نشست اخیر ناتو هیچ گامی در راستای صلح و پیشرفت برنداشت
سران کشورهای عضو ناتو برای “بزرگداشت” هفتادمین سالگرد تأسیس این پیمان نظامی در آغاز ماه دسامبر در لندن گردهم آمدند. مهمترین خبرهایی که از این نشست در رسانهها شنیده میشد پیرامون درخواست ترامپ از کشورهای عضو ناتو برای افزایش پرداخت سهم مالیشان به خزانۀ این پیمان، روایتهایی از خوشمزگی و تمسخر رفتار ترامپ از سوی شماری از سران کشورها، و وصف دورویی نخستوزیر کانادا از دونالد ترامپ بود.
رسانههای بهاصطلاح لیبرال مانند “ام اس انبیسی” [ترکیبی از دو نام مایکروسافت نتورک و انبیسی]، در تفسیرهایشان اندکی بیشتر به موضوع این نشست پرداختهاند، اما متأسفانه این رسانه هم تصویر نادرستی که از ناتو بهمنزلهٔ تضمین کنندۀ درازمدت دمکراسی و صلح در اروپا و دیگر منطقههای جهان ارائه میشود، طوطیوار بازگو کرد و به آن پرداخت. برخی از رسانهها در برابر نکوهشهایی که به رفتار و گفتههای ترامپ میشود و بدون سنجش و اندیشیدن به محتوای هر چیزی که او موردانتقاد قرار میدهد، با حمایت و ستایش از آنها واکنش نشان میدهند. سازمان پیمان آتلانتیک شمالی بهمنزله اهرم سیاست خارجی ایالات متحده در طول هفت دهه موجودیتش، هرگز حافظ صلح و پیشرفت در جهان نبوده است. برعکس، این پیمان اهرمی در دست ایالات متحده و شرکتهای فراملیتی بوده است تا بهوسیله آن بتوانند استیلای نظامی، اقتصادی، و سیاسیشان را بر کرۀ زمین حفظ کرده و گسترش دهند. ایالات متحده برای پیشبرد سیاست خارجیاش تا کنون در هرکجا، خواه در عراق، صربستان، کروات، لیبی، سوریه یا در افغانستان اراده کرده است، توانسته ناتو را بهخدمت گیرد. امروز ناتو با برنامهریزی و هدایت ایالات متحده در مرزهای روسیه و با استقرار صدهاهزار سرباز و سلاح و پشتیبانی از فعالیتهای دخالتجویانه ایالات متحده در خاورمیانه، این نقش را بهانجام میرساند.
سیاست ناتو مانند سیاست خارجی ایالات متحده در هفتاد سال گذشته، نه در راستای صلح و دمکراسی بلکه در جهت جنگافروزی، گسترش رنج و عسرت انسانها، جابهجا کردن میلیونها پناهنده، و سرانجام، دست زدن به کشتارهایی باورنکردنی عمل کرده است.
ناتو افزون بر آنکه نگهبان نظامی تا دندان مسلح سرمایهداری و ضمانت کنندۀ صدور آن به کشورهای سوسیالیستی شرق اروپا پیش از فروریزی بوده است، سازمانی پایمالکنندهٔ قانون در سطح بینالمللی هم بهشمار میرود.
این سازمان، همچون ایالات متحده، در بهراه انداختن بسیاری از جنگهای غیرقانونی دست داشته است. این سازمان در مغایرت با اساسنامهاش و بدون تأیید سازمان ملل متحد، وارد جنگ شده و همواره به کشورهایی تاخته که هیچکدام از آنها کشورهای عضو این سازمان را مورد تهدید یا تجاوز قرار ندادهاند. در اساس از زمانی که این سازمان بنیان نهاده شد هرکدام از اقدامهای نظامیاش همانند جنگهایی که ایالات متحده بهراه انداخته، خلاف قانونهای بینالمللی بودهاند.
رسانهها در خلال برگزاری نشست اخیر سران کشورهای عضو ناتو برای “بزرگداشت” این سازمان، بهجای روشنگری و بیان حقیقت وجودی این سازمان برای مردم ایالات متحده، دربارۀ نزاع میان ترامپ و امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه، بر سر پرداخت “سهم عادلانۀ” فرانسه به صندوق مالی ناتو سرگرم یاوهگویی بودند. این رسانهها هرگز بهخود زحمت ندادند که به گردش مالی و سرنوشت سهم کشورهای عضو ناتو به صندوق آن پس از پرداخت اشاره کنند.
وقتی هم رسانههای شرکتمدار دربارۀ پیمان ناتو صحبت میکنند، اغلب روایتهایی گمراهکننده را بیان میکنند. برای نمونه، این رسانهها ادعا میکنند که ناتو در واکنش به تعرض شوروی- شورویای که دیگر اکنون وجود ندارد- تأسیس شد (با وجود این ناتو هنوز به اقدامهایش ادامه میدهد!). در سال ۱۹۴۹ هنگامیکه این پیمان نظامی بنیان گذاشته شد، اتحاد شوروی بهتازگی ۲۵ میلیون نفر از شهروندانش را در نبرد با هیتلر و نازیها از دست داده بود. کشورهایی که ناتو را تشکیل دادند، البته بهجز آلمان، در آن جنگ بر ضد نازیها با شوروی همپیمان بودند و همراه با شوروی “متفقین” نامیده میشدند. آنچه در سال ۱۹۴۹ تغییر یافت، این بود که سرمایهداران کشورهای پایهگذار ناتو از رشد و گسترش نیروهای چپ در کشورهای اروپایی که در آنها یکی پس از دیگری قدرت سیاسی را بهدست میگرفتند، هراسناک شده بودند. در آن برههٔ تاریخی، مستعمرههای پیشین در سراسر دنیا خویش را از یوغ استعمارگرانشان رها میساختند (پیروزی اتحاد شوروی بر فاشیسم بر رهایی این مستعمرهها اثرگذار بود). پدید آوردن ناتو برای پرورش و تقویت یگانگی کشورهای سرمایهداری بود که بهاین وسیله بتوانند سیادت اقتصادی و سیاسیشان در جهان را بهحدی که ممکن است نگه دارند و گسترش دهند. چنین ضرورتی تا آنجایی که به ناتو مربوط میگردید این بود که اطمینان حاصل شود که سده بیستم سدهٔ پیروزی سرمایهداری بر سوسیالیسم باشد. حقیقت آن است که در سال ۱۹۴۹ که ناتو بهراه افتاد، هیچ خطر تعرضی از سوی اتحاد شوروی وجود نداشت.
اگر دلیل پیدایش ناتو جلوگیری از تعرض اتحاد شوروی بود، چرا پس از آنکه اتحاد شوروی و کشورهای سوسیالیستی شکست خوردند، ناتو برچیده نشد؟ البته دلیلش این است که از همان آغاز هدف اصلی ناتو حفظ نظام سرمایهداری و امپریالیسم بهمنظور مهار جهان بوده است. ناتو از زمان فروپاشی اتحاد شوروی و کشورهای سوسیالیستی در اروپا تا کنون، همواره در نقش بازوی نظامی سرمایهداری در جهان فعالیت خود را ادامه داده است.
پس از شکست کشورهای سوسیالیستی، به روسیه وعده داده شد که ناتو با گنجاندن کشورهای پیشین همپیمان شوروی در خود، گسترش پیدا نخواهد کرد. آن تعهد البته بهفراموشی سپرده شد و پیمان ناتو از ۱۲ به ۲۹ کشور گسترش یافت و بسیاری کشورهای هممرز با روسیه را در خود گنجاند و بهعضویتش درآورد. این روند هنوز هم ادامه دارد و اکنون به سوی گنجاندن گرجستان، مولداوی، و اوکراین بهپیش میرود، یعنی کشورهایی که همگی ازجمله جمهوریهای تشکیلدهندهٔ اتحاد جماهیر شوروی بودند. افزون بر آن، ناتو در گسترشش به سوی امریکای لاتین چشم به کلمبیا و برزیل دوخته است.
ترامپ در سفرش بهاین مناسبت بر این قصد بالید و گفت جلسۀ رضایتبخشی با ینس ستولتنبرگ، دبیرکل ناتو، داشته است. ستولتنبرگ از واداشتن ترامپ به پرداخت سهمی بیشتر از دیگر کشورهای عضو ناتو بهاین سازمان، که بنا بر این تعهد بودجهٔ ناتو بر ۴۰۰ میلیارد دلار بالغ خواهد شد، خشنودیاش را اعلام کرد.
در کشورهایی مانند ونزوئلا و بولیوی که مردم برای اجرای عدالت بهپا خاستهاند، چنین رویدادی نگرانکننده است زیرا نیروهای مترقی این کشورها باید خود را برای تهاجم ایالات متحده و ناتو به کشورهایشان آماده سازند. بههیچوجه بعید یا تصادفی نخواهد بود که ناتو کشورهای همسایهٔ آمریکا یعنی ونزوئلا و بولیوی را- دو کشوری که دست رد به سینهٔ امپریالیسم زدهاند- هدف تهاجم قرار دهد. انتخابات آزاد، دمکراسی، و حقوق بشر برای عملکرد ناتو معیار نیستند. اتحاد ناتو و امپریالیسم هرزمان و هرکجا که منافع امپریالیسم یا سرمایهداری تهدید شود، به تهاجم دست میزند.
امروز متأسفانه شاهد آن هستیم که قانونگذاران لیبرال با وجود این واقعیت که پشتیبانی از ناتو و پشتیبانی از بودجۀ نظامی ایالات متحده صلح جهانی و تأمین مالی بهمنظور برنامههای پیشرو و انسانی در داخل کشور را بهخطر میاندازد، در دفاع از این اتحاد ناتو و امپریالیسم همداستان میشوند. حتی بهترین نمایندگان کنگرۀ ایالات متحده ازجمله الکساندریا اوکازیو-کورتز و الهان عمر امسال به لایحۀ پشتیبانی از ناتو رأی مثبت دادند!
ما میدانیم که برخی از این رأیها شگردهای سیاستبازی است، یا بهسخنی دیگر، آنان چون میدانستند این لایحه در هر صورت بهتصویب میرسد، محاسبه کردند که با رأی ندادن چرا خود را در معرض انتقاد قرار دهند؟ اما در شرکت در تصمیمی خطیر باید خطی قرمز کشیده و حقیقت گفته شود. ناتو نیروی نظامیای خطرناک و ضربتی در سطح بینالمللی بهمنظور حفظ نظم سرمایهداری است. افسران ارشد ایالات متحده که زیر چتر ناتو در پایگاه نظامی “رامشتاین”، در آلمان، فعالیت میکنند، به جنگافزارها و موشکهای هستهای دسترسی دارند که گفته میشود در برابر “تعرض از سمت شرق” ما را محافظت میکنند.
مسیری که ما باید در آن گام بگذاریم مسیری است به سوی نظم جهانیای نوین همراه با ساختارهایی بهمنظور گشودن گرهها و فروکش کردن اختلافها که بهجای توسل به جنگ، از سیاستمداری و مردمداری بهره گیرند. چنین پویشی میتواند توانمندتر ساختن سازمان ملل یا شاید تشکیل دادن نهادهایی جدید با اختیاراتی گسترده در پیگرد هر کشور پایمالکننده حقوق بشر یا جنگافروز باشد. برخلاف تمرکز ناتو بر اقدام نظامی، باید محور اقدام را بر پایان دادن به تهدید جنگ و بهویژه جنگ هستهای قرار دهیم.
ناتو برای امنتر کردن جهان در هیچ عرصهای گام برنداشته است. درعوض، تهدیدی آشکار و فوری برای بشریت است.
به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۰۹۳، دوشنبه ۲ دی ماه ۱۳۹۸