«بحران کرونا، درماندگی رژیم ولایی، و نخنما شدن «اسلام سیاسی
سران رژیم ولایت فقیه و در رأس آنان علی خامنهای بهسبب ناتوانیشان در مهار شیوع ویروس، مردم کشورمان را بار دیگر در وضعیتی بسیار خطرناک قرار داده و با اَبَربحرانی دیگر روبرو کردهاند. در کنار اثرهای جسمانی هلاک کنندهٔ کرونا، روان جامعه و مردم زیر فشار وحشت ناشی از بیم مبتلا شدن به این ویروس بهشدت در اضطراب و نگرانی است. دیرکرد، مخفیکاری، و دروغپردازی سران رژیم و شماری از کارگزارانش در اطلاع رسانی و اقدام به مقابله و مداوای این اپیدمی، مردم را بیش از پیش نسبت به دستگاههای حکومتی و سران آن بیاعتماد ساخته است.
در چنین وضعیتی زحمتکشان مزدبگیر و حقوقبگیر در مورد وضع معیشت و شغلشان نگرانیهایی روزافزون دارند. آنان نمیدانند آیا بهسر کار بروند یا در خانه بمانند و شغلشان را از دست دهند؟ آنان در این شرایط بسیار بحرانی- همچون دیگر لایههای فرودست جامعه- احساس میکنند در قبال آسیبهای وضعیت موجود هیچ تکیهگاهی ندارند. بدینسان در کشور ما زیر سایه حکومتی دیکتاتوری و در نبود اطلاعرسانیای که بشود بدان اعتماد کرد، پیامدهای شیوع کرونا در هالهای از ابهام قرار دارد و وحشت و اضطراب در جامعه و در آحاد مردم بهشدت درحال گسترش است. برخی کارشناسان اقتصادی معتقدند در چندماه آینده بحران کرونا با نابودی حجم بزرگی از اقتصاد، بر ایران تأثیری شکننده خواهد داشت.
در حالی که از ولی فقیه گرفته تا رییس جمهور و کارگزاران ریز و درشت “نظام” به مردم دروغ گفته و میگویند، در مقابل، کادر پرستاری، پزشکی، کارکنان بیمارستانها و کارشناسان همهگیریشناس (اپیدمیشناس) در تلاشی نفسگیر همراه با نبود تجهيزات كافی همانند جنگاورانی بیسلاح در مقابله با این ویروس و مهار آن شبانهروز در میدان مبارزهاند. این کوشندگان سلامت مردم، با علم و خرد و شکیبایی خویش، بار سنگین بیتصمیمیها یا تصمیمهای فاجعهبار عقیدتی، باورهای خرافی واپسگرایانه، و دروغپردازیهای طیفهای مختلف حکومتی را بهدوش میکشند. شماری از پرستاران و پزشکان قربانی کوتاهیها در اطلاعرسانی از سوی منابع رسمی شدهاند و آمارها از سیر صعودی بسیار نگرانکنندهٔ مرگ پرستاران و پزشکان حکایت میکنند. ازاینروی، در نگاه مردم، برخلاف تلاشهای انسانی پرستاران و پزشکان و کارکنان بیمارستانها برای رفع بحران اصلی، دستگاه حکومتی “رهبر” و دولتش، عملاً بخش عمدۀ مشکل در کشور و بحرانساز و تهدیدی بالقوه برای جان، معیشت، و شغل مردماند. مردم به تفاوت قائل شدن بین عملکرد دینفروشان، کلاهبرداران، و موهوماتی زیر عنوان طب اسلامی با نتایج شفابخش تلاشهای علمی و پزشکی بهخوبی آگاهاند.
شواهدی مشخص حاکی از آناند که از اواخر دیماه خطر انتقال و شیوع ویروس کرونا از طریق چین و کانون اولیه آن در داخل کشور- یعنی شهر قم- بهوسیله حسن روحانی مستقیماً بهاطلاع شخص “رهبر” رسیده و ضرورت قطع پروازها از چین و قرنطینه شدن شهر قم مطرح شده بود. اما ولی فقیه موضوع کرونا را کذب دانسته و با اینگونه طرحهای تدارکاتی شدیداً مخالفت کرده بود. درحالی که ویروس کرونا از طریق قم در سراسر کشور بهسرعت گسترش مییافت، حسن روحانی در تبعیت مطلق از حکم ولی فقیه، روز سهشنبه ششم اسفندماه ۹۸، به مردم گفت: “از روز شنبه همه روالها با صورت عادی خواهد بود”[!]
مسئولیت این تصمیم شوم تاریخی در درجه نخست و بهطورمستقیم متوجه شخص خامنهای است که فنا شدن جان و زندگی مردم را در قیاس با اهمیت قرنطینه نشدن قم امری بهکلی ناچیز دانست و بدینسان تدارک مقابله با شیوع کرونا بسیار دیر، اندک، سازمان نیافته، و نمایشی آغاز شد. البته پیامدهای این تصمیم تلخ تاریخی از جانب “نماینده خدا بر زمین” برای مردم و پنهانکاریها، دروغگوییها، و اطاعت محضِ حسن روحانی و مسئولان سرسپرده حکومت از این حکم خامنهای تنها یک جانب ماجرا است که بههیچوجه نمیتوان آن را به اهمال یا اشتباهی عملیاتی تنزل داد. از سویی هم دیگر دلیل یا دلیلهای بهوجود آمدن وضعیت بسیار خطرناک کنونی را صرفاٌ متوجه تحریمها کردن نیز بیپایه است. پیشزمینههای مادی بهوجود آمدن این بحران مستقیماً بهدلیل نبود سامانهٔ “طب ملی” و برآمده از برنامهها و تعدیلهای اقتصادیای است که با تأیید و حمایت ولی فقیه از دوره دولت هاشمی رفسنجانی تا کنون سلامت جامعه و بهداشت و درمان مردم را به کالاهایی پرسود تبدیل کردهاند. سه دهه پس از پایان جنگ ایران-عراق، سامانه “طب ملی” میبایست تا بهحال ساخته و عملیاتی میشد، اما حالا و در نبود آن، مردم و امنیت کشورمان با چنین خطری ویرانگر و اَبَربحرانی دیگر روبرو شده است.
واقعیت امر این است که در مُخیلۀ رهبرانی چون خمینی و خامنهای و در چارچوب نظریهٔ واپسگرای “اسلام سیاسی”، چه در مورد حکم بیچونوچرای ادامه دادن به جنگ در طول سالهای دهه ۱۳۶۰ با سر دادن شعار “جنگ جنگ تا پیروزی” و چه اکنون در راستای “تداوم نظام” به هر قیمت، جانِ انسانها نهتنها ارزشی نداشته، بلکه آنان “مرگ” را برای مردم “حق” میدانند! همچنین در دیدگاه نظریهپردازان، سیاستگذاران، و کارگزارانی که عرصه طب و درمان مردم را به بازار کسبوکار و ثروتاندوزی تبدیل کردهاند نیز فقر، درد، و مرگ طبقه کارگر و لایههای مرتبط با کار زحمت نهتنها طبیعیست، بلکه در کنار “شوکهای اقتصادی” و ریاضتکشی بههدف عادت دادن تودهها به قوانین مقدس “اقتصاد بازار” در جهت رشد اقتصادی بر محور ثروتاندوزی هزینههایی لازم و ضروریاند.
حاصل تلفیق دین، سیاست، و اقتصاد نولیبرالی در چارچوب رژیم ولایت فقیه، شکل گرفتن پدیدهای است ویران ساز که حزب توده ایران همواره درحکم عاملی ضد مردمی، ضد ملی، و ضد دموکراتیک بر آن انگشت گذاشته است. این پدیده امکان تغییرهای بنیادیای ضروری در کشورمان را مسدود کرده و زاینده اَبَربحرانهای خانمانبرانداز را بهوجود آورده و خواهد آورد. چهار دهه پس از انقلاب بهمن ۵۷، با مسلط شدن “اسلام سیاسی” بر کشور، خواستهای بنیادی مردم که از آن جملهاند برقراری آزادیها یا بهرهمندی از “طب ملی” و ساماندهی آن بهمنظور توسعه و ترقی کشور تحقق نیافتند. درعوض، از سالهای دهه ۱۳۷۰ تمام دولتهای جمهوری اسلامی تا کنون با گرتهبرداری از الگوی اقتصاد نولیبرالی متعلق به همان “استکبار جهانی” – یعنی دشمن اسلام از نظر رژیم جمهوری اسلامی- و زیر لوای دیکتاتوری ولایی با شکل دادن به “جامعه زرسالار” و اقتصاد ملیای از درون تهی شده، حالا هم امنیت ملی، جان و زندگی و معیشت مردم را با بحرانهایی پی در پی و خطرناک روبرو کردهاند.
گسترش سریع ويروس کرونا در پهنه جهان و پیامدهای اقتصادی و سیاسی آن به خطری بینالمللی تبديل شده است. شهر ووهان در چین اولین کانون شیوع کرونا بود، ولی بهگفتهٔ شی جینپینگ، رییس جمهور چین، و تأیید آن از سوی سازمان بهداشت جهانی، دولت چین پس از حدود دو ماه قرنطینه کردن ووهان و انجام اقدامهایی مؤثر در استان هوبئی توانسته است بهطور اساسی شیوع کرونا را مهار کند. چین اطلاعات مفیدی را منتشر کرده است که نشان میدهد درصورت وجود امکانات مادی در سطح ملی با برنامهریزی دقیق و اجرای آن میتوان شیوع اینگونه بیماریهای خطرناک را کنترل و درنهایت متوقف کرد.
از نخستین مشخصههای گسترش ویروس کرونا در کشورهای پیشرفته غربی وجود تردید در مورد توان مقابله مؤثر با آن در عرصههای پزشکی و همچنین اقتصادی است که سریعاً به سقوط شدید شاخصهای ارزش سهام در بازارها منجر شد. وجود نداشتن امکانات دولتی و اجتماعی-اقتصادی ضرور برای مقابله با شیوع وسیع کرونا در برخی از کشورهای اروپایی و ایالات متحده آمریکا کاملاً مشهود شده است، امری که نگرانی متخصصان امور و مردم را دامن میزند. درصورت گسترش فزایندهٔ بیماری کرونا، امکان رکود شدید اقتصادی جهانیای مشابه بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ (۱۳۸۷) به تهدیدی واقعی و جدی تبدیل شده است. خطر بهوجود آمدن بحران مالی، اصحاب قدرت سیاسی و گردانندگان سرمایهداری جهانی را بهشدت نگران کرده و اضطراب و بیثباتی در بازارهای مالی را باعث شده است.
شایان یادآوری است که در چهار دهه گذشته شماری از کشورهای پیشرفته سرمایهداری بهویژه آمریکا و بریتانیا، یعنی پیشگامان تعدیلهای اقتصادی نولیبرالی، با اجرای خصوصیسازیهای پردامنه و بهموازات آن کوچکسازی نقش دولت و بخش عمومی، کاهش شدید خدمات رفاهی و پزشکی را بهسود کالایی کردن “طب ملی” موجب شدهاند. همچنین در طول سالهای دههٔ اخیر، در آمریکا و شماری از کشورهای اتحادیه اروپا بهمنظور مدیریت کردن بحران مالی سال ۲۰۰۸ (۱۳۸۷) با تحمیل ریاضت اقتصادی به کشورهایشان، زیرساختهای اجتماعی-اقتصادی و سامانهٔ “طب ملی” و سیستم رفاهی این کشورها ضعفهای ساختاریای عمیق را متحمل شدهاند. بهاین دلیل در بسیاری از کشورهای جهان مقابله با بحرانیهایی مانند اپیدمی ویروس کرونا میتواند بسیار چالشبرانگیز شود. مشکل بنیادی آن است که اصولاً آنارشیسم درونی سرمایهداری و آنچه آن را “بازار آزاد” (بینظارت) مینامند، در تضاد با کار جمعی و اجتماعی و سازماندهی کارآمد منابع و برنامهریزی مدون ملی عمل میکنند. چهار دهه تحمیل نولیبرالیسم، مسیر مقابله با بلاهایی مانند شیوع جهانی ویروسها و بهویژه خطر گرمایش کره زمین را در عرصههای سیاسی و اقتصادی بسیار مشکلتر کرده است.
