با کنار گذاشتن پژوهشهای بنیادی، زمان زیادی را از دست دادهایم
مصاحبه با پروفسور برونو کانار، مدیر پژوهش مرکز پژوهشهای ملّی فرانسه، متخصص ویروس کورونا
این پژوهشگر برجستهٔ فرانسوی که روی ویروسهای ” آر.اِن.اِی “(اسید ریبونوکلئیک) پژوهش میکند که شامل خانوادهٔ ویروسهای کورونا است، افشا کرد که به دلیل کاهش شدید بودجهٔ پژوهشهای آزمایشگاههای تخصصی مربوط به خانوادهٔ این ویروسها، پژوهش در این مورد از ۱۰ سال پیش تقریباً رها شده است.
برونو کانار دکتریِ میکروبیولوژی و بیوشیمی خود را از دانشگاه پاریس در ارتباط با کار پژوهشی خود در انستیتو پاستور پاریس گرفت و آموزش و پژوهش بعد از دکتری خود را در سالهای ۱۹۹۸-۱۹۹۵ در دانشکدهٔ پزشکی هاروارد در ایالت بوستون، آمریکا، در بخش زیستشناسی شیمیایی و داروشناسی مولکولی ادامه داد.
از سال ۲۰۰۳ پروفسور برونو کانار در آزمایشگاهی در شهر مارسِی در عرصهٔ پژوهش علمی در مورد ویروس کورونا کار کرده است. او سیاست دولت فرانسه و اتحادیهٔ اروپا در این زمینه را به دلیل کاهش دادن شدید بودجههای پژوهش علمی روی انواع ویروسها نادرست میداند و با آن مخالف است. او و همکارانش از بلژیک و هلند در سال ۲۰۱۵ در نامهای به اتحادیهٔ اروپا ضرورت اختصاص دادن بودجهٔ کافی برای پژوهش در مورد دستهای از ویروسها را که شامل خانوادهٔ کورونا نیز میشود، متذکر شدند. او میگوید که یک سال بعد از فرستادن آن نامه، که مورد توجه قرار نگرفت، ویروس ”زیکا “شیوع پیدا کرد و از سال گذشته هم کورونا شایع شد. صحبتهای او را میخوانیم.
شما ویروس کورونا را در سال ۲۰۰۲ کشف کردید. این کشف در چه شرایطی انجام گرفت؟
پس از پایان بورس تحصیلی فوقدکتریام و باز گشت از آمریکا، شروع به پژوهش در مورد ویروسهای نوظهور کردم. متوجه شدم که ویروسهای پایهٔ آر.اِن.اِی که تنوعی باور نکردنی دارند، تا کنون کمتر مطالعه شدهاند. به ویروس ”دِنگ “علاقهمند شدم که همین موجب دعوت شدنم به کنگرهٔ بینالمللی هلند شد، زیرا مطالعات من میتوانست در مورد ویروس کورونا به کار گرفته شود. در آن زمان بیماری واگیر سارس-۱، بیماری عفونت ریه از طریق ویروس سارس-کوو تازه شیوع یافته بود.
از این رو اتحادیهٔ اروپا تصمیم به سازماندهی چند برنامهٔ پژوهشی در ارتباط با این گروه از ویروسها گرفت تا در صورت ظهور و شیوع این ویروسها غافلگیر نشود. دلیل اینکه تیم پژوهش شما به این برنامهها پیوست چه بود؟
ما در آن زمان هنوز از درک توانایی خارقالعادهٔ توالییابی ژنومها برخوردار نبودیم، اما میفهمیدیم که مطالعهٔ گستردهٔ آنها جالب خواهد بود، زیرا که دانش بیولوژیکی و بیوشیمیایی گسترده ی لازم برای طراحی درمان ابتلا به این ویروسها را به دست میآوردیم.
برنامههای مطرح شده، ژنومهای (دی. ان. ای) عظیم انسانی را هدف قرار میداد در حالیکه ما با ویروسها و ژنومهای بسیار کوچک یک ویروس سروکار داشتیم. یک ایدهٔ موفق به کمک ما آمد: ویروسها ظرفیت و توان عظیمی در متفاوت بودن و تنوع داشتن دارند. ما به مطالعهٔ همزمان همهٔ آنها پرداختیم تا الگویی به دست آوریم که در صورت تهدیدِ ویروسی ناشناخته، به ما امکان دهد که بتوانیم الگوی نزدیک به آن را پیدا کنیم و دادههای علمی مربوط به آن را استخراج کنیم. مطالعهٔ مجموعهٔ ویروسها به منظور به دست آوردن دانشی که بتواند به شناخت ویروس جدید نیز قابلانتقال باشد، از جمله در مورد روش تکثیر آن، به ما امکان پیشبینی میداد. تیم ما در شبکههای مشارکتی پژوهش اروپا شرکت داشت، و همین امر باعث شد که در اوایل سال ۲۰۰۴ به نتایجی برسیم که هیجانانگیز و تازه بود، و امروز هم هنوز بسیار جالب توجه است. ما در آن زمان خطر ظهور ویروسی را که میتواند ویرانی وسردرگمی وسیع و همهجانبهای ایجاد کند، به دقت تشریح کردیم. اکنون می بینیم که با یک تهدید جهانی از جانب ویروس کورونا مواجه هستیم،
شما توضیح میدهید که پژوهشهای بنیادی در این عرصه ضروری بوده است. پس چرا برنامههای پژوهشی اروپا کنار گذاشته شد؟
پژوهش به منظور پیشبینی باید به صورت برنامههای بلندمدّت تنظیم شود که در نهایت باعث صرفهجویی در وقت باارزش [در مقابله با همهگیری] در مقاطع حملهٔ چنین ویروسهایی میشود. تعیین ساختار پروتئین ویروس و ساختن دارو دستکم پنج سال و گاهی ده سال طول میکشد. با مطالعهٔ ویروسهای در حال ظهور پانزده سال پیش، بیتردید ملکولهایی در قفسههای آزمایشگاه آماده میشدند که میتوانستند در طراحی داروهای مناسب مورد استفاده قرار گیرند. چنین برنامههایی امکان کوتاه کردنِ زمانِ واکنش را فراهم میکنند. امّا در پژوهشهای ویروسی در اروپا، از جمله در فرانسه، همهٔ کارها در دوران همهگیری با عجله شروع و انجام میشود و پس از کاهش یا پایان یافتن همهگیری به فراموشی سپرده میشود. در مورد ویروس ”سارس-کوو “ده سال پیش نیز چنین مسئلهای رخ داد. از سال ۲۰۰۶ به بعد، به بهانهٔ ملاحظهٔ فشار به مالیاتدهندگان و کاهش بار مالیات مستقیم بر مردم، توجه سیاسی به این ویروس از بین رفت. از آن زمان به بعد، و با شکلگیری و فعالیت گستردهٔ شبکههای اجتماعی، همهچیز بایست به فوریت انجام پذیرد. دیگر وقت برای دانایی و تفکر هوشمندانه نیست. در پی بحران سال ۲۰۰۸ ، بودجهٔ اختصاص یافته به پژوهش به طور فزایندهای کاهش یافت، و شرایط کار ما رو به وخامت گذاشت.
تأثیر این کاهش بودجه بر کار روزانهٔ شما چه بوده است؟
سرپرستی دانشجویان دورهٔ دکتری کاری است که من باید انجام دهم . ولی مدیریت پروژههای پژوهشی امروزه این کار را تجمل میبیند. من دائمً در جستجوی بودجه برای راهاندازی پروژههای تازه و جبران کمبود بودجههای دریافتی از سازمانهای گوناگون هستم. موقعیتهای پژوهشی جایگزین نمیشوند یا به موقعیتهای موقت تبدیل میشوند. یادم است که زمانی که در یکی از کنگرههای علمی همکارانم در صنایع داروسازی را به ضیافت دعوت کرده بودند، من در بیرون از محل کنگره یک سیب و یک ساندویچ خودم را میخوردم. به خاطر دارم که یکی از همکارانم نامش در یک کنگرهٔ مهم ثبت نشده بود. او در آن زمان یک موقعیت پژوهشی موقت داشت، و مجبورشد ۱۰۰۰ یورو از جیب خودش بابت مسافرت بپردازد، حالا خرج هتل و غذا به کنار. حقوق بیشتر همکارانی که کارهای دشواری در زمینهٔ چنین پژوهشهایی به دوش دارند، بسیار ناچیز است.
پنج سال پیش، شما و همکاران بلژیکی و هلندیتان دو نامه به کمیسیون اروپا ارسال کردید. هدفتان چه بود؟
هدف ما از فرستادن آن نامهها، درخواست تخصیص بودجه برای کار پژوهشی بود. در یکی از آن نامهها توضیح دادیم که ۹ خانواده ویروس وجود دارد که ممکن است دوباره ظاهر شوند، و تجربهٔ شیوع ویروس سارس میتواند تکرار شود که ما برای آن آمادگی نداریم. اوّلین ویروس در آن فهرست “فلاوی” بود و دوّمی “کورونا”. یک سال بعد “زیکا” ظاهر شد که از نوع فلاوی بود. و امروز کورونای تازه را داریم. وقتی من دوباره این نامه را میخوانم موهای بدنم سیخ میشود!
پس شما میگویید که احتمال شیوع مجدد و وسیع ویروسهای دیگری مثل اِبولا، زیکا، و کو رونا وجود دارد؟
بله. و در مورد ویروسهای غیرقابل پیشبینی که بافت آنها تغییر میکند، واکسن مناسبی هم در دست نیست. به عنوان مثال، هیچ معلوم نیست که واکسن سارس ۲۰۰۳ روی همان ویروس در سال ۲۰۲۰ مؤثر باشد. بهترین راه، تهیهٔ داروهایی است که تأثیر آنها شامل طیف گستردهٔ خانوادهٔ ویروس مشخص میشود. از این روست که به قدرت پیشبینی علمی نیاز داریم. باید از آنچه امروز میگذرد نتیجه و درس بگیریم. اگر فقط کمی از اعتبار مالیاتی برای پژوهش- که در زمان ریاست جمهوری سارکوزی از ۱٫۵میلیارد یورو به ۶ میلیارد سالیانه افزایش یافته- میتوانست به پژوهشهای بنیادی اختصاص یابد، کمک بزرگ و مفیدی بود. صحبت ما فقط دو برابر کردن بودجهٔ مرکز پژوهشهای ملّی فرانسه برای مطالعهٔ ویروسهای آر.اِن.اِی در زمان سارکوزی بود.
به نقل از «نامهٔ مردم»، شمارۀ ۱۱۰۹، ۱۳ مرداد ماه ۱۳۹۹