به مناسبت ۱۵۰مین سالگرد تولد ولادیمیر ایلیچ لنین – به یاد لنین
نوشتهٔ پراکاش کارات، دبیرکل سابق حزب کمونیست هند (مارکسیست)
۲۲ آوریل ۲۰۲۰، صدوپنجاهمین سالگرد تولد ولادیمیر ایلیچ لنین، بزرگترین شخصیت انقلابی قرن بیستم است. لنین پس از مارکس و انگلس، بزرگترین سهم را در بسط تئوری و عمل مارکسیسم داشت. آثار نظری پیشگامانهٔ لنین، مانند تحلیل او از امپریالیسم، صحنه را برای شکلگیری و پیروزی نخستین انقلاب سوسیالیستی جهان در روسیه در اکتبر ۱۹۱۷ آماده کرد.
لنین استراتژی انقلابیای تدوین کرد که پرولتاریای صنعتی و ملّتهای مستعمرهها و کشورهای تحت ستم را در بر میگرفت. مفهوم اتحاد کارگر-دهقان جنبهٔ دیگری از این استراتژی بود. در حوزهٔ عمل انقلابی، لنین برای نخستینبار نقش سازمان حزب انقلابی به مثابه پیشاهنگ طبقهٔ کارگر را نشان داد. لنین برای حراست از ماهیت انقلابی طبقهٔ کارگر علیه همهٔ شکلهای رفورمیسم و سازش طبقاتی بیوقفه مبارزه کرد. لنین در رهبری حکومت جدید اتحاد شوروی-گرچه دورهای کوتاه بود- برای جهت دادن به ساختمان سوسیالیسم در رویارویی با مشکلات بیشمار موجود تلاش فراوانی کرد. آن تجربه اهمیت زیادی برای ساختن آینده پیدا کرد.
در این بزرگداشت مختصر از لنین، سهم آغازگر لنین را در شناخت امپریالیسم، اهمیت این مفهوم در دورهٔ معاصر، و نیز سهم لنین و حکومت جوان شوروی را در مقابله با بیماریها بررسی میکنیم.
امپریالیسم امروزی
گرچه مارکس برقراری سرمایهداری به مثابه نظامی جهانی را پیشبینی کرد، امّا فقط پس از مرگ او بود که سرمایهداری به مرحلهٔ سرمایهداری انحصاری رشد کرد. تسلط لنین بر نظریههای [مارکس] او را قادر ساخت که چگونگی فرارویی امپریالیسم به مثابه نظامی جهانی به علت ضرورتهای درونی سرمایهداری انحصاری را ببیند، و نظریهٔ امپریالیسم را با استراتژی و تاکتیکهای انقلاب جهانی پرولتری ادغام کند.
شناخت ژرف لنین از امپریالیسم سبب شد که او نخستین مارکسیستی باشد که از این درک متعارف فاصله بگیرد که انقلاب سوسیالیستی فقط در جوامعی امکانپذیر است که گذار به سرمایهداری کاملاً توسعهیافته را طی کردهاند. لنین توجه کرد که توسعهٔ ناموزون سرمایهداری در دوران امپریالیسم، پیروزی انقلاب سوسیالیستی را در کشوری که از نظر توسعهٔ سرمایهداری عقبمانده است، امکانپذیر کرده است. در دوران امپریالیسم، در هر جا که بتوان ضعیفترین حلقهٔ زنجیر جهانی استثمار سرمایهداری را شکست، انقلاب میتواند رخ دهد. لنین بود که پس از آغاز جنگ جهانی اوّل، که نتیجهٔ رقابتهای بینامپریالیستی بود، متوجه شد که روسیهٔ تزاری ضعیفترین حلقه در آن زنجیر است.
شناخت لنینیستی از امپریالیسم، پیوند مبارزات طبقه کارگر در کشورهای پیشرفتهٔ سرمایهداری با مبارزات رهاییبخش ملّی ملّتهای مستعمرهها را پیریزی کرد.
فقط بر پایهٔ نظریهٔ امپریالیسم لنین است که امروزه میتوان با واقعیتِ سرمایهٔ مالیِ جهانیشده مقابله کرد. البته از زمانی که لنین امپریالیسم را تحلیل کرد، تا امروز تغییرات بزرگی در ماهیت سرمایهٔ مالی صورت گرفته است. طی سه دههٔ گذشته، گِردایی سرمایه [افزایش بر اثر انباشت] و تمرکز سرمایه [به هم پیوستن سرمایههای موجود] در مقیاسی عظیم صورت گرفته است. سرمایهٔ مالی در طلب سود، خواهان دسترسی نامحدود [به بازارها] در سراسر جهان است. این مالی شدن سرمایه، همراه با سیاستهای نولیبرالی سرمایهداری، پیامدهایی جدّی برای حاکمیت و استقلال اقتصادی و سیاسی ملّت-دولتها و برای زندگی زحمتکشان داشته است.
این تغییرات بدین معنی نیست که ماهیت تجاوزگرانه و غارتگرانهٔ امپریالیسم ملایم شده است. اگرچه تضادهای بینامپریالیستی به وقوع جنگ میان قدرتهای امپریالیستی نینجامیده است، امّا سرکردهٔ بلوک امپریالیستی، یعنی ایالات متحد آمریکا، علیه مبارزات رهاییبخش ملّی جنگ به راه انداخته است، و ائتلافهای امپریالیستی برای مقهور و مطیع کردن کشورها و حفظ و ادامهٔ سلطهٔ خود بر آنها، علیه این کشورها جنگ به راه انداختهاند. آمریکا علیه کشورهایی که سدّ راه طرحهای سلطهطلبانهٔ آن شوند، از محاصرهٔ اقتصادی و تحریمهای زورگویانه استفاده میکند.
ماهیت غارتگرانهٔ امپریالیسم را در سلب مالکیت و انباشت سرمایه از طريق مالِ خود کردن و بهرهکشی از منابع کشورهای در حال توسعه؛ در اجرای سیاست نولیبرالیِ واگذاریِ خدمات اساسی مانند بهداشت و درمان و آموزش، و تسهیلات عمومی مانند آب و برق، به بخش خصوصی؛ و در تشدید استثمار زحمتکشان در همهٔ کشورهای سرمایهداری میتوان دید.
همهگیری آنفلوانزا در سالهای ۱۹۱۸-۱۹۱۹
ما ۱۵۰مین سالگرد تولد لنین را در زمانی جشن میگیریم که جهان در چنگال همهگیری کووید-۱۹ گرفتار است. تا ۱۵ آوریل، در ۱۸۵ کشور، و نزدیک به دو میلیون نفر در سراسر جهان، به ویروس کورونای جدید مبتلا شدهاند. بزرگترین همهگیری در جهان، همهگیری آنفلوانزا در یک قرن پیش در سالهای ۱۹۱۸-۱۹۱۹ بود که با وجود اینکه از اسپانیا آغاز نشده بود، به خطا آن را آنفلوانزای اسپانیایی مینامند. واگیری آنفلوانزا بین ۵۰ تا ۱۰۰میلیون نفر را کشت. شیوع جهانی آنفلوانزا به دلیل مبتلا شدن سربازان در جنگ جهانی اوّل و جابهجایی سربازان در جریان جنگ بود. هند، تحت حکومت بریتانیا، بزرگترین قربانی این همهگیری بود؛ تخمین زده میشود که پس از بازگشت سربازان هندی به کشور، بین ۱۶ تا ۱۸میلیون نفر به علت ابتلا به ویروس جان باختند.
این همهگیری چند هفته پیش از وقوع انقلاب اکتبر آغاز شد. لنین، به نمایندگی از طرف دولت کارگران و دهقانان، در ماه اکتبر فرمان صلح را صادر کرد و خواهان پایان دادن به خصومتهای میان دولتهای بزرگ شد. فراخوان او را بریتانیا، فرانسه، و ایالات متحد آمریکا از یکسو، و آلمان و متحدانش از سوی دیگر، نادیده گرفتند. بریتانیا و متحدانش پیروزی را نزدیک میدیدند و خواستار ادامهٔ جنگ بودند. اگر با پیمان صلح موافقت شده بود، مبارزهٔ بهتری با آنفلوانزای کشنده میتوانست صورت بگیرد. زمانی که موج دوّم و مُسریتر آنفلوانزا در اکتبر ۱۹۱۸ رخ داد، دهها هزار سرباز در مدّتی کوتاه جان باختند.
این دورهٔ تاریک در تاریخ جنگ جهانی اوّل، ماهیت غیرانسانی امپریالیسم را نشان داد. سلطهجویی، همۀ ملاحظات انسانی مراقبت از بیماران و انسانهای در حال مرگ را پایمال کرد.
روسیه در این دوره سخت درگیر جنگ داخلی بود. نیروهای ضدانقلابی جنگ ددمنشانهای را برای نابود کردن انقلاب و دولت کارگران به راه انداخته بودند. دراین دوره، روسیه دچار قحطی و واگیریهای گوناگون شد. معلوم نیست دقیقاً چه تعداد بر اثر همهگیری آنفلوانزا جان باختند. یکی از قربانیان سرشناس این بیماری، یاکوف سوِردلوف از سران جوان (او کمتر از ۳۴ سال سن داشت) حکومت جمهوری جوان بود. اندکی پس از پایان جنگ جهانی اوّل، قدرتهای امپریالیستی توجه خود را به حمله به روسیه و نابود کردن انقلاب معطوف کردند. یازده کشور در حمایت از نیروهای ضدانقلابی به روسیه سرباز فرستادند. دغدغهٔ آنها سرکوب انقلاب بود، و نه مبارزه با همهگیری آنفوانزا که سربازان را کشتار میکرد.
پیشگامی در مراقبتهای بهداشتی و درمانی دولتی
لنین صدر شورای کمیسرها بود که مقامی معادل نخستوزیر در دولت انقلابی بود. یکی از نخستین گامهایی که لنین برداشت، در زمینهٔ بهداشت و درمان دولتی بود. در ماه ژوییهٔ ۱۹۱۸، کمیساریای خلق برای بهداشت و درمان دولتی تشکیل شد که مهار بیماریهای مُسری یکی از اولویتهای آن بود. لنین در سال ۱۹۲۰ نوشت: “ما باید همهٔ عزم و اراده و همهٔ تجربهٔ خود از جنگ داخلی را برای مقابله با همهگیریها به کار بندیم.”
اهمیت سیاست شوروی نوپا در این زمینه در کتاب گيرا و جذاب “سوار رنگپریده” (Pale Rider) توضیح داده شده است که لورا اسپینی در سال ۲۰۱۷ دربارهٔ آنفولانزای “اسپانیایی” نوشته است. او مینویسد: “بنابراین در سال ۱۹۲۰، روسیه نخستین کشوری بود که نظام متمرکز و کاملاً دولتی بهداشت و درمان را به اجرا گذاشت. این نظام همگانی نبود، زیرا جمعیتهای روستایی را هنوز زیر پوشش نداشت… اما با وصف این، دستاورد عظیمی بود که نیروی پیشبرندهٔ آن، ولادیمیر لنین بود… بینش رسمی در مورد ویژگی پزشک آینده در سال ۱۹۲۴ تعریف شد، یعنی زمانی که دولت از دانشکدههای پزشکی خواست که پزشکانی تربیت کنند که از جمله “توانایی مطالعه و بررسی شرایط شغلی و اجتماعی منجر به بروز بیماری، و نهفقط درمان بیماری، بلکه ارائهٔ راههای پیشگیری از آن را” داشته باشند. لنین میدانست که پزشکی نباید فقط زیستشناسانه (بیولوژیک) یا تجربی باشد، بلکه باید جامعهشناسانه نیز باشد. در همان زمانها بود که همهگیرشناسی (اپیدمیولوژی)- علم الگوهای رفتاری و علّتها و معلولها در بیماریها، که سنگپایهٔ نظام درمانی است- به مثابه یک رشتهٔ علمی رسمیت کامل یافته بود.” (لورا اسپینی، “سوار رنگپریده: آنفولانزای اسپانیایی ۱۹۱۸ و اینکه چگونه جهان را تغییر داد”، انتشارات کِیپ، ۲۰۱۷)
لنین و حکومت سوسیالیستی نوین در عرصههای خدمات درمانی دولتی و مبارزه با بیماریهای واگیردار اینچنین پیشگام بودند. و واقعاً که آن سیاست چه تفاوت و تضاد فاحشی با اقدامهای قدرت امپریالیستی اوّل امروز جهان دارد!
آمریکا، چه دنیا درگیر همهگیری باشد یا نباشد، به جنگ اقتصادی و سیاسی خود علیه کوبا، ونزوئلا، و ایران ادامه میدهد. آمریکا حتی به زيان متحدان خودش، در پی مصادرهٔ وسايل پزشکی به سود خودش است. وزیر کشور دولت آلمان تغییر مسیر محمولهٔ ماسکِ صورت به مقصد آلمان توسط آمریکا را “دزدی دریایی مدرن” دانست و محکوم کرد. در حالیکه در آمریکا به دلیل نظام بهداشت و درمان بهشدّت خصوصیشده و گرانقیمت آن کشور هزاران نفر بر اثر ابتلا به ویروس [کورونای جدید] میمیرند، ترامپ پرداخت سهم آمریکا به بودجهٔ سازمان جهانی بهداشت را متوقف و آن سازمان را به همدستی با چین در سرپوش نهادن بر چگونگی شیوع ویروس کورونای جدید متهم کرد.
در این روزهای بحران همهگیری، بیایید مشاهدات داهیانهٔ لنین دربارهٔ امپریالیسم و تلاشهای خستگیناپذیر او را برای برقراری نظامی انسانی- سوسیالیسم- در اتحاد شوروی، به یاد داشته باشیم.
به نقل از «نامهٔ مردم»، شمارۀ ۱۱۰۲، ۸ اردیبهشت ۱۳۹۹