از هفته گذشته و با سقوط شدید بازار سهام، دونالد ترامپ و بوریس جانسون در آمریکا و بریتانیا و همچنین دیگر سران کشورهای غربی که تا همین روزهای اخیر مسئولیت بحران کرونا را به گردن چین میانداختند، ناگهان با تغییری فاحش در گفتمانشان و درپیش گرفتن حرکتهای سیاسیای ضربتی وارد صحنهٔ بحران شدهاند. درپیش گرفتن اقدامهای سیاسی و اقتصادیای غیرمتعارف بهویژه از جانب رهبران نیروهای راست افراطی، درحالیکه نظام سرمایهداری جهانی از یک سال قبل به سوی رکود و گسترش اعتراضهای اجتماعی میرفته است، زیر لوای مقابله با “ویروس کرونا” و دامن زدن به جو ترس، نفاقافکنی، و خارجی هراسی برای توجیه بحرانهایی که رویاروی سرمایهداری جهانی است و مدیریت آنها میتواند فرصت و حربهای مناسب باشد.
در این ارتباط، همچنین سران دیکتاتوری ولایی که بهشدت منفور و بیاعتبارند، و در نمایش انتخابات اخیر از جانب مردم شکست سختی خوردهاند و توان حل مشکلات و بحرانهای روزافزون را ندارند نیز فرصت را برای اقدامهایی غیرمتعارف مغتنم شمردهاند. آنان نیز در روزهای اخیر با طرح این مسئله که شیوع کرونا در کشور بهدلیل “حمله بیولوژیک” بوده، حکم تشکیل قرارگاهی از سوی نیروهای مسلح بهمنظور مقابله با شیوع این ویروس را صادر کردهاند. بهدستور فرمانده کل قوا، حاکم مطلق، علی خامنهای، زیر پرچم مقابله با “ویروس کرونا” از روز شنبه ۲۴ اسفندماه فضای نظامی-امنیتیای شدیدتر را با حضور مستقیم نیروهای مسلح در کف خیایانها بهبهانهٔ راندن مردم به خانههایشان همراه با کارزار وسیع تبلیغاتی عملیاتی کردهاند. در این ارتباط بروز دوبارۀ تنشها و برخوردهای نظامی در هفته گذشته بین نیروهای آمریکا و شبهنظامیان متصل به نیروی قدس سپاه پاسداران مایه نگرانی است. مشخص است که هم آمریکا و هم رژیم ولایی مترصد بهوجود آوردن بحرانهای خارجی بهمنظور انحراف افکارعمومیاند.
باید امیدوار بود که شیوع ویروس کرونا هر چه زودتر در پهنه جهان بهوسیله علم و خردمندی مهار شود. اما آنچه هماکنون درحال وقوع است واقعیتهایی مشخص را بهنمایش گذاشته است و آن این است که، با در دست داشتن زیرساختهای اجتماعی-اقتصادیای توسعه یافته و اجرای برنامهای مدون در سطح ملی میتوان بر بلایای طبیعی و ازجمله بر شیوع ویروس، سیلاب و زلزله غلبه کرد. شوربختانه اما در میهن ما بهموازات نبودِ زیر ساختارهای ضرور، سایه سنگین و شوم حاکمیت مطلق ولایت فقیه و شخص خامنهای درحکم “نماینده خدا بر زمین” نهتنها راه توسعه جامعه و بهروزی مردم بسته است، بلکه جان و معیشت مردم و نیز امنیت کشور را برای “حفظ نظام” و تسلط “اسلام سیاسی” قربانی خواهد کرد.
مردم مدتها است پیبردهاند که دوره رهبرانی که از اعتقادات دینی تودهها سوءاستفاده میکنند بهسر آمده است و بهیقین گسترده شدن اینگونه بحرانهای ویرانگر مانند شیوع کرونا در داخل کشور نتیجه حکمهای اکید علی خامنهای است. ازاینروی، حزب تودهٔ ایران حذف کامل حاکمیت مطلق ولایی و بهدنبال آن جدایی دین از حکومت را نخستین گامهای عاجل در مسیر حرکت کشورمان روبه جلو میداند.
به نقل از «نامهٔ مردم»، شمارۀ ۱۰۹۹، ۲۶ اسفند ۱۳۹۸