آتشسوزی دامنهدار در برابر چشم نابینا و گوش ناشنوای رژیم جمهوری اسلامی
جولان بیامان آتش در کهگیلویه و بویراحمد در خردادماه سال جاری بیش از ۳۰۰ هکتار از جنگلها و مراتع شهرستان گچساران را نابود کرد. بر پایهٔ گزارشهایی که در اینباره انتشار یافتهاند، این آتشسوزی همچنین بیش از ۲۰۰ هکتار از جنگلهای خائیز در کهگیلویه را به تلی از خاکستر تبدیل کرده است.
بهگزارش خبرگزاری رسمی جمهوری اسلامی، ایرنا، استان کهگیلویه و بویراحمد با ۳۱۲ هزار و ۵۰۰ هکتار منطقه حفاظت شده و موقعیت اکولوژیکی و توپوگرافی خاص خود دارای پوشش گیاهی، جانوری، و منابع حیاتی متنوعی است بهگونهای که افزون بر ۲۰ درصد پوشش جنگلی زاگرس و حدود ۴۰ درصد گونههای گیاهان دارویی کشور را در خود جای داده است. روزنامه همدلی، ۱۰ خردادماه ۱۳۹۹، در این زمینه نوشت: “این آتشسوزی از بعدازظهر روز پنجشنبه (۸ خردادماه ۹۹) در کوه خائیز از سمت پلیسراه بهبهان- دهدشت آغاز شده است و همچنان جنگلها و مراتع حوالی روستاهای مسیر خود را خاکستر میکند و پیش میرود. ” پیش از اعلام خبر این آتشسوزی در روزنامههای رسمیِ رژیم، خبر این آتشسوزی گسترده در کوه خائیز کهگیلویه در پنجشنبه ۸ خردادماه ۹۹ را گزارشهای مردمی منتشر کردند که تصویرهایی دردناک و غمانگیز از آن هم در فضای مجازی بهسرعت دست بهدست شد. مردم منطقه بر این باورند که اگر هر چه سریعتر برای مهار آتشسوزی اقدام نشود، خائیز خاکستر میشود (گویا این آتش مهار شده است. رسانهها، ۱۳ خردادماه، از چندین بار مهار این آتشسوزی و شعلهور شدن مجدد آن خبر میدهند). این درحالی است که بسیاری از نیروهای مردمی بهصورت خودجوش در منطقه حضور پیدا کردهاند و با دست خالی اقدام به خاموش کردن آتش میکنند که البته نمیتواند تاثیر قطعی در مهار آتش داشته باشد. روزنامه همدلی در ادامه مینویسد: ” درخواست اعزام بالگرد آبپاش تا لحظه تنظیم این گزارش (ساعت ۸ عصر روز جمعه ۹ خردادماه) بیپاسخ مانده است.” علیرضا اتابک، فرماندار شهرستان کهگیلویه، در گفتوگو با سایت محلی “افتونیوز”، ضمن ابراز نگرانی از بحران آتشسوزی کوه خائیز، گفت از همه آحاد مردم و دوستداران محیطزیست برای کنترل حریق کمک میخواهیم. شرمت الله حسینی پرور، بخشدار مرکزی کهگیلویه که در نزدیکی منطقه آتشسوزی حضور داشت، عنوان کرد منطقه موردنظر صعبالعبور است و بهگفته مردم محلی امکان دسترسی به منطقهٔ آتشگرفته دشوار است. او میگوید: “ما از مسئولان استانی درخواست کمک کردهایم و شرایط از دست ما خارج است و کمکی از مردم محلی نیز برنمیآید. ” بهگفتهٔ او “مردم اهالی روستاهای آبکاسه، کلگهبران، و علیآباد که در نزدیکی محل حریق آتش قرار دارند امکان خدماترسانی را غیرممکن میدانند.” سید اسدالله هاشمی، مدیرکل حفاظت محیطزیست کهگیلویه و بویراحمد، نیز دراینباره اعلام کرد: “دامنه آتش درحال گسترش است، محیطبانان نیاز بهکمک دارند. از بدو اتفاق محیطبانان شهرستان کهگیلویه بههمراه تعدادی از قرقبانان منابع طبیعی درحال تلاش برای مهار آتش هستند، اما بهدلیل وسعت آتش، کمبود امکانات و نیروی انسانی، دامنه حریق درحال گسترش است. “
هرساله میهن ما با فاجعه سیل خانمانبرانداز، زلزلهٔ ویرانگر، و آتشسوزیهای گسترده روبروست! مثلاً در ۸ دیماه ۱۳۹۸، بهگزارش روزنامه ایران، جنگل گلستان دو ماه پرآتش را گذرانده است. در اين دو ماه ۸ بار سوخته است. و هر بار بخشی از پهنه جنگلی و گياهیاش زير آوار آتش سياه شده است. يکبار ۴۰ هکتار، بار ديگر ۵۰ هکتار، ۱۰۰ هکتار و… تا اينکه رکورد بزرگترین آتشسوزی گلستان هم ثبت شده و ۸۰۰ هکتار ديگرش به خاکستر چوبهای سوخته تبديل شد.
سؤال اساسی این است: حاکمیت در قبال این مصیبتهای هولناک چه وظیفهای بهعهده دارد؟ و چه امکانهایی برای جلوگیری از وقوع آنها یا کاستن از هزینههای جانی و مالی آنها فراهم آورده و بههنگام حادثه- عمدی یا طبیعی- بهکار میبرد.؟ هر حادثهای از این دست که در این چهلویک سال رخ داده است مسئولان رژیم ولایت فقیه بدون استثنا غافلگیر شدهاند و بهدنبال آن از کمبود امکانات و تجهیزات سخن میگویند و شِکوه سرمیدهند و با این خدعه از زیر بار پاسخگویی و انجام وظیفه شانه خالی میکنند. بر اساس ارزیابی بسیاری از کارشناسان محیط زیست، سیاستهای مخرب رژیم در این زمینه، بیبرنامگی و بیتوجهی به تغییرات در شرایط اقلیمی، ناکارایی و بیکفایتی در مدیریت بحران، و جز اینها، سبب شدهاند تا هربارخسارتهای جانی و مالیای بیشتر به مردم ستمدیده تحمیل شوند و به تخریب بیشتر و نابودی محیط زیست میهن منجر گردند. خبرها حاکی از آناند که امکانات موجود پاسخگوی این حجم از آتشسوزیها نیست و نیروهای مردمی حاضر در این منطقهها نیز توان و ابزار مقابله با شعلههای بیرحم آتش را ندارند. آقای اسماعیل کهرم، بوم شناس و کارشناس محیط زیست، ۱۱ خردادماه ۱۳۹۹، در روزنامه ستاره صبح، مینویسد:” این آتش اگر خاموش نشود اکوسیستم منطقه را خاکستر میکند و هیچچیز دیگر باقی نمیگذارد. اگر سیل چند درصد از گیاهان را از بین میبرد، اما آتشسوزی کل گونههای گیاهی و جانوری منطقه را نابود میکند. جانوران مختلف از پرنده و پستاندار گرفته تا حشرات خاکزی در تمام این اقلیم با آتشسوزی از بین میروند. یکی از اشتباهاتی که باعث بروز چنین فجایعی میشود این است که افراد شایسته و علاقهمند در مسئولیتهای مربوطه گمارده نشدهاند.” بهگزارش روزنامه شهروند، ۱۰ خردادماه ۱۳۹۹، علی عباسنژاد، فرمانده یگان حفاظت سازمان جنگلها، مراتع، و آبخیزداری، میگوید: “در هفته قبل هم نزدیک به ۶۰ فقره آتشسوزی در سطح کشور اتفاق افتاده است. “
باید یادآور شد که بخشی از دامنه کوه خائیز در منطقه شهر بهبهان در استان خوزستان واقع است و بر اساس گزارشها آتشسوزی نیز از آنجا آغاز شده و با بیتوجهی و ندانمکاری مسئولان رژیم در این منطقه گسترش یافته است. عزیز فِیلی، معاون عمرانی استاندار کهگیلویه و بویراحمد، ۹ خردادماه ۱۳۹۹، در گفتوگو با خبرگزاری فارس، میگوید: “متأسفانه در استان خوزستان مسئولان بیتوجهی کردند و آتش را خاموش نکردند. بههمین خاطر از آنها گلایهمند هستیم و مراتب به اطلاع استاندار خوزستان نیز رسیده است. مکاتبات لازم را با ستاد بحران کشور انجام دادهایم اما از مردم هم انتظار داریم تا بیاحتیاطی نکنند تا این میراث طبیعی استان از بین نرود. “
بیتردید مردم ستمدیده که زیر فشار شدید اقتصادی و محدودیتهای اجتماعی سیاسی علیه رژیم ولایت فقیه همچنان مبارزه میکنند، در مبارزه با اینگونه رویدادها کوتاهی نکردهاند و در این بُرههٔ حساس هم مانند نمونههای دیگر آن، دست در دست هم برای حفظ میراث طبیعی استان خویش یاری میکنند. چنانکه تودهها در تجربههای مشابه از زلزله، سیل، و آتشسوزی از هیچ تلاش دستهجمعی کوتاهی نکردهاند و نیک میدانند که تلاش و مبارزه همبسته رمز پیروزی است.
————————————
۱. پارک یا جنگل گلستان، منطقهٔ حفاظتشده در شرق استان گلستان و غرب استان خراسان شمالی. این منطقه قدیمیترین پارک ملی زیبای ثبت شده در کشور ایران و پناهگاهی کمنظیر برای حیات وحش است [درواقع بود] که ۱۳۵۰ گونهٔ گیاهی و ۳۰۲ گونهٔ جانوری از جمله نیمی از گونههای پستانداران ایران را در مساحتی حدود ۹۰۰ کیلومتر مربع جای داده است [درواقع جای داده بود] و بر این اساس، سازمان یونسکو (سازمان ملل متحد) آن را در مقام ذخیرهگاه زیستکرهٔ زمین در میراث جهانی یونسکو بهثبت رسانده بود.
به نقل از «نامهٔ مردم»، شمارۀ ۱۱۰۵، ۱۹ خرداد ۱۳۹۹