جوانان و دانشجویان

آغاز سال تحصیلی جدید و ادامهٔ سیاست های مخرب رژیم

با فرا رسیدن اول مهرماه میلیون ها نوجوان و جوان ایرانی راهی مدارس و مراکز آموزشی کشور می شوند. با گذشت بیش از چهل سال از پیروزی انقلاب بهمن وضعیت آموزش و پرورش در ایران به شکل فاجعه باری رو به وخمات می رود. روند خصوصی سازی آموزش و پرورش در کنار سیاست های تاریک اندیشانه تغییر در محتوی آموزشی کشور و جایگزین کردن مطالب علمی با خرافات و اندیشه های پوسیده حاکمان کنونی آنچنان ضرباتی به حیات آموزش و پرورش کشور زده است که ترمیم آنها دهه ها به طول خواهد انجامید.

آغاز روند خصوصی سازی در ایران به دوران اکبر هاشمی رفسنجانی، در سال ۱۳۶۸ بر می گردد که “مدارس غیر انتفاعی را راهکاری برای طبقاتی که مایلند برای فرزندانشان خدمات آموزشی بیشتر و باکیفیت‌تری را تأمین کنند” معرفی کرد.

 براساس گزارش اخیر بانک جهانی، ایران بالاترین نرخ خصوصی‌سازی آموزش متوسطه در جهان را در دورۀ زمانی ۲۰۱۷-۱۹۹۸ داشته است. در این زمینه دکتر رضا امیدی، استاد دانشگاه علامه طباطبایی و متخصص حوزه آموزش می گوید: “میانگین سهم دولت از تأمين مخارج آموزش عمومی در جهان (۱۵۴ کشور) حدود ۸۷ درصد است. این میزان در اروپا حدود ۹۰ درصد و در ۱۲ کشور اروپایی دولت بیش از ۹۹ درصد مخارج آموزش عمومی را تأمین می‌کند. این نسبت در ایران بين ۶۰ تا ۶۵ درصد است؛ این برآورد بدون لحاظ بازار سایه آموزش (بازار کنکور و کلاس‌های تقویتی، بازار نشر کتب کمک‌آموزشی، و …) است. یعنی اگر سهم بازار سایه نیز به مخارج آموزشی افزوده شود، سهم دولت در تأمین مالی آموزش عمومی در بالاترین برآورد حدود ۵۵ درصد خواهد بود.”

به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، مهدی بهلولی معلم و کارشناس آموزشی درنشست بررسی سیاست‌های خصوصی سازی آموزش و پرورش گفت که برنامه دوم توسعه اشاره داشت که تا سال ۹۰، ۳۲ میلیون دانش‌آموز در کشور داریم که ۱۵ میلیون دبستانی، ۸ میلیون راهنمایی و ۹ میلیون دبیرستانی هستند، هم اکنون در واقعیت حدود ۱۲ و نیم میلیون دانش‌آموز داریم  چون رشد جمعیت متوقف شده است اما مسئولان آموزش و پرورش همواره می‌گویند جمعیت دانش‌آموزان زیاد است و این یکی از توجیه‌های آنها برای خصوصی سازی آموزش و پرورش است درحالی که تعداد دانش‌آموزان خیلی هم زیاد نیست که برای آنها بودجه وجود نداشته باشد ( به نقل از سایت تسنیم ۱۶ اسفندماه ۱۳۹۷)

بهلولی با اشاره به استثمار معلمان در طرح خرید خدمات آموزشی یادآور شد: نمونه بارز استثمار این معلمان آقای “گنگو زهی” از اهالی سیستان‌وبلوچستان بود که برای نجات دانش‌آموز زیر آوار دیوار فرسوده ماند و فوت کرد، او ۹ ماه حقوق نگرفته بود و قرار بود در ماه‌های آینده حقوق ۳۰۰ هزار تومانی به ازای هر ماه را دریافت کند. وی در ادامه صحبت‌های خود به بازنشستگی سالانه ۴۰ تا ۵۰ هزار معلم در آموزش وپرورش اشاره کرد و افزود: در سال‌های اخیر ورودی دانشگاه فرهنگیان به ۵ هزار نفر کاهش یافت و چون با کمبود معلم مواجه شدند، طرح خرید خدمات آموزشی اجرایی شد اما هیچ‌ مسئولی به مردم نمی‌گوید که سیاست‌های آنها باعث شد هم‌اکنون با کمبود معلم مواجه شوند و بخواهند خرید خدمات آموزشی را اجرا کنند. از ویژگی های دیگر بحران آموزشی کشور هزینهٔ بالای آموزش، به‌ویژه نگهداری و حفظ مراکز آموزشی دولتی که تمامی هزینه‌های آن بر دوش دولت است موجب شده تا بیشترین تعداد مدارس فرسوده در این یعنی بخشِ دولتی باشد. آمارها نشان می‌دهد هفت میلیون مترمربع از فضای مدارس کشور کهنه و فرسوده بوده و برای بازسازی نیاز به بودجهٔ کلان است. به گزارش خبرنگار اجتماعی ایرنا، معاون وزیر آموزش و پرورش و رئیس سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس كشور گفت: در حال حاضر سرانه فضای آموزشی برای دانش آموزان كشور، ۲/۵ درصد اما فضای استاندارد ۴/۸ درصد است كه نشان می دهد ۳۰ درصد مدارس كشور فرسوده است.مهراله رخشانی مهر در نشست جامعه خیران مدرسه ساز كشور در آستانه گشایش مدارس در سال ۹۷ با حضور معصومه ابتكار معاون امور زنان و خانواده ریاست جمهوری اظهار داشت: از این تعداد مدارس فرسوده كشور، ۱۲ درصد تخریبی هستند و ۱۸ درصد باید مقاوم سازی شوند. در مجموع ۱۱ استان زیر خط میانگین كشوری از نظر فضای آموزشی هستند. به گفته وی استان های تهران، خراسان رضوی، گیلان و سیستان و بلوچستان را بیشترین استان های نیازمند نوسازی و مقاوم سازی دانست و گفت: البته به دلیل مهاجرت به حاشیه شهرها، ناچار به ساخت مدارس جدید هستیم.

اگرچه آمار به روز شده ای در زمینه مدارس خصوصی کشور و بالا رفتن شهریه آنها در دست نیست ولی کافی است اشاره کنیم مدیرکل مدارس غیردولتی وزارت آموزش‌وپرورش، در رابطه با شهریهٔ مدارس خصوصی سخنانی گفته است که شکافِ طبقاتی موجود میان دانش‌آموزانی که خانواده‌هایی متمول دارند و اکثریت دانش‌آموزان که توانِ پرداختِ حتی شهریه‌یی هرچند اندک را نیز هم ندارند، برملا می‌کند. او می‌گوید: “کفِ شهریهٔ مدارس ابتداییِ غیردولتی در شهر تهران ۲ میلیون و ۲۲ هزار تومان و سقفِ آن ۵ میلیون و ۵۹۵ هزار تومان است.” [روزنامهٔ ایران، ۴ خردادماه ۹۵]. این مدیرکل همچنین شهریهٔ دورهٔ متوسطه [دبیرستان] را نزدیک به ۳ تا ۷ میلیون و پیش‌دانشگاهی را کمی بیش از ۴٫۵ تا ۱۰٫۵ میلیون تومان اعلام کرده است. به‌جرئت می‌توان گفت که، دستمزد پایه‌ای [حداقل دستمزد امسال ۸۱۲ هزار تومان تعیین شد] اکثرِ زحمتکشان میهن‌مان، چه ایرانی و چه غیرایرانی، به یک‌میلیون تومان هم نمی‌رسد، و چنانچه این زحمتکشان بخواهند برای یک یا دو فرزندشان شهریهٔ دولتی- که بین ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار تومان اعلام می‌شود- پرداخت کنند، اگر برای‌شان امکان‌ناپذیر نباشد، لااقل بسیار مشکل است. با این وضعیتِ شهریه‌ها در کشور، اینکه یکی از این خانواده‌های زحمتکش مجبور شود فرزندش را در مدرسه‌های خصوصی ثبت‌نام کند، نتیجه به‌طور حتم و یقین چیزی جز انصراف از تحصیل نخواهد بود. وضعیتِ آموزش‌وپرورش در کشور- با توجه به موردهایی که در  بالا به آن‌ها اشاره شد و گوشه‌یی از معضل‌ها را در این زمینه نشان می‌دهد- و وزارت‌خانهٔ آن نابسامانی‌های گسترده و فراگیر دیگری دارد که هم گریبان‌گیر دانش‌آموزان است و هم گریبان‌گیر فرهنگیان و آموزگاران.

فرهنگیان و آموزگاران در مهرماه سال گذشته در اعتراض به سیاست های فاجعه آفرین رژیم ولایت فقیه، به ویژه شرایط ناگوار ناشی از بحران فراگیر اقتصادی و برای تامین حقوق مسلم و به حق خود، فراخوان به تحصن در مدارس و مراکز آموزشی سراسر کشور دادند. شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران در فراخوان خود به تاریخ ۱۸ مهر ماه ۹۷ اعلام کرد: ”حال که گرانی و تورم افسارگسیخته شده و قدرت خرید معلمان چون اکثریت زحمتکشان جامعه بسیار پایین آمده، آموزش هزینه اش گزاف گشته، و مجلس و دولت نتوانسته اند برای سفره تقربیا تهی فرهنگیان بازنشسته و شاغل و بهبود وضعیت آموزش چاره ای بیندیشند، وقت آن رسیده است که ما نیز اعتراض خویش را نسبت به این اوضاع آشفته آموزش و پرورش نشان دهیم … صندوق ذخیره  فرهنگیان به تاراج رفته و از سهم هر عضو. طبق آمار کمیته تحقیق صندوق، حدود ۱۸ میلیون تومان دزدیده اند. نرخ تورم و حقوق فرهنگیان هیچ هم خوانی با هم ندارند و عملا اکثریت معلمان زیر خط فقر هستند و مدارس دولتی بی کیفیت گشته اند و با پول مردم اداره می شود… نهادهای امنیتی و قوه قضاییه به جای برخورد با دزدان و فاسدان جامعه، معلمان مطالبه گر و عدالت خواه را تهدید، تبعید، انفصال، اخراج و زندانی می کنند.“

واقعیت این است که با گذشتِ بیش از  چهار دهه از انقلاب ۵۷ تا کنون، به‌دلیل وجود حاکمیتی فاسد، تاریک‌اندیش، ارتجاعی و سرکوب‌گر، امکان اینکه روندهایی مثبت را در آموزش و پرورش کشور،  این عرصهٔ مهم از حیات اجتماعی و فرهنگی میهن را بتوانیم شاهد باشیم، دور از تصور است. رژیم ولایت‌فقیه ضمن بی‌کفایت بودن در این عرصهٔ آینده‌ساز میهن، بی‌میل هم نیست که انبوهی عظیم از نسلی که  آیندهٔ ایران را می‌سازند، بی‌سواد و ناآگاه بار بیایند، زیرا چنین وضعیتی اعتراض‌هایی اندک‌تر متوجه حاکمیت تاریک اندیشان حاکم خواهد کرد و خواست‌هایی کم‌تر و غیراساسی‌تری از آنان مطالبه خواهد کرد. در زمانه‌ای که پیشرفت‌های علمی و تکنولوژیک در عرصه‌های گوناگون نیاز به نسل‌هایی آموزش‌دیده را بیشتر از هر زمان دیگر ضروری کرده است، از کنار وضعیت نگران‌کنندهٔ آموزشی در میهن ما نباید به‌آسانی گذشت. به‌رغم حجم گستردهٔ افشاگری‌ها، به‌خصوص باوجود گستردگیِ دامنهٔ امکانات در فضای مجازی برای این امر، مسئله‌ها و دشواری‌های این مهم به راه‌حل‌ها و نتایج مورد نظر نیروهای مترقی منجر نگردیده است. مسئولِ این وضعیت فاجعه‌بار، رژیم ولایت‌فقیه است، باید درصدد ایجاد راه‌کارهایی بود که  بتوان از طریق آن رژیم را به عقب‌نشینی‌هایی جدی واداشت.

  به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۰۸۷، دوشنبه ۸ مهر ماه ۱۳۹۸

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا