در راه تقویت جنبش سندیکایی زحمتکشان بکوشیم!
از مبارزه برای تحقق خواستهای فوری تا پیکار در راه ارتقای سطح سازماندهی و همبستگی در جنبش اعتراضی کارگران
در طول هفتههای اخیر، همزمان با تأکید ولی فقیه بر ادامهٔ اجرای برنامهٔ ضدملی آزادسازی اقتصادی زیر پوشش نام “اقتصاد مقاومتی”، مانورهای فریبکارانهٔ ابراهیم رئیسی در فضای سیاسی کشور، تصویب جزییات ضوابط مالی بودجهٔ سال آینده و انتشار آن که بر پایهٔ این ضوابط مالی افزایش دستمزد کارگران و زحمتکشان مشمول قانون کار ۱۵ درصد درنظر گرفته شده است، برگزاری نشستهای نمایشی “کمیتهٔ مزد” شورایعالی کار، و جز اینها، جنبش اعتراضی کارگران بهویژه در مراکز راهبردی صنعتی تداوم یافت.
شعارها و خواستهای این حرکتهای اعتراضی پراهمیت، طیف گستردهای از مطالبهها را دربر میگیرد که میتوان بر موردهایی از آنها انگشت نهاد که عبارتند از: توقف خصوصیسازی، لغو قراردادهای موقت، پرداخت معوقههای مزدی، افزایش و ترمیم دستمزدها، اجرای طرح طبقهبندی مشاغل، آزادی کارگران بازداشتی و زندانی، تأمین امنیت شغلی، جلوگیری از تعطیلی واحدهای تولیدی، و حق برپایی تشکل مستقل صنفی– سندیکایی.
برای دستیابی به این خواستها، اعتصاب در مجتمع نیشکر هفتتپه، کارخانه آذرآب، ماشینسازی تبریز، کارخانه هپکو، کنتورسازی قزوین، پالایشگاه شازند، پالایشگاه کرمانشاه، و اعتصابهای ادامهدار اما پراکندهٔ کارگران شهرداریهای شهرهای مختلف کشور را در ماههای اخیر شاهد بوده و هستیم. افزایش کِمی و کیفی حرکتهای اعتراضی و اعتصابها، تنوع شکلهای مبارزاتی، میزان سازمانیافتگی، سطح همبستگی، مطالبهها، و شعارهای کارگران، همگی، نشانگر پویهٔ رشدیابندهٔ جنبش اعتراضی کنونی طبقه کارگر و زحمتکشان میهن ما در قیاس با سالهای پیشین است. در اعتصابهای اخیر، تودههای کارگر نسبت به سالیان قبل حضوری گستردهتر دارند. این حضور گستردهتر از ویژگیهایی پراهمیت و امیدوار کننده در جنبش کارگری میتواند باشد. گرچه در این میان ضعف عمده و اساسی جنبش، کماکان سطح سازماندهی و همبستگی است. بااینهمه، نباید از نظر دور داشت که جنبش کارگری و سندیکایی با همهٔ ضعفهایش در مسیر رشد قرار دارد و حرکتش به سمت خروج از وضعیت تدافعی است. این مرحله یا دورهٔ گذار، مشخصهها و ویژگیهای خودش را دارد که باید به آن دقت و توجه کرد و در محاسبهها و ارزیابی تحولهای آنها نباید بیاعتنا بود. جنبش کارگری و سندیکایی میهن ما درحالی بهمعنای دقیق کلمه مرحله به مرحله از وضعیت تدافعی خارج شده و آن را پشت سر میگذارد که سازمانهای پایهٔ طبقاتی آن یعنی وجود سندیکاهای حقیقی کارگری بهدلیل استیلای مقررات و خط قرمزهای رژیم ولایت فقیه در این عرصه، از حق فعالیت آزاد و مستقل محروماند. فضای امنیتی همچنان بر مراکز کارگری حاکم است و فعالیتها در این مراکز از سوی نیروهای امنیتی کنترل و با دقت رصد میشوند. علاوه بر آن، تشکلهای زرد حکومتی اهرمهای رژیم در ممانعت از دستیابی کارگران به حق تشکلیابی مستقل هستند که در کنار آنها سیاست سرکوب، تهدید، و تطمیع نیز با قدرت تمام در محیطهای کارگری اجرا میشوند. نبود تشکلهای صنفی- سندیکایی را باید مهمترین و مرکزیترین عامل ضعف جنبش اعتراضی کنونی کارگران و زحمتکشان دانست. بههمین دلیل است که در حرکتهای اعتراضی و بهطورکلی جنبش اعتراضی کنونی زحمتکشان ما مسیری مارپیچی، فراز و فرودها، و نوساناتی گوناگون را شاهدیم. بهعبارتدیگر، این نوسانات و حدی معین از اثر گذاری فضای سرکوب، از مشخصههای مرحلهٔ گذار کنونی است که در پیدایش آنها عاملهای عینی و ذهنیای متعدد نقش دارند. اما پرسش اینجاست، آیا با توجه و نظرداشت این نقطهضعف و کمبود میتوان چنین نتیجهگیری کرد که مبارزات کنونی از سطح و ژرفای ضرور بهمنظور تحقق خواستهای آنی و آتی طبقه کارگر و زحمتکشان برخوردار نیستند و بهعلت سلطهٔ دستگاههای سرکوبگر و نقش مخرب تشکلهای زرد حکومتی، خروج از حالت تدافعی طولانی خواهد بود و درحالحاضر با دشواریهایی جدی روبروست؟ بیتردید این ضعف عمده یکی از موانع خروج از وضعیت تدافعی و تحکیم موقعیت جنبش کارگری و سندیکایی است و نباید اینگونه موانع را در ارزیابیها منظور نکرد. اما بر پایهٔ زمینههای عینی و نیز رشد آگاهی طبقاتی تودههای کارگر و مبارزهٔ ستایش برانگیز کارگران پیشرو و سندیکالیستهای راستین، میتوان بر این کاستیها غلبه کرد. فراموش نکنیم که در جریان مبارزهٔ روزمره و جاری همراه با پشتکار و گزینش شعارهایی درست میتوان برای زدودن اینگونه ضعفها و کاستیها کمر همت بست. اگر نگاهی دقیق به اعتصابهای اخیر کارگری بیفکنیم، میبینیم در هر اعتصاب و اعتراض، جنبش کارگری تجربه میآموزد و به پیش گام برمیدارد. بهعلاوه، بر این واقعیت باید تأکید کرد که، با افزایش آگاهی طبقاتی در هردو عرصهٔ صنفیسندیکایی و سیاسی، جنبش کارگری در مبارزهٔ جاری آسیبها بر بنیهٔ زخمخوردهاش را ترمیم و آنها را بهبود میبخشد. موضوعهایی محوری نظیر: احیای حقوق سندیکایی، همبستگی، اتحاد، به خواستها و شعارهای اعتراضی کارگران افزوده شدهاند و این خود گواهترمیم صدمههایی است که بر وضعیت و تواناییهای جنبش سندیکایی زحمتکشان کشور وارد آمده است. جنبش کارگری و سندیکایی برای بازسازی به زمان احتیاج دارد و این زمان را باید با تشدید مبارزه در مرحله حساس کنونی برای جنبش فراهم آورد. حزب ما بارها در ارزیابیهایش پیرامون مسئلههای مهم و فوری جنبش کارگری و خواستهای طبقه کارگر بر این نکتهٔ مهم تأکید ورزیده است که، با پرهیز از ارادهگرایی و ذهنیگرایی باید در مبارزهٔ جاری با آگاهی و هشیاری حضور داشت و در خلال آن با بردباری و شکیبایی انقلابی بذر آگاهی را در میان تودههای کارگر افشاند. با توجه به تحولات سیاسی و رشد نارضایتی همگانی همراه با ناتوانی استبداد حاکم در حل معضلهای اقتصادی و اجتماعی مردم، شرایط برای فعالیت روشنگرانه و مؤثر بین کارگران بیش از هر زمان دیگری مهیاست. آن دسته از نیروهایی که با برداشتهای ذهنی از هر اعتصاب و اعتراض انتظارهایی بیش از ظرفیت جنبش سندیکایی موجود دارند، خواسته یا ناخواسته وظیفه مهم مبارزهٔ مستمر، پرشور و خستگیناپذیر در میان تودههای کارگر را بهدست فراموشی میسپارند. همچنین نیروها و جریانهای دیگری نیز هستند که همراه با یأس و بدبینی به جنبش اعتراضی کنونی مینگرند و بهدلیل ضعفهای موجود در جنبش، امکان رشد و ارتقای آن را در این مرحله مستقیم و غیرمستقیم نفی میکنند. این دیدگاه نیز در حقیقت از وظایف پیشِرو طفره میرود و از تشخیص اولویتهای مبارزاتی در چارچوب شرایط مشخص کنونی ناتوان است.
