مسایل حقوق بشر

«راز دار خلق اگر باشی، همیشه زنده ای» به یاد دلاوران توده ای: رفیق ناخدا بهرام افضلی و یاران

من می گریم، اما
در غریو مرغک دریا، باز پیامی است
گلخند ”ناوی انوشه“
در دهان تو شکفت ناخدا
بمان، بمان
که فردا
ما بهار را در آغوش می کشیم
من می گریم ودریا
همچنان
موج برموج می کوبد…
از شعر بلند از انوشه تا افضلی سروده زنده یاد سیاوش کسرایی ۱۰ اسفند ماه ۱۳۶۲

۷ اسفند ۱۳۹۹، سی و هفت سال از جنایت هولناک رژیم ولایت فقیه و اعدام ده رزمنده توده ای از جمله چهار فرمانده قهرمان جبهه های جنگ و شش کادر برجسته حزب می گذرد. و بدین سان نخستین گروه توده ای ها که طی دو یورش ۱۷ بهمن ۱۳۶۱ و ۷ اردیبهشت ۱۳۶۲ به خواست امپریالیسم و ارتجاع به بند کشیده شده بودند با رای بیدادگاه نظامی رژِیم، ‌به ریاست محمد ریشهری، و تایید خمینی، رفسنجانی و خامنه ای با سری افراشته و ایمانی محکم به جوخه های مرگ سپرده شدند.
رفقا: ناخدا بهرام افضلی، فرمانده نیروی دریایی و فاتح نبردهای خلیج فارس، سرهنگ بیژن کبیری، فرمانده نامدار ارتش و فاتح عملیات جنوب و شکستن محاصره آبادان، سرهنگ هوشنگ عطاریان، فاتح عملیات غرب کشور و مشاور وزیر دفاع و مسلط ترین افسر وقت ارتش ایران به دانش نظامی، سرهنگ حسن آذرفر، استاد دانشکده افسری و فرمانده پرسنلی نیروی زمینی و از برجسته ترین افسران وقت ارتش ایران،شاهرخ جانگیری، عضو رهبری حزب و از کادرهای سازمان حزبی نوید، فرزاد جهاد، کادر مجرب و قهرمان شکنجه گاه کمیته مشترک، ابوالفضل بهرامی نژاد، پژوهشگر و مبارز وفادار توده ای، محمد بهرامی نژاد، از کادرهای با تجربه و غلام رضا خاضعی و خسرو لطفی، کادرهای سازمان حزبی نوید، با ایمان به پیمان خود با مردم، جان خود را نثار سعادت و خوشبختی توده های محروم کردند. اتهام بی پایه و اساس ”جاسوسی“، اتهام نخ نمایی بود که اینک نیز پس از کودتای انتخاباتی توسط بیدادگاه های انقلاب اسلامی به تمام مخالفان و منتقدان ارتجاع و دولت برآمده از کودتا زده می شود. درحقیقت دادگاه ها و محاکم نمایشی امروز امتداد و ادامه همان بیدادگاه هایی است که قهرمانان دفاع از خاک میهن و انقلاب مردمی بهمن: ناخدا افضلی و یاران، را محاکمه و به اعدام محکوم کرد.
رفیق افضلی در سخنرانی اش در بیدادگاه رژیم جمهوری اسلامی از جمله گفت: ”در رژیم گذشته با پوست و گوشت و استخوان خودم فساد، ظلم و محرومیت را در جامعه ایران احساس کرده بودم. برای خودم چنین تحلیل می‌کردم که برای فائق آمدن بر مشکلات و برای اینکه جامعه به طرف یک تعادل، به طرف یک قسط پیش برود، لزوم یک حزب چپ … که انگیزه‌های خدمت اجتماعی یکسان برای افراد جامعه را داشته باشد، برای مملکت ما ضروری است، تا با مطرح کردن شعارهای مردمی و با اعلام نقطه ضعف‌ها، با ارائه راه حل‌ها، خدماتی را بتواند به جامعه انجام دهد.”
از آن روز خونین سال های بسیاری گذشته ولی نام و خاطره و راه رفقای قهرمان ماهمواره و همیشه زنده است. رژیم واپس گرای ولایت فقیه با اعدام این ده مبارزه فداکار توده ای کینه حیوانی خود را به حزب و آرمان های مردمی آن نشان داد، همین رژیم واپس گرا و کینه جو در فاجعه ملی توده ای ها و دیگر مبارزان میهن دوست و ترقی خواه را با برپایی دادگاه های چند دقیقه ای تفتیش عقاید قتل عام کرد و اینک با تخریب خاوران می کوشد به زعم خود گرد فراموشی بر جنایات بی شمار خویش افشاند. با تمام تلاش های عبثی که عده ای مغرض برای “توده ای زدایی” این دلاوران خلق، خصوصاً رفیق قهرمان افضلی انجام داده اند، نام رفقای جان باخته: ناخدا بهرام افضلی و یاران او آذین بند درفش مبارزه مردم ایران برضد استبداد، ارتجاع و امپریالیسم برای عدالت اجتماعی، آزادی، استقلال، صلح و طرد رژیم ولایت فقیه است. حزب ما به داشتن چنین فرزندان فداکار، فروتن و ایثارگری به خود می بالد!
یاد آنان ماندگار و راهشان پر رهرو باد!

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا