جوانان و دانشجویان

بحران کرونا و عواقب اجتماعی آن برای جوانان

ادامهٔ بحران همه‌گیری کرونا مشکلات اقتصادی‌ای وسیع به‌طور عمده برای زحمتکشان و در تقریباً تمامی کشورهای سرمایه‌داری اعم از در حال رشد و یا پیشرفته را موجب شده است و عمیق‌تر شدن فاصله طبقاتی در این کشورها را هم شاهد بوده‌ایم. این مشکلات اقتصادی مسلماً عواقب اجتماعی‌ای شدید برای قشرهای بینابینی و زحمتکشان در پی داشته است، ولی شرایط خاص میهن ما به‌دلیل روبنای عقب مانده رژیم ولایی فشارهایی مضاعف به‌خصوص بر جوانان میهن‌مان وارد می‌کند که مقاله حاضر قصد دارد بخش‌هائی از آن را بازتاب دهد.
یکی از مشکلات جدی جوانان که به‌واسطه همه‌گیری کرونا بسیار شدیدتر از گذشته شده است ناامیدی کامل به آینده و ممکن نبودن برنامه‌ریزی کوتاه مدت یا میان مدت جوانان و نوجوانان برای آینده‌شان است. به‌عنوان مثال، اخیراً از طرف آقای علیرضا پاکباز دبیر سابق شورای صنفی دانشجویان مرکز آموزش عالی استهبان مقاله‌ای منتشر شده که در آن تصمیم وزارت علوم به لغو مجوز و توقف پذیرش دانشجو در رشته مهندسی عمران را به اطلاع مرکز آموزش عالی استهبان رسانده شده است: “متأسفانه چند هفته پیش و در بحبوحه امتحانات میان ترم دانشجویان و در شرایطی که به‌دلیل وضعیت قرمز کرونا، دانشجویان و اساتید فشار روحی سنگینی را تحمل می‌کردند، نامه‌ای از وزارت علوم به مرکز آموزش عالی استهبان با مضمون لغو مجوز و توقف پذیرش دانشجو در رشته مهندسی عمران ارسال شده است که موضوع فوق فشار روحی مضاعفی به دانشجویان و اساتید مرکز آموزش عالی استهبان وارد نموده است. از آنجایی که شهرستان استهبان قطب رشته مهندسی عمران در شرق استان فارس بوده و تجهیزات آزمایشگاهی و کارگاهی رشته عمران این مرکز کامل و به‌روز است، به‌نظر میرسد این تصمیم چندان کارشناسی شده نباشد؛ همچنین سطح علمی و فعالیت‌های پژوهشی اعضای هیأت علمی رشته مذکور بر هیچ‌‌کس پوشیده نبوده و مقالات چاپ شده ایشان در مجلات معتبر بیانگر این مهم میباشد. از آنجایی که رشته عمران بیشترین تعداد ورودی و استقبال شدید دانشجویان مرکز را در سال های اخیر به‌دنبال داشته، این خبر بسیار نگران کننده است؛ زیرا با کاهش چشمگیر تعداد دانشجویان در آینده میتواند پیش‌زمینه‌ای برای تعطیلی دائم و یا ادغام این مرکز باشد!!(احتمالا هدف همین است)” [کانال تلگرام شوراهای صنفی دانشجویان کشور].
