مصیبت انسانی در روستای چنارمحمودی لردگان
بهدنبال انتشار گزارشهایی که بر ابتلای ده ها نفر از ساکنان روستای “چنارمحمودی”- از توابع لردگان در استان چهارمحال و بختیاری- به ویروس اچآیوی در اثر سرنگ آلوده در جریان تست قند خون، حکایت داشت، روز چهارشنبه، ۱۰ مهرماه ۱۳۹۸، اهالی این روستا، در مقابل فرمانداری و شبکه بهداشت و درمان شهرستان لردگان تجمع کردند و شدیداً به وزارت بهداشت و نقش غیرمسئولانه دست اندرکاران بهداشت محل در این حادثه اعتراض کردند.
اعتراض ساکنان روستای چنارمحمودی، در روز شنبه ۱۳ مهرماه نیز ادامه یافت. تصویرهایی که از این اعتراضها در شبکههای اجتماعی منتشر شده حاکی از درگیری شدید بین مردم و نیروهای امنیتی است. در این گزارشها آمده است که معترضان
خشمگین تابلوی فرمانداری شهر لردگان را پایین کشیده و دفتر امام جمعه شهرستان لردگان و خانه بهداشت این شهر را آتش زدهاند. دچار شدن تعداد زیادی از اهالی روستای چنارمحمودی این شهرستان به بیماری ایدز به این اعتراضها انجامیده است.
نیما آویدنیا در گزارشی در روزنامه همدلی، ۱۳ مهرماه ۱۳۹۸، در این ارتباط مینویسد: “باورش سخت بود و همه تلاشهای ما نیز برای تماس با مسئولان برای پیگیری ماجرا بیحاصل. از نماینده لردگان در مجلس گرفته تا بخشدار و فرماندار… و داستان تکراری بوقهای بیپاسخ تلفن.” بیتردید در این فاجعهٔ بهمخاطره افتادن جان و آبروی مردم، “مسئولان امر” نهتنها پاسخگو نیستند و موذیانه از زیر بار سنگین این وظیفه شانه خالی میکنند، بلکه خود بهوجود آورندهٔ این وضع هستند و در آینده نیز همچنان تکرار خواهد شد. سران رژیم فقیهان در حراج آبروی انسانها برای سلب مسئولیت از خود، درد و رنج این مردمان را نادیده میگیرند. در ادامهٔ گزارش همدلی و در پاسخ به پرسشی که مبتلایان دقیقاً چند نفر شدهاند، آمده است: “هر کس عددی میداد، ۲۰۰ و ۳۰۰ و ۵۰۰… از هر خانواده چندنفری گرفتار شده بودند. میگفتند که هر کس سوزن زده است بیمار است. از کودک دوماهه تا پیرزن ۸۰ ساله. همه حرفشان این بود که اگر برایمان کاری نمیکنند حداقل شرافت و آبرویمان را نابود نکنند. از غرور بختیاریشان میگفتند و حرمت نفسی که از آنها دزدیده شده بود و حالا دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند و برای بازپسگیری آبرو و شرافت آماده جنگیدن هستیم. “خبرنگار روزنامه همدلی در ادامه گزارشش مینویسد: “از مسئولین و رسانهها پرسیدم که کجا هستند؟! گفتند که بهکلی فراموش شدهاند، نه مسئولی آمده به سراغشان و نه رسانهای جویای حالشان شده است. ” این درحالی است که اگر در یکی از کشورهای قانونمند و پیشرفته جهان چنین حادثهای رخ میداد بیشک حکومت را عوض میکردند. جالبتوجه اینکه، همین خبرنگار میگوید: “یکی دو روزی بود که گروهی از بهداشت آمده بودند برای انجام آزمایشها. بهاصرار مردم به سراغشان رفتم، بهمحض آنکه متوجه شدند خبرنگارم، مرا بیرون انداختند که با اصرار و فشار مردم مجدداً داخل شدم. از وزارت بهداشت آمده بودند، از تعداد مبتلایان پرسیدم و دلایل بیماری و کم و کیف آن… که گفتند اجازه مصاحبه با رسانهها را ندارند و مأمورانی معذورند! ” دکتر سیمین کاظمی، پزشک و جامعهشناس، در این ارتباط میگوید: “با وقوع اتفاقات لردگان مسئولان وزارت بهداشت، مکرراً کوشیدهاند که به افکارعمومی توضیح بدهند که سیستم بهداشتی و کارکنان آن در انتشار اچآیوی دخالتی نداشتهاند، اما بهنظر میرسد که این توضیحات تا کنون، کمتر گوش شنوایی یافته است. وزارت بهداشت شاید سرانجام بتواند خود را از این اتهام مبریٰ و افکارعمومی را قانع کند که در انتشار اچآیوی در چنارمحمودی نقشی نداشته است، اما هرگز نخواهد توانست این واقعیت را انکار کند که بیماری ایدز همچون سایر مشکلات بهداشتی، محصول ساختار سیاسی و اقتصادی موجود کشور است که در آن آسیبهای اجتماعی همچون اعتیاد، روسپیگری، فقر و محرومیت زاده میشوند و زندگی مردم را به تباهی میکشانند؛ ساختاری که در آن سهم چنارمحمودی از تغییرات جهان جدید، اچآیوی میشود و بقیهاش یکسره محرومیت است و فقر و قربانی تبعیض شدن. آنچه در این روستا اتفاق افتاده است زنگ خطری است که نشان میدهد، دامنهٔ آسیبهای اجتماعی در ایران چقدر وسیع است و چگونه در زمینهٔ محرومیت و فقر، زندگی و سلامت مردم روستایی مورد تهدید قرار میگیرد. ایدز یک بیماری اجتماعی است که نمیتوان فرد را بهتنهایی در گرفتاری به آن مسئول دانست، مردم لردگان، بهدنبال پیدا کردن مقصر و مسئولی هستند که چنین مصیبتی را برای روستای آنها رقم زده است، اما این مقصر یابی برای آنکه به پیشگیری از وقوع موارد مشابه در آینده، نهتنها در لردگان و چنارمحمودی، بلکه در سراسر ایران شود، لازم است از دیوارهای خانهٔ بهداشت آن فراتر رود و به این تحلیل مجهز شود که ایدز مانند برخی بیماریها و آسیبهای دیگر یک مشکل چند عاملی است که در نظام اجتماعیای که از فقر و محرومیت، ناآگاهی و سوءِمدیریت رنج میبرد، بهوجود میآید و نه صرفاً در اثر خطا و سهلانگاری یک بِهوَرز “[جامعهشناسی پزشکی و سلامت، دکتر سیمین کاظمی، پزشک و جامعهشناس، ۱۱ مهرماه ۱۳۹۸].
در شرایط کنونی، پس از گذشت چهل سال از پیروزی انقلاب، در اثر خیانت رهبران جمهوری اسلامی به آماجهای مردمی انقلاب، وضع بهداشت و درمان در کشور ما بهراستی فاجعه انگیز و دردآور شده است. بهداشت و درمان بدون چارهاندیشیهای پیگیرانۀ پزشکی راه به جایی نمیبرد. ازاینروی، باید ضمن انجام اقدامهای پیشگیرانۀ پزشکی، در بالا بردن سطح اطلاعات بهداشتی مردم تلاشهایی همهجانبه انجام پذیرد. در این عرصه نیز بدون تبدیل بهداشت و درمان به یک امر ملی و اجتماعی، هیچ تحول و تغییری امکانپذیر نیست. امکان دسترسی به پزشک و دارو برای همۀ مردم و بهویژه دهقانان، کارگران، و دیگر زحمتکشان باید تأمین گردد. انجام این مهم نه از عهدۀ روی برتافتگان از آماجهای انقلاب مردمی بهمن و نه از عهدۀ رژیم ضد مردمی ولایت فقیه، بلکه از عهدۀ حکومتی ملی و دمکراتیک برمیآید.
به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۰۸۸، دوشنبه ۲۲ مهر ماه ۱۳۹۸