دو سال پس از آغاز جنبش حراک، مردم الجزایر تظاهرات اعتراضی خود را از سر میگیرند
روز پنجشنبه ۱۸ فوریه (۳۰ بهمن) عبدالمجید تبون، رئیسجمهور الجزایر، پس از سه ماه غیبت از انظار عمومی به دلیل بستری بودن در خارج از کشور در پی ابتلا به ویروس کرونا، طی سخنرانیای که انتظار آن میرفت، آزادسازی زندانیان و همچنین انحلال مجلس ملّی خلق و تغییر دولت را اعلام کرد. آزادسازی زندانیان چند روز پیش از سالگرد جنبش حراک به جریان افتاد، جنبشی که در فوریه ۲۰۱۹ به استعفای رئیسجمهور عبدالعزیز بوتفلیقه منجر شد. حداقل 35 زندانی سیاسی و غیرسیاسی آزاد شدند.
این روزها تظاهرات متعددی در سراسر کشور علیه وخیمتر شدن شرایط زندگی و اقدامات تحمیل شده در جریان بحران سلامت کنونی در حال جریان است. در این شرایط، الجزایر با ریاستجمهوری عبدالمجید تبون به چه سو میرود؟ چرا این حاکمیت از زمان آغاز شیوع ویروس کرونا سرکوب را افزایش داه است؟ آیا حراک از سر گرفته خواهد شد؟
حاکمیت الجزایر در تلاش برای مهار اوضاع، روی جدول زمانی اعلام شده توسط رئیسجمهور در روز پنجشنبه حساب میکند: تغییر هیئت دولت، و برگزاری انتخابات پیش از موقع مجلس قانونگذاری و شهرداریها. معلوم نیست که این برنامهها برای سرگرم کردن الجزیرهایها کفایت کند که صندوقهای رأی در اوّل نوامبر سال ۲۰۲۰ در مورد همهپرسی اصلاح قانون اساسی مورد نظر عبدالمجید تبون را به طور وسیعی تحریم کرده بودند (طبق آمار رسمی میزان مشارکت فقط ۲۳٪ بود). در بحرانی که جهان و کشور الجزایر را فرا گرفته است، اکنون نمیتوان با پاشیدن رانتِ نفتی صلح اجتماعی را خرید: با ۴۲ دلار هر بشکه نفت در سال ۲۰۲۰ (در مقابل ۶۴ دلار در سال قبل) ، صادرات فراوردههای هیدروکربنی (نفت و گاز و غیره)- که منبع اصلی درآمد کشور است- در سال گذشته 11٪ از لحاظ حجم و ۴۰٪ از لحاظ ارزش کاهش داشت. بودجهٔ سال ۲۰۲۱ نیز با توسّل به برنامهٔ ریاضت اقتصادی، کاهش ذخایر ارزی به کمتر از ۴۷ میلیارد دلار (پس از ۶۵٪ کاهش این ذخیره بین ۲۰۱۴ و ۲۰۱۹) را پیشبینی میکند. چنین است بنبست ساختاری اقتصادی که وابسته به فروش گاز و نفت است.
تظاهرکنندگان الجزایری خواستار تشکیل دولتی مدنی، به دور از نفوذ ارتش و چهرههای منتسب به دولتهای پیشین هستند. آزادی زندانیان عقیدتی و سیاسی، آزادی بیان و مطبوعات، و استقلال و آزادی دستگاه قضایی از جمله دیگر خواستهای معترضان و حامیان جنبش حراک است.
روز سهشنبه ۲۳ فوریه ۲۰۲۱ (۵ اسفند ۹۹) که مصادف با دوّمین سالگرد جنبش حراک بود، مردم الجزیره که به دلیل شیوع وسیع ویروس کرونا تظاهرات و راهپیمایی خیابانی را به طور موقت رها کرده بودند، دوباره در صفوف انبوه به خیابانها بازگشتند: در بجایه، تیزی وِزو، عنابه، وهران، سطیف، بویرا، مستغانم، قسَنطینه. تظاهرکنندگان در نزدیکی صفوف پلیسهایی که پایتخت را احاطه کرده بودند چنین شعار میدادند: «ما برای جشن نیامدهایم، بلکه خواستار رفتن شما [از قدرت] هستیم.» شعارهای دیگری شبیه به شعارهای دو سال قبل نیز سر داده میشود:«الجزایر آزاد و دموکراتیک»، «مردم استقلال میخواهند»، «تبون با تقلب با کمک ارتش سر کار آمد». نه آزادی دهها زندانی سیاسی در اواخر هفته، نه اعلامیهٔ رئیسجمهور تبون در مورد برگزاری انتخابات زودرس مجلس قانونگذاری، و نه تغییر جزئی در ترکیب هیئت دولت که روز یکشنبه صورت گرفت، نتوانست از باز گشت جنبش مردمی به خیابانها در شرایط بحران سهگانهٔ اقتصادی، اجتماعی، و سلامت جلوگیری کند.
این روزها در الجزایر شاهد احساس مشترک «عدالت کجاست؟ قانون کجاست؟» هستیم که شعار اصلی جنبش حراک بوده است. همین اشتراک در احساس بیعدالتی بود که حراک را به وجود آورد. بیشک برخی بر این باورند که جنبش در کشور همچنان در شرایط بنبست سه دههٔ اخیر قرار دارد. امّا حقیقت این است که جنبش اجتماعی پویایی در الجزایر ایجاد شده که همچنان در جامعه فعّال است، و خواستش زندگی بهتر و پایان دادن به افسانهٔ خونریزیهای دهه ۱۹۹۰ و این اندیشه است که الجزایریها نمیتوانند تظاهرات کنند چون در این صورت تحولات به فتنه، تفرقه، و جنگ داخلی خواهد انجامید.
حراک بازتاب تجربهٔ جامعهٔ مدنی است که با پویایی عمیقی متحوّل شده است. جامعه با احساس بیعدالتی و بیقانونی جنبشی انتقادی و اعتراضی را تجربه میکند. امروزه ساختار حکومتی کاملاً در بنبست قرار دارد. انتخابات دیگر نمایانگر هیچ چیزی نیست، چون بحران بیاعتمادی بسیار گسترده است، چه در مورد انتخابات ریاستجمهوری دسامبر ۲۰۱۹ یا همهپرسی نوامبر ۲۰۲۰، با کمترین درصد شرکت در تاریخ انتخاباتها.
در ادامه، ترجمهٔ مصاحبهٔ خبرنگار روزنامهٔ فرانسوی اومانیته با مینا کاسی، نویسندهٔ کتاب «یک، دو، سه، الجزایر نوین» و روزنامهنگار سابق اومانیته را برای اطلاع خوانندگان نامهٔ مردم از اوضاع الجزایر منتشر میکنیم
حراک خواستار گسست از نظام تحمیل شده توسط «کاست»ی خاص در سال ۱۹۶۲ است
مردم الجزایر در سال ۲۰۱۹ قیام کردند. آنها چگونه بر دلهرههایی که شما در کتاب خود از آنها یاد میکنید غلبه کردند: ترس از سرکوب و ترفندهای حکومت؟
مینا کاسی: مردم با ترفندهای درون حکومت آشنا بودند. واقعاً ترس از این بود که فراخوان برای تظاهرات در ۲۲ فوریه ۲۰۱۹، که به طور ناشناس در شبکههای اجتماعی به راه انداخته شده بود، بار دیگر هدف حیلهگری حکومت قرار گیرد. بسیاری میترسیدند که این تظاهرات به شورشی مرگبار تبدیل شود، مثل سال ۱۹۸۸ در پایتخت یا سال ۲۰۰۱ در کبیلیا، در زمانی که هر گونه بیان سیاسی در فضای عمومی و در پایتخت ممنوع بود. خشم و خروش مردم، زمانی که حاکمیت جرئت کرد یک “مومیایی” را به بالاترین مقام حکومتی بگمارد، بر این جوّ تحمّلناپذیرفائق آمد. این تحقیر بیش از حدّ برای مردم الجزایر، که مدّتها توسط بوتفلیقه بسیار تحقیر شده بودند، به عنوان جرقّه عمل کرد. او مطمئن بود که آن قدر مردم را فلج کرده که ناتوان از هرگونه عصیاناند.
شما به سالهای ۱۹۸۸ و ۲۰۰۱ اشاره میکنید. جای حراک در مسیر این مبارزات اجتماعی و دموکراتیک کجاست؟
مینا کاسی: من این وقایع را در یک سطح قرار نمیدهم. جنبش شهروندان ۲۰۱۹ چیزی بیشتر از شورش، و بخشی از فرایندی انقلابی بود. برخلاف آشوبهای سال ۱۹۸۸ و ۲۰۰۱، این جنبشی ملّی، بیننسلی، بینطبقهیی، بینمنطقهیی، و مختلط است. حراک خواهان پایان ساختاری است که در سال ۱۹۶۲، پس از کسب استقلال الجزایر، توسط گروهی خاصّ تحمیل شد. با سرنگون کردن بوتفلیقه، شورشیان بهقدری احساس قدرت کردند که خواستار پایان دادن به این سیاسی شدند که مردم را، در کشوری ثروتمند، به فقر کشانده است.
شرکتکنندگان جوان در جنبش حراک پس از دههٔ سیاه ۱۹۹۰ متولد شدهاند. وزن اسلامگرایان را در این جنبش چگونه ارزیابی میکنید؟ آنها چه نقشی در این جنبش داشتند؟
مینا کاسی: زخمها و ضربههای روحی دههٔ سیاه ۱۹۹۰ از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است. تروریسم ریشهکن شده امّا ایدئولوژیای که آن را به وجود میآورد دستنخورده باقی مانده است. آموزهٔ اخوانالمسلمین از دههٔ ۱۹۳۰ و وهابیّت در اواسط دههٔ ۱۹۸۰ به الجزایر نفوذ کرد و در آنجا ریشه دواند. این جریانهای اسلامی، به لطف ابزارسازی قدرت که کنترل مدرسهها و مسجدها را به آنها اهدا کرد- به طوری که تا سال ۲۰۱۷ هنوز یکسوّم امامهای مسجدها سَلَفی بودند- توانستهاند از تضمینهایی که دولتهای متوالی به آنها داده بود استفاده کنند. از سال ۱۹۶۲ ، هدفِ رژیم امتیاز دادن به افراطگرایی به ضرر جنبش مترقی بود، که سیاستهای آن را خطرناکتر [از اسلامگرایان] تلقی میکرد. اسلامگرایان بدون اینکه درشکلگیری حراک نقش داشته باشند، در تظاهرات حضور داشتند، و مانند همهٔ جنبشهای سیاسی در بحثهای نظری شرکت میکردند.
زنان در این روند رهایی سیاسی چه جایگاهی دارند؟
مینا کاسی: از لحظهای که زنان در خیابانهای الجزایر حضور یافتند، تعداد تظاهرکنندگان از هزاران نفر به میلیونها نفر افزایش یافت. آنها با کودکان و نوزادانشان در کالسکهها راهپیمایی میکردند. تعداد و تنوّع بیننسلی زنان و مردان باعث شد که کلیدواژهٔ صلحطلبی مورد احترام ویژهای قرار گیرد و به عنوان عمل سیاسی، همچون تنها سنگر موجود برای شورشیان در برابر حاکمیت گستاخ و تحقیرکننده و بازیهای سیاسیاش، تلقی شود. ولی در برابر جمعیتی با صفهای فشرده، در جایی که زنان بهوضوح قابل مشاهده بودند، فرماندهی عالی ارتش از به صحنه آوردن نیروها خودداری کرد، بهویژه که نگاه جهانیان به این انقلاب شهروندان معطوف بود.
همهگیری کرونا تظاهرات را متوقف کرد و معترضان به جُرم اظهار نظر در شبکههای اجتماعی، روزنامهنگاران و مخالفان مورد آزار و اذیت قرار میگیرند و به زندان انداخته میشوند. آیا حاکمیت دوباره کنترل را در دست گرفته است؟
مینا کاسی: به زندان انداختنها از همان آغاز جنبش شروع شد. نتیجهٔ آن هر چه باشد، این رودرروییها مسیر و هدف تحوّلی را که در میان مردم الجزایر صورت گرفته است تغییر نخواهد داد. به مدّت پنجاه و هشت هفته، هر روز جمعه مردم به خیابانها آمدند. این اقدام مشهود، همهٔ جنبش حراک نیست که در روندی تاریخی قرار دارد. این راه رویکردی را هموار میکند که سعی در گذار از دموکراسی نمایندگی بحرانزده- که در بسیاری از کشورها برقرار است- دارد. مردم الجزایر در تلاشاند که دموکراسیای مردمی [پاسخگو در برابر رأیدهندگان] را پایهگذاری کنند که از بالا تصمیم گرفته نشده باشد. احتمالاً به همین دلیل است که قدرتهای خارجی ترجیح میدهند به پشتیبانی از حاکمیت منفور کنونی در الجزایر ادامه دهند.
* جنگ داخلی بین دولت و گروههای اسلامگرا که بیش از ۶۰هزار کشته، هزاران مفقود، و یک ملیون آواره بر جای گذاشت.
به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۱۲۴، ۱۱ اسفند ۱۳۹۹