گزیده ای از پیام ها و سخنان رفیق خاوری
پیام رفیق خاوری به جشن بزرگ هفتاد سالگی حزب تودۀ ایران که توسط رفیق زنده یاد رکن الدین خسروی قرائت شد
”برخیز، ای داغ نفرت خورده دنیای لخت گرسنگان دوستان، رفقا
می خواهم در همان حال و هوایی که نخستین روزها و ماه های زایش حزب سپیدموی ما برای ماندن و خدمت کردن به توده های کار و زحمت، این سازندگان ارزش های مادی و معنوی به تکاپوی تاریخ ساز خود آغاز کرد، کلامی چند با شما در میان بگذارم.
زنده یاد دکتر پرویز ناتل خانلری، پژوهشگر به نام عرصه ادب فارسی، در همان آغازین جشن سالگرد تولد حزب ما به نام دوستان حزب توده ایران با این کلمات به رهروان راه آزادی، صلح، عدالت اجتماعی، توسعه و ترقی میهن به حزب توده ایران شادباش می گوید. ”امسال: جشن مهرگان ناگهان جلوه گر شده است. حزب توده ایران روز تاسیس خود را با این جشن کهن تطبیق کرده و پس از قرنها پیری کهن سال را که همه مرده اش می پنداشتند نیروی جوانی بخشیده است… مهرگان نو، جشن جنبش کوشش روح ملی ماست. در این جشن دلها به آینده ای درخشان امیدوار است. مهرگان نو فرخنده باد
اما تاسیس و پیدایی حزب توده ایران پاسخی بود روشن و پر طنین به نیاز مبرم حل مسایل مهم اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و البته سیاسی جامعه ایرانیان. استقبال بی نظیر سرتاسری و گسترده وسیع ترین اقشار طبقات کارگران و دهقانان و دیگر زحمتکشان و نیز روشنفکران، زنان و جوانان میهن آینه تمام نمای این نیاز و آن پاسخ بود. به طوریکه در نخستین سال های تشکیل حزب صدها هزار کارگر و دهقان و پیشه ور و روشنفکر به ندای حق طلبانه حزب، آزادی، استقلال، برابری و عدالت اجتماعی پاسخ مثبت دادند. طبقه کارگر میهن تحت رهبری حزبش حرکت سریعی را از طبقه ای در خود به طبقه ای برای خود آغاز کرد. آنها در صفوف متشکل اتحادیه های کارگری، این یگانه ظرف گذار از نیرویی بالقوه به نیرویی بالفعل در عرصه پیکار برای دستیابی به حقوق به غارت گرفته شده استثمار بی رحمانه و وحشیانه دگرگونی یافتند. کارگران و زحمتکشان این سازندگان همه ارزش های مادی جامعه که از سر تفرعن در سیستم استثمار و غارت فعله نامیده می شدند حضور و اراده نیرومند خود را در صفوف فشرده و انبوه شورای متحده مرکزی، اتحادیه های کارگری که تقریبا تمام کارگران و زحمتشکان میهن را در زیر چتر خود گرد آورده بود قواعد جدید اجتماعی را به نام حزب بسیج گرشان بر پیشانی تاریخ مبارزات سیاسی و اجتماعی وطن ما به ثبت رسانید: نان برای همه، کار برای همه، مسکن برای همه، بهداشت برای همه… .
دهقانان میهن از این گرایش وسیع و سریع توده های کارگر به شعارهای حزب طبقه کارگران و زحمتکشان عقب نماندند. شعار لغو قواعد و قوانین جابرانه فئودالیسم از جمله لغو بیکاری و سیورسات دهقانان میهن در عقب افتاده ترین روستاهای ایران توسط توده ای ها طنین افکن شد و صدها هزار دهقان زحمتکش را به مبارزه برضد نظام جابرانه فئودالی فراخواند و متشکل ساخت. شرکت وسیع و فعال زنان رزمنده و ترقی خواه میهن در صفوف حزب و در سازمان دموکراتیک زنان ایران برای دست یافتن به آرمان های آزادی خواهانه و عدالت جویانه ابعاد گستردهء بی نظیری یافت.
دهها و دهها هزار جوانان میهن در سازمان جوانان حزب در همهء عرصه های رزم و پیکار حزب توده ایران فعالانه شرکت کردند که نمونه های کم نظیری در تاریخ مبارزات آزادی بخش خلق ها از خود به سینه تاریخ سپردند. روشنفکران مدافع منافع زحمتکشان عرصه فرهنگ و هنر مستقیم و غیر مستقیم در این نبرد نو با کهنه و خرافات پرستی جای شایسته خودشان را با حضور فعالشان در این پیکار بی سابقه به لحاظ گستردگی و ژرفای بی نظیرش در میهن به گرد حزب کار و زحمت بدست آوردند. آنچه حزب در این سالها و سالهای بعد و بعدتر در عرصه رواج و اشاعه پیشرفت های علمی، فلسفی و هنری انجام داده است ثروت گرانبهای بیرون از شماری است که دوستان حزب در برابر عظمت و تاثیر شگرف آن در جامعه ما به احترام سر خم می کنند و مخالفانش اگر بخواهند به گزافه گویی و یاوه سرایی نام برده نشوند به تاثیر عظیم این جنبش فکری در جامعه خرافه زده ما شرمگینانه اذعان می کنند. امسال هم توده ای ها در برگزاری جشن تولد حزبشان که 70 مین مهرگان را بر دوش دارد با سرافرازی یاد می کنند که حزبشان با عبور از بحران های سهمگین و پلیدترین نوع آن یورش مغول وار و سبعانه ارتجاع حاکم بر میهن هم چنان جای نگه داشته است و بر عهد و پیمان خود در دفاع از منافع توده های کار و زحمت و استقلال و آزادی و صلح و دموکراسی و عدالت اجتماعی بر میهن پای می فشارد. امسال هم توده ای ها در برگزاری هفتادمین سالگرد تولد حزبشان با سرافرازی یاد می کنند که آنها جنبشی را در میهن نمایندگی کرده و تداوم می بخشند که متکی بر علمی ترین جهان بینی ها مارکسیسم ـ لنینیسم است.
دیگر خرده گرفتن بر این گفته روز به روز دشوار و دشوارتر می شود آنهم در دورانی که بحران های طاقت فرسا و ویرانگر سرمایه داری مارکس را به تمام و کمال ”رئابلیته“ (تبرئه) کرده است. با یادآوری کلام تاریخی مارکس که ”خداوند تکامل نوشداروی خود را در کاسه سر شهیدان می نوشد.“ این مختصر را با گرامی داشت یاد همهء جانباختگان راه ازادی، استقلال و عدالت اجتماعی میهن به پایان می برم. و به احترام آنان برپا می خیزیم و یک دقیقه سکوت می کنیم.
زنده باد حزب توده ایران ، حزب کارگران و زحمتکشان میهن ما
زنده باد سوسیالیسم!
زجا به چاره گر نخیزی این زمان رها کجا شوی زجور ناکسان“
به نقل از نامه مردم، شماره ۸۷۹، ۱۸ مهر ماه ۱۳۹۰
گسست از مارکسیسم-لنینسم
”… کم نبودند تعداد افراد و جریان هایی از این دست که در سال های اخیر در اظهار نظر های خود بارها، مارکسیسم, لنینیسم، و درستی مقولاتی همچون امیریالیسم؛ مبارزه طبقاتی، ماتریالیسم دیالکتیک و تاریخی را کفن و دفن کردند، مارکس را خیال پرداز و لنین را دیکتاتور معرفی نمودند و در انتهای کار هم در پوشش نوگرایی و نواندیشی سرمایه داری یعنی یک ساختار واپسگرا ، کهنه و پوسیده را، در شکل بزک شدۀ آن به عنوان راه حل نهایی ارائه دادند…“
به نقل از مصاحبۀ ”نامۀ مردم“ با رفیق علی خاوری به مناسبت پنجاه و ششمین سالگرد حزب تودۀ ایران، مهر ۱۳۷۶
هشدار باش دربارۀ توطئه های مدام دستگاه های امنیتی رژیم
”سئوال: اخیرا علی خامنه ای در سخنانی در جمع دانشجویان ضمن هشدار باش نسبت به خطر مارکسیسم شدیدا به حزب حمله کرده و از صدا و سیمای جمهوری اسلامی خواست تا دوباره نوار شوهای تلویزیونی را نمایش دهد. این حملات خامنه ای همچنین مترداف بوده است با چاپ سریال بازجویی های زندان کادرهای حزب از سوی خبرگزاری فارس و همچنین مصاحبه این خبرگزاری با عنصر اطلاعاتی همچون پرتوی، دلیل این تشدید حملات بر ضد حزب ما را چه می بینید؟
جواب: واقعیت این است که یورش جمهوری اسلامی و نهادهای امنیتی آن از زمان حمله به حزب، یعنی ۳۳ سال پیش تا به امروز هیچوقت قطع نشده است. و تنها اشکال آن گهگاه عوض شده است. هدف این حکومت همان طوری که سران آن در سال ۶۱ اعلام کردند ریشه کنی حزب از جامعه ما بود و حضرات خیلی زود متوجه شدند که این امر شدنی نیست، تا حدی که موسوی اردبیلی، که در آن دوران رئیس قوه قضاییه حکومت بود، در نماز جمعه تهران اعتراف کرد که این حزب ریشه های عمیقی در جامعه ما دارد و این کار به این آسانی ها امکان پذیر نیست. از همان شروع حمله به حزب کار دستگاه های امنیتی رژیم بر چند محور مشخص تمرکز داشته است: نابودی فیزیکی کادرهای برجسته و کلیدی حزب، دامن زدن به جو بی اعتمادی و بدبینی در درون حزب،بی اعتبار کردن سیاست ها و رهبری آن، تلاش در جا دادن عناصر نفوذی خود در درون حزب و خلاصه جلوگیری از سازمان یافتگی مجدد توده ای ها.
به راه انداختن شوهای تلویزیونی و نشان دادن انسان های خرد شده زیر شکنجه های وحشیانه سربازان گمنام امام زمان در تلویزیون که تمامی مبارزه چهل سال خود را نفی کنند و گرویدن خود به اسلام شلاق و داغ و درفش را اعلام نمایند، به جز شوک اولیه آن از درجه سبعیت سران حکومت جمهوری اسلامی حکایت داشت در دراز مدت نه تنها نتیجه مناسبی نداشت بلکه خیلی زود به عکس خود بدل شد و رژیم ناچار شد از نشان دادن ساعت ها برنامه های تلویزیونی ضبط شده در زندان ها خودداری کند. مبارزه توده ای ها در زندان و کارزار گسترده بین المللی ای که حزب ما در خارج در افشای جنایات رژیم در زندان ها سازمانی دهی کرد دشواری های جدی برای حکومت ایران درست کرد. در این دوران رژیم تلاش های زیادی را برای از هم پاشاندن سازمان های حزبی در خارج از کشور و زیر ضربه قرار دادن رهبری آن انجام داد. ششمین کنگره حزب ما اخیرا سند جامعی در این زمینه منتشر کرده است که گوشه های مختلفی از این توطئه ها را روشن می نماید.
من به خاطر دارم که ما در آن سال های۶۷ – ۶۶، اخبار نگران کننده ای از درون زندان ها به دست مان می رسید و حزب تصمیم گرفت تا کارزار گسترده ای را برای افشای توطئه های خطرناک رژیم آغاز کند. البته بودند کسانی در درون و اطراف حزب که این کارزار حزب را تلاش رهبری برای منحرف کردن افکار عمومی توده های حزبی عنوان می کردند. و بودند و هستند کسانی که امروز بنا به مأموریت شان و برای خارج کردن رهبری جمهوری اسلامی و جلادان آن از زیر ضربه مدعی اند که اگر حزب ما و سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) شعار سرنگونی جمهوری اسلامی را نمی دادند، رژیم توده ای ها و دیگر زندانیان سیاسی را قتل عام نمی کرد. بهر صورت امروز با انتشار اسنادی افشاگر در این زمینه، از جمله خاطرات کسانی همچون آیت الله منتظری، بسیاری از گوشه های تاریک این جنایت هولناک رژیم که حزب ما آن را به درستی ” فاجعه ملی“ نامید، روشن شده است.
رژیم حتی پس از این چنین کشتار گسترده ای از رهبران و کادرهای قهرمان حزب مان دست از حملات و توطئه برضد ما برنداشت. حتما بیاد دارید که در سال ۷۲، ” موسسه تحقیقاتی و انتشاراتی دیدگاه“ کتابی را زیر عنوان ” خاطراتی از نورالدین کیانوری“ به چاپ رساند و عده ای به صورت بسیار سازمان یافته در داخل و خارج از کشور به تبلیغ این کتاب به عنوان تاریخ راستین حزب ما و در واقع ” پرچم مبارزاتی“ آن پرداختند. من در همان سال در مصاحبه ای با ” نامه مردم“ از طرف حزب اعلام کردم که این ترفند جدیدی است که رژیم به آزمایش گذاشته است و این بار قرعه بنام یکی دیگر از قربانیان رژیم، نورالدین کیانوری، که پس از سال ها شکنجه و زندان با بیماری و کهولت سن همچنان در بند و زنجیر رژیم خودکامه اسیر است، خورده است تا متن بازجویی های ویراستاری شده او را به نام خاطرات و برای بدنام کردن حزب ما به خورد خوانندگان بدهند. و ما این موضوع را درباره ” کژراهه“ چاپ شده به اسم احسان طبری نیز اعلام کردیم. همان طوری که می دانید در مقابل این عکس العمل قاطع حزب، کسانی مثل دست اندرکاران نشریه ضد توده ای ” راه توده“ کارزار گسترده ای را آغاز کردند و این موضع گیری حزب در افشای توطئه های نهاد های امنیتی رژیم همگام با سلطنت طلبان و دشمنان حزب دانستند. البته امروز با گذشت بیش از ۲۰ سال از آن واقعه روشن شده است که این امر کار نهاد های امنیتی رژیم بود. و عبدالله شهبازی عضو سابق حزب و همکار کنونی دستگاه های امنیتی در سایت اینترنتی خود به روشنی چگونگی تنظیم این خاطرات را به خواست نهاد های امنیتی و به گفته خودش در ” حد تألیف“ این مطالب بیان می کند. ما از این قبیل توطئه ها و ” نامه نگاری“ ها و ” خاطرات نویسی“ ها و پنهان شدن پشت سر رهبری سابق حزب برای ضربه زدن به مبارزه کنونی حزب زیاد دیده ایم و هستند هنوز معدود کسانی که همچنان به این مطالب تنظیم شده توسط دستگاه های امنیتی رژیم اتکاء می کنند و البته هدف و تکلیف این عده هم روشن است.
برگردیم به بخش دیگر سئوال شما که چرا آقای خامنه ای پس از گذشت ۳۳ سال از ضربه به حزب امروز نگران نفوذ اندیشه های توده ای و مارکسیسم در ایران است. موضوع به نظر من خیلی روشن است. رژیم و دستگاه های امنیتی آن به این نتیجه رسیده اند که با وجود ۳۳ سال سرکوب خشن و خونین حزب تودهٔ ایران،اندیشه های انقلابی و رادیکال آن در درون جامعه ما در حال رشد است و بنابراین به هر شکلی باید با آن مقابله کرد. حزب ما از جمله نمونه های نادر حزب ها و سازمان های سیاسی کشور بوده است که پیگیرانه رژیم ولایت فقیه را به عنوان سد اساسی تحولات کشور به سمت تحقق حقوق مردم هدف قرار داده است و همه نیروهای مترقی و آزادی خواه کشور را به همیاری و مبارزه مشترک در این راه فراخوانده است. ما در دهه گذشته نمونه های متفاوتی از ارزیابی هایی را شاهد بودیم که اساس آنها قبولاندن این امر به مردم است که تنها راه رهایی کشور و تحقق خواست هایشان از طریق نصحیت و ” قانع کردن“ حاکمیت کنونی به تغییر روش است. شعارهایی که آنهم در این سال ها به شکلی فصلی تغییر کرده است و در بزنگاه های انتخابات مجلس و یا ریاست جمهوری در شکل حمایت از این فرد و یا آن فرد در حاکمیت به میدان آمده است یک تجربه بیست ساله در کشور ماست و باید از این نیروها و حامیان این نظرات پرسید که ثمره این سیاست ها چه بوده است؟
در زمینه انتخابات ریاست جمهوری گذشته که حزب ما با قاطعیت و به درستی آن را مهندسی رهبری رژیم برای ” حفظ نظام“ خواند چه حملاتی از سوی طیف گسترده مدافعان استحاله و آشتی طلبان با رژیم به سوی حزب ما متوجه شد ولی امروز از تمام آن کسانی که شعار ” با تمام توان در دفاع از دولت روحانی“ را می دادند در میدان مبارزه سیاسی آثاری کم رنگ باقی مانده است و حتی برای خوشبین ترین نیروهای اصلاح طلب نیز سراب دولت ” تدبیر و امید“ به سرعت در حال از بین رفتن است.
آقای خامنه ای و دیگر سران رژیم خوب می دانند که امروز در فضای سیاسی کشور مردم، خصوصا کارگران و زحمتکشان، زنان و جوانان از وضعیت کنونی به شدت ناراضی هستند و به دنبال برنامه های واقع بینانه،رادیکال و راهگشا برای رهایی کشور از شرایط نکبت بار کنونی اند و نگران آنند که این اندیشه ها و نظرات حزب ما، خصوصا اصل ضرورت تمرکز مبارزه برای طرد رژیم ولایت فقیه، که در بوته آزمایش های دشوار ۲۰ سال گذشته درستی آن به اثبات رسیده است به نیروی اجتماعی گسترده ای تبدیل شود. و حیات رژیم را به مخاطره بیندازد.
حزب ما در این سال های طولانی اسارت ایران، در چنگال رژیم قرون وسطایی ولایت فقیه، همواره معتقد بوده و همچنان معتقد است که تغییر شرایط کنونی بدون بسیج گسترده نیروهای اجتماعی حول برنامه حداقلی برای طرد رژیم ولایت فقیه، نمی تواند به سرانجام برسد و ما برای تحقق این امر باید از هرگونه امکاناتی، از جمله انتخاباتی که رژیم هرازگاهی برگزار می کند برای بسیج مبارزاتی توده ها استفاده کنیم.
این برداشت حزب ما با امیدوار کردن توده ها به این یا آن عنصر رژیم به عنوان ناجی ایران تفاوت اساسی دارد. ما در جریان انتخابات سال ۸۸ با وجود همه کمبود ها شاهد رشد یک جنبش اجتماعی فراگیر بودیم که کودتای انتخاباتی خامنه ای و سپاه بر ضد آقای موسوی، قشرهای وسیعی از مردم را به خیابان و به رویارویی با رژیم کشاند. اگر این جنبش خودجوش عظیم سازمان یافته بود و در کنار تظاهرات از اهرم های دیگری همچون اعتصاب های گسترده برای فلج کردن حکومت بهرهمند بود بی شک رژیم نمی توانست به آن شکلی که عملکرد و جنبش را سرکوب نمود و آقایان موسوی، کروبی و خانم زهرا رهنورد را به حصر کشاند، عمل کند. این ها تجربیات گرانی است که باید از آنها آموخت و برای آینده آنها را به کار گرفت. امروز هم حزب ما معتقد است که جنبش مردمی همچون آتش زیر خاکستر است و منتظر روزنه ای است که دوباره اوج بگیرد. به چالش کشیدن سیاست های نولیبرالی اقتصادی رژیم که زندگی را بر میلیون ها ایرانی تنگ کرده است، در کنار خواست تحقق قول هایی که حسن روحانی در جریان انتخابات برای پایان دادن به حصر و آزادی زندانیان سیاسی-عقیدتی داد،از جمله عرصه هایی از مبارزه هستند که باید حول آنها تلاش کرد. با وجود تلاش های سران جمهوری اسلامی برای نزدیکی به غرب، پایان تحریم های اقتصادی و ایجاد ثبات نسبی برای حاکمیت واقعیت این است که به نظر ما در سیاست های کلان رژیم ولایت فقیه که از سوی آقای خامنه ای و مشاوران او به نهاد های گوناگون دیکته می شود، تغییر اساسی صورت نخواهد گرفت و وضعیت کشور همچنان رو به وخامت خواهد رفت. با توجه به قول های داده شده و تحقق نیافته دولت روحانی باید منتظر جرقه هایی بود که جنبش مردم جان به لب رسیده از شرایط کنونی را به حرکت درآورد. و نگرانی سران رژیم نیز از این روند است.
سئوال: رفیق خاوری همزمان با صحبت های خامنه ای، مطالب منتشر شده در خبرگزاری فارس بر ضد حزب و مصاحبه این خبرگزاری با پرتوی ما شاهد باز انتشار ” یادمانده های“ ویراستاری شده علی خدایی، مسئول نشریه ضد توده ای ” راه توده“ بوده ایم. نظرتان درباره این ” یادمانده ها“ و باز انتشار ویراستاری شده آنها چیست؟
جواب: حزب ما درباره این نشریه به غارت برده شده از حزب ـ راه توده ـ قبلا و از جمله در سند سیاسی در کنگره ششم حزب نظر داده است. فلسفه و علت وجودی و عملکرد این نشریه، که نفی و بی اعتبار ساختن حزب توده ایران و سیاست های آن است، با مدعیات و به اصطلاح خاطراتی دنبال می شود که در همه سالهای نشر راه توده به سرقت برده شده، ادامه داشته و دارد.
به نقل از ”نامه مردم“ شماره ۹۸۴، ۲۷ مهرماه ۱۳۹۴
سیاست های حزب پس از انقلاب بهمن ۵۷
نامهٔ مردم: رفیق خاوری آیا سیاستهای حزب پس از انقلاب مورد تأیید مجموعهٔ رهبری حزب بود؟
رفیق خاوری: من قبلاً هم اشاره کردم که رفیق اسکندری از همان ابتدا نظرات متفاوتی داشت و با سیاست حزب در دفاع از خمینی مخالف بود، و ازاینرو حزب از او خواست که به خارج برود. من دراینباره مفصلاً در مصاحبه قبلی توضیح دادهام. واقعیت این است که، ما در ابتدا همگی موافق دفاع از انقلاب در کلیت آن بودیم، و با توجه به مبارزه طبقاتیای که در جامعهٔ ما وجود داشت، هدف حزب را تعمیق انقلاب و تحقق شعارهای اقتصادی- اجتماعی در جهت منافع زحمتکشان میدانستیم. من فکر میکنم با حملهٔ جمهوری اسلامی به کردستان- که در سال ۱۳۵۸ و در دورهٔ دولت مهندس بازرگان اتفاق افتاد- و محکوم کردن این حرکت با صدور اعلامیهای از طرف کمیتهٔ مرکزی حزب که در آن اعلام کرد چرخش به راست در حاکمیت [جمهوری اسلامی] صورت گرفته است، مواضع درستی بود ولی متأسفانه این مواضع پیگیرانه ادامه نیافت و بعداً تغییر کرد. فقط عدهٔ خیلی محدودی در رهبری حزب ازجمله رفقا: رفعت محمدزاده (اخگر)، صفری، طبری، و من، از روند موضعگیری حزب راضی نبودیم. البته زندهیاد رفیق طبری انسان بسیار آرام و متواضعی بود و از درگیری رودررو پرهیز میکرد. ولی قبول برخی از موضعگیریهای حزب با آغاز سالهای دهه ۱۳۶۰ و تشدید فشارها و استیلای جو سرکوب، دشوارتر شد.
به نقل از »نامهٔ مردم«، شمارۀ ۱۱۰۴، ۵ خرداد ۱۳۹۹
به نقل از ویژه نامۀ «نامۀ مردم»، یادوارۀ رفیق علی خاوری، ۹ فروردین ۱۴۰۰