آیا چین میلیونها اویغور را در ارودگاههای کار اجباری نگه داشته است؟
این گزارش در رابطه با آنچه در منطقهٔ شینجیانگ چین در شمال غرب این کشور می گذرد توسط کنی کویل خبرنگار کمونیست اسکاتلندی که در دو دهه اخیر در چین زندگی و کار می کند برای انتشار در نشریات مرکزی حزب کمونیست بریتانیا تهیه شده است و در پایگاه اینترنی این حزب منتشر شده است
در یکی دو سال گذشته، این ادّعا که چین شمار زیادی از شهروندان مسلمانِ منطقهٔ شینجیانگ چین (در شمال غربی کشور) را در اردوگاههای اسیران زندانی کرده است، مورد توجه گستردهٔ خیلی از رسانهها بوده است. برخی از گزارشها سازمان ملل متحد را منبع اطلاعات خودشان ذکر میکنند و مدَعی میشوند که تا حدود یک میلیون نفر در این اردوگاهها زندانیاند. برخی از مقامهای آمریکایی نیز همین ادّعا را تکرار کردهاند، و حتّی رَندال شرایوِر، رئیس بخش آسیایی وزارت دفاع آمریکا، اعلام کرده است که تعداد کل زندانیان در این اردوگاهها ”نزدیک به سه میلیون نفر “است.
در بعضی از کشورها هم بخشی از نیروها، از جمله نیروهایی از طیف ”چپ“ همین ادعاها را برای برای تبلیغ و تحریک علیه چین مطرح می کنند. برخی از این افراد (مثل عدهای که در جریان صحبتهای سخنران چینی در مراسم یادبود مارکس در لندن دست به اعتراض زدند و علیه چین شعار دادند) جزو گروههاییاند که همیشه به کشورهای سوسیالیستی حمله کردهاند. ولی بعضی دیگر هم جزو کنشگران ضدتبعیضنژادی و ضداسلامهراسیاند که سابقهٔ خوبی هم در همبستگی با چپ به طور کلی دارند.
این فعالان، اذیت و آزاد ادّعایی مسلمان در شینجیانگ را، که گاهی آن را به عنوان تخریب عمدی فرهنگ اویغورها نشان میدهند، مشابه همان اسلامهراسی رایج در غرب، و از نوعِ اذیت و آزار فزایندهٔ مسلمانان میدانند که در برخی از دیگر کشورهای آسیایی در جریان است (برای مثال در هند یا برمه که در آنها راستگرایانی مثل نارندرا مودی و آنگ سان سو چی در قدرتاند).
مبنای این ادّعاها چیست؟
اوّل از همه اینکه چنین ادّعایی هرگز توسط سازمان ملل متحد مطرح نشده است. بررسی مفصّلتر این موضوع را میتوان در نوشتهٔ آجیت سینگ در گلوبال ریسرچ (۳۰ اوت ۲۰۱۸) خواند. طرح این ادّعا از آنجا آغاز شد که شخصی در یک کمیتهٔ مستقل از کمیتههای سازمان ملل، به نام کمیتهٔ ”از میان بردن تبعیض نژادی “(که اتفاقاً آن شخص تنها آمریکایی در آن کمیته است)، گزارشی را در روز ۱۰ اوت ۲۰۱۸ منتشر کرد. خانم گِی مکدوگال، تنها آمریکایی عضو کمیته، در گزارشش اظهار داشت که او ”بهشدّت نگران… گزارشهای معتبر “دربارهٔ بازداشت جمعی مسلمانان اویغور است. تمام ”ادّعاهای کارشناسان مستقل “بر مبنای همین ”گزارش “بوده است. در جلسهٔ کمیتهٔ مذکور، خانم مکدوگال منبع گزارشش را مشخص و ذکر نکرد. ولی خبرگزاریهایی که در این باره خبرها و گزارشهایی منتشر کردهاند، به گزارشهای مشابهی از ”شبکهٔ چینی مدافعان حقوق بشر “اشاره کردهاند که سازمانی است مستقر در شهر واشنگتن (پایتخت آمریکا) و خط مشی همیشگیاش حمله به دولت چین است. بیشتر از ۹۹درصد از بودجهٔ مالی این سازمان توسط کمکهای مالی دولتی تأمین میشود. البته این سازمان مشخص و روشن نمیکند که کدام دولت یا دولتهایی این بودجه را تأمین میکنند. ولی شواهد حاکی از آن است که منظور دولت آمریکاست (همان گزارش آجیت سینگ را ببینید). حتّی اگر دولتهای دیگری باشند که به این سازمان کمک مالی میکنند، باز هم این امر حاکی از آن است که بیطرف بودن این سازمان ادّعایی غیرواقعی است. گزارش خودِ شبکهٔ چینی مدافعان حقوق بشر نیز به نظر میآید که بر اساس اطلاعاتی تدوین شده که به طور عمده از منابع آمریکایی یا وابسته به آمریکا به دست آمده است. منبعی که بیش از همه در گزارشهای این سازمان به آن اشاره شده است، ”رادیو آزاد آسیا “است که یک رسانهٔ خبری ضدکمونیستی متعلق به دولت آمریکاست. ادّعاهای مکدوگال هم بر مبنای هیچ تحقیق مستقل و مشخصی نیست، بلکه فقط متکی به ادّعا و اتهامهای منابع سیاسی همنظر خودش است.
در تعداد زیادی از این چنین گزارشهایی، به تصویرهای ماهوارهیی اشاره میشود که آمریکا میگوید مجموعهای از اردوگاهها را نشان میدهند که چین دارد در شینجیانگ میسازد. این عکسها، همراه با ”شواهدی از ساختمانهای پُرجمعیت “و ”بودجههای دولتی بازداشتگاهها “(در چین) پایه و اساس ادّعایی بودند که آدریان زِنز، محقق انسانشناس آلمانی (که ظاهراً روی این اردوگاهها مطالعاتی کرده است)، در ماه مارس ۲۰۱۹ مطرح کرد، به این صورت که احتمالاً تا ”۱٫۵میلیون نفر “در این اردوگاهها در بازداشتاند. او در نشستی که توسط هیئت آمریکا در سازمان ملل در ژنو تدارک دیده و برگزار شد (لابد برای اینکه باز آن را به سازمان ملل مربوط کنند!) آن ادّعا را مطرح کرد. البته در همان جلسه هم خودِ آدریان تصدیق کرد که آن رقم ۱٫۵میلیون ”حدس و گمان “است.
زِنز را کارشناس مسائل چین معرفی میکنند. او یک مسیحی و تحصیلکردهٔ رشتهٔ انسانشناسی است که در دانشکدهٔ اروپایی فرهنگ و الاهیات در کورنتال-موشینگن (در آلمان) تدریس میکند. دیگر کارهای قبلی او به طور عمده شامل ادّعاهایی در مورد این بوده است که چین دارد فرهنگ تبّتی را سرکوب میکند و از میان میبرد. دانشکدهٔ مذکور مؤسسهای مسیحی (وابسته به کلیسای انجیلی بنیادگرا) است که قبلاً اسمش ”آکادمی تبلیغ جهانی “بود. سازمان ”کنگرهٔ جهانی اویغور “که در آلمان مستقر است (قبلاً در آمریکا بود)، سازمانی جداییخواه است که معتقد است خودمختار کردن منطقهٔ شینجیانگ چین (منطقهٔ مسکونی اویغورها) در واقع اشغال غیرقانونی سرزمین ”ترکستان شرقی “توسط چین است. این سازمان تبلیغ و ترویج کنندهٔ نظرهای زِنز است. بخشی از بودجهٔ این سازمان را نیز سازمان ”خیریهٔ ملّی برای دموکراسی “تأمین میکند که وابسته به وزارت امور خارجی آمریکاست.
عکسهای ماهوارهیی که پیشتر به آنها اشاره شد بهخودیخود چیز زیادی نشان نمیدهند. اگر این عکسها دقیق باشند، در نهایت آنچه نشان میدهند این است که بازداشتگاههایی در شینجیانگ وجود دارد. دولت چین از میشل باچله، رئیس کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد، دعوت کرده است که از شینجیانگ دیدن کند، و اعلام کرده است که خانم باچله میتواند از هر بازداشتگاهی که بخواهد دیدن کند. خانم باچله این دعوت را پذیرفت و از چین دیدن کرد، ولی حاصل این دیدار هنوز اعلام و منتشر نشده است.
چین در این مورد چه میگوید؟
چین ادّعاهای مطرح شده در این باره را که مسلمانان اویغور در شینجیانگ در بازداشت گروهیاند رد میکند و میگوید اطلاعات و ارقامی که وزارت امور خارجی آمریکا و کنگرهٔ جهانی اویغور منتشر و تبلیغ میکنند، بیپایه است. بر اساس آنچه گفته شد، ادّعاهای مطرح شده اگر کاملاً ساختگی و دروغ نباشند، تا حدّ زیادی مبتنی بر حدس و گماناند.
چین وجود اردوگاههای بازآموزی را رد نمیکند و اعلام کرده است که افراطیهای اسلامگرا را به این اردوگاهها میفرستد، اگرچه نه در مقیاس و تعدادی که منتقدان این دولت ادّعا میکنند. چین از سال ۲۰۱۴ توجه بیشتری به مقابله با جنبشهای اسلامگرای افراطی نشان داده است. در شینجیانگ، گروه جهادی موسوم به ”جنبش اسلامی ترکستان شرقی “مدّتهاست که خواهان ایحاد دولت اسلامی مستقل در شینجیانگ با عنوان ”ترکستان شرقی “شده و برای تحقق این خواستش به شیوههای تروریستی متوسل شده است. بیشتر دولتهای جهان، از جمله دولتهای آمریکا و بریتانیا، این جنبش را سازمانی تروریستی دانستهاند. این سازمان گاهی با نام حزب اسلامی ترکستان یا حزب اسلامی ترکستان شرقی خودش را معرفی و با این نامها فعالیت میکند.
چین میگوید که این جنبش در سالهای اخیر به القاعده و داعش نزدیکتر شده است. ترکیه رسماً از این سازمان حمایت نمیکند ولی چین و سوریه ”سازمان همبستگی و آموزش ترکستان شرقی “را که در استانبول مستقر است متهم میکنند که شرایط ورود جهادگران این جنبش اسلامی به سوریه و جنگیدن برای گروههای جهادی علیه دولت سوریه را فراهم میکند. البته سوریه مستقیماً دولت ترکیه را به یاریرسانی به این روند متهم کرده است. در سال ۲۰۱۷، مقامهای دولتی سوریه تعداد رزمندگان جهادی اویغور در تشکیلات جهادی در داخل سوریه را ۵هزار نفر برآورد کردند.
در خودِ چین، حملههای اسلامگرایان از سال ۲۰۱۴ رو به افزایش و شدّت گذاشته است. دولت چین معتقد است که این وضع تا حدّی به خاطر بازگشت رزمندگان جهادی از منطقههای جنگی مثل سوریه و نیز به خاطر رشد داعش در بخش بزرگی از آسیای مرکزی، شامل افغانستان و پاکستان، است. داعش نخستین بار در نوامبر ۲۰۱۵ یک گروگان چینی به نام فان جینگهوی را در ملأ عام گردن زد. در دسامبر ۲۰۱۵، داعش شروع به پخش اعلامیههایی به زبان ماندارین (زبان عمده در چین) کرد که در آنها مسلمان چینی را به ”بیدار شدن و برداشتن اسلحه “تشویق و ترغیب میکرد.
فعالیت داعش در چین در ادامهٔ حملههای تروریستی اسلامگرایان تندرو مرتبط با جنبش اسلامی ترکستان شرقی است. مثل جاهای دیگر، اینجا نیز قربانیان حملهها به همان اندازه که غیر اویغورها هستند، اویغورهایی هم هستند که با نحلههای گوناگون و معیّن مورد نظر جنبش اسلامی به اندازهٔ کافی همخوان نیستند. یکی از قربانیان شناخته شده در ژوییه سال ۲۰۱۴، امام کهنترین مسجد چین بود. این شخص، به نام جومه تاییر، طرفدار داشتن مناسبات خوب و دوستانه میان گروههای قومی گوناگون شینجیانگ بود. مسلمانان افراطی او را در شهر کاشغر با ضربههای چاقو کشتند. سازمانهای بهاصطلاح مسالمتآمیز و ”بشردوست “مثل سازمان همبستگی و آموزش ترکستان شرقی از این قتل ابراز خوشنودی کردند.
تلاش دولت چین برای مهار کردن گسترش ایدئولوژیهای امثال القاعده در شینجیانگ شامل مقابلههای ”ضربتی “به منظور جلوگیری از عملیات تروریستی نیز بوده و در این راه از شیوههای گوناگونی نیز استفاده کرده است، از جمله افزایش تعقیب و مراقبت، جمعآوری کامپیوتری اطلاعات زیستی (اثر انگشت، تشخیص چهره، مردمک چشم و…)، و موقعیتیابی و ردیابی خودروها از طریق ماهواره. شهرت ذاکر، فرماندار شینجیانگ (معادل استاندار برای استانها؛ چون شینجیانگ مثل تبت منطقهٔ خودمختار است نه استان)، که اتفاقاً خودش اویغور است، میگوید که برای بازآموزی کسانی که تحت تأثیر افراطگرایان اسلامی قرار گرفته بودند، ”مدارس حرفهیی “تأسیس شد و این شیوه خیلی هم اثربخش بوده است.
از آنچه چین میگوید چه برداشتی میشود کرد؟
توضیح چین مبنی بر اینکه ظهور شکلهایی از ایدئولوژی اسلامگرای افراطی مشکل بزرگی برای شینجیانگ شده بر پایهٔ شواهد محکمی مثل وجود سازمانهایی است که برنامهٔ آنها روشن و در اختیار همه بوده است، و بهعلاوه، مسئولیت حملههای تروریستی معیّنی را نیز به عهده گرفتهاند. شواهد روشنی نیز از رفتن جداییخواهان اویغور به منطقهٔ جنگی سوریه در دست است. و فقط هم چین نیست که با مسئلهٔ برگشتنِ رزمندههای جهادی ”تندرو “و جنگدیده به وطن به قصدِ جنگ و جهاد روبروست. اگرچه شیوع ایدئولوژیهایی از نوع القاعده نشان از حضور مشکلات اجتماعی گستردهتری دارد، امّا آشکار است که مسئله فقط به شینجیانگ محدود نیست. گسترش این جریان در دنیای مسلماننشین روندی است که پس از تجاوز آمریکا به عراق شکل گرفت. دلیلی ندارد که استدلال رسمی چین در این زمینه بیمورد و سؤالبرانگیز باشد.
البته این طور هم نیست که اعضای حزب کمونیست حتماً همهٔ جنبههای سیاست چین در منطقهٔ شینجیانگ را تأیید میکنند. شواهد زیادی نیز در دست است حاکی از آن که خیلیها حملههای ”ضربتی “را کارزارهایی هدفمند و غیرمنصفانه علیه جماعت اویغور در شینجیانگ و حتّی تبعیضنژادی دانستهاند. برخی از اینها حتّی ادّعاهایی مطرح میکنند مبنی بر اینکه دولت شی جینپینگ، رئیسجمهور چین، کارزار گستردهای را در سرتاسر چین برای ترویج بیدینی به راه انداخته و بهویژه مراسم مذهبیای را که نسبت به ”سوسیالیسم با ویژگیهای چینی “خصومتآمیز میبیند، تعطیل کرده، و برخی از کلیساهایی را هم که بدون اجازه فعالیت میکردهاند بسته است. اگرچه در این مورد نیز آنهایی که چنین ادّعاهایی میکنند و میگویند که این اقدامی در مقیاس بزرگ و گسترده است، افرادی بیطرف نیستند.
اگرچه برای ادّعاهای غربیها در این مورد که تعداد زیادی از مسجدهای شینجیانگ را بستهاند شاهد و مدرکی وجود ندارد، امّا این احتمال وجود دارد که برخی از مسجدهایی که مسئولان دولتی امامِ آنها را ”از لحاظ ایدئولوژیکی مسئلهدار “میدانستهاند، بسته شده باشند. امروزه مدرسههای حرفهیی برای بازآموزی افرادی که داوطلب بازآموزی باشند وجود دارد، ولی بعید است که دولت چین واقعاً بخواهد صبر کند که جهادیهای باسابقهٔ داعش و النصره خودشان داوطلبانه برای بازآموزی به این مدارس مراجعه کنند! این ادّعای غربیها نیز که کسانی که در این اردوگاهها نگه داشته میشوند، بدون طی روند قضایی به آنجا برده شدهاند، بر پایهٔ منابع مشکوکی است که پیش از این به آنها اشاره شد.
تصویر بزرگتر
شینجیانگ از قرن هجدهم میلادی بخشی از کل خودِ چین بوده است، ولی بخشهایی از آن در زمانهای گوناگون، که به زمان ”هان“ ها در قرن دوّم پیش از میلاد برمیگردد، به امپراتوری چین اضافه شده است. شواهدی در دست است که آمیزهای از چینیهای ”هان “(بزرگترین قوم ساکن چین امروزی)، اویغورها، قزاقها، مغولها، و دیگر اقوام از میانهٔ قرن هفتم میلادی در شینجیانگ- منطقهای در آسیای مرکزی هممرز با قزاقستان، روسیه، و مغولستان- ساکن بودهاند. این ادّعا که چینیهای قوم هان جزو تازهواردان به این منطقهاند، ادّعایی بیپایه و فریبکارانه است.
ادّعاهایی که در مورد سرکوب فرهنگ اویغورها در شینجیانگ مطرح میشود نیز مبتنی و متکی بر هیچ گواه و مدرکی نیست. استقلال منطقهٔ خودمختار شینجیانگ بیشتر از استقلال استانهای چین است و آموزش در همهٔ مدرسههای ابتدایی و متوسطه و دانشگاهها در این منطقه به زبان اویغور فراهم است. از آنجا که بخش بزرگی از جمعیت این منطقه را ”هان“ ها تشکیل میدهند، مدرسههای چینی-زبان نیز در کنار مدرسههای اویغور وجود دارد. گزارشهایی در دست است که نشان میدهد برخی از خانوادههای اویغور فرزندانشان را به مدرسههای چینیهای ”هان“ میفرستند چون معتقدند که تحصیل در این مدرسهها باعث میشود که فرزندانشان زبان ملّی چین را بهتر بیاموزند و روانتر بتوانند صحبت کنند و بخوانند و بنویسند. از طرف دیگر، هستند کسانی که تحصیل در این مدرسهها را تهدیدی برای بقای فرهنگ اویغورها میدانند، اگرچه دیده شد که مثلاً آموزش گسترده به زبانهای انگلیسی یا روسی در کشورهایی مثل هند و اتحاد شوروی پیشین به از میان رفتن زبانهای بومی منجر نشد. گذشته از این، تصمیمگیری در این مورد، به عهدهٔ خودِ خانوادههاست.
نکتهٔ قابلتوجه دیگر این است که دو-سوّم عناصر (فلزات) خاکی کمیاب جهان در منطقهٔ شینجیانگ است. از این عناصر در تولید آهنرباهای بسیار قوی، کاتالیزورها، آلیاژها، شیشهها، و قطعات الکترونیکی استفاده میشود. این عناصر به طور پراکنده و در مقادیر نسبتاً کم در زمین یافت میشوند و خیلی از صنایع، بهویژه در فنّاوریهای نوین و برتر، برای تولید کالاهای خود به این عناصر نیاز دارند. به همین دلیل، آمریکا (صنایع آمریکایی) وابستگی خیلی زیادی به واردات این عناصر از چین دارند. چین نیز در مقابل، و در واکنش به بالا گرفتن جنگ تجاری آمریکا با چین، صحبت از کاهش تولید و صادرات این عناصر کرده است. آمریکا حضور نظامی گستردهای در آسیای مرکزی دارد و شینجیانگ را به چشم منطقهای غنی از منابع طبیعی و کانی میبیند که شرکتهای بزرگ آمریکایی از آن محروماند. به این ترتیب، دولت آمریکا از تجزیهٔ چین خوشحال خواهد شد. چنین اتفاقی میتواند نفوذ و قدرت جهانی چین را کاهش دهد، همانطور که فروریزی اتحاد شوروی قدرت و نفوذ روسیهٔ تنها را کاهش داد. این طوری روشن میشود که چرا برای آمریکا میارزد که از سازمانهایی مثل مدافعان چینی حقوق بشر و کنگرهٔ جهانی اویغور حمایت مالی کند. احتمالاً اتفاقی نیست که هیاهو و جنجال بر سر شینجیانگ همزمان است با تیرهتر شدن روابط میان واشنگتن و پکن.
به نقل از «نامهٔ مردم»، شمارۀ ۱۱۰۸، ۳۰ تیر ماه ۱۳۹۹