مسایل بین‌المللیمسایل حقوق بشر

امپریالیسم ناقض حقوق و آزادی های دموکراتیک در آمریکا و در گستره جهان!

دیدگاه های کمونیست های پرتغالی به نقل از پایگاه اینترنتی حزب کمونیست پرتغال

امپریالیسم ایالات متحده همچنان در راستای برنامه راه‌بردی و انگیزه مهارنشدنی‌اش برای حفظ سرکردگی، از پرسمان حقوق بشر همچون دستاویزی برای اقدام‌های مداخله‌جویانه، بی‌ثبات‌سازی، و تغییر رژیم در سراسر جهان بهره می‌گیرد. این بلندپروازی از سودورزی انحصارهای بزرگ که بر اساس شیوه مالکیت (خصوصی) و سلطه سرمایه‌های کلان مالی شکل گرفته‌اند جدا نیست. این‌ها سازه‌های شکل‌دهنده نظام قدرتی‌اند که ستاد فرماندهی‌اش در واشنگتن جای دارد. امپریالیسم آمریکا اگر به‌جای سرزنش شیوه مدیریت سیاسی و اجتماعی کشورهایی که قصد سنگ‌اندازی و براندازی‌شان را دارد به‌خود بنگرد، با صحنه‌هایی اندوه‌زا و فلاکت‌بار روبرو می‌گردد.
کم‌ارزش و خوار شمردن حقوق بشر در دو محور صورت می‌گیرد. از یک سو، در نمونهٔ دموکراسی بورژوایی‌ای که به‌طوری فزاینده‌ در جهان سرمایه‌داری از درون می‌پوسد، ازجمله در ایالات متحده آمریکا، دموکراسی‌ای رسمی محروم از جوهر واقعی که این فراگرد ماهیت واقعی‌اش را بیشتر و بیشتر نشان می‌دهد: دموکراسی‌ای رسمی محروم از جوهر واقعی، افسانهٔ فرسوده آزادی که دیگر نمی‌تواند حقیقت را بپوشاند. از سوی دیگر، خوارسازی و نبود حقوق پایه‌ای اقتصادی و اجتماعی رو به‌افزایش دارد، گویی که آن‌ها بخشی درون‌زاد از کرامت انسانی نیستند که در اعلامیه جهانی حقوق بشر اعلام شده از سوی سازمان ملل آمده است. از این منظر، ایالات متحده در صف مقدم است. در سطح بین‌الملل، برچیدن حقوق اجتماعی و اقتصادی و جایگزینی آن‌ها با الگوها و سیاست‌های نئولیبرال به یکی از سرگرمی‌های بزرگ سرمایه‌داری در خلال سال‌های دهه‌های اخیر درآمده است.
به‌تازگی گزارشی دربارهٔ نقض حقوق بشر در ایالات متحده آمریکا از سوی چین منتشر شد که در تأیید این واقعیت است، اما طیف رسانه‌های جریان اصلی آن را رویهم‌رفته نادیده می‌گیرند. در اینجا به چند گفتاورد از این گزارش اشار می‌کنیم: [در کشورهای پیشگام دموکراسی] رویکرد به انتخابات تبدیل به “یک بازی با پول” برای ثروتمندترین شده است. در انتخابات میان‌دوره‌ای سال ۲۰۱۸ / ۱۳۹۷ کنگرهٔ آمریکا، ۵۷۰۰ (پنج‌هزاروهفتصد) میلیون دلار هزینه شد. “یک سامانه پایش فراگیر که سراسر جامعه را دربر می‌گیرد” در آستانهٔ شکل‌گیری است و دولت کنونی [ترامپ] “بزرگ‌ترین حمله مستقیم به آزادی مطبوعات در تاریخ آمریکا” را به‌راه انداخته است. تیراندازی‌های گسترده در سال ۲۰۱۸ به بالاترین رکورد رسید. بیشتر اعمال تروریستی مربوط به نژادپرستی و برتری‌طلبی سفیدپوستان است. در سال ۲۰۱۸ شاخص جینی (که سطح نابرابری‌ها را اندازه‌گیری می‌کند) رقم ۰/۴۸۵ را نشان می‌دهد، که بالاترین نمره در ۵۰ سال گذشته است. قطب‌بندی در جامعه آمریکا ساختاری شده است و ایالات متحده بیش‌ترین شکاف میان فرادستان و تهیدستان را در بین کشورهای پیشرفته نشان می‌دهد. چهل میلیون شهروند ایالات متحده در فقر زندگی می‌کنند و میلیون‌ها نفر هر روز گرسنه می‌مانند. سطح تهیدستی و فلاکت در میان کودکان آزارانگیز است. ایالات متحده خدمات بهداشتی همگانی ندارد و ۶۵ (شصت‌وپنج) میلیون شهروند بالغ به‌دلیل کمبود امکانات بهداشتی و پزشکی از درخواست کمک‌های درمانی دست کشیده‌اند. حق بهداشت، آموزش، و امنیت اجتماعی به‌خطر افتاده، و خشونت بر ضد زنان در سراسر کشور گسترده است. و این را هم باید افزود: “ایالات متحده آمریکا با هزینه کردن ۶/۴ میلیارد دلار در جنگ‌هایی که از سال ۲۰۰۱ / ۱۳۸۰ آغاز کرده، می‌توان آن را جنگ‌افروزترین کشور در تاریخ بشمار آورد.” منطقی سنگدلانه در پشت همهٔ این‌ها وجود دارد و ازجمله افزایش تحریم‌های اقتصادی در زمانی است که همه‌گیری کووید-۱۹ گسترش می‌یابد. در این چارچوب به یورش‌های ضد سندیکایی، نبود امنیت شغلی، و افزایش بیکاری نیز باید اشاره کرد که پیامد سقوط بازار سهام و رکود اقتصادی که هر دو در شرایط اضطراری این همه‌گیری قرار گرفتند دوباره و با تمام نیرو باز گشته‌اند.

“ادلب ، نبرد برای حقیقت”
هم‌اکنون که این گزارش را می‌نویسم یورش غیرقانونی و خطرناک تجاوز نظامی ترکیه در استان ادلب در شمال شرقی سوریه با شدت در جریان است. از آغاز ماه فوریه/ اسفند و بهمن‌ماه ۹۹، تحریک‌های رژیم اردوغان به‌ضد نیروهای مسلح سوریه و ارتش روسیه که پس از درخواست دولت سوریه به‌طورقانونی در این منطقه استقرار یافته‌اند شدت گرفته‌اند. رژیم ترکیه تا آنجایی که توانسته است به نقض سازش‌ها و توافق‌های انجام گرفته در گفتگوهای آستانه، پایتخت قزاقستان و سوچی در روسیه- گفتگوهایی که گمان می‌رفت بنا بر آن‌ها ترکیه در برقراری آرامش در منطقه و مبارزه با سازمان‌های تروریستی با سوریه و روسیه همکاری خواهد کرد- دست زده است. اکنون این کشور در تلاش است تا گروه القاعده را از شکست نظامی برهاند، پهلو به‌پهلوی تروریست‌ها بجنگد، انواع جنگ‌افزارها را برای آنان فراهم کند و نیروهای ویژه را برای “نظارت” بر “عملیات نظامی” آنان گسیل کند.
انگیزهٔ تصمیم ترکیه برای زنده کردن درگیری نظامی و حمایت آشکارش از تروریسم، جلوگیری از پیروزی نظامی کم‌وبیش قطعی نیروهای سوریه و برقراری دوباره حاکمیتش بر تمامیت ارضی این کشور است. پس از نُه سال ایستادگی و نبرد، نیروهای مسلح سوریه اکنون بیش‌ترین گستره از خاک این کشور را در اختیار دارند. آن‌ها نقاط مهم استراتژیک و شهر حلب، دومین شهر بزرگ کشور، را بازپس گرفته‌اند. جاده‌های اصلی (شاه‌راه ام۵ که شمال و جنوب کشور را به‌هم متصل می‌کند) را دوباره به‌دست می‌گیرند. و از همه مهم‌تر، نیروهای سوریه سازمان‌های تروریستی در استان ادلب را در محاصره دارند. از این‌روی، این نیروهای تروریستی با چند گزینه ناخوشایند روبرویند: یا باید از مواضع خود دست بکشند و با گذشتن از مرز به ترکیه بگریزند یا برای بسیاری از آنان بازگشت به “میهن” و تسلیم راه دیگری وجود ندارد.
باید توجه کرد تصمیم ترکیه پیش از کارزار پخش خبرهای نادرست در جهان بود، خبرهایی که اقدام‌های قانونی سوریه برای بازیابی سرزمینش را “اشغال” و “فاجعه انسانی” می‌نامید و عملیات گروه‌های تروریستی را “مقاومت قهرمانانه شورشیان” می‌نمایاند. هیچ‌کدام از این‌ تعبیرها تصادفی نبودند، همان‌طور که حمله‌های هوایی اسرائیل به داخل خاک سوریه هم‌زمان با گذشتن نیروهای نظامی ترکیه از مرزشان به خاک سوریه بدون هماهنگی با یکدیگر نبودند.
آنچه از این دگرگونی‌ها برمی‌آید نشان می‌دهد که ترکیه به‌تنهایی عمل نمی‌کند. ترکیه از سویی با هماهنگی سیاست‌هایش با اسراییل و تأمین منافع و تصمیم‌های ایالات متحده آمریکا که دست‌کم ۵۰۰ سرباز را در سوریه نگه داشته و امکان استقرار موشک‌های پاتریوت در سوریه را در نظر دارد و از سویی دیگر کشور را به سمت درگیری با روسیه سوق می‌دهد و در تلاش است که بازوی اروپایی ناتو را به‌طور مستقیم درگیر کشمکش در خاورمیانه کند. خطر به‌راه‌افتادن “بحران” مهاجرتی جدید بخشی از این برنامه راه‌بردی است و از پیامدهای غم‌انگیز آن همه آگاهند.
روزهای آینده نشان خواهد داد که ترکیه و مهم‌تر از همه ایالات متحده و ناتو تا کجا به ادامه دادن به این سیاست مایل خواهند بود. رو به‌گسترش بودن شرایطی بسیار خطرناک در منطقه، محکومیت بی‌چون‌وچرای تعرض‌های آشکار ترکیه را می‌طلبد. باید قانون بین‌الملل رعایت و اجرا شود و سوریه در پیکار برای حفظ تمامیت ارضی‌اش و بر ضد تروریسم باید حمایت گردد. موضع ناتو و چندین دولت اروپایی ازجمله پرتغال، رو به‌سوی خلاف دارد. چنین موضع‌گیری‌هایی به‌هیچ‌وجه شگفت‌آور نیستند. همه ما به‌یاد داریم که این جنگ از سوی چه کسانی و چگونه آغاز شد. برای همین است که چرا نبرد برای بازپس گرفتن ادلب نبردی تعیین‌کننده برای حقانیت سوریه است.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا