امواج خروشان خشم و اعتراض بر ضد نژادپرستی در آمریکا
نوشته آرون کومار، عضو کمیته مرکزی و شعبه روابط بینالمللی حزب کمونیست هند (مارکسیست)
در مینیاپولیس، شهری در ایالات متحده، بهدنبال بازداشت جورج فلوید، آمریکایی آفریقاییتباری ۴۶ ساله و غیرمسلح که بهاتهام بیپایه استفاده از یک اسکناس ۲۰ دلاری جعلی بیآنکه مقاومتی کند دستگیر و دستبند زده شد و بهدست پلیس سفیدپوستی که او را دستگیر کرده بود بهقتل رسید، اعتراضها بر ضد نژادپرستی فوران کرد. پلیس مینیاپولیس، که به اِعمال خشونت شهرت دارد،
در مقابله با نخستین اعتراضها، از گاز اشکآور، شلیک گلوله پلاستیکی، و سرکوب استفاده کرد. اعتراضکنندگان از این واکنش پلیس خشمگین و مصممتر شدند که به آتش زدن اداره پلیس، آسیب رساندن به فروشگاهها و مراکز تجاری دیگر، و مسدود کردن خیابانها و پلها منجر شد. موارد زیادی از این اعتراضها در شهرهای مختلف در سراسر ایالات متحده گسترش یافت.
در ایالات متحدهٔ نژادپرست، قتل سیاهپوستان غیرمسلح بهوسیله پلیس بهطرزی فاجعهبار متداول شده است. بنا بر مطالعهای پژوهشی بر پایهٔ دادههای آماریای که چند سال پیش منتشر شد نشان میدهد که بهطور متوسط روزی یک سیاهپوست غیرمسلح از سوی پلیس بهقتل میرسد! این مطالعه نشان میدهد که در بسیاری از مناطق کشور، بهدلایل مختلف، اینگونه قتلها گزارش نمیشوند. اگر آمار این مناطق درنظر گرفته شود، بدون شک تعداد قتلها افزایش مییابد که نشاندهنده نابرابری بنیادین نژادی و نقض شدن حقوق بشر در ایالات متحده است.
یکی دیگر از واقعیتهای حیرتانگیز که موجب افشای تعصب نژادی در جامعه و در دستگاههای قضایی ایالاتمتحده میشود، میزان محکومیت بسیار پایین افسران پلیسی است که مرتکب این جرائم جنایی میشوند. بهرغم ثبت مدارکی صوتی و تصویری برای انواع مختلف این “جنایات دولتی”، تنها تعداد محدودی مجرم شناخته شدهاند. بهعنوانمثال، در مینیاپولیس، از سال ۲۰۱۲/۱۳۹۱، تنها یک درصد از حملههای نژادپرستانه پلیس به دعواهایی حقوقی حتا در حد انضباطی منجر شدهاند. این امر تنها این نکته را ثابت میکند که تلاشهای مختلف برای “اصلاح پلیس” هیچ نتیجهای نداشتهاند. بدون زدودن کل جامعه از تعصبات نژادپرستانهاش، نمیتوان انتظار داشت که پلیس “اصلاح” شود.
اکنون ناموفق بودن چنین تلاشهایی برای “اصلاح” بهوضوح مشاهده میشود، زیرا پلیس سیاهپوستی که بهریاست مرکز پلیس این شهر انتخاب شده بود پیشتر از این از اداره پلیس بهدلیل “مجموعهای از رفتارهای نژادپرستانه” شکایت کرده بود. باید یادآور شد که بسیاری از حملههای خشونتبار پلیس به سیاهپوستان زمانی که ایالات متحده از سوی نخستین رئیسجمهور سیاهپوست کشور باراک اوباما اداره میشد اتفاق میافتاد، رئیسجمهوری که بسیاری از سیاهپوستان برجسته را هم در پستهای مهم منصوب کرده بود. اما این نشان میدهد که فقط چنین نمادگراییها و شخصیتسازیهای صرف در اصلاح این فساد نهادینه کارآمد نیستند.
از جامعهای که بر اساس “برتری” علنی بر کشورها و ملتهای دیگر اداره میشود، نمیتوان انتظار داشت که نابرابریهای موجود را از میان بردارد. رئیسجمهورهای مختلف ایالات متحده و کابینههایشان، در زمانهای مختلف بارها و بارها تبلیغ کردهاند که ایالات متحده حق بمباران، مداخله و حمله به دیگر کشورها را دارد، زیرا “دمکراتترین، متمدنترین، پیشرفتهترین، توسعهیافتهترین و مترقیترین” کشور جهان است. این رئیسجمهورها در مقطعهای زمانیای آگاهانه موضعگیریهای ضد مهاجرت و اسلامهراسی را شدت بخشیدهاند که طبعاً اختلافهای داخلی در کشور خودشان را برجسته میکرد. آمریکاییهای آفریقاییتبار که قرنها در کنار دیگر آمریکائیان زندگی میکردهاند، بهدلیل رنگ پوست و “خارجی بودن” هدف حمله قرار میگیرند. ریشههای تاریخی بردهداری کاملاً پاک نشده است.
با وجود بحران شدید اقتصادی در کشور و همه جهان، نابرابری در جامعه مستعد افزایش است. کم شدن فرصتهای کاری، گسترش نابرابریهای اقتصادی و موضعگیریهای روزافزون مغرضانه از سوی دولت بهنفع طبقات ثروتمند و متمول، این نابرابریها را بیشتر میکنند. نژادپرستی، تبعیض جنسیتی و نفرت بر ضد مهاجران، ابزار مورداستفاده طبقات حاکم برای ادامه بهرهبرداری و حفظ سلطهشان بر حاکمیت دولتی هستند. بههمین دلیل است که آنان سعی دارند تا بین طبقات استثمارشده- در درجه اول طبقه كارگر- تفرقه انداخته تا آنها را بهاطاعت وادارشان کنند. با این پیشزمینه، نقش پلیس، در مقام بازوی مسلح دولت، این است که طبقه کارگر را به هراس و تفرقه انداخته تا سهولت در بهرهبرداری کارگران بالاترین سطح سود را ممکن سازد.
در مقطعزمانی فعلی، بیماری همهگیر کرونا بحران اقتصادی را شدت بخشیده است. حتی قبل از شیوع این بیماری، ۲۰ درصد از کل سیاهپوستان در فقر شدید زندگی میکردند. حدود ۷۰ درصد سیاهپوستان در مناطق بسیار آلوده بهلحاظ زیستمحیطی زندگی میکنند که یکی دیگر از شاخصهای فقر آنان است. اکثر آنان در مشاغل کمدرآمد و بدون چشمانداز مشغول بهکار هستند و در مجتمعهای مسکونی تنگ و پرازدحام زندگی میکنند که به بسیاری از امکانات شهروندی دسترسی ندارند. حدود یکپنجم خانههای مسکونی که بهطور سنتی برای اسکان آمریکاییهای آفریقاییتبار تخصیص داشت در پی روند بهاصطلاح توسعه اقتصادی از بین رفت زیرا بسیاری از سیاهپوستان بهدلیل رنگ پوست و شرایط اقتصادی و اشتغالشان از دریافت وامهای بانکی محروم شدند.
درنتیجه فقر، دسترسی آمریکاییهای آفریقاییتبار به مراقبتهای بهداشتی باکیفیت کمتر شده است و ۷۰ درصد از آنان در مناطقی زندگی میکنند که با کمبود پزشک عمومی روبرو هستند. بهدلیل شرایط اقتصادی و اجتماعی، بیشتر آنان به دیابت و بیماریهای قلبی و ریوی مبتلایند که باعث میشود بیشتر از دیگران در معرض حمله ویروس کرونا قرار گیرند. در سراسر کشور، مرگومیر آفریقاییتبارها در اثر این بیماری همهگیر تقریباً دو برابر بیشتر از متوسط جمعیت است. در چهار ایالت، این میزان سه یا چند برابر بیشتر است. همه این عاملها در کنار هم افزایش اعتراضهای فعلی علیه نابرابریهای نژادی در ایالات متحده را باعث شدهاند.
دولت ایالات متحده قصد داشت این اعتراضها را با خشونت سرکوب کند. حدود ۱۶ هزار نفر از افراد گارد ملی در ۲۴ ایالت سراسر کشور مستقر شدند. از روشهای پلیسی “نوآورانه” در سرکوب استفاده شد، روشهایی که در هر کشور دیگری اگر استفاده میشدند، ایالات متحده از جا میپرید و نقض حقوق بشر از سوی آنها را فریاد میکرد. در مینیاپولیس، یک کامیون را در بین معترضان راندند تا صف تظاهرکنندگان را درهم بشکنند. در یک شهر دیگر، مأمور پلیس اتومبیلش را با سرعت بهمیان جمعیت معترض راند. مأمور دیگری ماسک یک مرد را که برای محافظت در مقابل کرونا پوشیده بود، از صورت او برداشت تا رویش اسپری فلفل بپاشد. پلیس دیگری با ضربهٔ در اتومبیلش مرد معترضی را کوبید. اینها همه جدا از روشهای معمول پلیس بودند، همچون: نشانهگرفتن مردم با تفنگ، تیراندازی کردن، وارد کردن ضربات با باتوم، شلیک گاز اشکآور (حتی به درون خانههایی که ساکنانشان پلاکاردهایی در حمایت از اعتراضها آویخته بودند)، شلیک آب با فشار قوی، هجوم وحشیانه به صفهای مردم، فشردن و مالاندن وحشیانه صورت و بدن و همچنان گردن معترضان به کف خیابانها یا پیادهروها، دستگیری و بازداشت معترضان، و دیگر روشهای “معمول” پلیس.
رئیسجمهور ترامپ که از این اقدامها راضی و به آنها قانع نبود، علناً ماهیت نژادپرستش را عریان کرد. او فرمانداران ایالات مختلف کشور را احمق خطاب کرد و هشدار داد مبادا اعتراضها بر آنان “غلبه کنند”. و در سخنانی دیگر، قول داد از ارتش برای مهار اعتراضها استفاده خواهد کرد و تهدید كرد كه به قانون کهنه ۲۰۰ سال پیش “شورش” كه بندرت بهکار گرفته شده است، متوسل خواهد شد. وی با یادآوریای عمدی جملهای را که یک افسر پلیس میامی در برابر معترضان حقوق مدنی در سال ۱۹۶۰/۱۳۳۹ گفته بود بازگو کرد: “اگر غارت شروع شود، تیراندازی شروع میشود.”
ترامپ بهمنظور بهنمایش درآوردن شجاعتش، به کلیسای سنت جیمز در نزدیکی کاخ سفید رفت و با بهدست گرفتن کتاب مقدس، آشکارا دین را با سیاست آمریکا درآمیخت. پس از انتشار خبرها مبنی بر اینکه او به “پناهگاه” ساخته شده در کاخ سفید پناه برده بود، این تلاشی مذبوحانه بهمنظور پنهان داشتن بزدلیاش بهنظر آمد. برای نخستین بار در تاریخ، تمام چراغهای معمولاً روشن کاخ سفید خاموش شد که بهطرزی جالب نشان دهندهٔ همان تاریکیای میتواند باشد که بر ایالات متحده مستولی شده است.
ترامپ تهدید کرده بود که سازمان ضد فاشیستی یا “آنتیفا” را بهدلیل رهبری اعتراضها ممنوعه اعلام خواهد کرد. این بسیاری را شگفتزده کرد، زیرا چنین “سازمان سراسری آنتیفا”ئی اساساً وجود ندارد. آنتیفا درحقیقت بهمعنای آنتی (ضد) فاشیست است. از زمان هیتلر بهمنظور مقابله با تهدید فاشیسم تعداد بسیاری گروههای گسترده در ایالات متحده تشکیل شدهاند. این گروههای پراکنده در مقابل گسترش عقاید راست افراطی در جامعه و اعتراض به حملههای نئونازیها و گروههای فاشیستی، سازماندهی شدند و در هیچ ساختاری در سطح کشور بههم متصل نیستند. ترامپ “چپ افراطی” و مترقیها را بهدلیل ابراز همبستگی با اعتراضها متهم کرد که عوامل “ترور داخلی”اند.
مارك اسپر، وزیر دفاع، به فرمانداران توصیه كرد كه “بر میدانهای نبرد مسلط شوند”! فرماندار مینیاپولیس، برای عقب نماندن از قافله، با استفاده از ضربالمثل “یا با ما هستید یا نه” اعلام کرد که “اگر امشب به خیابان بروید، کاملاً واضح است: شما با ما نیستید. شما در ارزشهای ما سهیم نیستید.”
به نقل از «نامهٔ مردم»، شمارۀ ۱۱۰۶، ۲ تیر ماه ۱۳۹۹