مسایل بین‌المللی

ابتکار «راه ابریشم جدید» آیا استعمارگری با ویژگی‌های چینی است؟

حقیقت امر این است که چین در خلال سال‌های دههٔ گذشته به‌منظور پیش‌بُرد برنامهٔ اقتصادی‌ای استراتژیک در راستای ایجاد مسیر تجاری “راه ابریشم جدید” سعی زیادی کرده و منابع سرمایه‌ای عظیمی را به این برنامه تخصیص داده است. “راه ابریشم جدید” یا آن‌طور که نزد بسیاری از کشورها شناخته می‌شود “یک کمربند، یک راه”، درواقع طرح ایجاد دو راه بزرگ تجاری است که از طریق آن‌ها چین بهتر می‌تواند با دیگر کشورها ارتباط برقرار کند و آن‌ها عبارتند از: یک راه زمینی و یک راه دریایی یا آبی. مسیر این دو راه از میان بیش از ۶۰ (شصت) کشور جهان در قاره‌های آسیا، اروپا، و آفریقا می‌گذرد. برآورد شده است که برای ساخت این مسیرها، بندرهای آن‌، و تأسیسات تأمین انرژی‌شان، حدود ۱۰۰۰ (هزار) میلیارد دلار باید خرج شود. بخش بزرگی از هزینهٔ این پروژه را “صندوق راه ابریشمِ” حکومت چین و “بانک سرمایه‌گذاری زیرساخت‌های آسیا” تأمین می‌کنند. بانک سرمایه‌گذاری زیرساخت‌های آسیا بانک چندمنظوره‌ای توسعه‌ای است که در ۲۰۱۴ /۱۳۹۳ به‌ابتکار چینی‌ها تأسیس شد و در حال حاضر ۶۱ (شصت‌ویک) کشور عضو آن‌اند.
پروژه‌های طرح “راه ابریشم جدید” یا به‌اختصار “راج”، با ایجاد چارچوبی اساسی برای توسعهٔ اقتصادی، شرایطی را فراهم می‌کنند که کشور هایی که تا کنون مستعمره یا وابسته بوده‌اند بتوانند از این وابستگی رها شوند. این پروژه‌ها به‌هیچ‌وجه دامی برای مقروض کردن این کشورها نیست. ابتکار “راج”، استراتژی‌ای برای توسعهٔ جهانی زیرساخت‌ها است که در سال ۲۰۱۳ / ۱۳۹۲ از سوی چین پیشنهاد شد.
این طرح بی‌سابقه بر اساس “راه ابریشم” شکل گرفته است. این راه شبکهٔ تجاری‌ای گسترده بود که در زمان سلسلهٔ “هان” (۲۰۶ قبل از میلاد- ۲۲۰ میلادی) به‌وجود آمد و چین را با هند، آسیای میانه، و دیگر مناطق متصل کرد. طرح راج از طریق ساختن تعداد زیادی جاده، راه آهن، پل، کارخانه، بندر، فرودگاه، زیرساخت‌های انرژی، و سیستم‌های مخابراتی، تلاش می‌کند یکپارچگی و همکاری در اقتصاد جهانی را گسترش دهد تا ادغام عمیق‌تر بازارها و تخصیص کارآمدتر منابع امکان‌پذیر شوند.
تا اوایل سال ۲۰۲۱ / ۱۳۹۹، تعداد ۱۴۰ کشور در سراسر آسیا، اروپا، آفریقا، آمریکای لاتین، و دریای کارائیب برای پیوستن به پروژه‌های طرح راج ثبت‌نام کرده‌اند. برآورد می‌شود که تا سال ۲۰۲۷ / ۱۴۰۶ پروژه‌های سرمایه‌گذاری این طرح حداقل یک تریلیون دلار به بودجه‌های زیرساختی‌اش اضافه خواهند کرد. انگیزه اصلی اقتصادی طرح راج به‌جلو راندن رشد اقتصادی از طریق گسترش همکاری و هماهنگی کشورها است. از نظر سیاسی، این طرح بر اساس سیاست قدیمی چین بنا شده که استفاده از ادغام اقتصادها با هدف افزایش هزینه و درنتیجه کاهش احتمالِ تنش و درگیری است.
پیتر نولان، استاد دانشگاه کمبریج، در کتابش به‌نام: “درک کردن چین: راه ابریشم و مانیفست کمونیستی، ۲۰۱۶/ ۱۳۹۵” می‌نویسد: “چین در موقعیتی است که می‌تواند از تجربهٔ غنی‌اش در تهیه زیرساخت‌های داخلی استفاده کند تا بتواند سهمی عمده در توسعهٔ جاده ابریشم در آسیای مرکزی و جنوب شرقی داشته باشد” و یکی از نتایج سیاسی جانبی این طرح “ایجاد همزیستی در بین کشورها” است. چین، با توجه به اندازه، موقعیت مکانی، و ماهیت اقتصادی‌اش، موقعیت منحصربه‌فردی خوب دارد چندان که می‌تواند نیرویی محرکه برای پروژه راه ابریشم باشد.
برونو ماکائس، سیاستمدار و پژوهشگر پرتغالی، اظهار داشته است ماهیت اقتصاد برنامه‌ریزی شدهٔ چین که با نظارت کامل دولتی همراه است، به چین قدرت داده است که به‌سرعت و با قاطعیت عمل کرده و منابع مالی‌ای عظیم را به سمت پروژه‌های راه ابریشم جدید هدایت کند (به‌نقل از: “یک کمربند، یک راه: نظم جهانی‌ای چینی، ۲۰۱۸/ ۱۳۹۷” ). با‌این‌همه، طرح راج از سوی طیفی وسیع از نیروهای سیاسی همچون پروژهٔ استعماری‌ای جدید نامیده شده است.
اندیشکدهٔ راست‌گرای “لووی”، طرح راج را “استعمار با ویژگی‌های چینی” توصیف می‌کند. درعین‌حال، اشلی اسمیت و کوین لین نیز در نشریهٔ سوسیالیست‌های دموکرات که از سوی جمعیت سوسیالیستی آمریکا منتشر می‌شود نوشته‌اند طرح راج “بدون هیچ شکی، امپریالیستی است.” آنان ادعا می‌کنند که چین همهٔ کشورها را در “ایجاد وابستگی در توسعه” درگیر می‌کند و از آن‌ها برای برآوردن نیازهای سرمایه‌داری چین استفاده کرده و حتی از صنعتی شدن برخی کشورها مانند برزیل جلوگیری خواهد کرد. این انتقاد گویی فحوای کلام مایک پمپئو و سیاست جنگ سرد جدیدی را در خود دارد که چین را مسبب همه مشکلات اقتصادی می‌داند.
بدون شک برخی سرمایه‌گذاری‌ها در بازارهایی بازتر عملی نمی‌توانند باشند ولی حضور چین به‌عنوان بزرگ‌ترین شریک تجاری برزیل برای مردم هر دو کشور چین و برزیل درمجموع مفید بوده است. چلو آموریم، وزیر امور خارجه برزیل در دولت لولا، شکوفایی روابط چین و برزیل را مرکزی برای “بازسازی جغرافیای تجاری و دیپلماتیک جهان” نامید.
اگر طرح راه ابریشم جدید به‌راستی در پی تحمیل “وابستگی در توسعه” باشد، ثبت‌نام تقریباً همه کشورهای نیمکرهٔ جنوبی در آن ، از‌جمله ۴۲ کشور از ۵۶ کشور قاره آفریقا، باید شگفت آور باشد. همهٔ این کشورها بدون ‌شک با پای خودشان به‌سوی فاجعه نمی‌روند. طرح راج با ساختن چارچوبی اساسی برای توسعهٔ اقتصادی، شرایطی را ایجاد می‌کند که کشورهای مستعمرهٔ سابق از وابستگی خارج شوند و از زنجیرهای اقتصادی ایالات متحده و متحدانش رها شوند.
عاملی مهم در افول “اجماع واشنگتن” یا تحمیل اقتصاد “دکترین شوک”، تأمین سرمایهٔ لازم جایگزین به‌ویژه از موجودی بانک‌های امور توسعه چینی که از سوی چین هدایت می‌شوند بوده‌ است. حتی صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی مجبور شده‌اند که شرط‌های‌شان در پرداخت وام را کاهش دهند، زیرا کشورهای متقاضی وام اکنون گزینه‌هایی بهتر در پیشِ روی دارند.
کوین گالاهر در کتابش به‌نام: “مثلث چین- ۲۰۱۶ / ۱۳۹۵”، به‌عنوان مثال خاطرنشان کرد که، رهبران آمریکای لاتین “تمایلی به پیوند بیشتر اقتصاد خود با سیاست‌های اجماع واشنگتن ندارند، زیرا آنان چین را به‌عنوان گزینه‌ای دیگر در پیشِ روی دارند.” افزون بر این، سرمایه‌گذاری‌های طرح راه ابریشم جدید با محافظت از محیط زیست سازگاری دارند. برای نمونه، انرژی‌های بادی، خورشیدی، و برق‌آبی، از میزان ۳۸ درصد سرمایه‌گذاری‌ها در بخش انرژی در سال ۲۰۱۹ / ۱۳۹۸ به ۵۷ درصد در سال ۲۰۲۰ /۱۳۹۹ افزایش یافتند. برَد گلوسرمن در روزنامهٔ تایمز ژاپن نوشت: “با وجود هیاهوی غرب دربارهٔ ٬دام بدهی٬ طرح راج، واقعیت این است که تقریباً همه بررسی‌های پژوهشی در مورد شرط‌های پرداخت وام به کشورهای درحال توسعه، سنگین‌تر بودن شرط‌های پرداخت وام‌های غربی را نشان می‌دهند.”
در پاسخ به اتهام‌هایی که گویا چین با طرح راج خود پاکستان را به “دام بدهی” انداخته است، سفیر چین خاطر نشان کرد که ۴۲ درصد از بدهی‌های پاکستان وام از شرکت‌های چندملیتی تشکیل می‌دهند و وام‌های ترجیحی از چین تنها ۱۰ درصد از بدهی‌های این کشور هستند. دبورا براوتیگام و مگ ریتمایر اخیراً در نشریه آتلانتیک افسانه “دام بدهی” را رد کرده‌اند و یک نمونه را در این مورد به‌طور دقیق بررسی کرده‌اند که در ارتباط با بندر هامبانوتا در سریلانکا است.
براوتیگام و ریتمایر اظهار داشتند این تصور که چین کشوری بدخواه است اشتباه و از عنصر نژادپرستی‌ای ناشی می‌شود که چین قصد باجگیری از کشور‌های ساده‌لوح نیمکره جنوبی را دارد و اکثر کشورهای آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین به‌صف شده‌اند تا در معرض استعمار چین قرار گیرند که بسیار حیله‌گر است و حتی نیازی به کشتی‌های جنگی هم ندارد.
طرح راه ابریشم جدید، بدون شک، جهانی شدن را ترویج می‌کند. ولی جهانی شدن و امپریالیسم یکی نیستند. جاده ابریشم اصلی “کانون یکی از نخستین موج‌های جهانی شدن، اتصال بازارهای شرق و غرب، تولید ثروت‌های عظیم، و مخلوط کردن سنت‌های فرهنگی و مذهبی بود” (به‌نقل از: طرح عظیم یک کمربند، یک راه چین – شورای روابط بین‌الملل CFR). این طرح، به‌تحقیق، نوعی جهانی شدن است اما بدون سلطه و اجبار که از ویژگی‌های امپریالیسم‌اند.
توسعهٔ تجارت، ایجاد زیرساخت‌ها، و گسترش همکاری‌های دوستانه،همگی، به‌سود ملل کشورهای شرکت کننده در این طرح است. مقایسه چنین فرایندی با امپریالیسم که از سوی اروپای غربی، آمریکای شمالی، و ژاپن انجام می‌گیرد، توهین به صدها میلیون انسان در سراسر آفریقا، آسیا، آمریکای لاتین، دریای کارائیب، خاورمیانه، و اقیانوس آرام است که ظلم استعمار و استیلای سیاست‌های نواستعماری را متحمل شده‌اند.
به‌گفتهٔ هنری کیسینجر، با توجه به “اهمیت عملی یک کمربند، یک راه در تغییر مرکز ثقل جهان از اقیانوس اطلس به اقیانوس آرام”، قدرت‌های غربی بدون شک نگران طرح “یک کمربند، یک راه” هستند. اما قاعدتاً سوسیالیست‌ها نباید از چنین چیزی بترسند.

به نقل از روزنامه ترقیخمواه و چپ مورنینگ استار، منتشره در انگلستان

به نقل از «نامهٔ مردم»، شمارهٔ ۱۱۲۷، ۲۳ فروردین ۱۴۰۰

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا