مسایل سیاسی روز

دربارۀ ضرورت طرد رژیم ولایت فقیه

ابوالفضل قدیانی، در مقاله‌ای در سایت کلمه، شنبه ۱۷ اسفندماه ۱۳۹۸، نوشت: “عوامل نظام استبداد دینی و رئیس آن علی خامنه‌ای در انتخابات نمایشی فرمایشی دوم اسفندماه ۹۸ با تمام تمهیدات، تبلیغات و عوام‌فریبی‌ها نتوانستند مردم را به پای صندوق‌های رأی بیاورند و از این طریق موفق نشدند مشروعیتی کاذب برای خود دست‌وپا کنند و آن را به افکارعمومی بفروشند.

درنتیجه، یک نه بزرگ با طنینی بسیار رسا شنیدند که یک بار دیگر زوال مشروعیت نظام جمهوری اسلامی را آشکار کرد.”  موضع‌گیری درست آقای قدیانی و تحلیل او از ساختار حاکمیت کنونی متهورانه است. او به‌درستی و با قاطعت سرکوب خشن و خونین جنبش مردمی را محکوم می‌کند.

واقعیت این است که خواست مشخص مردم جان‌به‌لب رسیده میهن ما پایان بخشیدن به حکومت ظلم و استبداد در ایران است. اکثر جمعیت مردم میهن ما و آحاد آن، از ظلم و جور ترور و اختناق حاکم بر کشور رنج می‌برند. در این ارتباط، آقای قدیانی می‌نویسد: “با توجه به رسوایی‌های چند ماه گذشتۀ نظام از خیزش اعتراضی آبان‌ماه و سرکوب خون‌بار آن به‌فرمان آقای خامنه‌ای و سرنگونی هواپیمای مسافربری حامل ۱۷۶ سرنشین و جان باختن همه سرنشینان با موشک‌های زمین به هوای سپاه پاسداران و نیز تحریم انتخابات [از سوی] مردم، حاکمیت را گیج و عصبی کرده لذا جریان‌های مختلفی را هدف کینه‌توزی و انتقام‌جویی خود قرار داده است ازجمله صدور حکم اعدام امیرحسین مرادی، سعید تمجیدی، و محمد رجبی سه نفر از دستگیرشدگان اعتراضات آبان‌ماه که تحت فشار و شکنجه از آنان اعترافات دروغین گرفته شده است توسط قاضی صلواتی مزدور و مطیع نیروهای امنیتی، گویا بعداز آن همه کشتار هنوز عطش ریختن خون در نظام خودکامه فروکش نکرده و درصدد است مظلومان دیگری را قربانی کند. شهناز اکملی مادر شهید مصطفی کریم‌بیگی را به زندان می‌برند برای این که از مردم دعوت کرده بود که در مراسم چهلم پویا بختیاری [جان‌باختهٔ آبان‌ماه ۹۸] شرکت کنند،

حسین کروبی را دستگیر می‌کنند و مورد اهانت و تهدید قرار می‌دهند چراکه پدر او شیخ شجاع اصلاح‌طلبان آقای کروبی طی بیانیه‌ای خطاب به آقای خامنه‌ای از او خواسته که از مقام خود کناره‌گیری کند چون صلاحیت و کفایت لازم برای رهبری را ندارد، در جریان دعوت به ادای احترام به جان‌باختگان هواپیما [ی اوکراینی] نرگس محمدی را با ضرب‌وشتم و خشونت بسیار توسط رئیس زندان برخلاف قانون و تمامی مقررات به زندان زنجان تبعید می‌کنند. بهاره هدایت با ضرب‌وشتم و اهانت دستگیرمی‌شود، مهدی محمودیان با تهدید و توهین مجدداً بازداشت می‌گردد، در [جریان] تحریم انتخابات [حاکمیت] خشم خود را متوجه دانشجویانی چون ضیاء نبوی، علی حقیقت جوان، امیرحسین علی‌بخشی و…کرده، احکام سنگینی برای عده‌ای از دو لیست ۱۴ نفرهایی که خواهان استعفای آقای خامنه‌ای و تغییر قانون اساسی شده بودند صادر شده ازجمله محمد نوری‌زاد (که در اثر اعتصاب غذای طولانی نیاز جدی به معالجه و بستری شدن در بیمارستان دارد)، هاشم خواستار، محمد مهدوی‌فر، گیتی پورفاضل، نرگس منصوری، جواد لعل محمدی، محمدحسین سپهری و… که از حق طبیعی و قانونی خود در آزادی بیان استفاده کرده‌اند.

به زندانیان محیط زیستی احکام سنگین داده‌اند و همچنان بدون مرخصی در زندان به‌سر می‌برند، عده‌ای از معلمان و کارگران مظلوم و زحمتکش موردتهاجم و سرکوب و زندانی شدن قرار گرفته‌اند. از فعالان سیاسی شناخته شده کیوان صمیمی و محمد کیانوش راد را احضار و اتهامات جدیدی به اتهامات قبلی آنها افزوده‌اند، روزنامه‌نگاران و اعضای کانون نویسندگان موردتهاجم قرار گرفته عده‌ای از آنان دستگیر و زندانی شده‌اند.” آقای قدیانی پس از اشاره به موردهایی از ظلم و جور ترور و اختناق حاکم بر کشورمان که مردم از آن‌ها رنج می‌برند، می‌گوید: “آنچه آوردم اندکی است از بسیار.” به‌همین سبب  ائتلاف‌ها و اتحادهایی بر ضد رژیم “ولایی” از پشتیبانی قشرهای گوناگون مردم برخوردار خواهد شد، زیرا مدت‌هاست که ضرورت بی‌درنگ شکل‌گیری ائتلاف‌ و اتحاد در حکم تکیه‌گاهی ملی برای جنبش مردمی ما  روشن شده است.

باید در راه گسترش همه‌جانبۀ این نقطۀ  اتکا تلاش کرد. ما به‌رغم کارشکنی‌های دشمنان و حتی دوستان ناآگاه به این تلاش ادامه می‌دهیم. درعین‌حال باید مبارزۀ طبقاتی که متد اساسی تحلیل ماست را در نظر داشت. تجارب تاریخی به ما آموخته است که تاریخ سرمایه‌داری تنها تاریخ مبارزۀ طبقاتی نیست،

این تاریخ، درعین‌حال، از دیدگاه نیروهای ارتجاعی، تاریخ نفی و انکار مبارزۀ طبقاتی در جهت حفظ منافع سرمایه‌داری و دوام موجودیتش نیز هست. بی‌سبب نیست که حکام جمهوری اسلامی- یعنی پاسداران  نظامی سرمایه‌‌داری از نوع معیوب آن- وجود طبقات و مبارزه طبقاتی را نفی می‌کنند و با اشاره به احادیث (با تلقی خاص حکومتی‌شان از آن‌ها) می‌کوشند مبارزهٔ جنبش کارگری را (با سوار شدن بر موج باور مذهبی کارگران) از مسیر راستین آن منحرف کرده و به‌موازات آن نیروهای مترقی مدافع کارگران را هم در کشور ما خارج از دین بدانند و سرکوب کنند.

در بخش دیگر این مقاله نویسنده با بیان باور خود به اینکه این سرکوبگری‌ها مانع از اضمحلال استبداد ولایی نمی‌شود، می‌گوید: “روشن است که علت‌العلل این تهاجم و انتقام‌جویی حفظ قدرت به‌هر شکل ممکن است چون جان و سلامت و حیثیت مردم در مقابل حفظ نظام یعنی همان حفظ قدرت برای مستبد و اصحاب استبداد اهمیت و ارزشی ندارد به‌همین علت خیزش اعتراضی مردم در آبان‌ماه مغز و قلب معترضین بی‌پناه هدف گلوله‌های آتشین قرار می‌گیرد… این خشونت‌ها هرگز به داد قدرت نخواهد رسید و مانع اضمحلال آن نخواهد شد. به‌این دلیل ساده و روشن که این نظام در میان مردم پایگاه بسیار کمی دارد، به اعتقاد من بیش از نود در صد مردم با این نظام مخالف‌اند… بنا بر آن چه گفته شد اصلاح ساختاری نظام جمهوری اسلامی ممکن نیست چون اصلاح ساختاری با ایدئولوژی حاکم بر این نظام که محور آن ولایت مطلقه‌ی فقیه یعنی استبداد مطلقه فقیه است غیرقابل‌جمع می‌باشد و منطقاً یک تناقض است. متأسفم برای کسانی که هنوز دل در گرو اصلاح این نظام دارند و از تجربه‌ی بیش از چهل سال گذشته به‌طور عام و تجربه‌ی بیش از ۲۲ ساله‌ی اصلاحات به‌طور خاص پند نمی‌گیرند. امیدوارم با دیده‌ی عبرت‌بین به گذشته در استراتژی خود تجدیدنظر کنند.” سرکوب شدید و خونین اعتراض‌های مردمی در دی‌ماه ۹۶ و آبان‌ماه ۹۸، به‌دستور مستقیم علی خامنه‌ای، بار دیگر این واقعیت را به‌ اثبات رساند که “تداوم نظام” خودکامه دینی با منافع ملی و خواست‌های مردم کشورمان تضادی آشتی‌ناپذیر دارد. جنبش مردمی میهن ما به سازمان‌دهی، اتحاد عمل، و رهبری‌ای مردمی، رادیکال، و متکی و متعهد به خواست‌های توده‌های محروم نیازمند است.

حزب تودهٔ ایران همواره بر این نکتهٔ کلیدی تأکید دارد که تنها راه به ‌پیش در حل این تضاد، تشکیل جبههٔ واحد ضد دیکتاتوری با شعار واحد “حذف کامل حاکمیت ولایت فقیه” است. بدون مبارزه با خودکامگی، امکان ترقی و پیشرفتی وجود ندارد. رشد و پیشرفت آگاهی طبقاتی در تحقق آماج‌های انسانی مهم‌ترین نقش را دارد. باید همۀ امکانات خود را در این زمینه تجهیز کنیم.

 

به نقل از «نامهٔ مردم»، شمارۀ ۱۰۹۹، ۲۶ اسفند ۱۳۹۸

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا