با فراگیر شدن کاربرد ماشینها چه باید کرد؟
کارگران باید خواستار بهرهمندی از مزایای خودکارسازی (اتوماسیون) شوند، نه اینکه تن به اخراج بدهند.
موضوع ورود ماشین به صنعت و تولید و تأثیری که بر شرایط کار و اشتغال زحمتکشان میگذارد، قرنهاست که فکر انسانها را به خود مشغول کرده است. از نخستین سالهای انقلاب صنعتی که ماشین در صنعت وارد شد، زحمتکشان آن را دشمن خود گمان کردند، چون میدیدند که ماشین جای کار انسان را میگیرد و کارگران بیکار میشوند.
در نظام سرمایهداری که افزایش بهرهرَوری و تولید بیشتر در مدّت کمتر، به قصد افزایش اضافهارزش نسبی و کسب سود بیشتر، همیشه هدف سرمایهدار بوده است، به خدمت گرفتن ماشین اغلب به صورتی بوده است که نهفقط باعث ارزانی نیروی کار، بلکه سبب بیکاری و بیخانمانی زحمتکشان نیز شده است. در حالی که عقل سلیم حکم میکند که با پیشرفت دانش و فناوری، و به خدمت گرفتن آن در امر تولید، بشر برای تأمین زندگی شایسته باید بتواند کمتر کار کند، و وقت فراغت بیشتری داشته باشد تا به فعالیتهای دیگر زندگی خود بپردازد. ولی در نظام سرمایهداری، روند بهکارگیری ماشین نتیجهٔ معکوس داشته است و به بیکاری و اضطراب و فقر و تنگدستی زحمتکشان منجر شده است. رسانههای غالب و بسیاری از تحلیلگران جهان سرمایهداری که دیگر نمیتوانند این مسئله را نادیده بگیرند، موضوع را به طور عمده در قالب نظام سرمایهداری و با حفظ ترکیب این نظام مطرح میکنند و فقط به دادن آمارهایی از میزان بیکاری در آینده دور و نزدیک به علت خودکارسازی و بهکارگیری هوش مصنوعی و امثال آن در جوامع پیشرفتهٔ صنعتی بسنده میکنند، بدون اینکه راهحلی بنیادی برای مسئله ارائه دهند. حداکثر، برخی از سیاستمداران و تحلیلگران مترقی، ضرورت تأمین درآمد پایه برای عموم مردم را مطرح میکنند که تازه آن هم با مخالفت نهادهای قدرت خصوصی و دولتی روبرو میشود. یکی از تناقضها و تضادهای نظام سرمایهداری همین است که با پیشرفت دانش و فناوری و افزایش بهرهوری، وضعیت شغلی و ثبات زندگی اکثریت زحمتکشان بدتر میشود، در حالی که اقلیتی ناچیز، بیشترین سهم را از ارزشی میبرند که در جامعه توسط زحمتکشان یدی و فکری تولید میشود. این افزایش فاصلهٔ درآمدها و ثروت، ذاتیِ سرمایهداری است. همزمان، از آنجا که بیکاری منجر به کاهش قدرت خرید میشود، بحران ”اضافه تولید ”پدید میآید و کالاها بدون خریدار میماند.
امروزه، با ظهور و فراگیر شدن ”اینترنت اشیا ”و هوش مصنوعی و خودکارسازی و خودگردانی بسیار پیشرفته، مسئلهٔ برخورداری عادلانهٔ جامعه از مزیتهای این پیشرفتهای بشر حادّتر از همیشه شده است. نظام سرمایهداری قادر به بهرهگیری از فناوریهای نوین به سود اکثریت جامعه نیست. اصولاً نظام سرمایهداری بر این پایه استوار نیست. فقط در نظام سوسیالیستی که ماشین در خدمت انسان است نه برعکس؛ که تأمین نیازهای زندگی و فراهم آوردن زندگی شایسته برای عموم مردم هدف مقدّم است و نه تولید کالا برای سودوَرزی؛ که در آن انسان از بندهای وابستگی به سرمایه و استثمار آزاد میشود؛ فقط در چنین نظامی است که میتوان به بهرهگیری عادلانه از پیشرفتهترین فناوریهای نوین به سود عموم مردم و میدان دادن به رشد خلاقیت انسانها امید داشت. البته در دنیای سرمایهداری کنونی نیز نیروهای ترقیخواه و فعالان و جنبشهای کارگری بیوقفه تلاش میکنند تا با استفاده از امکانات موجود در نظام سرمایهداری، هر چقدر هم محدود باشد، بتوانند تغییر و تحوّلی به وجود آورند که در شرایط نوین، زحمتکشان نیز از مزایای فناوریهای پیشرفتهٔ نوین بهرهمند شوند و از شرایط کار و زندگی شایستهای برخوردار شوند.
شارون گراهام، مسئول اجرایی اتحادیهٔ صنفی یونایت (UNITE) در بریتانیا و ایرلند است. این اتحادیه با داشتن حدود یک میلیون و هشتصد هزار عضو در صنایع گوناگون، بزرگترین سندیکای سراسری بریتانیا محسوب میشود. خانم گراهام در مقالهای که بهتازگی نوشته است، به موضوعِ راهکارهای ممکن و موجود برای مقابله با سوءاستفادهٔ شرکتهای خصوصی از مزیت بهرهگیری گسترده از ماشینها و روبوتها در تولید در عصر استفاده از فنّاوریهای خودکار پرداخته است که اگرچه نگاهش به بریتانیاست، ولی محتوایش در مورد همهٔ جوامع صادق است. ترجمهٔ این نوشته را در ادامه میخوانید.
*****
گزارش اخیر سازمان ملّی آمار بریتانیا (ONS) حاوی دادهها و اطلاعات تلخ و ناگواری است. این آمار رسمی نشان میدهد که یک و نیم میلیون نفر در انگلستان در معرض خطر از دست دادن شغل خود بر اثر خودکارسازی هستند و در بیش از 70درصد از شغلهایی که در معرض خطرند، زنان مشغول به کارند.
به نظر شرکت مالی پرایس واتِرهاوس کوپرز (PWC)، خودکارسازی میتواند تولید ناخالص ملّی بریتانیا را تا سال 2030 به اندازهٔ 232 میلیارد پوند افزایش دهد. این تازهترین مرحله در تحول فنّاوری و کاربردهای آن، ما را در مقابل انتخابی سخت و حیاتی قرار میدهد. یا خودکارسازی در خدمت مردم عادی در خواهد آمد و زندگی آنها را بهتر خواهد کرد، یا اینکه میلیاردها پوند سود به جیب تعدادی اندک از افراد خاص سرایز خواهد شد و بقیهٔ مردم بهرهای از آن نخواهند گرفت.
گمان نبرید که این امری است مربوط به آیندهٔ دور. این روند هماکنون در جریان و با سرعت در حال پیشرَوی است. فروشگاههای خودکارِ شرکت آمازون در آمریکا آغاز به کار کردهاند و اتوبوسهای بدون راننده در سراسر دنیا، از جمله در لندن، در حال آزمایشاند. هیچ نیازی هم به دخالت انسان نیست.
ولی این روند چه کمکی به زحمتکشان و مردم عادی میکند و چه سودی برای آنها دارد؟ در پی این تغییر و تحوّلها ما باید سهم شایستهای برای زحمتکشان بخواهیم، فراتر از پیوستن به لشکر بیکاران و گرفتن کمکهای دولتی (با هر پوششی که مطرحش کنند). انتظار داریم که کاربرد فناوری، اوقات فراغت بیشتر و هفتهٔ کاری کوتاهتری برای ما به ارمغان بیاورد. شرایط بازنشستگی بهتر، محل کار امنتر، و دستمزدهای زنان و مردان برابر شود. این آن چیزی است که خودکارسازی میتواند و باید برای ما به ارمغان آورد.
این امر فقط در صورتی امکانپذیر است که کارگران با اعتماد به نفس مبارزه کنند و اتحادیههای صنفی و سندیکاها استراتژی صنعتی و سیاسی معیّنی در ارتباط با این موضوع تدوین کنند. مهمتر از همه، زحمتکشان به کارپایهای نیاز دارند که بر پایهٔ آن بتوانند وارد مذاکره و چانهزنی جمعی با کارفرما شوند. البته هیچ رویکرد واحد و راهحل معجزهگری وجود ندارد که برای همهٔ موارد مفید و مؤثر باشد. در عوض، لازم میشود که صدها توافقنامهٔ جداگانه و متتوع با کارفرمایانی تدوین کرد که اغلب نسبت به کارکنان موضعی خصومتآمیز و مقابلهجویانه دارند. برای موفقیت در این کار، به قدرت نیاز داریم.
اتحادیهٔ ما (یونایت) چند کارفرمای اصلی در همه بخشهای صنعتی را که ما در آنها فعال هستیم، شناسایی کرده و برگزیده است که با آنها وارد مذاکره شود. ما با همکاری نمایندگان خود که در این گونه شرکتها کار میکنند، در حال تدوین “توافقنامههای فناوری نوین” هستیم. در صورت رسیدن به توافق با کارفرما بر اساس این توافقنامهها، کارگران در تصمیمگیریهای مهم نقش و سهمی واقعی خواهند داشت. کارمان دارد پیش میرود و کمکم به نتیجه میرسد. اتحادیهٔ ما در شرکت خودروسازی بِنتلی موفق شد که در روند مذاکره و چانهزنی جمعی، ساعت کار هفتگی کارگران را به ۳۵ ساعت کاهش دهد، بدون اینکه دستمزدها کم شود.
امّا بسیاری از کارفرمایان میخواهند همهٔ مزایای خودکارسازی را برای خودشان نگه دارند. در این گونه موارد، متأسفانه استدلال اخلاقی با آنها بهندرت نتیجه میدهد و به پیروزی در مذاکره و گرفتن دستمزد بیشتر برای کارگران یا جلوگیری از اخراج آنها منجر میشود. ما باید در کل گسترهٔ صنعت و تولید قدرت داشته باشیم؛ قدرتی به اتکای تودههای زحمتکش. ما به هزاران رهبر در محلهای کار نیاز خواهیم داشت. باید هوشمندانه عمل کنیم و آماده باشیم تا در برابر کارفرمایان غیرقابل انعطافی که نمیخواهند مطابق شرایط تازه عمل کنند، کارزارهای همهجانبهای را در سراسر جهان به راه اندازیم. نمیتوانیم فقط به دولت تکیه کنیم که از ما دفاع کند.
ولی هر کجا که امکان داشته باشد، باید برنامهای نیز برای اقدامهای سیاسی فعال داشته باشیم. خوشبختانه حزب کارگر بریتانیا به مسئلهٔ خودکارسازی در اشتغال توجه دارد. جان مکدانل، وزیر دارایی در سایه (از حزب کارگر)، از لُرد اسکیدِلسکی خواسته است که موضوع ساعتِ کار و چگونگی برخورد کارگران بریتانیا با چالشهای ناشی از خودکارسازی را مطالعه کند و به اطلاع کمیتهٔ تدوین سیاستهای حزب کارگر برساند.
بسیار مهم است که سیاستگذاری حزب کارگر فقط به عهدهٔ کارشناسان و دانشگاهیان گذاشته نشود، بلکه خود زحمتکشان نیز در بحثها شرکت کنند. به همین منظور است که اتحادیهٔ یونایت با همکاری اعضای فعال خود در حال تدوین ”مانیفست قرن ۲۱ ”برای محلهای کار است. مشارکت ما، از جمله نظرسنجی از بیش از ۲۰هزار نمایندهٔ کارگران، تا اینجا نشان داده است که خواست زحمتکشان این است که اشتغال همچنان یکی از موضوعها و ستونهای اصلی جامعه باشد و به آن توجه اکید شود. زحمتکشان تلاش برخی از کارفرمایان را که زحمتکشان را نادیده میگیرند و کنار میگذارند، نمیپذیرند، و درعوض، معتقدند که خودکارسازی باید زمان کار را کوتاهتر کند بدون اینکه از میزان دستمزدها کاسته شود.
آنچه اغلب در این بحث فراموش میشود، معنای کار است. در بهترین حالت، کار کردن فقط محدود به پرداخت اجاره خانه و فراهم آوردن غذای خانواده نیست. کار کردن میتواند به زندگی هدف و معنا دهد و کرامت شخص را حفظ کند. در حال حاضر، [در نظام سرمایهداری کنونی] هیچ جایگزین واقعبینانهای برای وضعیت موجود در سایهٔ ظهور فراگیر ماشینها وجود ندارد. پیشنهادهایی که برای تأمین درآمد پایهٔ عادلانه برای همهٔ افراد جامعه میشود، در حدّ خود قابل قبول است. ولی نگرانی من این است که از این طرحها، که شاید با نیّت خیر هم مطرح میشوند، برای پنهانسازی مسئلهٔ بیکاری (بهجای حل کردن آن) استفاده شود.
در حال حاضر هیچ توافق و راهحل سیاسیای برای این مسئله وجود ندارد، و در نظام اقتصاد جهانی کنونی، نیروهای سودوَرزی و آزادسازی اقتصاد (مقرراتزدایی) قویتر از آنهاییاند که برای برقراری جامعهای مترقی و پیشرو تلاش میکنند. بیکاری اجباری در اقتصاد سرمایهداری نولیبرال چشمانداز دلپسندی نیست. فعلاً ما باید برای کار، برای حفظ شغلها، و برای اشتغال کامل مبارزه کنیم. خودکارسازی لزوماً نباید به معنای بیکاری گسترده باشد.
مرحلهٔ پیشروی فناوریهای نوین و پیشرفته، ثروت و فرصتهای تازهای ایجاد میکند. ما باید اطمینان حاصل کنیم که همهٔ جامعه از این ثروت و فرصتها بهرهمند میشود. بیکاری گسترده و افزایش نابرابری نشانه جامعهٔ انسانی منسجم نیست. فارغ از گفتمانهای سیاسی گوناگون در جامعه، این موضوع مهمی است که باید به طور جدّی به آن پرداخت. محافظهکاران میانهرو نیز باید به اندازهٔ ترقیخواهان چپ نگران این مسئله باشند. هیچکس نمیخواهد در جامعهای زندگی کند که در آستانهٔ فروپاشی است.
به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۰۷۹، ۲۰ خرداد ماه ۱۳۹۸