در این مرحلهٔ دشوار و حساس باید با بردباری و دقت، مبارزهٔ جنبش کارگری و سندیکایی را شدت بخشید و جایگاه آن را تقویت کرد و بهویژه مطالبهٔ احیای حقوق سندیکایی را به میان تودههای کارگری برد. مبارزهٔ کارگران و زحمتکشان نه بر اساس خواست، اراده، و ذهنیات این یا آن فرد و این یا آن نیروی سیاسی بلکه بر پایهٔ منطق عینی مبارزهٔ طبقاتی با قدرت جریان دارد. باید ویژگیها و توان این مبارزه را بهدرستی تشخیص داد و ازهرباره با احساس مسئولیت انقلابی و خستگیناپذیر در راستای تقویت و ارتقای آن کوشید. یکی از شگردهای رژیم ولایت فقیه و ارگانهای امنیتی درمقابله با جنبش کارگری و سندیکایی، خسته و ناامید کردن تودههای کارگر است. رژیم تلاش کرده و میکند با توسل به انواع ترفند و نیرنگ، مبارزهٔ اعتصابی و اصولاً ادامهٔ مبارزه را بیحاصل و بیسرانجام جلوه دهد. دستگیری و به زندان انداختن فعالان کارگری، حمله به تجمعهای اعتراضی، چهرهسازی و بزرگنمایی برخی افراد، تفرقهافکنی، رواج شعارهایی انحرافی، استفاده از حربهٔ بازداشت و زندان و سپس وابسته کردن آزادی کارگران به سپردن وثیقههایی سنگین است. اینها بههدف ارعاب و همچنین از طریق آن بالا بردن هزینهٔ حضور در مبارزه و اعتصاب برای کارگران و خانوادههای آنان و بهراه انداختن جنگ روانی- تبلیغاتی به ضد درگیر شدن در مبارزهٔ صنفی انجام میگیرد و همگی درخدمت هدف رژیم است که مهار و کنترل جنبش کارگری و سندیکایی و جلوگیری از رشد آن و پیوند یافتنش با جنبش پرتوان مبارزهٔ سراسری بر ضد دیکتاتوری را تعقیب میکند.
آیا سخنان وزیر کار درخصوص “رسیدگی قانونی به اعتراضها” و اینکه “کارگران باید از راههای قانونی حق خود را مطالبه کنند”، علاوه بر آنکه هراس رژیم از گسترش مبارزهٔ اعتراضی کارگران را آشکار میسازد جز آنچه در بالا به آنها اشاره کردیم معنای دیگری میتواند داشته باشد؟ اخیراً نیز وزارت کار اعلام کرده بود کمیتهای متشکل از کارشناسان بازار کار در مجتمع نیشکر هفتتپه مسائل را موردبررسی قرار داده و به موضوع خصوصیسازی خواهند پرداخت. البته تا کنون هیچ گزارشی از کمیتهٔ مذکور انتشار نیافته است. در همین ارتباط مدیرکل تعاون، کار و رفاه اجتماعی استان مرکزی نیز در برابر خواستهٔ کارگران کارخانه آذرآب برای بازگشت مالکیت این کارخانه به بخش دولتی و مخالفت کارگران با سیاست فریبکارانهٔ دولتیسازی موقتی، اعلام داشت کارگران میتوانند سهام کارخانه را بخرند. او همچنین تأکید کرده بود کارگران میتوانند از طریق خرید بخشی از سهام کارخانهها، نمایندگان خود را در مجمع عمومی سهامداران بهعنوان اعضای هیئت مدیره وارد کنند. نکتهٔ مهم اینکه تشکلهای زرد حکومتی همصدا با دولت در بوق و کرنای تبلیغاتی اعلام میکنند خرید سهام توسط کارگران به این معنی است که “مجامع عمومی کارگران راهی به سمت خودمدیریتی است”. از اینگونه سیاستهای فریبکارانه بههدف مقابله با خواست توقف خصوصیسازی استفاده میشود. با این ترفندها میکوشند در جنبش سندیکایی و در میان تودههای کارگر تفرقه و پراکندگی پدید آورند. البته وزارت کار و تشکلهای زرد حکومتی روشن نکردهاند کارگران با کدام ابزار و چگونه قرار است خریدار سهام کارخانهها باشند! آیا شایع کردن طرح مسئلهای بهنام “مجامع عمومی کارگران راهی به سمت خودمدیریتی است” در مقابله با خواست توقف خصوصیسازی و احیای حقوق سندیکایی علم نشده است؟ سیاستهای رژیم و پویهٔ رخدادها در هفتههای اخیر ثابت میکند به این پرسش باید پاسخ مثبت داد. اینک عمومیت یافتن خواست ایجاد و احیای سندیکاها سلاح کارآمد مبارزهٔ صنفی- رفاهی است و به گفتمان مسلط در جنبش اعتراضی تبدیل شده است. بهاین دلیل، ارگانهای امنیتی با همدستی تشکلهای زرد و زرد حکومتی در برابر این گفتمان از حربهای بهنام مجامع عمومی با دخالت شوراهای اسلامی استفاده میکنند. تجربه ثابت کرده است بدون وجود سندیکاهای مستقل، شوراهای نظارت و کنترل کارگری کارایی لازم را نخواهند داشت (البته منظور ما شوراهای واقعی نظارتی کارگری نه شوراهای اسلامی و دیگر طرحهای فریبکارانهٔ رژیم است). شوراهای نظارتی کارگری زمانی میتوانند نقش واقعی در جهت منافع طبقه کارگر و زحمتکشان داشته باشند که نامزدهای نمایندگی و عضویت در این شوراها از طرف سندیکاها معرفی شده و از فعالان این سندیکاها باشند تا بتوانند وظایف خود را بهنمایندگی از کارگران در این شوراها بهانجام برسانند. بنابراین، وظیفه نخست و بیدرنگ، احیای حقوق سندیکایی و تشکیل سندیکاهای مستقل است. باید با تأکید بر این وظیفه، توطئههای رژیم ولایت فقیه را افشا و با ناکامی روبرو ساخت. این تنها سازمانهای پایه طبقاتی کارگران یعنی سندیکاها هستند که میتوانند در دفاع از حقوق رفاهی و صنفی زحمتکشان ثابتقدم و استوار مبارزه کرده و تحقق مطالبات رفاهی کارگران را امکانپذیر سازند. با تشکیل سندیکاها و احیای حقوق سندیکایی، طبقه کارگر و زحمتکشان حضور متشکل و هدفمند در جنبش سراسری ضد دیکتاتوری خواهند داشت. ازاینروی، نباید لحظهای در انجام این وظیفه مهم درنگ روا داشت. باید با اتحادعمل فراگیر و حفظ استقلال عمل طبقاتی در راه تقویت جنبش کارگری و سندیکایی مبارزه کنیم.
به نقل از ضمیمه «نامۀ مردم»، شمارۀ ۲۶، دوشنبه ۲۰ آبان ماه ۱۳۹۸