«میدان» و فرهنگ
واژه ”میدان“ چندی است که پس از انتشار گفتگوی محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی با سعید لیلاز، خبرنگار، استاد تاریخ و از عجایب روزگار در ایران و در سایه رژیم ولایت فقیه، قایم مقام ایران خودرو دیزل [!] بر سر زبانها افتاده است.
در پشت کلیدواژه ”میدان“، سیاستهای منطقهای و به ویژه نظامی جمهوری اسلامی که از سوی سپاه قدس در غرب آسیا پی گرفته میشود، نهفته است.
در این گفتگوی چند ساعته، ظریف از رازی سر به مُهر سخن میگوید که برای مردم ایران دیریست سراپاگشوده، روشن و آشکار است، و آن همانا پیروی دیپلماسیِ کلان و تعامل جمهوری اسلامی با دیگر کشورهای جهان، از سیاست های سپاه پاسداران برون مرزی (سپاه قدس) است. ولی راست و درست آن است که این تنها دیپلماسی کشور نیست که تابعی از میدان و سیاستهای سپاهیان است، بلکه تمامی پهنههای زندگی اجتماعی و از آن جمله سیاستهای فرهنگی کشور نیز از جایگاه ”میدان“ رصد ، تعریف و هدف گذاری میشود. دیریست که در ایران ”میدان“ مرکز ثقل دگرگونیها و ”میدانداران“ همهکاره کشورند.
در سایه رژیم ولایت فقیه سیاستهای فرهنگی کلان جمهوری اسلامی و حتی فرهنگ روزانه مردم نیز باید در خدمت میدان و ایدئولوژی واپس اندیشان حاکم باشد. در این رژیم تنها آن فرهنگی برکشیده میشود که مجیزگوی سیاست و ایدئولوژی تاریکاندیشان چیره بر کشور است. همه ارکان رژیم در تلاش و تکاپویند تا با کاربست تمامی اهرمهای در دست، فرهنگ ملی، مردمی و غیر مذهبیِ کشور را زمین گیر و نابود سازند.
گردانندگان جمهوری اسلامی در تلاشند تا درعمل با یاری گرفتن از صدا و سیما، که به راستی مایه ننگ مردم است و همچنین رسانههای همگانی و با تهیه فیلمها و سریالهای نوستیز و واپسگرای سینمایی و تلویزیونی، با ولخرجیها و خاصه خرجیها برای نهادها و سازمانهای تبلیغی اسلامی، فرهنگ پوسیده و خرافی متناسب با ”میدانداران“ حاضر در کشور را تولید کنند و گسترش دهند. دهها نهاد مذهبی هر ساله با بودجههایی کلان که گاه بیش ازبودجه برخی وزارتخانهها یا سازمانهای بزرگ کشور است، سیراب میشوند تا فرهنگی متناسب با روبنای واپس گرایانه کشور را تولید و بازتولید کنند.
بودجه نهادهای مذهبی
مرکز خدمات حوزه علمیه، شورای عالی حوزههای علمیه، سازمان تبلیغات اسلامی، مجمع جهانی اهل بیت، سازمان فرهنگ وارتباطات اسلامی، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، بنیاد فرهنگی شهید حاج قاسم سلیمانی، ستاد مرکزی راهیان نور، مجمع جهانی مذاهب اسلامی، جامعه المصطفی العالمیه و …تنها نمونههایی ازبیشمار نهادهای مذهبیاند که نه تنها سهم شیرِ بودجه فرهنگی کشور که کل بودجه را به کام خویش درمیکشند.
بنا بر قانون بودجه سال ۱۴۰۰ کل کشور، مصوب مجلس شورای اسلامی، برای شورای عالی حوزههای علمیه ۷۵۳ میلیارد تومان و برای مجموعه سازمان تبلیغات اسلامی ۷۲۶ میلیارد تومان بودجه در نظر گرفته شده است. گفتنی است که بودجه هر کدام از این دو نهاد به تنهایی بیش از کل بودجه وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی بالغ بر ۶۳۵ میلیارد تومان است.
نمونهای دیگر: برای دانشگاه تهران ـ دانشکده علوم اجتماعی در سال ۱۴۰۰ بودجه ۵ میلیارد تومانی در نظر گرفته شده است. هم زمان اما برای کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی ۱۱،۳ میلیارد تومان، برای دانشگاه معارف اسلامی ۱۷ میلیارد تومان و برای دانشگاه اهل بیت ۲۳ میلیارد تومان در نظر گرفته شده است.
شوربختانه اما باید نوشت که کار به همین جا پایان نمییابد. جمهوری اسلامی نه تنها برای تعالی فرهنگ ملی ومردمی هزینه نمیکند، که برعکس برای مبارزه و سرکوب آن ردیفهای کلان بودجه برای دهها ستاد مشترک سپاه پاسداران و بسیج در نظر میگیرد.
چکیده
هم دولت و هم مجلس شورای اسلامی برای برکشیدن فرهنگ مذهبی مورد نظر خود و سرکوب فرهنگ مردمی، صلح و عدالتجویانهِ غیرمذهبی، هرساله بودجههایی کلانتر را در سنجش به سال پیش برای نهادهای نورچشمی، تصویب می کنند. باید پرسید چرا؟
پاسخ روشن است. برای آن که در کنار اشتهای پایانناپذیر سردمداران کشور در به کام کشیدن پولو دارایی مردم، فرجام تاکنونی کار به گونهای روشن از عدم موفقیت «میدانداران» در سرکوب فرهنگ ملی و مردمی و کوشندگان و اثرگذاران فرهنگی سخن میگوید. رژیم در بیش از چهار دهه به عبث کوشیده و میکوشد، فرهنگ خرافی و واپسگرایانه مورد نظر خود را در پهنههای گوناگون جامعه گسترش دهد. این را دیگر همگان میدانند. سالهاست که هم زنان و جوانان و همچنین سالمندان و بازنشستگان کشور ناخشنودی خود را از مجموعه سیاستهای رژیم به روشنترین و آشکارترین شکلی بیان میکنند. زمان به سود رژیم ولایت فقیه در گذر نیست.
به نقل از ضمیۀ فرهنگی «نامۀ مردم»، شمارۀ ۶، ۲۰ اردیبهشت ماه ۱۴۰۰