مسایل سیاسی روز

فقر جانکاه، ارمغان حکومت اسلامی برای زحمتکشان میهن ما

بر اساس گزارش جدید مرکز آمار ایران، در فصل تابستان امسال (۱۳۹۸)، بالاترین نرخ بیکاری در استان سیستان‌وبلوچستان با رقم ۱۵.۲ درصد ثبت شده است، و در مرتبه پس از آن استان یزد با نرخ بیکاری ۱۵.۱ درصد، و استان لرستان با نرخ بیکاری ۱۴.۷ درصد در جدول مرکز آمار کشور قرار دارند. مردم ستم‌کشیده این استان‌ها- به ويژۀ مردم زجردیده و محروم استان سیستان‌وبلوچستان- به‌خاطر فقر مالی و دیگر دردهای بی‌درمان برای گذران زندگی سراسر مشقت‌بار خود و خانواده‌های فقیرشان، به کارگر روزمزد در شهرها تبدیل شده‌اند.

به‌گزارش ایلنا، ۲۳ آبان‌ماه ۱۳۹۸، خانم نسرین هزاره مقدم، روزنامه‌نگار و پژوهشگر در زمینه مسائل کارگری، می‌گوید: “کشاورزان محروم برای لقمه‌ای نان، از تمین خاش، بیش از دو هزار کیلومتر را هرماه می‌پیمایند و به تهران می‌آیند. “

علت وضع اسف‌انگیز زندگی توده‌های زحمتکش در ماهیت ارتجاعی رژیمی نهفته است که شالوده سیاست آن بر منافع آزمندانهٔ حکومتگران رژیم فقاهتی استوار است. گرانی سرسام‌آور، تورم افسارگسیخته، غارت و چپاول سرمایه‌داران داخلی و  در کنار این‌ها، دفاع، ستایش، و اجرای برنامه‌های اقتصادی نولیبرالی که جملگی معلول سیاست‌های خیانت‌بار سران مرتجع جمهوری اسلامی است، فقر شدید، محرومیت‌های گوناگون، و انواع مصائب دردناک اجتماعی بر مردم ستمدیدهٔ‌ میهن ما تحمیل کرده است.

 خانم نسرین هزاره مقدم، از قول یکی از کشاورزان محروم این دیار به‌نام” محمد”، ساکن روستای تمین از توابع شهرستان خاش [در استان سیستان و بلوچستان]، که دل به درد جاده‌ها ‌سپرده و برای لقمه‌ای نان، به دوردست‌های دور سفر کرده است، می‌نویسد: “چاره‌ای ندارم؛ مجبورم خانواده‌ام را در روستا بگذارم… به تهران بیایم و کارگر نظافتچی شرکت‌های خدماتی باشم؛ ماهی بیست روز، دور از خانواده و سه روز در مسیر رفت و برگشت؛ هرماه نهایت یک هفته کنار همسر و دو فرزندم هستم؛ آن هم با جیب تقریباً خالی و با شرمساری. …” این کشاورز محروم در ادامه می‌گوید: “ما بیمه نیستیم؛ کارگر روزمزد که بیمه ندارد؛ تا روزی که کار کنیم، حقوق می‌گیریم؛ روزی هم که از کار بیفتیم و نتوانیم کار کنیم، هیچ منبع درآمدی نخواهیم داشت. … ” در ادامهٔ  این گزارش آمده است: “برای یک وجب جای خواب موقت، شرکت ۳۰ هزار تومان از حقوق او کسر می‌کند. با این حساب روزی ۷۰ هزار تومان دریافت می‌کند که بعد از بیست روز، درآمد ماهانه‌اش به‌زحمت به یک میلیون و ۴۰۰ هزار تومان مزد بدون هیچ امیدی به آینده [می‌رسد]. “محمد در ادامه می‌گوید: “مصیبت اینجاست که تا چندصد کیلومتری محل سکونت ما نه کارخانه درست و حسابی هست و نه کاری؛ نه در خاش و زاهدان، نه در بیرجند و قاین در خراسان جنوبی، هیچ کجا کار نیست، بنابراین ناچاریم که برای کار روزمزدی به پایتخت بیاییم. قدیم‌ها، دامداری در روستای تمین در منطقه حرف اول را می‌زد، شیر و دوغ و کشک تا دلتان بخواهد  بود، اما حالا نه علوفه‌ی چندانی باقی‌مانده و نه دامی، جوان‌ترها راه مهاجرت به شهرها را پیش گرفته‌اند. “

 در نتیجه سیاست های مخرب رژیم ولایی وضعیت زندگی دهقانان میهن ما رو به‌وخامت گذارده و تولید فراورده‌های کشاورزی نیز دچار رکود و حتی اضمحلال شده است! حمایت نکردن رژیم از تولیدات داخلی ازجمله تولیدات کشاورزی، و روند مخرب و واردات بی‌رویهٔ محصولات کشاورزی از خارج، در مجموع، اوضاع و احوالی بسیار دشوار برای گذران میلیون‌ها خانوادهٔ روستایی به‌وجود آورده است. عدهٔ کثیری از هم‌وطنان روستانشین میهن ما مجبور شده‌اند تا خانه و کاشانه‌شان را رها کرده و به‌دنبال کار به‌منظور پیدا کردن  لقمه نانی هزاران کیلومتر راه  را پشت سر بگذارند. این زحمتکشان روستا- همچنانکه در دورهٔ رژیم شاه- چندین ماه و حتی گاهی یک سال یا بیشتر را دور از خانواده، پس از فراغت از کار در وضعیت تجرد و محروم از زندگی خانوادگی و عاطفه‌های بشری آن، مجبور بوده‌اند سر کنند. آنان با آسیب‌های جسمی و روحی، و همچنین اندوه سنگین دوری از فرزندان و دیگر اعضای خانواده، سرنوشت خویش را بناگزیر رقم می‌زنند.

امور واقعی‌ای که به‌ آن‌ها اشاره‌ای گذرا شد، گواه آن هستند که شرایط زندگی توده‌های میلیونی زحمتکش میهن ما، درنتیجه سیاست ارتجاعی رژیم سخت طاقت‌فرسا شده است. تا کنون آمار دقیقی از تعداد این بخش از نیروی کار جامعه از سوی دولت ارائه نشده است. اما در میان این طیف از نیروی کار، رده‌های شغلی مختلف به‌چشم می‌خورد. بین آنان، کارگران ساختمانی شامل کارگران ساده و بنا هستند که یا به تهران و اصفهان می‌آیند یا کوله‌بار بر دوش به کشورهای مجاور مانند عراق و امارات مهاجرت می‌کنند.

 روزنامه اعتماد دربارهٔ آنان، به‌نقل از خبرگزاری ایلنا، ۱۳ شهریورماه ۱۳۹۸، ‌نوشت: “این افراد اغلب به‌کار کشاورزی، دامداری یا صنایعی که از بین رفته‌اند، مشغول به‌کار بودند و پس از بیکار شدن، سر چهارراه‌های شهرهای بزرگ در جست‌و‌جوی کار کارگری ساختمان هستند. “

 فقر جانکاه، ارمغان شوم حکومت شاه و رژِم ولایت فقیه برای زحمتکشان میهن ما بوده است. زحمتکشان میهن ما بر اثر سیاست‌های ارتجاعی رژیم، با فقر جانکاه و عواقب دردناک ناشی از آن دست به‌گریبان‌اند. از صدها هزار انسانی که هرماه به درد طی کردن جاده‌ها و راه‌ها تن می‌دهند و برای لقمه‌ای نان، به دوردست‌های دور سفر می‌کنند یا در کشورهای همجوار برای زنده ماندن دنبال لقمه نانی می‌گردند، حق “اشتغال کامل”، که یک حق شهروندی است، دریغ شده است. سؤال اساسی اینجاست که، چرا این حق به شهروندان محروم داده نشده است؟! هم‌وطنان ما چرا باید آوارهٔ کار باشند؟!

 سايت تحليلی خبری عصر ایران، به‌نقل از گزارش رسانهٔ فرانسوی، ۲۷ شهریورماه ۱۳۹۸، نوشته است: “ایرانی‌ها با گرفتن روادید یک‌ماهه، به‌عنوان گردشگر وارد کردستان عراق می‌شوند و بعد از ۲۸ روز کار کردن، بعضی اقلام غذایی که در ایران گران شده را خریده و نزد خانواده خود برمی‌گردند. آنان بعد از یک هفته دوباره روادید گردشگری گرفته و به کردستان عراق بازمی‌گردند. ” پیامد ناگزیر این وضع تنگدستی و محرومیت فزاینده توده‌های زحمتکش جامعه است. در این میان باید به خیل بزرگ بیکاران اشاره کرد که زندگی رقت‌بارتری دارند.

 

به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۰۹۱، دوشنبه ۴ آذر ماه ۱۳۹۸

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا