تیغِ تیزِ سانسور و چاپِ سومِ یک کتاب در دو روز!
معجزههای جمهوریِ اسلامی یکی هم این که به تازگی کتابی را منتشر کرده که به گزارشِ خبرگزاری فارس، در دو روز، به چاپِ سوم رسیده است! در روزگاری که کتابها با شمارگانِ سیسَد تا پانسَد نسخه چاپ و منتشر میشوند و بیشترشان هم به فروش نمیرسند، سومین چاپِ یک کتاب در دو روز، کتابی که نویسندهاش آن را” یک داستانِ اعتقادی“ نیز میداند، به راستی هم که به ”معجزه“میماند! این”معجزه“ ولی چهگونه ممکن است؟ آیا به استعدادِ شگفتِ نویسندهاش بازمیگردد یا ریشه در جایی دیگر دارد؟
در هنگامهای که کتابهای نویسندگانِ سخندان و با استعدادِ کشور در وزارتِ فرهنگ و ارشاد اسلامی برای دریافت پروانهی چاپ، خاک میخورند و رغبتِ نویسندگانشان به آفرینشِ اثرهای فرهنگی و بیانِ سخن و اندیشهی تازه به زوال و نابودی کشانده میشود، نویسندهای گمنام و به اصطلاح ”ارزشی“ در یک بازه زمانیِ ده ساله شانزده کتاب مینویسد. کتابهایی که با پشتبانیِ ناشرانی مانندِ انتشاراتِ کتابِ جمکران، انتشاراتِ زائرِ رضوی و رانتخوارانی از این دست، چاپ و منتشر شدهاند. این خبر در واقع آینه بی کم و کاستِ وضعیتِ نویسنده و کتاب در جمهوری اسلامی است. وضعیتی که به راستی شگفتیآور و دردناک است. در زمانهای که اختناق و سانسور راهِ نفسکشیدنِ جامعه را فروبسته و هر پنجرهای را برای نشر و پراکندن اندیشههای بکر و سرزنده و پیامهای نو در جامعه سد کرده است، چهگونه کتابی با درون مایهایی اعتقادی در دو روز به چاپ سوم میرسد؟
نخست باید دید وضعیتِ شمارگانِ چاپِ کتاب در ایران چهگونه است؟ به گزارش سایت همشهری (شانزدهِ اردیبهشتِ ۱۳۹۸) نزدیک به نیمی از کتابهای چاپ شده در سالِ ۱۳۹۷ کتابهای کمک درسی، بیست و هفت در سدِ (درصدِ) آنها آموزشی و بیست و دو درَسدشان کتابهای کودک و نوجوان بودهاند. در همین سال، میانگینِ شمارگانِ چاپِ کتاب در سراسرِ کشور و برای همهی حوزههای چاپِ کتاب نزدیک به ۱۴۰۰ نسخه بوده است.
سی و یک درسَد از کتابهای چاپ شده نیز، شمارگانی زیرِ هزار نسخه داشتهاند. در شناسنامه پنجاه و سه درسَد از این کتابها اما، شمارگانِ پانسَد نسخه نوشته شده است.
فشار و اختناق در جمهوری اسلامی آن چنان سهمگین است که هر حرف واندیشهی تازه جوانمرگ میشود و به گویشی دقیقتر جوانکُش میشود. تیغِ سانسور بر نویسنده و کتاب چندان تیز و بُرنده است که انتشارِ سخنِ نو وهوای تازه را نشدنی کرده است. هنگامی که در کشور، هنر و اندیشه پیشرو سرکوب میشود، به ناچار و تنها “فرهنگ رانتی” است که با رانتهای فرهنگی “رشد” میکند.
برای نمونه ونشان دادن مشتی نمونه خروار از سانسور حاکم بر عرصه فرهنگی کشور میتوان به گفتگوی حسین دهباشی با مسعود کیمیای، کارگردان پیش کسوت سینمای ایران در برنامه خشت خام اشاره کرد. مسعود کیمیایی پس از یادآوری آن که در ایران نمیشود ازسیاست صحبت کرد، لیست بلندبالای ”إصلاحات“ وزارت ارشاد در باره فیلم ”رد پای گرگ“ را به دست پرسشگر میدهد. برخی از این ”اصلاحها“ بخوان سانسوری که وزارت کشور برای این فیلم در نظر گرفته بوده است، چنیناند: ”خندههای اولیه کم شود که فیلم را جلف نکند./ عبارت طلعت یک پسر در بغل بگذار، حذف شود./ نگاههای زنندهای وجود دارد که حذف شود./ صحنه حمام مختصر شود./ یکی دو جا زن رضا درخیال اوست و حرکتهای جلف، حذف شود./ در ترمینال موزیک خیلی بدی دارد، خیلی کم شود./ …“
”اصلاحهای“ وزارت ارشاد انسان را به یاد نمایش کمدی ”اتلو در سرزمین عجایب“، نوشته زنده یاد دکتر غلامحسین ساعدی، نویسنده و نمایش نویس برجسته که به کارگردانی ناصر رحمانی نژاد، ازپیشکسوتان هنر تآتر و از بنیانگذاران انجمن تآتر ایران، در سالهای ۱۳۶۴ و ۱۳۶۵ خورشیدی در خارج از کشور به روی صحنه رفت، میاندازد. شوربختانه اما ”اصلاحهای“ وزارت ارشاد نه کمدی که تراژیکاند. رژیم با سانسور و اختناق حاکم بر کشور تلاش میکند تا به ۸۴ میلیون ایرانی دیکته کند که چه ببینند، بشنوند، بخوانند و حتی بیندیشند.
در این زورگیریِ فرهنگی اما، بزرگانِ فرهنگیِ “غیر خودی” به انزوا و گوشهنشینی کشانده میشوند و در بایکوتِ خبریِ مطلق قرار میگیرند، بازجویی وباورجویی (تفتیشِ عقیده) میشوند یا برای گریز از ساتورِ خونچکان و تازیانهی تعزیر، به بیرونِ از کشور میگریزند و در همان هنگام، خُردمایگانِ چاپلوس و ”ارزشی “در پهنههای گوناگون فرهنگی مانندِ رادیو و تلویزیون، فیلم و سینما، تآتر، ادبیات، شعر، موسیقی، کاریکاتور، طنز و نیز مطبوعات… با رانتهای حکومتی برکشیده و در خدمتِ سیاستِ فرهنگی و گفتمانِ چیره و حاکم، به نقشآفرینی گمارده میشوند.
”کتابِ مخفی“ تازهترین کتابِ منتشره از سوی انتشاراتِ جمکران، با نویسندگی مجید پورولی کلشتری، هم از این قماش است. آن گونه که خبرگزاری فارس در هشتمِ اَمردادِ ۱۳۹۹ گزارش کرده است، پس از گذشتِ دو روز از انتشارِ کتابِ مخفی، این کتاب برای سومین بار به چاپ رسیده است. نویسنده این کتاب در گفت و گو با خبرگزاری فارس یک هفته پیش ازانتشار این کتاب، از جمله گفته است: ”ما معتقدیم حتا تاریخ را هم باید از اهلِ بیت گرفت؛ چون اهل بیت در همه چیز عصمت دارند و یکی از آن همه چیز، روایتِ تاریخ است.“ بدینگونه به نظر میرسد نویسنده خود را تاریخدان هم میداند! همین شخص در سالِ گذشته کتابی دیگر منتشر کرده است به نامِ ”باغ مخفی“؛ سخنانِ علی خامنهای، رهبرِ جمهوری اسلامی در بارهی چهارده شخصیت دور از گناهِ شیعیان (ائمه معصومین) درونمایه این کتاب را تشکیل میدهد و ناشرِ آن، انتشاراتِ زائرِ رضوی است.
با این همه، رویِ سخنِ ما با افراد منفرد یا هیچ یک از شخصیتهای حقیقی نیست، و هدفِ این نوشته، تنها سیاستهای فرهنگیِ حاکم بر ایران است. جمهوری اسلامی میکوشد با در نظر گرفتنِ ردیفهای آشکار در بودجه برای نهادها و سازمانهای اقماری و همچنین بودجههای ناشفاف، و با در نظر گرفتنِ ”ردیفهای متفرقه“ و وِلخرجیهای کلان از جیبِ ملت، چنین درونمایههای به اصطلاح فرهنگی وچنین افرادی را به عنوانِ نمایندگانِ فرهنگیِ کشورِ بزرگِ ایران جا بزند. تاسفبرانگیز است که بر کشوری با تاریخی کهنسال و فرهنگی غنی و با داشتنِ مردمانی سختکوش و پُر استعداد، چنین ستمی می رود.
وضعیتِ ناپایدار و نا عادلانهی کنونی اما نمیتواند همیشگی باشد. یکی از پهنههای برجستهی پیکارِ مردم با رژیمِ خرافی و پسمانده ولایتِ فقیه، عرصهی فرهنگی است. رژیم اما کور خوانده است، کشورِ ما از این مرحله نیز خواهد گذشت. ستیزِ آشکار و نهانِ کنشگرانِ فرهنگی و نیز هنرمندانِ پُرکار و اندیشمندانِ نوجویِ کشور که در زیرِ پوستِ جامعه و در ژرفاها به پیش میرود، دور نیست که در فردای آزادِ میهن، با کنارزدن فرهنگِ حاکمِ خرافی، به رُنسانسی دیگر فراروید.
به نقل از ضمیمه فرهنگی «نامهٔ مردم»، شمارۀ ۳، ۱۳ مرداد ماه ۱۳۹۹