مورد دیگر که در ایجاد ناامیدی به آینده جوانان تأثیر زیادی داشته است را باید در شرایط آموزش مجازی پس از دوران کرونا و زیرساخت‌های الکترونیک موردنیاز این نوع آموزش دید. جوانانی که بر اثر شرایط اقتصادی پس از کرونا که تحریم اقتصادی آن را تشدید کرده است شدیداً در فشار اقتصادی قرار دارند یا به‌طورکلی از امکان آموزش محروم شده‌اند یا کیفیت آموزشی‌ای بسیار پائین را در این مدت پس از همه‌گیری کرونا تجربه کرده‌اند. در نامه‌ای که به‌‌تاریخ ۷ بهمن‌ماه ۱۳۹۹ از طرف شوراهای صنفی دانشگاه‌های کشور به وزیر علوم فرستاده شده به این مورد به‌روشنی اشاره شده است: “تداوم بحران همه‌گیری کرونا و در پی آن آموزش مجازی میلیون‌ها دانش‌آموز و دانشجو را از دسترسی به آموزشی با کیفیت و برابر محروم کرده است. بنا بر اعلام یکی از معاونین وزارت آموزش و پرورش حدود ۵ میلیون دانش‌آموز به زیرساخت یا وسیله الکترونیک مناسب برای استفاده از آموزش‌های مجازی دسترسی ندارند. همچنان ما آمار دقیقی از جمعیت دانشجویی محروم از آموزش مجازی در اختیار نداریم اما مشاهده میدانی فعالین و شوراهای صنفی نشان از محرومیت‌ها و مشکلات عمده در دسترسی دانشجویان به آموزش مجازی دارد. همچنان بعد از یک سال هیچ برنامه مشخصی در جهت ارائه بسته‌های رایگان دانشجویی وجود ندارد. بسترهای الکترونیک در نظر گرفته شده از سمت دانشگاه‌ها بعضاً دچار اشکالات اساسی هستند که استفاده از این بسترها را ناممکن می‌کند. تعداد قابل توجهی از دانشجویان ناگزیرند کلاس‌ها، پژوهش‌ها و کارهای علمی خود را بیرون از این بسترها و با هزینه‌های سرسام‌آور پی بگیرند. این درحالیست که در زمان آموزش حضوری نیز بسته‌های اینترنتی توسط دانشگاه‌ها برای کارهای پژوهشی در دانشگاه در اختیار دانشجویان بوده است. دانشجویان با مشکلات جدی در تهیه منابع برای کلاس‌های درس رو به رو هستند. در حالی که در زمان حضور در دانشگاه امکان استفاده از کتابخانه وجود داشت، اکنون دانشجویان میان پرداخت هزینه تهیه کتاب‌ها یا از دست دادن نمرات بایستی دست به انتخاب بزنند.
پرسش ما این است که در نزدیک به یک سال از تعطیلی عمده خدمات رفاهی در دانشگاه‌ها و ذخیره این بودجه‌ها چرا هیچ اعتباری برای اینترنت رایگان و حمایت از دانشجویان صورت نگرفته است؟ چرا در این میان اخبار محرومیت دانشجویان از آموزش‌های مجازی باعث تغییر سیاست‌های آن وزارت خانه نشده است؟ در این حدود یک سال دانشجویان در میان دردها و محرومیت‌هایشان رها شده‌اند و ما با خبرهای خودکشی یا مرگ یا فروپاشی دوستانمان سیاه‌پوش می‌شویم.”
باوجود تمامی این موارد، در صورت ادامه تحصیل دانشگاهی دانشجویان، آنان فشار اقتصادی‌ای بیشتر نسبت به قبل باید متحمل شوند. آنان با افزایش اجاره‌بهای خوابگاه‌های عمدتاً خالی و سنگ‌اندازی‌های عجیب صندوق رفاه دانشجویی در قبال وام‌های ناچیز تخصیص یافته در این دوره بحران روبرو هستند. افزایش نیاز به وام‌های دانشجویی و حرکت به سمت مقروض کردن دانشجویان که در نتیجه افزایش بیش از پیش هزینه‌های رفاهی و آموزشی اتفاق می‌افتد، نیز در نتیجه اعمال سیاست‌های ریاضتی نولیبرالی، آینده دانشجویان را بیش از پیش تار و نگران کننده کرده است.
دانشجویان تازه فارغ‌التحصیل شده و یا آنانی که در شُرُف فارغ‌التحصیل شدن هستند نیز شانس زیادی را برای یافتن کار بر اساس تخصص و رشته تحصیلی‌شان نمی‌بینند و این نیز عاملی دیگر برای تشدید ناامیدی به آینده درجوانان است. بسته شدن اکثر واحدهای تولیدی و اقتصادی در دوران پساکرونا و نیز تحریم اقتصادی و ادامه سیاست‌های خصوصی سازی و نولیبرالی از عامل‌های گسترش بیکاری جوانان است. مطابق گزارش‌های مرکز آمار در پاییز ۹۹ ، سهم جمعیت بیکار فارغ‌التحصیل آموزش عالی از کل بیکاران ۴۰٫۲ درصد است. این سهم در بین زنان نسبت به مردان و نقاط شهری نسبت به نقاط روستایی بیشتر است. در پاییز ۹۹ سهم جمعیت شاغل فارغ‌التحصیلان آموزش عالی از کل شاغلان فقط ۲۵ درصد است [باشگاه خبرنگاران جوان].
نکته دیگری که در دوران کرونا به‌خصوص به‌علت محدودیت‌های شدید اجتماعی دختران نوجوان و جوان در رژیم ولایی باید درنظر داشت تأثیر شدید فاصله‌گذاری اجتماعی بر زندگی آنان است. بسیاری از دختران دانش‌آموز و دانشجو خصوصاً آنانی که در شهرستان‌ها زندگی می‌کنند تنها امکان ارتباط خارج از منزل‌شان در محیط مدرسه و یا مکان‌های آموزشی بوده است. از این طریق امکان شرکت در برخی فعالیت‌های اجتماعی برای‌شان مقدور بوده است. این واقعیتی بسیار تلخ است ولی در سایه رژیم تاریک‌اندیش و خرافی ولایت فقیه این سرنوشت بسیاری از نوجوانان و جوانان دختر در میهن ماست. در دوران کرونا عمده این ارتباط‌ها از طریق مجازی و با مشکلات و مسائل خاص خود همراه بوده‌اند.
سایر فعالیت‌های اجتماعی نوجوانان مدرسه‌ای از قبیل شرکت در تیم‌های ورزشی مدرسه، گروه‌های تئاتر، کلاس‌های گروهی تمرین دروس، کوهنوردی جمعی، موسیقی، و جز این‌ها، همه یا کاملاً حذف شده‌اند یا به‌صورت مجازی برگزار می‌شوند. مسلماً تمامی این مسائل مشکلات روحی و روانی‌ای جدی خصوصاً برای جوانان ایجاد کرده است. بنا بر گزارش سازمان بهزیستی کشور، در طول ۶ ماه اول شیوع کرونا ۹ تا ۱۱ درصد استرس، اضطراب، و افسردگی شدید و متوسط گزارش شده است و اکنون این رقم به ۱۶ درصد افزایش یافته است. میزان تقاضای مشاوره تلفنی ۸ تا ۱۰ برابر افزایش یافته و درمجموع نسبت به سال‌های پیش از شیوع کرونا، حدود ۲ برابر شده است. متأسفانه نبود برخورد علمی به واقعیت گسترش بیماری‌های روحی و روانی در جامعه و نبود آموزش همگانی در این زمینه از یک طرف و گسترش آن به‌علت دوران کرونا از طرف دیگر این معضل مهم اجتماعی را بسیار پرچالش کرده است.
عملکرد ضد مردمی رژیم ولایت فقیه در برخورد با همه‌گیری ویروس کرونا درمجموع ادامه و بخشی از همان سیاست‌های فاجعه‌باری است که کشور و ده‌ها میلیون ایرانی را با فقر و محرومیت و دشواری‌های روز‌افزون مواجه کرده است. حل این بحران اجتماعی به برنامه‌ای علمی برای حل مسائل اقتصادی و اجتماعی نیاز دارد که تحقق آن با ادامه این حاکمیت فاسد و ضد مردمی ممکن نیست.

به نقل از«نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۱۳۰، ۳ خرداد ۱۴۰۰

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا