صنعت چاپ، گرانی کاغذ، و معضلهای فراروی روزنامهنگاران
از تأسیس روزنامه چاپی بهوسیلهٔ میرزا صالح شیرازی کازرونی در دورهٔ سلطنت محمدشاه قاجار، ۱۹۰ سال میگذرد. صنعت چاپ و حرفهٔ روزنامهنگاری تا کنون با فراز و نشیبهای زیادی روبرو بوده است. در این گذر زمان، سرنوشت روزنامههای انتشار یافته کشور را از اوضاع جامعه و چگونگی پدیدهها و رخدادهای جامعه و کشور نمیتوان متفاوت ارزیابی کرد.
شکی در آن نیست که مطبوعات و دیگر رسانههای ملی اگر درست هدایت شوند، میتوانند آیینه تمامنمای سیمای جامعه گردند. نقش روزنامه در انعکاس مطالبههای مردم و نیازهای جامعه، در چگونگی پیشرفت و ترقی، و در طرح معضلهای فراروی تودهها از جایگاهی بیبدیل برخوردار است.
بعد از استقرار حکومت قرونوسطایی تاریک اندیشان ولایی بهرهبری خمینی که با فرمان “بشکنید این قلمها را” آغاز شد و از سوی میراثخوارانش حدت و شدت بیسابقهای یافت، هماکنون دهها روزنامهنگار معترض به رژیم استبدادی در اسارت رژیم و زیر بازجوییها قرار دارند یا زندگیای دشوار پس از محکومیت در دادگاههای ارتجاعی را در زندان سپری میکنند.
در چنین شرایطی است که مطبوعات در ایران، بر اثر برخوردها، فشارها، تهدیدها، شکایتها، تبعیضها، نحیف گردیده و حیات آن به مویی بند است.
حسین عبدالهی، مدیرمسئول روزنامه “آرمان امروز”، ۲۳ اردیبهشتماه، کاغذ را اصلیترین عامل حیات و انتشار مطبوعات دانسته، مینویسد: “روزنامه آرمان بیش از ۱۰ روز است با دشواری و با کاغذ قرضی منتشر میشود؛ امشب هم کاغذ در حد نیاز نداریم و معلوم نیست به چه وضعیتی دچار میشویم. قرار است کاغذی پیدا شود که قیمت آن به ۱۸ هزار تومان میرسد. ” او میافزاید: “اکنون مطبوعات در اغما هستند و نفسهایشان بهشماره افتاده است. اکسیژن که همان کاغذ است درحال تمام شدن است و با تمام شدن آن فاجعه رسانهای رخ خواهد داد. جدای از تبعات سیاسی، خبرنگاران و روزنامهنگاران بابت این موضوع بیکار و شغل خود را از دست میدهند. “
بهگزارش ایسنا، مشکلات تأمین کاغذ پس از روزنامههای خصوصی، حالا گریبانگیر روزنامههای دولتی نیز شده است. بر همین اساس، ۲۱ اردیبهشتماه ۱۳۹۸، تعداد صفحات روزنامه ” ایران ” با کاهش ۸ صفحهای روبهرو بود و امروز نیز نوبت به روزنامه “همشهری” رسید تا از تعداد صفحات خود بکاهد. پیش از این، روزنامه “شرق” هم از تعداد صفحات خود کم کرده بود. “آرمان” و “دنیای اقتصاد” نیز دیگر روزنامههایی هستند که تعداد صفحات خود را کاهش دادهاند و مدیران برخی از روزنامهها ازجمله “جهان صنعت” از توقف انتشار روزنامهشان سخن بهمیان میآورند.
این پرسش همچنان باقی است که چرا دولت با آزمندی و توسعهطلبی، روزنامههای وابسته و تحت حمایت خود را نهفقط حفظ میکند، بلکه آن میزان از کمکهایی که علیالقاعده حق نشریات مستقل و غیر وابسته است را هم در اختیار نشریات تحتالحمایه خودش قرار میهد؟
علی نظری، سردبیر روزنامه “مستقل”، در گفتگو با خبرنگار حوزه رسانه گروه اجتماعی خبرگزاری آنا، ۲۱ فروردینماه ۱۳۹۸، درباره چرایی و تبعات توقف انتشار روزنامهها در نوروز اظهار کرده بود: “در نگاه دولت روزنامهها نقش فضول را ایفا میکنند که دولتیها معمولاً این پدیده را برنمیتابند. “
در این ارتباط حسن روحانی، ۹ اردیبهشتماه ۱۳۹۸، در نامهای به رییس بانک مرکزی، درخواست کرد که ارز ۴۲۰۰ تومانی کاغذ حذف شود. در این نامه دولتیها ارز مبادلهای را جایگزین ارز ۴۲۰۰ تومانی کاغذ اعلام کرده و سفارش کردهاند رسانهها کاغذ را به قیمت تازه خریداری کنند. واقعیت این است که فعالان رسانهای نیز از “آینده تیر و تار ” صنعت چاپ، گرانی کاغذ و معضلهای روزافزون روزنامهنگاران بهعلت افزایش شدید قیمتها سخن گفته و تأکید کردهاند که در سال ۹۸ ادامه فعالیت آنها ممکن نخواهد بود. در این ارتباط، امیرعباس نخفی، سردبیر روزنامه “همبستگی”، ضمن اعلام تعطیلی این روزنامه در آخرین شماره آن نوشت: ” مرگ خاموش مطبوعات را همه نظاره میکنند. مگر حال نشریات کاغذی را میتوان از حال اقتصاد کشور جدا کرد؟” میتوان در این مورد با آقای نخعی موافق بود، زیرا اختلاس و دزدی در این عرصه نیز سر به فلک کشیده است. محمد سلطانیفر، معاون وقت وزارت ارشاد، حدود نُه ماه پیش گفته بود: “دو نفر ارز برای واردات کاغذ دریافت کردهاند که اصلاً وجود خارجی ندارند. این دو نفر ۲۴ میلیون یورو ارز دولتی برای واردات کاغذ گرفتهاند ” [روزنامه شرق، تیرماه ۱۳۹۷].
طبق روال همیشگی، در برابر این اختلاسها و دزدیهایی که ناشی از ساختارهای فاسد و نابسامان رژیم است، بهجای واکاوی ریشهای معضلها و ارائه طرق راهحل، رضا رحمانی، وزیر صنعت، به کسانی که با ارز ۴۲۰۰ تومانی کاغذ وارد انبار کرده و یا خارج از شبکهی توزیع آنها را پخش کردهاند، هشدار داد که در آینده نزدیک با آنان برخورد قانونی خواهد شد [سایت فارسی دویچهوله، ۱۰ اردیبهشتماه ۱۳۹۸]. ناگفته روشن است که بسان سایر موارد از این بهاصطلاح برخوردهای قانونی و جنجال و هیاهو راه انداختنها، هیچ مشکلی در زمینه معضل کاغذ حل نخواهد شد. گرانی کاغذ و دیگر مواد اولیهٔ صنعت چاپ، ناشران و رسانههای چاپی را نیز با دشواریهایی جدی روبرو کرده و بسیاری از آنها را در آستانه ورشکستگی قرار داده است. همچنین پیامد این وضعیت بحرانی، تعطیلی چاپخانهها و بیکاری خیل عظیمی از شاغلان این حوزهٔ صنعت است. در این راستا علی مغانی، رئیس اتحادیه صنعت چاپ خراسانرضوی، از ارسال نامهای به استاندار که دو ماه پیش از تعطیلی صنعت چاپ و بیکاری ۲۵۰۰ کارگر هشدار داده شد، میگوید: “در این مملکت هیچکس خود را مسئول این وضعیت نمیداند” [ایسنا، ۱۰ اردیبهشتماه ۱۳۹۸]. تحریم ظالمانه آمریکا و سودجویی دلالان زالوصفت که از این آشفتهبازار درصدد هرچه بیشتر پر کردن جیب خود هستند یکی از عاملهای اصلی این بحران است. حاکمیت ولایی با سرشت ضدمردمیای که دارد هرگز قدرت حل این معضل را نداشته و ندارد. علاوه بر این، در میهن بلاکشیده و فقرزده ما زیر فشار رژیم “ولایت فقیه ” چه بسیار رنجها، شکنجه و زندان و مرگ را قلمبهدستان و روزنامهنگاران که بهجان نخریدهاند و چه بسیار دسیسهها که برای صنعت چاپ ایجاد نشده است و همچنان نیز قلمبهدستان و روزنامهنگاران و صنعت چاپ آماج تبهکاران گزمگان سرکوب ولی فقیهاند.
به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۰۷۸، ۶ خرداد ماه ۱۳۹۸