مبارزهٔ طبقه کارگر و مردم ایران با دیکتاتوری در بستر بحرانهای اقتصادی و همهگیری کووید-۱۹
این مقاله از طرف حزب تودۀ ایران تهیه و در بولتن اطلاعاتی حزبهای کمونیست و کارگری (۲۰۲۰) ویژهٔ بحران کرونا منتشر شده است.
این بولتن مجموعهای است بیانگر تلاش حزبهای کمونیست و کارگری جهان در شرایط همهگیری کووید-۱۹ و بحران نظام سرمایهداری که با هدف مبارزه در راه حفظ سلامت و معیشت زحمتکشان و حقوق آنها و انجام تغییرهای بنیادین در جامعه، در مسیر حرکت به سوی سوسیالیسم، صورت گرفته است.
شیوع بیماری کووید-۱۹ (ویروس کرونای جدید یا SARS-CoV-2) در روزهای پایانی سال ۲۰۱۹ و گسترش بعدی آن، در حالی رخ داد که سرمایهداری هنوز از بحران مالی سال ۲۰۰۸ بیرون نیامده بود و به سمت بحران اقتصادی جدیدی میرفت. همهگیری کووید-۱۹ سرمایهداری جهانی را در بحرانی بسیار گستردهتر و عمیقتر فرو برده است. این بحران، تابآوری ساختارهای سیاسی، اقتصادی، و اجتماعی همهٔ کشورها را به چالش کشیده است. مطالعات واقعبینانهای که تا کنون انجام شده است با قطعیت ثابت میکند که بهرغم همهٔ بهانههایی که مطرح میشود، آن دسته از کشورهایی که نظامهای بهداشت همگانی-دولتی و تأمین اجتماعی ضعیفتری دارند، نتوانستند از ملّت خود محافظت کنند، و طبقهٔ کارگر و جمعیت آسیبپذیر این کشورها بودند که بیشترین لطمه را دیدند. ایرانِ زیر حکومت رژیم ولایی نمونهٔ بارز این مشاهده است.
کشور ایران در بحرانهای بزرگ اجتماعی و اقتصادی و سیاسی عمدهای قرار دارد. دهها هزار نفر به دلیل سیاستهای غیرمسئولانه و جنایتکارانهٔ رژیم دیکتاتوری ولایی جان و زندگی خود را در همهگیری کووید-۱۹ از دست دادهاند.
بر اساس تازهترین آمار رسمی اعلام شده توسط جمهوری اسلامی ایران (۳۰ اکتبر ۲۰۲۰)، بیش از ۶۰۵هزار نفر به کووید-۱۹ مبتلا شدهاند که در نتیجهٔ آن، ۳۴,۴۷۸ نفر از جمعیت ۸۳میلیونی کشور، جان خود را از دست دادهاند. در روز ۳۰ اکتبر، سخنگوی وزارت بهداشت تأیید کرد که ۵,۱۲۸ بیمار مبتلا به کووید-۱۹ در بخشهای مراقبتهای ویژه (آیسییو) تحت درمان قرار دارند. با این حال، کادر پزشکی مشغول خدمت در مراکز درمانی اعلام کردهاند که آمار واقعی کشتهشدگان دستِکم ۲٫۵برابر آمار رسمی دولت است. متأسفانه پس از هند (با جمعیت ۱٫۳۸ میلیارد نفر)، ایران بیشترین تعداد موارد مرگومیر بر اثر کووید-۱۹ را در آسیا دارد.
در روز ۱۸ سپتامبر (۲۷ شهریور) معاون وزیر بهداشت ایران اعلام کرد که اگر از وقوع موج سوّم ویروس کرونای جدید جلوگیری نشود، شمار کشتهشدگان به ۴۵هزار نفر خواهد رسید. [این رقم تا روز ۱۴ دسامبر به نزدیک ۵۲,۵۰۰ نفر رسید.] مقامهای ایران تأیید کردهاند که کشور اکنون درگیر موج چهارم همهگیری است. روز ۲۰ اکتبر، دکتر سعید نمکی، وزیر بهداشت، اعتراف کرد که برخی از ادارههای دولتی پروتکلهای خاص کووید-۱۹ را آشکارا نادیده گرفتهاند. وی هشدار داد که بدون اقدام مبرم و فوری مسئولان، کشور وارد ”سیاهچاله “خواهد شد (یعنی با فاجعه روبرو خواهد شد.) بیشتر قربانیان کووید-۱۹ در ایران از طبقهٔ کارگر و فقیرترین اقشار جامعهاند. علاوه بر این، بیش از ششهزار پزشک، پرستار، تکنیسین، و امدادگر مبتلا به این ویروس شدهاند که دستکم ۲۰۰ نفر از آنها در حین خدمت به مردم، جان خود را از دست دادهاند.
پس از سه دهه اجرای سیاستهای اقتصادی نولیبرالی توسط جمهوری اسلامی ایران، اکنون در عمل ظرفیت و توان چندانی برای مدیریت بحرانهایی مانند بحران سلامت کنونی وجود ندارد، و برنامهریزی برای مقابله با پیشامدهای غیرمترقبه از لحاظ تأمین منابع انسانی، تدارک زیرساختها و تجهیزات پزشکی، و آمادگی برای وضعیتهای اضطراری، یا وجود نداشته یا بسیار ناچیز بوده است. علاوه بر فساد موجود و مدیریت بحران بر پایهٔ دیدگاههای ایدئولوژیکی توسط مسئولان رژیم و روحانیت ارتجاعی، یکی دیگر از عوامل عمده در این بحران، نبود ”نظام سلامت ملّی “در ایران است. این بدان علّت است که تأمین بهداشت و درمان مردم در چارچوب قانون “بازار آزاد”- عرضه و تقاضا- و کالاییسازی امر بهداشت و درمان بوده و بهعمد طوری صورت گرفته است که در مسیر اقتصاد نولیبرالی باشد.
سهلانگاری و فریبکاری مسئولان رژیم در برخورد با کووید-۱۹ و پیامدهای فاجعهبار آن برای جان و زندگی زحمتکشان
شیوع بیماریهایی جدّی مانند کووید-۱۹برای طبقهٔ کارگر و زحمتکشان فاجعهبار است و بهویژه به دلیل بیکاری و عدم حمایت درآمدی دولت، تأثیر ویرانگری بر معیشت آنها دارد. قابل توجه است در حالی که بیمارستانها و مراکز درمانی دولتی به دلیل منابع محدودی که دارند تحت فشار شدیدی قرار دارند، بیمارستانهای خصوصی آشکارا از پذیرش بیماران کووید-۱۹خودداری میکنند- و برخی حتیٰ به دلیل ”مشکلات مالی “کادر پزشکی خود را بیرون کردهاند. در حال حاضر در حدود ۵۰هزار پرستار بیکار و آمادهٔ کار در ایران وجود دارد. در حالی که داشتن سه پرستار و سه یا چهار پزشک در هر هزار نفر از جمعیت حداقل استاندارد بینالمللی است، در ایران فقط 1٫01 پرستار و 1٫5 پزشک برای هر هزار نفر وجود دارد که فشار بیاندازهای را بر خدمات درمانی موجود وارد میکند و اکنون به کاهش شدید ارائهٔ خدمات در زمان بحرانی کنونی منجر شده است. بر اساس گزارشها و آمارهای منتشر شده توسط انجمن پرستاری ایران، وضعیت کادر پزشکی و بهویژه پرستاران در ایران اسفناک است. دولت ایران در تلاش برای سرپوش گذاشتن بر روی بیکفایتی خود در مدیریتِ همهگیری کنونی، مردم را سرزنش میکند که از توصیههای متناقض و مبهم مقامها و نهادهای دولتی پیروی نمیکنند. جای تعجب نیست که در ایران سطح اعتماد عمومی به دیکتاتوری ولایی پایین است. تجربهٔ مردم به آنها نشان داده است که سیاستهای رژیم حاکم همسو با منافع جامعه نیست و هدف اصلی ”مدیریت بحران “رژیم، حفظ و ادامهٔ بقای خودش است.
از زمانی که ورود ویروس به ایران برای اوّلین بار اعلام شد، اولویتهای سیاسی رژیم حاکم- مانند برگزاری سالگرد انقلاب ۵۷ در ۲۲ بهمن و انتخابات مجلس در ۲ اسفند ۹۹- بر تحمیل تعطیلیهای اجباری و خانهنشینی مردم (قرنطینه) در دو استان آلودهٔ قم و گیلان تقدم یافت. رئیسجمهور روحانی در میان خشم فزاینده و اعتراض مردمی، در آن زمان وضعیت را عادی اعلام کرد، در حالی که رهبر جمهوری اسلامی، آیتالله علی خامنهای، کووید-۱۹و خطرهای پیشبینی شدهٔ آن را ”توطئهٔ دشمن “خواند. در زمانی که شیوع کووید-۱۹در چین گسترده بود، شرکت هواپیمایی ماهان- که زیر کنترل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی رژیم قرار دارد- به پروازهای خود به چین و از چین، از جمله به مقصد بخشهای آلوده به ویروس آن کشور، ادامه داد. در ایران، آیینها و مراسم مذهبی ادامه یافت و تجمعها ممنوع نشد. به دستور آیتالله خامنهای، رهبران رژیم عمداً بروز کووید-۱۹را تکذیب کردند و در آن هفتههای بسیار مهم در آغاز همهگیری، برخلاف توصیههای سازمان جهانی بهداشت عمل کردند. پیامهای دروغ و گمراهکننده، و همچنین تأخیرهای تدارکاتی رژیم- از جمله از طرف خود رئیسجمهور روحانی- باعث بدبینی، بیاعتمادی، هراس و اضطراب، و رفتار نامناسب برخی از شهروندان ایرانی، بهطور عمده در میان اقشار بالاتر جامعه، شد. این در حالی است که زحمتکشان باید برای تأمین معاش، در غیاب هرگونه پشتیبانی بهداشتی-درمانی و حمایت درآمدی دولتی، کار و تلاش میکردند. رژیم ایران حتیٰ از استفاده از منابع مالی ذخیرهٔ خود در صندوق توسعه ملّی ایران برای مبارزه با همهگیری دریغ کرد و زمانی که مجبور به این کار شد، دامنهٔ استفاده از آن بسیار سؤالبرانگیز و نامشخص بود. حتیٰ وزیر بهداشت گفت که از پذیرفتن مسئولیت استفاده از آن خودداری خواهد کرد.
در حالی که پرستاران، پزشکان، و امدادگران بر اثر بیماری کووید-۱۹در بیمارستانهای کشور جان خود را از دست میدادند، رئیسجمهور روحانی پس از شرکت در اوّلین نشست ستاد ملی مبارزه با کرونا سخنرانی تلویزیونی کرد. او در آنجا اعلام کرد: ”این [کووید-۱۹] یکی از نقشهها و توطئههای دشمنان ما است که با هراسافکنی زیاد در جامعه کشور را به تعطیلی بکشانند.”
در اواخر فروردین، رئیسجمهور روحانی از لغو محدودیتهای اجتماعی خبر داد و رویکرد رژیم به همهگیری را آشکار کرد که در وحشت از به خیابان ریختن زحمتکشان بیکار شده در نتیجه تعطیلی واحدهایی تولیدی و شورشهای مردمی تودههای گرسنه، راهاندازی مجدد اقتصاد حتیٰ به بهای تعداد بالای قربانیان همهگیری را ترجیح داد. حزب ما نقشهٔ خطرناک رژیم در توجه نکردن به توصیههای کارشناسان و مقامهای بهداشتی و اولویت دادن به ملاحظات امنیتی، ممنوع نکردن تجمعهای بزرگ در مراسم و آیینهای مذهبی، و فشار آوردن برای راهاندازی مجدد و کامل اقتصاد کشور بدون هیچگونه حمایت درآمدی برای زحمتکشان را بهروشنی و پیگیرانه افشا کرد. فرستادن کارگران و کارمندان به کار در شرایط ناامنی که تجهیزات حفاظت ایمنی شخصی کمیاب بود یا وجود نداشت، طرح خطرناکی بود. از این لحاظ، سیاستهای رژیم اسلامی ایران شبیه به سیاستهای دولت ترامپ در آمریکا، بوریس جانسون در بریتانیا، و ژاییر بولسونارو در برزیل است.
همهگیری جهانی کووید-۱۹ماهیت غیرانسانی سرمایهداری انحصاری جهانی، اولویت دادن سود و منافع سرمایه به سلامت و رفاه مردم، و جابهجایی منابع در درجهٔ اول با هدف حفاظت و حراست از منافع شرکتها را آشکارتر کرده است. بر اساس گزارش واشنگتن پُست در ۵ مه ۲۰۲۰، پنج شرکت بزرگ آمریکایی بیش از ۷۰۰میلیون دلار سود سهام به سهامداران خود پرداخت کردند، در حالی که دهها هزار کارگر آنها شغل خود را از دست دادند. این در حالی بود که سنای آمریکا بیش از ۳تریلیون دلار برای حفاظت از منافع انحصارهای بزرگی مانند بویینگ نیز اختصاص داد.
ضرورت تغییرهای اساسی به منظور تأمین ایمنی مردم
از همان ابتدای شیوع بیماری کووید-۱۹، حزب تودهٔ ایران با استفاده از ارتباطات رسانهیی منظم و مسئولانه و همچنین تمرکز بر خطرهایی که طبقهٔ کارگر کشور با آنها روبروست، اطلاعرسانی به مردم دربارهٔ این ویروس خطرناک و راههای جلوگیری از گسترش آن- مطابق با استانداردهای بینالمللی- را در صدر فهرست اولویتهای تبلیغاتی خود قرار داد. ما از راه بررسی عملکرد کشورهایی مانند چین، ویتنام، و کوبا که توانستند گسترش ویروس را در مدّتی کوتاه محدود و کنترل کنند و تلفات انسانی نسبتاً کمی داشتند، ضمن اینکه معیشت مردم را نیز تأمین کردند، اعلام کردیم که ”راهحل “در ”مبارزهٔ علمی و دانشبنیاد “نهفته است و این امر بدون ملّی شدن امر بهداشت و درمان و پیشگیری از بیماریها در کشور و بازگرداندن آن به حوزهٔ دولتی امکانپذیر نخواهد بود. نکتهٔ مهم این است که انجام این وظیفهٔ حیاتی را نمیتوان از دولتی ضدمردمی مانند دولت حاکم [در ایران] انتظار داشت. “این مهم فقط توسط دولتی ملی-دموکراتیک قابل تحقق است.”
ما بهطور مشخص به زحمتکشان کشور اعلام کردیم که در کنار همهگیری کووید-۱۹، سیاستهای ضدمردمی رژیم ولایی کنونی، معیشت، سلامت، و زندگی کارگران و همهٔ زحمتکشان را به خطر انداخته است. کمیتهٔ مرکزی حزب ما در پیام نوروزی خود به مردم ایران در 26 اسفند اعلام کرد: ”سیاست سالها بیاعتنایی به سیستم بهداشتی کشور و تخصیص ندادن بودجه ضروری به امر حیاتی بهداشت مردم- درحالی که صدها میلیارد تومان به نهادهای مذهبی که درواقع به جیب سران رژیم میرود تخصیص داده میشود- در شرایط بسیار بحرانی کنونی خطراتی جدی و بیدرنگ برای شمار کثیری از هممیهنان ما پدید آورده است. “حزب ما در سرمقاله نشر یه ارگانش در ۲۶ اسنندماه تصریح نمود که: ”نتیجهٔ استراتژی ترکیب دین، سیاستهای دولتی، و اقتصاد نولیبرالی در درون ساختار رژیم ولایی، پدیدهٔ مخربی است که حزب تودهٔ ایران همواره به آن اشاره کرده است و آن را پدیدهای دارای سرشت ضدمردمی، ضدملّی و ضددموکراتیک دانسته است. این پدیده امکان انجام تغییرهای بنیادی در کشور ما را مسدود خواهد کرد و اَبَربحرانهایی مخرّب به وجود خواهد آورد.“
چهار دهه پس از انقلاب بهمن ۵۷، بر اثر سلطهٔ ”اسلام سیاسی “بر کشور، خواستهای بنیادی مردم، از جمله خواست آزادیها و حقوق دموکراتیک و ایجاد ”نظام سلامت ملّی “که به نفع توسعه و پیشرفت کشور اداره شود، همچنان برآورده نشده مانده است. برعکس، با انباشت سرمایههای عظیم خصوصی و شبهخصوصی، اقتصاد سیاسی بسیار ناعادلانهای در زیر سایهٔ دیکتاتوری ولایی، به نفع ردههای بالاتر بورژوازی و ثروتهای کلان آنها به وجود آمده است.
خصوصیسازی گسترده در سه دههٔ اخیر، و اجرای سیاستهای نولیبرالی تجویز شده توسط صندوق بینالمللی پول، به بروز کاستیهایی عمده در راه از بین بردن فقر در بخش عظیمی از جمعیت و در مهار کردن شروع و گسترش کووید-۱۹در ایران منجر شده است.
در حالی که در سراسر جهان روشن شده است که راه مبارزه با بلاهای طبیعی مانند کووید-۱۹نمیتواند بر اساس اولویت دادن به منافع کسبوکارهای بزرگ و سرمایهٔ خصوصی باشد، رئیسجمهور روحانی (در سخنرانی نوروزی خود) اظهار داشت: ”بال دوّم [اقتصاد] بخش خصوصی ما است که در کنار دولت و سایر نهادها باید به صحنه بیایند تا سال 99 را سالِ سلامت و اشتغال بسازیم. “این به معنای ادامهٔ همان برنامههای قدیمی نولیبرالی با امید به ایجاد رشد اقتصادی بر اساس ثروتمند شدن گروه کوچکی از قشرهای ممتاز است که بدون شک فقر را تشدید خواهد کرد و فاجعهٔ اجتماعی و اقتصادی در پی خواهد داشت، و رشد بیرویّهٔ همهگیری کووید-۱۹را تضمین خواهد کرد!
مردم کشور ما از دو سو در منگنه قرار دارند: دیکتاتوری حاکم و اقتصاد سیاسی بهغایت ناعادلانهٔ آن از یک سو، و تحریمهای غیرانسانی امپریالیسم آمریکا از سوی دیگر.
رژیم ولایی ایران ثابت کرده است که قادر به از بین بردن، کاهش دادن، یا حتیٰ مهار کردن ضربههای وحشتناک اقتصادی وارد شده به زحمتکشان ایران نیست. حزب تودهٔ ایران هشدار داده است که بهموازات ادامهٔ افزایش همهگیری کووید-۱۹در ایران و مرگومیرهای ناشی از آن، فاجعهٔ انسانی دیگری در قالب سونامی بیکاری و حتیٰ فقر گستردهتر در حال وقوع است. علاوه بر این، سازمانهای متخصص نظارت بر سلامت و رفاه بخشهای آسیبپذیر جامعه تأیید کردهاند که پیامدهای منفی کووید-۱۹ روی زنان طبقهٔ کارگر بسیار بیشتر بوده است و بهویژه به افزایش خشونت و اذیتوآزار خانگی علیه آنها و محرومیت اقتصادی منجر شده است. حزب تودهٔ ایران معتقد است تا زمانی که رژیم مذهبی کنونی ولایت فقیه همچنان در ایران حاکم است و برنامههای نولیبرالی و سیاستهای ریاضتی اقتصادی رژیم ادامه دارد، وضعیت وخیم اقتصادی کنونی و بحران سلامتی که جان جمعیت کشور را تهدید میکند ادامه خواهد یافت. فقط از راه مبارزهٔ مشترک هماهنگ زحمتکشان و طبقهٔ کارگر ایران و نیروهای مترقی و دموکراتیک آنهاست که میتوان رژیم را به تغییر مسیر واداشت و زمینه را برای انجام تغییرهای بنیادین دموکراتیک آماده کرد.
حزب تودهٔ ایران با حزبهای کمونیست و کارگری جهان همنظر است که مبارزه با کووید-۱۹باید بر اساس اشتراک دانش و منابع، و تلاش مشترک متخصصان پزشکی و بهداشت و درمان و متخصصان دیگر در زمینههای گوناگون علم و فنّاوری، در چارچوب همکاریهای بینالمللی و مدیریت مؤثر بحران همراه با برنامهریزی مرکزی صورت بگیرد. مبارزه با این همهگیری باید شامل اقدامهای پیشگیرانه علیه سودوَرزان سرمایههای کلان و انحصاری باشد که از بحران سوءاستفاده میکنند. همچنین، مستلزم حمایت و حفاظت از سلامت و معیشت زحمتکشان، شامل کسبوکارهای کوچک و متوسط و خوداشتغالان است. حزب ما صمیمانه از تلاشهای همهٔ کادر پزشکی در ایران و دیگر کشورهای جهان قدردانی میکند و امیدوار است که با کمک علم و فنّاوری مدرن و تلاش کارشناسان مراقبتهای بهداشتی در هر کشور، بهترین داروها و واکسنها و شیوههای درمانی در اختیار همهٔ مردم قرار گیرد تا بتوان با کمترین تلفات بر این بحران غلبه کرد.
سرمایهداری جهانی بحرانزده یک بار دیگر نشان داده است که نهفقط در مقابله با بحرانهایی مانند بحرانهای زیستمحیطی و همهگیری کنونی کاملاً ناتوان است، بلکه در واقع این بحرانها را تشدید میکند. جهان دیگری امکانپذیر است؛ دنیایی که در آن نیازهای زحمتکشان بر سود سرمایه تقدم دارد. تمام توان ما باید در خدمتِ ساختن چنین دنیایی باشد. در جریان بحرانهای اقتصادی، سلامت، و زیستمحیطی کنونی، تلاش نیروهای مترقی باید در مسیر مقابله با ارتجاع راستگرا و فاشیسم، نولیبرالیسم اقتصادی، امپریالیسم، شیوههای ضدعلمی مقابله با بحران، جهل، و تاریکاندیشی هدایت و دوچندان شود. این تلاش باید در راه مبارزه برای ایجاد تغییرهای بنیادی دموکراتیک به سوی ایجاد نظامی مبتنی بر عدالت اجتماعی و دموکراسی مردمی- جامعهای سوسیالیستی- هدایت شود که در آن نیازهای انسانی و حفاظت از محیطزیست بر سودِ سرمایه تقدم دارد.
در مبارزهٔ مردم ایران، گذار سیاسی از دیکتاتوری ولایی کنونی و قرار گرفتن در مسیر توسعهٔ ملّی-دموکراتیک، اوّلین گام اساسی در راه آمادهسازی برای تسهیل بیشتر تحقق تغییرهای بنیادین اجتماعی و اقتصادی دموکراتیک و حرکت به سمت ساختن جامعهای سوسیالیستی است.
حزب تودۀ ایران
۳۰ اکتبر ۲۰۲۰ (۹ آبان ۱۳۹۹)
به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۱۱۹، ۱ دی ۱۳۹۹