مستندِ «کودتای۵۳» روایتی از سرکوبِ تحوّلخواهی دموکراتیک در ایران
تقی امیرانی، سازندهٔ مستند ”کودتای ۵۳ “بهدرستی میگوید: ”این کودتا نهفقط ۶۰ سال مناسبات غرب با ایران را شکل داد، بلکه خاورمیانه را تغییر داد. فقط تصوّرش را بکنید که اگر در آنجا [ایران] دموکراسی میبود.“
۲۸ مرداد امسال ۶۷ سال از اجرای کودتایی ضددموکراتیک در ایران میگذرد که تا کنون انبوهی مطلب و گزارش و کتاب و فیلم دربارهٔ آن منتشر شده است. کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ علیه دولت قانونی دکتر محمد مصدق صورت گرفت که به پشتوانهٔ رأی مردم به مقام نخستوزیری رسیده بود.
این کودتا در واقع سرکوبِ دموکراسی و روند تحوّلخواهی دموکراتیک در ایران و برای برقراری حکومتی پلیسی بود که بتواند منافع اقتصادی و سیاسی و نظامی قدرتهای سرمایهداری بزرگی مثل امپریالیسم تازهنفس آمریکا و امپراتوری کهنهکار بریتانیا را در ایران و در منطقه تأمین کند. کودتایی که سه روز پیش از ۲۸ مرداد در شُرُف اجرا بود، با یاری تودهایها و اطلاعرسانی به دولت دکتر مصدق، خوشبختانه خنثا شد و محمدرضاشاه از ایران به بغداد و سپس به ایتالیا گریخت. ولی سه روز بعد، نیروهای ارتجاعی و ضددموکراتیک، در تلاشی دوباره، توانستند به هدف پلید و ضدمردمی خود دست یابند. کودتای ۲۸ مرداد علیه دولت قانونی و ملّت ایران با موفقیت انجام شد.
کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ علاوه بر برگرداندن شاه به سلطنت، تأمین سلطهٔ سیاسی و اقتصادی (نفتی) و نظامی امپریالیستی بر ایران، و حفظ سنگری منطقهیی علیه اتحاد شوروی، پیامدهای منفی درازمدّتی برای ملّت ایران داشت که میتوان گفت امروزه نیز همچنان محسوس است. آن کودتا، به معنای واقعی کلمه راهِ دولتمداری و حکومت دموکراتیک را قطع کرد و روند تحوّل و کثرتگرایی و سیاستوَرزی مدنی و نوین در ایران را دچار وقفهای طولانی با پیامدهای منفی ماندگار کرد. از سر راه برداشتن دولت ملّی ایران، سرکوب و حبس و شکنجه و اعدام نیروهای ترقیخواه چپ و ملیگرا و برقراری حکومت پلیسی و سرکوبگر، پیشرفت دموکراسی و حاکمیت ملّی و مردمی در ایران را در عمل متوقف کرد. این کودتا نهفقط پیامدهایی زیانبار در ایران داشت، بلکه روندهای مشابهی را در منطقهٔ خاورمیانه و آسیا و نیز در سراسر جهان پدید آورد و ”این نتیجهگیری را در ذهن [سیاستسازان آمریکا] شکل بخشید که میتوانند در جاهای دیگر هم دولتهای دردسرساز را بهآسانی سرنگون کنند… حداقل به مدّت دو دهه کل روند ملّی کردن نفت را در سراسر جهان به تعویق انداخت. “(نقل از ”کودتا“، نوشتهٔ یرواند آبراهیمیان، ترجمهٔ ناصر زرافشان، تهران، ۱۳۹۳).
امروزه حتّی سیاستمداران برجسته و بالارتبهٔ آمریکایی نیز میپذیرند و آشکارا میگویند که آن کودتا علیه دولتی بود که با حمایت دموکراتیک مردم بر سر کار آمده بود. کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ زمینههای فعالیت سیاسی-اجتماعی آزادانه و کثرتگرایی را از میان برد و ”اپوزیسیون سکولار ایران را در هم شکست “(همانجا) و زمینههای خشونت و سرکوب و انحصارگرایی را فراهم آورد. همین باعث شد که روند سرکوبشدهٔ تحوّلخواهی دموکراتیک در ایران به انقلاب بهمن ۵۷ منجر شود که باز به علّت همان نبود دموکراسی و سرکوب نیروهای ملّی و چپ و سندیکاها در رژیم کودتایی شاهنشاهی، دچار انحصارگرایی و اسلامگرایی حکومتی شد و خیلی زود پس از پیروزی انقلاب، همان کاری را با انقلاب مردمی کرد که آمریکا و بریتانیا و ارتجاع مذهبی و شاهنشاهی در سال ۱۳۳۲ با جنبش ملّی و روند دموکراسیخواهی و عدالتطلبی و تحوّلخواهی مردم ایران کردند.
در ۶۷ سال گذشته تحقیقهای زیادی در مورد این کودتا صورت گرفته و سندهای معتبری نیز دربارهٔ آن منتشر شده است. از آن جمله، مطلبی است که ۴۵ سال پیش با عنوان ”چگونه نیروهای امآی۶ و سیا برای طرحریزی کودتای ایران همکار کردند “در روز ۲۶ مه ۱۹۸۵ (خرداد ۱۳۵۴) در نشریهٔ انگلیسی آبزِروِر منتشر شد. حدود دو هفته پیش، روزنامهٔ انگلیسی گاردین/ آبزِروِر در شمارهٔ ۲ اوت ۲۰۲۰ (۱۲ مرداد ۱۳۹۹) خود اشارهای داشت به آن گزارشِ سال ۱۹۸۵ نشریهٔ آبزروِر، که در آن نقش پنهان مأموران امنیتی بریتانیایی در هدایت کودتا و برگرداندن محمدرضاشاه به ایران افشا شده بود. در آن گزارش آمده بود که یکی از مأموران سازمان امنیت و اطلاعات بریتانیا اِمآی۶ به نام نورمَن داربیشایر، عملیات ”پنهانی و خشونتآمیزی “را برای بازگرداندن شاه هدایت میکرده است. به نوشتهٔ گاردین/ آبزِروِر ، چند روز پس از انتشار آن گزارش، همهٔ شواهد این عملیات بریتانیایی و هویت داربیشایر از عرصهٔ اخبار عمومی حذف و محو شد!
انگیزهٔ انتشار این مطلب در گاردین، فیلم مستندی به نام ”کودتای ۵۳ “(اشاره به سال وقوع کودتا: ۱۹۵۳/۱۳۳۲) ساختهٔ آقای تقی امیرانی است که قرار است امسال همزمان با سالگرد کودتای ۲۸ مرداد نمایش عمومی آن آغاز شود. آقای امیرانی دربارهٔ درز کردن نقش نورمن داربیشایر در کودتا و انتشار آن در گزارش آبزِروِر میگوید: ”ما هنوز نمیدانیم که این اطلاعات را چه کسی و چرا به آبزرور داده بود. ما فقط میدانیم که [پس از آن گزارش] همهٔ اسناد و مدارک مصاحبه با داربیشایر بهسرعت ناپدید شد و کسی هم آن ماجرا را دنبال نکرد. همین، حکایت از سرپوشگذاری کامل در مورد مشارکت بریتانیا [در آن کودتا] تا همین امروز دارد.“
گاردین/ آبزِروِر مینویسد: ”نخستوزیر [وقت] وینستون چرچیل با حکومت نخستین رهبر دموکرات کشور [ایران]، محمد مصدق، مخالف بود. بهطور عمده به این دلیل که این دولت منافع بریتانیا در صنعت نفت ایران را تهدید میکرد. اکنون روشن شده است که کارِ اِمآی۶ در همکاری با سیا، که او نیز امیدوار بود محمدرضاشاه پهلوی را دوباره بر تخت سلطنت ببیند، خیلی بیش از صرفاً تحریک برای براندازی مصدق بود. فیلم مستند ‘کودتای ۵۳’ اکنون روشن میکند که بریتانیاییها شورشی را هماهنگ میکردند که تا حدّ آدمربایی، شکنجه، و پول دادن به معترضان برای ریختن به خیابانهای تهران [به نفع شاه] طراحی شده بود.“
مستند ”کودتای ۵۳ “حاصل پژوهشهای گستردهٔ تقی امیرانی، کارگردان بریتانیایی ایرانیتبار است که با همکاری والتر مِرچ، تدوینکنندهٔ برجستهٔ فیلمهایی مثل ”مکالمه “و ”بیمار انگلیسی “به مطالعهٔ گستردهٔ آرشیوهای موجود پرداخته و با بسیاری از افرادی که در کودتا مشارکت داشتهاند مصاحبه کرده است. مِرچ میگوید: ”ما وقتی که ساختن این فیلم را شروع کردیم، چیزی از راز داربیشایر یا رازِ این رازِ نمیدانستیم. اصلاً دنبال اینها نبودیم. تقی همانطور که جلو میرفتیم، چیزهایی کشف میکرد… طرح ما مبتنی بر نگاه کردن به مصاحبههای دیدهنشده بود… ۵۳۲ ساعت مطلب.“
به نوشتهٔ گاردین، نقطهعطف جالب این پژوهش زمانی بوده است که آقای امیرانی شاهدی مهم در تحقیقی متروک پیدا میکند که برای ساختن مجموعهٔ مستند ”پایان امپراتوری “دربارهٔ گرانادا در میانهٔ دههٔ ۱۹۸۰/۱۳۶۰ صورت گرفته بود. متن یکی از قسمتهای این مجموعه دربارهٔ ایران، حاوی مصاحبهای با داربیشایر بود که حرفهای صریحی در آن زده است. داربیشایر در آن مصاحبه میگوید: ”خلاصهٔ وظایفی که به من توجیه شد، خیلی ساده بود. برو آنجا [ایران]، به سفیر هم خبر نده، و برای تأمین هر پولی که ممکن است برای سرنگونی مصدق به شیوههای قانونی یا شبهقانونی لازم داشته باشی، از [منابع] سرویس امنیتی استفاده کن. “در آن مصاحبه، این مأمور اِمآی۶ توضیح میدهد که ”پول کلانی، خیلی بیشتر از یکونیم میلیون پوند “خرج میکند و میگوید: ”شخصاً دستورها را میدادم و شورشهای خیابانی را هدایت میکردم.“
گاردین مینویسد که این مصاحبه در آن قسمت از مجموعهٔ ”پایان امپراتوری “سانسور شد و هرگز پخش نشد. ولی در فیلم مستندِ ”کودتای ۵۳ “هنرپیشهای که نقش نورمَن داربیشایر را بازی میکند، بخشهایی از متن سانسور شدهٔ حرفهای داربیشایر را بیان میکند. گزارش ماه مه ۱۹۸۵ آبزِروِر که پیش از این به آن اشاره شد، درست پیش از نمایش قسمت مربوط به ایرانِ مستندِ ”پایان امپراتوری “از شبکهٔ ۴ تلویزیون بریتانیا منتشر شده بود. وقتی این قسمت نمایش داده شد، اثری از آن مصاحبهٔ داربیشایر در آن نبود! حالا تقی امیرانی و مِرچ و مشاوران امنیتی آنها به این نتیجه رسیدهاند که در آن زمان، و پس از نمایش خصوصی ”پایان امپراتوری“، دولت بریتانیا مداخله میکند و نمیگذارد که مصاحبهٔ داربیشایر را در آن مستند بگنجانند. با استناد به مقررات دولتی بریتانیا موسوم به D Notice (درخواست از رسانهها برای سانسور مطالب به علّت مسائل مربوط به امنیت ملّی) به آبزِروِر و دیگر نشریات نیز گفته شد که دیگر موضوع را دنبال نکنند. داربیشایر همکاری نزدیکی با استیفن مید داشت که مأمور سیا بود. صحبتهای این شخص نیز از مستند ”پایان امپراتوری “حذف شد. او همکار بریتانیاییاش (داربیشایر) را ”شخصی کاملاً کاردان که فارسی و فرانسه را روان صحبت میکرد “توصیف میکند.
گاردین مینویسد که شاید تکاندهندهترین شاهد در مستند ”کودتای ۵۳ “نقش بریتانیا در ربودن و کشتن ”تصادفی “محمود افشار طوس، رئیس شهربانی وقت، باشد. دکتر آبراهیمیان نیز در کتابش ”کودتا “مینویسد: ”فجیعترین اقدام در جهت بیثبات کردن کشور، در آخرین روز فروردین ۳۲ صورت گرفت که طی آن هواداران بقایی- با مشارکت و دخالت فعّال اِمآی۶- سرتیپ محمود افشارطوس، رئیس شهربانی کل کشور… را ربودند و با شکنجه او را به قتل رساندند. قاتلان جسد او را… در خارج از تهران دفن کردند تا… نشان دهند که دولت حتّی قادر نیست از چهرههای برجستهٔ خودش هم محافظت کند. “(همانجا).
مقالهٔ گاردین اضافه میکند که در تکههایی از مستند ”پایان امپراتوری “که پخش نشد، داربیشایر مدّعی میشود که او ”روانشناسی شخصیت جمعیت ایرانی را درست میفهمید “و میدانست که آنها ”احساس میکردند که از دههٔ ۱۹۲۰[۱۳۰۰] تا حالا سرشان کلاه گذاشته شده است.“
بریتانیاییها طراحی و اجرای کودتا را ”عملیات چکمهها “نامگذاری کرده بودند و آمریکاییها از آن با نام ”عملیات آژاکس “یاد میکنند. محمدرضاشاه که پس از کودتای نافرجام ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ از کشور فرار کرده بود و در ایتالیا در تبعید بود، پس از موفقیت کودتای ۲۸ مرداد به کشور بازگشت. در روز کودتا، تیمسار فضلالله زاهدی از مخفیگاه خود به مرکز رادیو در تهران رفت و دکتر مصدق را معزول و خود را نخستوزیر ایران اعلام کرد. او با همکاری علی امینی که در آن زمان سرپرست وزارت اقتصاد و دارایی بود، قرارداد معروف به ”کنسرسیوم “را برای از سرگیری فروش نفت به شرکتهای آمریکایی، انگلیسی، هلندی، و فرانسوی که نزدیک به چهار سال متوقف بود، به سرانجام رساند. تیمسار سپهبد زاهدی، نخستوزیرِ کودتا، نزدیک به دو سال در این مقام بود و سپس در مقام نمایندهٔ ایران به دفتر اروپایی سازمان ملل متحد به سوییس فرستاده شد. پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، حکومت پلیسی محمدرضاشاه بیشتر از ۲۵ سال برقرار بود تا با پیروزی انقلاب مردمی ۱۳۵۷ سرنگون شد.
تقی امیرانی، سازندهٔ مستند ”کودتای ۵۳ “بهدرستی میگوید: ”این کودتا نهفقط ۶۰ سال مناسبات غرب با ایران را شکل داد، بلکه خاورمیانه را تغییر داد. فقط تصوّرش را بکنید که اگر در آنجا [ایران] دموکراسی میبود.“
به نقل از «نامهٔ مردم»، شمارۀ ۱۱۱۰، ۲۷ مرداد ماه ۱۳۹۹