مسایل سیاسی روز

تلاش های رژیم برای گرم کردن تنور «انتخابات» ریاست جمهوری

نارضایتی عمومی از سیاست ها و عملکرد ایران برباد دِه رژیم روز به‌روز گسترده‌تر می‌شود. خودداری بخش قابل‌ملاحظه‌ای از مردم از شرکت در شعبده‌بازی‌ای تحت عنوان انتخابات، نشانگر نارضایتی عمیق توده‌های زحمتکش از سیاست ضد مردمی سردمداران رژیم کنونی است. در پیام نشست وسیع کمیتهٔ مرکزی حزب تودهٔ ایران به مردم ایران در اسفند ماه ۱۳۹۸، گفته می‌شود: “فاجعهٔ فقر و محرومیت بی‌سابقه، ناهنجاری‌های بی‌شمار اجتماعی، و در کنار این‌ها، غالب شدن جوّ خفقان بر فضای کشور و زورگویی روزمره به مردم در همهٔ عرصه‌های زندگی، نتیجهٔ مستقیم حاکمیت مُشتی مرتجع دروغ‌گو و حاکمان نابخرد، چپاولگر، و نالایق است که در طلیعهٔ پیروزی انقلاب، وعده‌های دروغین استقرار آزادی و عدالت و مردم‌سالاری به مردم و نیروهای آزادی‌خواه و مترقی دادند ولی خیلی زود، همچون  فاجعه‌ای هولناک و مستمرّ بر میهن ما چنگ انداختند و چیره گردیدند.”
مصطفی معین، کاندیدای اصلاح‌طلبان در نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، در مقاله‌ای در ۲۳ مهرماه ۱۳۹۹، گوشه‌ای از پرده نمایش‌های مزورانه اصحاب قدرت رژیم ولایی در انتخابات و بحران مدیریت را کنار زده و  می‌نویسد: “جامعه تا کنون اعتنائی به تحرکات سیاسی انتخاباتی نداشته و انگیزه‌ای برای مشارکت سیاسی و کنشگری فعال ندارد.”  او با اشاره به بسته شدن فضای سیاسی کشور، به برخی دیگر از واقعیت‌های این مَضحَکهٔ تکراری تأکید کرده و می‌گوید: “در کشورهایی که دچار نابرابری، فقر سیاسی-اجتماعی و اقتصادی و ضعف فرهنگ عمومی و اخلاقیات اجتماعی هستند و ساختارهای ایدئولوژیک [فرسوده فقه سنتی]، استبدادی و تحمیلی بر آن‌ها حاکم است، ممکن است شرایط پیچیده و پیامدهای وخیم این همه‌گیری مصیبت‌بار به دیکتاتوری، اختناق و بسته شدن بیشتر فضای سیاسی اجتماعی بیانجامد. این شرایط و دورهٔ گذاری است که خارج شدن از آن با دشواری‌ها و هزینه‌های بیشتری همراه می‌شود. طبیعی است که به‌سامان شدن اوضاع یک جامعه به‌طور خود به‌خودی رخ نخواهد داد و مستلزم تلاش، آگاهی، همبستگی، تغییر نگاه انسان‌ها، اصلاح فرهنگ و احساس مسئولیت و عمل اجتماعی روشنفکران متعهد و نهادهای مردمی آن جامعه است.” در همین راستا، آقای ابوالفضل قدیانی، در مقاله‌ای در سایت کلمه، ۱۹ آذرماه ۱۳۹۸، نوشته است: “برخلاف آنچه که برخی می‌گویند، تحریم انتخابات انفعال نیست، شرکت در انتخابات مجلسی نمایشی- فرمایشی که چنین عقیم و افلیج شده انفعال کامل است.” می‌توان با برخی از اظهارنظرهای اعلام شده موافقت کرد و بر این نکته مهم نیز تأکید ورزید که ستون فقرات هر تغییر بنیادی را حمایت‌های مردمی می‌سازند.
رژیم “ولایی” در سال های اخیر سازوکاری ازپیش مهندسی‌شده زیر نام انتخابات ریاست‌‌جمهوری جهت نمایش دموکراسی “اسلام سیاسی”‌اش برگزار می‌کند. در نظام اسلام “فقاهتی” رئیس جمهوری که از هیاهوی بسیار این نمایش تکیه بر مسند قدرت می‌زند حتی در چهارچوب قوانین مصوب خود نظام هم اختیارات مرسوم در دیگر کشورهای جهان را ندارد. تازه ولی فقیه اجرای برخی تصمیم‌ها از سوی رئیس‌جمهور بر پایه همین اختیارات محدود و بر اثر فشار مردم و نیروهای مترقی را نیز (مانند لایحه معروف مطبوعات) می‌تواند با “حکم حکومتی”‌اش ممنوع و غیرقابل‌اجرا کند و بدین ترتیب آن اختیارات محدود محدودتر هم بشود، تا آنجا که به‌گفته محمد خاتمی، رئیس قوه مجریه اصلاحات، رئیس‌جمهور به یک ” تدارکاتچی” بدل گردد! این دیگر یکی از شناسه‌های هویتی رژیم شده است که هربار بکوشد بالماسکه انتخابات را با صورتک‌های مختلف و مهره‌های از پیش گزین شده از افراد گوش به‌فرمان و حریص- درعین‌حال عبور داده شده از صافی‌های گوناگون دستگاه استبداد- به شمایل انتخاباتی “دموکراتیک” از نوع مرسوم دنیای سرمایه‌داری نزدیک کند. رژیم از میان کاندیداها نیز با مهندسی رأی دهندگان و آماردهی تقلبی آرا، فرد مشخصی را که می‌بایست نقش “تدارکاتچی” داشته باشد، بر مسند ریاست می‌نشاند.
در رژیم “فقاهتی” ریاست‌جمهوری مقامی است در خدمت اجرایی کردن سیاست ها و تصمیم های کلان ولایت فقیه که با اصول “جمهوریت” که متکی بر آراء مردم است، هیچ سنخیتی ندارد.  وقتی محمد خاتمی با وعده‌هایی مبنی بر تحقق بخشی از حقوق سلب شده مردم در خردادماه ۱۳۷۶ رئیس جمهور شد ولی پس از ۸ سال نتوانست در راستای وعده‌هایش کاری از پیش ببرد، آشکار گفت: رئیس جمهور در رژیم “ولایت فقیه” صرفاً یک “تدارکاتچی” است. از آن زمان تا کنون نیز تحولات کشور ازجمله بر اثر دخالت‌های جنایتکارانه امپریالیسم جهانی در سمت و سوی محدودتر کردن آزادی‌های مردم، فقر بیشتر مردم، و گسترش عملی اختیارات ولایت فقیه جریان یافته است،
به گزارش روزنامه انتخاب، ۲۲ مهرماه ۱۳۹۹، جلال جلالی‌زاده، نماینده ادوار مجلس شورای اسلامی، در سخنانی دربارهٔ عملکرد حسن روحانی گفته است: “ما امروز شاهد آن هستیم که روحانی حتی نتوانست یک آبدارچی خوبی باشد.”
رژیم نه‌تنها اعتقادی به حقوق آحاد ملت ندارد، بلکه همهٔ اقدام‌های فریبکارانهٔ انتخاباتی‌اش نمایشی عوام‌فریبانه بیش نبوده و نیست. مردم امروز خود را گر فتار فشار خردکننده تحریم های ضد انسانی اقتصادی امپریالیسم و ستم همه‌جانبهٔ ارتجاع داخلی و استبداد دینی از سوی دیگر می بینند. هنوز هشت ماه تا انتخابات ریاست‌جمهوری سیزدهم باقی مانده است، اما انتظار برگزاری انتخاباتی واقعی، سالم، و شفاف در نظامی چنین سراپا فساد، دروغ‌گو، غارتگر، و جنایتکار در بهترین حالت ساده‌انگاری و درک نکردن نظام سیاسی حاکم بر کشور است.
تجربه‌های تاریخی مردم در میهن ما، از جمله تجربهٔ اعتراض‌های میلیونی مردم پس از کودتای ولی فقیه در انتخابات ریاست‌جمهوری خردادماه ۱۳۸۸، و اعتراض‌های گستردهٔ سه سال اخیر در شهرهای کشور، همگی نشانگر آن‌اند که برای آنکه جنبش‌های اعتراضی بتوانند ارتجاع و دیکتاتوری حاکم را به‌عقب نشینی وادارند، همکاری و اتحاد عمل همهٔ نیروهای اجتماعی- به‌ویژه کارگران و زحمتکشان- ضرورتی تعیین کننده است. برای پدید آوردن پیوند و ایجاد همکاری و اتحاد عمل بین نیروهای ملی و دموکراتیک میهن، باید تدبیرها و تلاش‌هایی بیشتر اندیشیده و انجام شود.

به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۱۱۵ ، ۵ آبان ماه ۱۳۹۹

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا