سپاه پاسداران و اعمال تحریم‌های دیگر به آن از جانب آمریکا بی‌ارتباط نمی‌دانند. با اینکه خامنه‌ای علت این تغییر را خواست خود محمدعلی عزیز جعفری اعلام می‌کند، اما پرسش این است که هدف از این تغییر چیست و چه مسائلی موجب این امر شده است؟ پاسخ این پرسش در آینده نزدیک مشخص خواهد شد. رهبر حکومت “اسلامی” از فرمانده جدید خواسته است تا به‌تعبیر او “ارتقاءِ توانمندی‌های همه‌جانبه و آمادگی در همهٔ بخش‌ها” افزایش یابد. تأکید بر این مسئله نشان می‌دهد که سران رژیم  به‌منظور مهار و سرکوب حرکت‌های اعتراضی توده‌های جان‌به‌لب رسیده بیش‌ازپیش تدارک می‌بینند. آنچه روشن است این واقعیت است که سرکوب گستردهٔ فعالان سیاسی، در هماهنگی کامل با دیگر ارگان‌های امنیتی، چهرهٔ کریه این قدرت سرکوبگر را در مقطع‌های مختلف چهار دهه پس از انقلاب آشکار کرده است.
سپاه پاسداران در حیات اقتصادی کشور همراه با نفوذ و اقتدار آن در صحنهٔ سیاسی کشور همواره حضور داشته است و سرکوب هر صدای مخالف با مشت آهنین آن، از پایه‌های اصلی تداوم و بقای رژیم‌ ولایت فقیه است. فعالیت بسیار گستردهٔ سپاه در عرصه‌های اقتصادی از عامل‌های اصلی رشد فساد مالی، تضعیف بنیه تولیدی کشور، و فروپاشی اقتصاد ملی است. سپاه پاسداران، با زور و سرکوبگری، به چپاول ثروت ملی و نابودی توان و امکان‌های صنعتی و مالی میهن ما مشغول‌ است. نفرت مردم از سپاه به‌عنوان نیروی سرکوب و غارتگر با وارد کردن نیروهای مزدور به خاک میهن آن هم در منطقه‌های مصیبت‌بار سیل‌زده که مردم آن با مصائب بسیار دست به‌گریبان‌اند و نسبت به لیاقت حکومتیان تردید پیدا کرده و حساس شده‌اند، ماهیت ضد مردمی این نهاد انگلی را آشکارتر کرده است. حضور گروه‌های شبه‌نظامی عراقی نظیر حشدالشعبی و جنبش النجباء و لشکر فاطمیون در مناطق سیل‌زدهٔ استان خوزستان به‌دعوت قاسم سلیمانی، فرماندهٔ نیروی قدس سپاه‌ پاسداران، نفرت و انزجار مردم میهن ما را بیش‌ازپیش برانگیخته است. کار به جایی رسیده است که دو تن از نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز این اقدام را برخلاف اصول قانون اساسی دانسته‌اند. اقدام دولت آمریکا به گروه تروریستی اعلام کردن سپاه پاسداران به تقویت این دستگاه سرکوب منجر گردیده  و زمینهٔ تسلط همه‌جانبه‌اش را بر ارکان مملکت آسان‌تر از پیش می‌کند یا به‌عبارت دیگر، جو تبلیغی‌ای به‌نفع سپاه پاسداران به‌وجود آورده است، امری که این دستگاه سرکوب سال‌های سال است با اشتیاق فراوان  در  پی آن بوده است.
جا دارد در این ارتباط به سخنان فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اشاره‌ای کنیم. علیرضا تنگسیری، در مصاحبه با شبکه تلویزیونی العالم، به ‌بستن تنگه هرمز توسط سپاه پاسداران تهدید کرد. این خود گواهی است بر تمامیت‌خواهی این نهاد ضد مردمی و سرکوبگر! او گفت: “تنگه هرمز بر پایه قوانین بین‌المللی، گذرگاه دریایی است و چنانچه از به‌کارگیری آن منع شویم، آن را خواهیم بست.” دقت کنید، سپاه پاسداران تنگه هرمز را خواهد بست و نه ارتش یا نیروی  دریایی  و نه  از راه‌های معقول و منطقی یا به‌عبارتی دیپلماسی.
اظهارات ماجراجویانه حسین سلامی در گذشته ناظر به تهدید اروپا، تکرار شعار نابودی اسراییل و هشدار دادن‌های تهدیدآمیز به کشورهای منطقه خلیج‌فارس، از تفکر جنگ‌طلبانه او حکایت دارد.

 

به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۰۷۶، ۹ اردیبهشت ماه ۱۳۹۸

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا