طبل جنگ در پی پیروزی جنگ طلبان در انتخابات اسرائیل
در انتخابات پارلمانی اسرائیل در روز ۲۰ فروردینماه ۹۸ گرچه آراء ریخته شده به صندوقهای رأی برای دو جریان اصلی شرکت کننده در انتخابات کاملاٌ برابر بود و هرکدام ۳۵ کرسی را بهخود اختصاص دادند، اما مشخص است که حزب لیکود میتواند در ائتلافی با حزبهای راستگرای صهیونیستی اکثریت پارلمانی کسب کرده و دولت تشکیل بدهد.
پیشبینی میشود جبهه نیروهای راست بهرهبری حزب ارتجاعی “لیکود” با در اختیار گرفتن ۶۵ کرسی در مقابل رقبای خود در اتحاد “آبی و سفید” (بهرهبری “بنی گانتص”) که کسب فقط ۵۵ کرسی را میتوانند تضمین کنند، بتواند پارلمان را در کنترل خود قرار دهد. سیاستهای اتحاد آبی و سفید در مقابله با سیاست اشغال غیرقانونی فلسطین از سوی اسرائیل نتوانسته است بین شهروندان فلسطینی مقبولیت چندانی پیدا کند، چرا که بر حق پناهندگان فلسطینی به بازگشت به خانههای خود، حقی که در قطعنامههای سازمان ملل بهرسمیت شناخته شده است، بهصراحت تأکید نمیکنند. همچنین جریان اتحاد آبی و سفید مدعی است بدون بازپس داده شدن اراضی اشغالی یا پایان دادن به گسیل نیروهای نظامی اسرائیل به اراضی فلسطینی میتوان به موافقتنامه صلح میان اسرائیل و فلسطین دست یافت.
البته اتحاد آبی و سفید با تصویب قانون اعلام اسرائیل بهمثابه کشوری “یهودی” مخالف است. این اتحاد طرفدار تضمین حقوق شهروندی اقلیتهای قومی و مذهبی است و همچنین برنامه اقتصادی آن در قیاس با برنامه اقتصادی حزب لیکود چپ بوده است و از افزایش بودجهٔ سیستم بهداشت و آموزش حمایت میکند. نتانیاهو پس از مشخص شدن نتیجه انتخابات و حتمی شدن پیروزی راستها به ادامه تشکیل دولت، این نتیجه را “پیروزی عظیم” اعلام کرد و قول داد “تمام شهرکهای غیرقانونی در کرانه غربی را به اسرائیل ضمیمه کند.” این بهمعنای محروم کردن رسمی فلسطینیها از بیشتر اراضیای است که بهلحاظ قانونی و مصوبههای بینالمللی جزو قلمرو فلسطینیها است. این سیاستها بدون تغییر مواضع دولت ایالاتمتحده در ارتباط با بهرسمیت شناختن اورشلیم بهعنوان پایتخت اسرائیل و حاکمیت اسرائیل بر اراضی اشغالی بلندیهای جولان (متعلق به سوریه) نمیتوانست بهپیش برده شوند. نتانیاهو پس از اعلام نتیجهٔ انتخابات اخیر گفت: “من میخواهم تصریح کنم که این یک دولت دستراستی خواهد بود، ولی من قصد دارم نخستوزیر همه شهروندان اسرائیلی باشم: راست و چپ، یهودیان و غیریهودیان بهطور یکسان.”
نتانیاهو در مصاحبهای ۴ روز پیش از انتخابات، در پاسخ به خبرنگاران که از او سؤال کرده بودند چرا اسرائیل در دوره فعلی نخستوزیری او [نتانیاهو] قلمرو شهرکهای یهودینشین در خاک فلسطین را بهطور رسمی ضمیمه نکرده است؟ گفت که اسرائیل آماده است تا “در دورهٔ بعد حاکمیت رسمی اسرائیل را بر این مناطق اعمال کند.” استعمار سرزمین فلسطین از سوی اسرائیل بر اساس قطعنامههای سازمان ملل متحد غیرقانونی است، اما این کشور درحالحاضر در بسیاری از نقاط کرانه غربی رود اردن (اراضیای که بر پایه قرارداد اسلو بخشی از قلمرو تحت حاکمیت دولت خودگردان فلسطینی است) به شهروندان خود اجازه ساختوساز در شهرکهای یهودینشین غیرقانونی، ایجاد جادههای ارتباطی بین این شهرکها و خاک اسرائیل از طریق شبکهای از جادههایی که تنها “یهودیان” در آن حق تردد دارند و استقرار ارتش برای حفاظت از آنها، عملاٌ این بخش از خاک قانونی فلسطینیها را اشغال کرده است. عملکرد اسرائیل نقض آشکار قطعنامههای سازمان ملل است و حتی از سوی ایالاتمتحده و اتحادیه اروپا بهطور رسمی تأیید نشده است. حزب کمونیست اسرائیل در بیانیهای که بلافاصله پس از نتیجهٔ انتخابات فروردینماه اسرائیل منتشر شد، پلاتفرم مبارزاتیاش را بهصراحت چنین اعلام کرد: در پی انتخابات اخیر، مبارزه بر ضد فاشیسم و نژادپرستی بهرهبری “جبهه دموکراتیک صلح و برابری” و “حزب کمونیست اسرائیل” را باید شدت بخشید. در ادامه این بیانیه آمده است:
نتیجهٔ انتخابات بیستویکمین دورهٔ “کنست” [پارلمان اسرائیل] در تاریخ ۹ آوریل ۲۰۱۹ (۲۰ فروردینماه ۱۳۹۸) و پیروزی جناح راست، نمایانگر فراز جدیدی از تهدید فزاینده گزینه فاشیستی برای کشور اسرائیل است. درعینحال، تشکیل “اتحاد سیاسی آبی و سفید” و موفقیت انتخاباتی آن با پیروزی ۳۵ کرسی پارلمانی (برابر با تعداد کرسیهای حزب لیکود) نشاندهنده وجود شکاف مشخصی در طبقه حاکم بر اسرائیل است. عدهای از سران سابق و فعلی ارتش همراه با بخشهایی از ثروتمندان بر این باورند که، بنیامین نتانیاهو بیش از حد در مسیر سیاستهای نژادپرستانه پیش رفته است. با این حال، حزب لیکود و نظامیان اتحاد آبی و سفید اختلاف زیادی بهلحاظ ایدئولوژیک با یکدیگر ندارند. بنابراین، بلافاصله پس از اعلام نتیجه انتخابات، فریاد سرمایهداران و سوداگران که خواستار ایجاد یک دولت وحدت ملی بودند، بلند شد. بهعبارتدیگر، نتانیاهو دو گزینه در پیش رو دارد: یا میتواند با عدهای اندک از نیروهای راستگرا ائتلافی تشکیل دهد و روند تضعیف دموکراسی را بیشازپیش افزایش دهد و درعینحال با فاصله گرفتن بیشتر در ظاهر از هر اتهامی مصون بماند یا با ائتلافی گستردهتر، دولت وحدت ملی را تشکیل داده تا برای خود وقت بیشتری بخرد.
پدیدهای که در این انتخابات اهمیتی ویژه و برجسته داشت، انتقال رأی حزبهای کوچک به حزب بزرگ- در همان طیف راست یا چپ خود- بود تا از پیروزی حزب بزرگ طیف مخالف جلوگیری شود. از این راه بود که هر دو حزب “لیکود” و “اتحاد سیاسی آبی و سفید” درنهایت موفق شدند رأی هزاران نفر را که معمولاً به حزبهای کوچکتر و آرمانگرا رأی میدادند بهدست آورند. لیکود آرای حزبهای “راست متحد”، “راست جدید” و زئوت [شناسه یهود] را بهدست آورد و “اتحاد سیاسی آبی و سفید” آرای حزب “کارگر” و حزب “میرتص” (سوسیالدموکرات و طرفدار محیط زیست) در طیف چپ را صاحب شد. پدیده مهم و مؤثر دیگر در نتیجهٔ انتخابات این بود که چهار حزب تشکیلدهنده لیست مشترک مجلس بیستم [مجلس قبلی] که در انتخابات سال ۲۰۱۵ صاحب ۱۳ کرسی شده بودند، بیش از ۲۰ درصد قدرت پارلمانیشان را از دست دادند. این امر با توجه به کاهش قابل انتظار در تعداد رأی دهندگان فلسطینی- عرب مقیم اسرائیل که در جریان نظرسنجیها انصراف خود را از رأی دادن اعلام کرده بودند، پیشبینیشدنی بود. درنتیجه، حزب “العربیه للتغییر” (ائتلاف عربی تعال-حداش [Hadash]) حدود ۵ درصد از آرا یا ۶ کرسی کسب کرد و “لیست اعراب متعهد” (ائتلاف عربی رعام- بلد [Raam Balad ]) به دشواری ۳.۲۵ درصد آرا یا ۴ کرسی را صاحب شد. این بار حد نصاب ورود به پارلمان بهجای ۲ درصد به ۳.۲۵ درصد افزایش یافته است. این دو ائتلاف همراه با ۴ کرسی حزب میرتص تنها قطب پایدار دموكراتیك در اسرائیلاند و تنها آنها هستند كه توان مبارزه با تسلط راستگراهای افراطی در پارلمان را دارند. بنابراین، اگر شمارش نهایی آرا، با احتساب رأی سربازان و اسرائیلیهای مقیم خارج، به سقوط تعداد آرای ائتلاف عربی رعام- بلد به زیر حد نصاب انتخابات منجر شود، جامعه دموکراتیک اسرائيل بدون شک ضربهای جدی خواهد خورد.
حزب سوسیالدموکرات میرتص با تصمیمگیریای دشوار مواجه است، زیرا باید انتخاب کند که آیا میخواهد همچنان بخشی از مجموعه صهیونیستها در اسرائیل باشد یا با نیروهای دموکراتیک در پارلمان همسو شود. درصورت دوم، دبیر اول حزب، “تامار زاندبرگ”، باید از راه پدر معنوی خود یعنی مناخیم بگین خارج شده و صادقانه به جبهه استوار و دموکراتیک عرب- یهود بپیوندد که حداش و “لیست اعراب متعهد” ائتلاف عربی رعام- بلد نمایندگان آناند.
آیا این امکان هست که حزب کارگر اسرائیل یا منشعبین آن به نیروهای اردوی دموکراتیک که قاطعانه با نژادپرستی و فاشیسم مبارزه میکنند بپیوندند؟ پاسخ به این سؤال هنوز مشخص نیست، ولی روشن است که این حزب با توجه به سقوط فاجعهبار آرای آن در انتخابات (کسب ۶ کرسی در قیاس با ۲۴ کرسی در انتخابات ۴ سال پیش) باید جهتگیری خود را بازنگری کند. بهرغم اینکه از سوی حزبهای کارگر و میرتص چه سیاستی درپیش گرفته شود، وظیفه نیروهای دموکراتیک در اسرائیل تشدید مبارزه بر ضد فاشیسم، نژادپرستی، و اشغالگری است. این مسئولیت بهطورعمده برعهده حزب العربیه للتغییر (حداش) و حزب کمونیست اسرائیل (CPI) است، زیرا حداش صاحب ۶ کرسی مجلس شده است (برابر با تعداد کرسیهای از دست داده حزب کارگر و ۲ کرسی بیش از تعداد کرسیهای حزب میرتص). این در حالی است که این دو حزب (کارگر و میرتص) هنوز راه خود را انتخاب نکرده و تصمیم نگرفتهاند که به کدام اردو تعلق یابند.
این نخستین بار نیست که حداش و حزب کمونیست اسرائیل ناگزیر بهرهبری مبارزات پارلمانی و مردمی از جایگاه اقلیتاند. تاریخ حزب کمونیست از زمان تأسیس اسرائیل و جبهه انتخاباتی این حزب یعنی حداش در ۱۹۷۷/ ۱۳۵۶، با مبارزه علیه دولتهای نظامی و نظامیگری، اشغالگری، غصب و مصادره زمین، نژادپرستی، استثمار و جنگ رقم خورده است.
در سال گذشته، حکومت نتانیاهو با مبارزات خیابانی بسیاری مواجه بود که او و دولتش را به تغییر دادن برخی سیاستهایش مجبور کرد. برای مثال، مبارزه برای افزایش حداقل دستمزد؛ مخالفت با خشونت علیه زنان و بهرهکشی گسترده از آنان؛ مبارزه علیه اخراج مهاجران و پناهندگان. همچنین، کارزار مبارزه علیه قانون نژادپرستانه “دولت ملی مردم یهود”، در پارلمان قبلی، گسترش یافت و در دوره بعدی پارلمان، در شرایطی سختتر این مبارزه عظیم باید ادامه یابد.
به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۰۷۸، ۶ خرداد ماه ۱۳۹۸