مسایل سیاسی روز

بدرود رفیق صالح:‌پیکارگر راه عدالت، از دیار آزاداندیشی

یکی دیگر از مبارزان راه آزادی و عدالت اجتماعی، مدافع  حقوق دهقانان و زحمتکشان میهن ما، در تاریخ  اول آبان ماه ۱۳۹۸، درسن ۷۲ سالگی، بدرود حیات گفت.

 رفیق صالح باقری فشخامی، اول آبان ماه ۱۳۲۶، در روستای «فشخام» از «توابع صومعه سرا» در استان گیلان، در خانواده‌ای روستایی دیده به هستی گشود. او در عنفوان نو جوانی  و جوانی  تحت تأثیر اندیشه‌های برادر بزرگ تر خویش یعنی رفیق محمد رضا باقری فشخامی قرار گرفت.

رفیق صالح در دوران نو جوانی با فعالیت های حزب توده ایران آشنا شد. درآن برهۀ زمانی زندگی مردم در روستاها برای همه به سختی سپری می شد و سبب آن خودسری و ستمگری ملاکان و مباشران و کدخدایان انتصابی شان بود. روان آسیب دیده  از این ستمگری ها و روحیه مبارزه طلبانۀ رفیق صالح، باعث شد که شعارهای انسانی و نفوذ معنوی و مبارزاتی حزب توده ایران بر او اثر گذار شوند. خواست ها ومطالبات اقتصادی، سیاسی واجتماعی دهقانان برای رفیق صالح در نوشته های نشریات حزب  و شعارهایش متجلی بود. در مجموع، فعالیت های عملی و مطبوعاتی حزب که عصارۀ واقعی آن ها در شعارهای روز و کنش اعضای حزب انعکاسی عینی می یافت، برجوانان پیرو حقیت در آن هنگام تأثیری عمیق به جا می گذاشت. در وانفسای پس از کودتای سیاه و ننگین ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ دورهٔ خاموشی تحوّل‌های مترقی اجتماعی و سیاسی را نیز به دنبال داشت. رژیم پلیسی بر آمده از کودتای امپریالیسم در میهن مان و همدستان شان، تغییرهای دموکراتیک در روندی مدنی و نطفه بستن دموکراسی و عدالت اجتماعی رابه هیچ وجه تحمل نمی کردند، بنابراین، به لگدمال کردن نهال‌هایی پرداختند که حزب تودهٔ ایران و فعالان کارگری با خون دل آبیاری کرده بودند.  رفیق صالح برنامه های آموزشی و درس نامه های رادیو پیک ایران را گوش می داد و رهنمود های حزب توده ایران را از این طریق پی می گرفت. در نتیجهٔ  این روشنگری‌ها و آموزش‌ها، او در سال ۱۳۴۹ هم زمان با بازداشت برادرش، رفیق محمد رضا، دستگیر و به مرکز امنیتی و پلیسی تهران انتقال یافتند. لحظه ای بعد از رسیدن به محل باز جویی های رژیم استبدادی شاه، شکنجه گر شناخته شده و بدنام ساواک معروف به “تهرانی “را در برابر خود دید که بدون مقدمه او را زیر کتک های وحشیانه و دشنام های لمپنی قرار داد. از آن جایی که مدرک قابل استنادی علیه اش در دست جلادها نبود و همچنین استواری روحیه اش در بیان نکردن فعالیت هایش، بعد از گذراندن مدتی در بازداشتگاه رژیم کودتایی، آزاد گردید. اما این پایان کارزار ضد استبدادی او نبود، بلکه آغاز آزمون هایی بود برای سنجش توانش در راه مبارزه.  رفیق صالح پرداختن هزینه در راه مبارزه را عملآ برای اولین بارمشاهده و تجربه کرد. او با آگاهی‌هایی که در خلال مطالعه و تجربه و ارتباط با زحمتکشان به‌دست آورده بود، تلاش های پیگیرانه اش را در کسب آن بی ثمر نگذاشت. رفیق صالح  در میان هم اندیشانش  وهواداران حزب توده ایران که گروهی به نام  رفیق شهید ستوان مختاری تشکیل داده بودند، نشریه “نوید” را همراه با دیگر آثار حزبی درشهرهای فومن وصومعه سرا  پخش می کردند.

رفیق درسال۱۳۵۵ به استخدام بانک فرهنگیان که بعداً به بانک ملت تغییرنام داد درشهر فومن مشغول بکارشد. رفیق صالح در بانک ملت با سمت مسئول اعتبارات این بانک انجام وظیفه می کرد. او در کوشش به رساندن امکانات وتسهیلاتی مالی به کشاورزان زحمتکش که به بانک مراجعه می کردند کوتاهی نمی کرد. در این ارتباط بارها با رئیس شعبه مرکزی بانک درگیر می شد. توجه واحترام کشاورزان منطقه به کوشش های رفیق به استفاده از امکانات بانکی به منظور کمک به آنان موجب می شد که گاهی هدیه هایی به او تقدیم کنند. رفیق با مهربانی وزبانی که شأن انسانی این زحمتکشان را در نظرداشت، هدیه ها را به  آنان برمی گرداند و می گفت این ها برای زن وفرزندان شما بیشتر لازم است. من با این حقوق زندگیم را می چرخانم. اگر کاری هم انجام می دهم بر پایه وظیفه است، وظیفه تنها در کار خلاصه نمی شود وجدان انسانی نیز حکم می کند تا حق شما عزیزان ضایع نگردد. انسان هایی با چنین پاکی و وجدان های بیداری، از جمله خانواده باقری فشخامی، بودند که درسال های ۱۳۵۶و۱۳۵۷ تکیه گاه مهم  زحمتکشان منطقه و از پایگاه های حزب توده ایران درشهرستان صومعه سرا گردیدند. در سال هایی که تظاهرات مردمی خیابان ها را در می نوردید( زمان خیزش انقلاب) حدت و شدت فعالیت رفیق صالح و دیگر اعضای خانواده اش که درمبارزه علیه رژیم ستم شاهی، همراه با دیگر مبارزان و رزمندگان زادگاهش، وهمچنین برای سازمان دهی توده های مردم در این مبارزه، شدت یافت. در میانه سال ۵۷  رفیق صالح به عضویت حزب پذیرفته شد.  رفیق صالح درسال۱۳۵۹ به شهرستان رشت منتقل شد. او در تشکیلات حزب در رشت وظیفه حزبی خود را پی گرفت. رفیق صالح باقری فشخامی برای استحکام پایه‌های حزب از هیچ تلاشی فروگذار نمی‌کرد و هرآنچه در توان داشت به‌ کار می‌گرفت. یکی از دوستان غیر بومی رفیق صالح، و پس از خواندن آگهی مجلس ترحیم او که با ابیاتی از رفیق احسان طبری شروع شده بود و با مضمون و محتوای رزمجویی و آزاداندیشی سیمای مردمی رفیق صالح را ترسیم کرده وبا بیت دل نشین سعدی: “دل زنده هرگز نگردد هلاک/ تن زنده دل گر بمیرد چه باک” ادامه می یافت، با الهام از سخن افلاطون، گفت: “این واژه ها مبین شباهت نمود با الگو است. ”  واژه ها هماره در ژرفای شان مبین معنی هایی ست که وجود وحضور واقعیت دنیای خارج از ذهن ما آدمیان را به نمایش می گذارد. واژه ها درآگهی مجلس ترحیم رفیق صالح، در این روزهای پر از ظلمت با صدایی رسا به ما می گوید که، حزب مدافع توده ها به رغم همۀ دشواری هایش در حکومت ولایی، با داشتن فرزندانی چنین پیکارگر است که توانسته پرچم خونینش را با افتخار برافراشته نگه دارد. رفیق صالح باقری فشخامی تا آخرین روز حیاتش به اندیشه و آرمان‌های حزب توده ایران وفادار و بر پیمان خود با توده‌ها و عشقش به زحمتکشان استوارماند.  

حزب تودهٔ ایران در گذشت رفیق صالح باقری فشخامی را به خانواده، اعضا و هواداران حزب، به دوستان و یارانش و دیگر مبارزان راه آزادی و عدالت اجتماعی تسلیت می‌گوید.

یادش گرامی و راهش پر رهرو باد!

  به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۰۹۰، دوشنبه ۲۰ آبان ماه ۱۳۹۸

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا