کارگران و زحمتکشان

مشکلات کشاورزی و دشواری‌های زندگی در روستاهای میهن ما

حل اصولی و علمی مشکل آب، گسترش اراضی زیرکشت و مکانیزه کردن آن‌ها، حمایت همه‌جانبه از دهقانان بی‌زمین و کم‌زمین، توسعه دامپروری به روش نوین و همچنین حمایت از شبانان، و توجه مشخص و جدی به باغداری و بستانکاری از اهم وظایف دولتی مسئول و مردمی است. تأمین آب ضرور، شکوفاسازی کشاورزی و دامپروری ها، تبدیل ایران به یکی از تولیدکنندگان میوه و گل و حتی از صادرکنندگان برخی از انواع مرغوب آن‌ها، به گفته بسیاری از کارشناسان امری شدنی است.

این البته به‌شرطی است که میلیاردها درآمد نفت در مجرای اعطای سهم به نهادهای انگلی و سرکوبگر، مراکز غیرضرور (مذهبی و تبلیغاتی حکومت) یا توسعه نظامی گری و خرید تسلیحات ریخته نشوند، بلکه لااقل بخشی از آن در چرخه اقتصادی و صنعت کشاورزی هزینه شود. در تولید کشاورزی سه عامل سرمایه مالی، ماشین آلات، کود شیمیایی به اضافۀ زمین مناسب و آب، عناصر اصلی و مؤثرند.

پدیده “زمین‌خواری” و میدان‌داری سوداگران و دلالان در این عرصه- که در سال‌های اخیر گسترش یافته و از حمایت مسئولان بلندپایه رژیم ولایت فقیه برخوردارند- از اوضاع دشواری که هم‌وطنان روستایی ما با آن دست به گریبان‌اند حکایت می‌کند. 

به‌گزارش ایسنا، ۱۴ فروردین‌ماه ۱۳۹۸، سرهنگ جواد خردمند، فرمانده یگان حفاظت سازمان ملی زمین و مسکن، از آمار هجوم زمین‌خواران خبر داد. او می‌گوید: “اگر در گذشته معمولاً مناطق ساحلی و جنگلی شمال و مناطق ییلاقی خوش آب‌وهوا همچون لواسان و دماوند، هدف زمین‌خواری بود، آمار رفع تعرض در نوروز امسال نشان می‌دهد که متعرضان منافع ملی به مناطق کویری ایران هجوم آورده‌اند. “

اظهارات  شفاف فرمانده یگان حفاظت سازمان ملی زمین و مسکن دربارهٔ مسئله زمین‌خواری درحالی است که تمامی گزارش‌های انتشار یافته در این زمینه حاکی از گسترش پدیده زمین‌خواری در سراسر ایران و نقش افراد و سازمان‌ها و نهادهای حکومتی در حمایت پنهان و آشکار از این پدیده است. پدیده زمین‌خواری را نمی‌توان جدا از نقش نهاد ولایت فقیه و ارگان‌های تحت هدایت آن در این پدیده ارزیابی کرد. علاوه بر این، نباید فراموش کرد که از سال‌ها قبل از انقلاب و به‌قدرت رسیدن خمینی و دیگر میراث‌خوارانش پیوسته دربارۀ اینکه گویا “فقه سنتی” برای همۀ مسائل جهان در همۀ قرون و اعصار پاسخ‌هائی از پیش آماده شده دارد، داد سخن می‌دادند. اینک بعد از چهل و یک سال استقرار حکومت “اسلامی” اکثر روستاهای کشور ما همچنان با قحطی و خشک‌سالی دست‌وپنجه نرم می‌کنند و خیلی از آن‌ها مدت‌هاست که به ویرانه بدل گردیده‌اند و مردان و جوانان روستایی به‌دنبال کار، آواره شهرهای دور و نزدیک شده‌اند.

خانم نسرین هزاره مقدم، از قول یکی از کشاورزان محروم از “سربیشه” [۱] به‌نام “محمدابراهیم”، می‌نویسد: “در روستای ما فقط چند خانواده مانده‌اند؛ آنها هم یا پیر و از کارافتاده و علیل‌اند یا جایی برای رفتن ندارند؛ کشاورزی نیست، دامداری نیست، حتی آب آشامیدنی سالم نیست، از چند سال پیش که قنات‌ها خشک شدند و دیگر لایروبی نشدند، آب هم نداریم؛ برق هم نداریم. چند سال پیش گفتند برایتان برق آورده‌ایم اما آن‌قدر ضعیف است و پِت پِت می‌کند که حتی یک لامپ ۱۰۰ هم شب‌ها نمی‌شود روشن کرد. هیچ کاری آنجا نیست. ده سالی می‌شود که اوضاع خراب شده. قبل از آن، گوسفندداری داشتیم؛ یادش بخیر باغ‌های گردو و بوته‌های عناب و زرشک؛ یادش بخیر رودخانه‌ای که می‌غرید و می‌آمد از وسط روستا می‌رفت تا درخت زیارت؛ یادش بخیر… ” [ایلنا، ۱۴ فروردین‌ماه ۱۳۹۹].

آب و بود و نبود آن، از عامل‌های عمدۀ شکل‌یابی بافت روستایی و حتی شهرسازی در فلات ایران از قدیم بوده است. در دو رژیم گذشته و حال، چه “سلطنتی” و چه “ولایی”، با هدف برآورد کردن آرزوی دیرین تأمین آب موردنیاز کشاورزی و مهار آب‌های هرز، به ساختن سدهایی بزرگ در مناطق مختلف کشور اقدام کردند. به‌گزارش خبرگزاری فارس، ۲۰ فروردین‌ماه ۱۳۹۸، عباس راشاد، رئیس کمیسیون توسعه عمران و محیط زیست شورای اسلامی شهر زنجان، می‌گوید: “ایران سومین کشور سدساز در کل دنیا است. ” او با اشاره به اینکه قبل از انقلاب ما ۱۱ سد داشتیم، اضافه کرد: “پس از انقلاب ۱۷۸ [سد] ساخته شده و در حال حاضر نیز بیش از ۱۰۰ سد درحال ساخت است.”

طبق آمار گروه مهندسان عمران و کامپیوتر، ۱۷ سد در استان خوزستان درحال بهره‌برداری است. به‌گزارش ایسنا، ۲۰ بهمن‌ماه ۱۳۹۸، داریوش بهارلویی، مدیر دفتر برنامه‌ریزی منابع آب، در جلسه ستاد پیشگیری، هماهنگی و فرماندهی عملیات پاسخ به بحران خوزستان، می‌گوید: “میزان بارندگی در حوضه‌های آبریز خوزستان ۴۸ تا ۵۰ درصد نسبت به سال گذشته کاهش یافته است. بارندگی نسبت به آمار دوره ۵۰ ساله نیز کاهش یافته است به‌گونه‌ای که بارش در حوضه کارون ۲۱ درصد کاهش دارد. “

مشکلات تأمین آب استان خوزستان تازگی ندارد. استانی که ۳۰ درصد آب‌های جاری کشور در آن جریان دارد از ابتدای دهۀ هشتاد با خشکسالی روبرو و دچار بحران شد. سدسازی در ایران اگر برای کشاورزان رنج‌دیده و محروم ایران آبی تهیه نکرد برای شرکت‌های مقاطعه‌کاری بزرگ و مقام‌های حکومتی پول فراوان به‌همراه آورد.

به‌علت انجام ندادن مطالعه کافی و رعایت نکردن قوانین آبخیزداری، پشت این سدها از رسوبات انباشته شده است. برای لایروبی سدها هزینه‌ای تقریباً معادل ساختمان آن‌ها موردنیاز است.

آبیاری و ایجاد مسیر آب‌های جاری شده و هدایت آن اگر با نبود مطالعات مقدماتی صورت بگیرد و بدون توجه به ابتدایی‌ترین اصول کار عملی گردد به پیامدها و حوادثی ناگوار و ‌جبران‌ناپذیر منجر می‌شود. به‌عنوان مثال می‌توان به جاری شدن سیل در ۱۳ استان کشور و خسارت‌ها و تلفات به‌بار آورده در ۴ فروردین‌ماه ۹۹ اشاره کرد. مجتبی خالدی، سخنگوی اورژانس رژیم، می‌گوید: “متأسفانه تا کنون ۱۰ استان ازجمله هرمزگان، بوشهر، فارس، سیستان‌وبلوچستان، قم، گیلان، خراسان جنوبی، مازندران، سمنان و کرمان درگیر حوادث جوی شده‌اند. “درحالی که مجموع بارندگی در شهری مانند کهنوج [در کرمان] در سال گذشته کمتر از ۱۰۰ میلی‌متر بود اما در زمان اندکی ۱۴۴ میلی‌متر باران در این شهر بارید و درنهایت به‌دلیل وجود پل سمیه و دهنه‌های کوچک این پل آب به درون شهر وارد شد و بخش‌هایی از کهنوج دچار آبگرفتگی شد. به‌گزارش اعتمادآنلاین، ۸ فروردین‌ماه ۱۳۹۹، احمد حمزه، نماینده مجلس شورای اسلامی، اظهار داشت: “خسارت جدی به کشاورزان و دامداران وارد شده است. “عبدالرضا رحمانی‌فضلی، وزیر کشور دولت روحانی، می‌گوید: “سیل ۳۰ تا ۳۵ هزار میلیارد تومان خسارت وارد کرده بود. “علاوه بر خسارت‌های مالی، سیل دست‌کم جان ۱۱ تن را گرفت و دو نفر نیز مفقود شدند. نمونه دیگر، سیل بهار پارسال (۱۳۹۸) بود که ۲۵ استان‌ کشور ما را درنوردید و با تلفات بسیار و ویرانی‌های چشمگیر و آوارگی اهالی ۱۳ روستای استان خوزستان و نیز با مرگ بسیاری همراه بود.

مردم محروم کشورمان که نتایج چهل‌ویک سال حکومت اسلامی و پیاده شدن قوانین فقهی را در پیش رو دارند به‌خوبی دریافته‌اند که از حاکمیت مطلق ولایی جز نابودی همهٔ آرزوهایشان برای زندگی بهتر به‌دست هارترین نمایندگان کلان‌سرمایه‌داران و غارتگران چیزی دیگر نصیبشان نشده است.

– – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – – –
۱. شهرستان سربیشه به‌مرکزیت شهر سربیشه، یکی از شهرستان‌های استان خراسان جنوبی ایران است. شهرستان سربیشه، تا سال ۱۳۸۲ یکی از بخش‌های شهرستان بیرجند بود که در این سال به شهرستان تبدیل شد.

  به نقل از «نامهٔ مردم»، شمارۀ ۱۱۰۱، ۲۵ فروردین ۱۳۹۹

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا