جوانان و دانشجویان

درس‌های تجربهٔ ۱۸ تیرماه ۷۸: راهنمایی برای مبارزات دانشجویی بر ضد استبداد

دانشجویان در صف‌های مبارزه پیگیر با رژیم ولایی تاریک‌اندیش همواره حاضر بوده‌اند. همانند آن چه حکومت ستم‌شاهی با آن مواجه بود یعنی رشد آگاهی و اعتراض‌‌های دانشجویی و جوانان، اکنون برای جمهوری اسلامی معضلی اساسی شده است. به‌همین جهت سرکوب و یا به‌انحراف کشیدن مبارزات دانشجویان در صدر برنامه‌های جمهوری اسلامی در رابطه با دانشگاه‌ها قرار دارد. حماسه مقاومت ۱۸ تیرماه و تهاجم خونین ارگان های امنیتی حکومت به تظاهرات مسالمت‌آمیز دانشجویان در اعتراض به توقیف روزنامه اصلاح‌طلب ”سلام“ در محوطه کوی دانشگاه تهران از سوی چاقوکش‌های وابسته به نیروهای امنیتی ولی فقیه، نمونه‌ای بارز از اعمال وحشیانه رژیم ولایی است، رژیمی که از هیچ جنایتی برای پیشبرد سیاست‌های ضد مردمی به‌منظور بقای خود اجتناب نمی‌کند. امسال و در زمانی از این فاجعه و تاثیر تاریخی آن در ژرفا بخشیدن به آگاهی جنبش دانشجویی یاد می‌شود که دانشجویان و دیگر قشرهای مردم میهن ما در معرض لطمه‌های همه‌گیری کووید -۱۹، شرایط دشوار اقتصادی- اجتماعی ناشی از آن، تحریم اقتصادی، و صحنه سازی‌های اخیر انتخابات ریاست‌جمهوری قرار گرفته‌اند. با فرارسیدن سالگرد ۱۸ تیرماه ۱۳۷۸، یاد قربانیان این فاجعه و همه جانباختگان جنبش دانشجویی را گرامی می‌داریم و تلاش می‌کنیم تا با پرداختن به آموخته‌های این روز تاریخی و پیامدهای آن به گسترش و تعمیق مبارزات آینده کمک کنیم. بررسی درس‌های تجربه ۱۸ تیرماه و مبارزات گذشته از این جهت اهمیت دارند که با بهره‌گیری از آن‌ها دانشجویان می‌توانند جنبش‌شان را گسترش دهند و با شیوه‌هایی موثرتر در جنبش متحد مردم شرکت کنند.
تلفیق مبارزه صنفی با مبارزه سیاسی یکی از پیچیدگی‌های هر نوع مبارزه توده‌ای است و جنبش دانشجویی نیز با این نوع پیچیدگی رویارو بوده است. از آن جایی که دانشجویان با وجود داشتن خواست‌های مشترک صنفی بسیار، وابستگی‌های مختلف سیاسی و نظری دارند، می‌توان چنین نتیجه گرفت که هدف اصلی در پیوند دادن مبارزات صنفی با مبارزات سیاسی نوع دانشجویی در یافتن بهترین راه برای جلب اکثریتی هرچه گسترده‌تر از دانشجویان برای هدف‌های سیاسی مشترک است. حماسه مقاومت ۱۸ تیرماه نشان داد که جنبش دانشجویی نه‌تنها جنبشی صنفی است، بلکه علاوه بر آن با جنبش سیاسی و مدنی توده‌ها پیوندی ناگسستنی دارد. با وجود گذشت بیش از دو دهه از وقایع ۱۸ تیرماه، جنبش دانشجویی کشور ما در ادامهٔ مبارزات صنفی‌اش، این بزرگ‌ترین و گران‌بهاترین درس برای جنبش دانشجویی را آموخته است، و آن عبارت است از لزوم تداوم مبارزات صنفی جنبش دانشجویی در چارچوب شرکت در مبارزات متحد مدنی و سیاسی مردم در جهت دستیابی به هدف‌های مشترک. دانشجویان صرف‌نظر از هر گونه انتظاری از حکومت محمد خاتمی در آن زمان، با عدم حمایت دولت ”اصلاحات“ از حق راستین خود مواجه شدند و آموختند که رویاروی حکومتی قرار گرفته‌اند که در کنار بی‌تفاوتی دولتش به خواست‌های آنان، کلیت حکومت آنان را نیز در کنار دیگر قشرهای مردم سرکوب می‌کند.
دانشجویان با وجود انحلال تشکل‌های صنفی‌شان، در سال‌های پس از تجربه ۱۸ تیرماه ۱۳۷۸ به مبارزات مدنی و سیاسی خود ادامه دادند و به این حقیقت بیش از پیش پی بردند که در کنار فعالیت صنفی، از طریق اتحاد با دیگر قشرهای مردم و شرکت در فعالیت‌های مدنی و سیاسی می‌توان برای خواست انجام اصلاحات و تغییرات بنیادین تلاش کرد. پس از ۱۸ تیرماه ۱۳۷۸ حکومت اسلامی با اتکا به بسیج دانشجویی و انحلال تشکل‌های دانشجویی جو خفقان را در دانشگاه ها مستولی کرد. ولی بی‌حاصل بودن این اقدام‌های ضد دانشجویی کاملاً مشهود بود. جنبش دانشجویی مانند آتشی که زیر خاکستر قرار گرفته است، شعله برکشید: دانشجویان با غلبه بر برخی انحراف‌ها و تندروی‌های تجربه ۱۸ تیرماه که به دست رژیم برای سرکوب خشونت‌آمیز بهانه می‌داد، ده سال بعد در تظاهرات گسترده مردمی و بزرگداشت دهمین سالگرد ۱۸ تیرماه در سال ۱۳۸۸ در شرایطی شرکت کردند که حرکت آنان نمونه‌ای بارز از دمساز بودن اعتراض‌های‌شان با خواست‌های مدنی و سیاسی مردم بود و اهمیتی بسزا پیدا می‌کرد. دانشجویان این بار با انتخاب شعارهایی مناسب و پیوند دادن مبارزه صنفی با مبارزه سیاسی در اکثر اعتراض‌ها و فعالیت‌های سالگرد ۱۸ تیرماه در سال ۱۳۸۸ نه فقط در دانشگاه‌ها بلکه بیشتر در سطح شهر تهران و شهرهای دیگر همراه با مردم در برابر کودتای انتخاباتی شرکت کردند و بار دیگر در صف اول تظاهرات قرار گرفتند. از آن زمان تا به‌حال، جنبش دانشجویی کشور در برابر فشارهای همه‌جانبه رژیم ولایت فقیه و سیاست‌های ضد دانشجویی آن به کارزار خود ادامه می‌دهد و در راه بازسازی تشکل‌های صنفی‌اش گام برمی‌دارد.
درس دیگر حماسه تاریخی ۱۸ تیرماه برای جنبش دانشجویی در این حقیقت نهفته است که این جنبش فقط با همگامی و تقویت جنبش آزادی خواهی و عدالت‌خواهانه می‌تواند به هدف‌های خود برسد. از این رو است که موفقیت در این راه در گرو تطبیق مبارزه صنفی و سیاسی جنبش دانشجویی با منافع جنبش متحد مردم در برابر استبداد و برای آزادی، عدالت اجتماعی، و دموکراسی است چنان که بتواند در مقابل از پشتیبانی طبقه و لایه های وسیع توده‌های مردم از خواست‌های بر حق خود برخوردار شود. به‌همین منظور حکومت استبدادی سعی می‌کند تا با به‌انحراف کشیدن مبارزه دانشجویان از روش‌های گوناگون استفاده کند. یکی از این روش‌ها تحمیل تشکل‌های زرد دانشجویی به‌عنوان تشکل‌های دانشجویی است. تجربه ۱۸ تیرماه نشان داد که سمت‌گیری آگاهانه جنبش دانشجویی نه‌تنها می‌تواند این ترفند را در کوتاه مدت با شکست رو به‌رو کند، بلکه در عمل می توان این تشکل‌ها را از کنترل نیروهای ارتجاعی خارج کرد و به یکی از گردان‌های مبارزه بر ضد خود رژیم تبدیل کرد. در طول سال‌های بعد از ۱۸ تیرماه ۱۳۷۸ رهبری رژیم دانشگاه‌ها را زیر نظارت ارگان‌های امنیتی- انتظامی وابسته به خود قرار داد و با اعمال فشارهای گوناگون کوشید جنبش دانشجویی کشور را از صف‌های مبارزه ضد استبدادی خارج کرده و با به‌وجود آوردن تفرقه در آن، این جنبش را به‌خیال خودش نابود کند. این فشارها، ازجمله تشکیل کمیته‌های انضباطی، “ستاره‌دار” کردن دانشجویان مبارز، منع حضور فعالان دانشجویی در دانشگاه‌ها، استفاده از دوربین‌های مداربسته، اخراج، تعلیق ترم‌های تحصیلی، جداسازی جنسیتی، سهمیه‌ بندی‌های به‌غایت غیرعادلانه۱ در آزمون‌های ورودی سراسری، اعزام تعداد زیادی از افراد بسیج و سپاه به‌عنوان دانشجو به دانشگاه‌های کشور، دستگیری، محاکمه، زندان، و شکنجه کردن دانشجویان مبارز و تلاش در ایجاد تفرقه در بین دانشجویان را در بر می‌گرفت. نه‌تنها برای همگان بدیهی است که این همه فشار و آزار و اذیت دانشجویان نشانه وجود و پویایی جنبش دانشجویی است، بلکه همچنین ثابت می‌کند این جنبش در حال گسترش است و در عمل قشرهای بیشتری از دانشجویان را همراه با سطح آگاهی بالاتر، به صف های مبارزه بر ضد حکومت استبداد سوق می‌دهد. با وجود تمام اقدام‌های سرکوبگرانه حکومت ولایت فقیه پس از سال ۱۳۷۸، دانشجویان با تأکید بر آموخته‌های تلفیق مبارزه صنفی با سیاسی، و پشتیبانی از حرکت‌های مردمی، در سال‌های اخیر در تظاهرات مردمی ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ و در اعتراض به سقوط هواپیمای اوکراینی نقشی اساسی و فعال داشتند. اکنون پس از گذشت ۲۲ سال از این حماسه مقاومت، جنبش دانشجوئی نه‌تنها در برابر فشارهای استبداد تسلیم نشده است، بلکه با افزایش آگاهی‌اش، تأثیرگذارتر هم شده است. گرایش به افکار عدالت‌خواهانه و باور به تحول‌های بنیادین در کشور برای دستیابی به جامعه‌ای آزاد و فارغ از استثمار و فقر و جهل و تاریک‌اندیشی از استقبال پرشور گروه‌هایی گسترده‌تر از دانشجویان برخوردار می‌شود. درعین‌حال، دانشجویان و قشر جوان امیدوارند که با تلاش خود بتوانند درآینده در جامعه‌ای زندگی کنند که از ثمره تلاش‌شان در آن بتوانند به‌نحوی عادلانه بهره‌مند شوند.
اقدام‌های شورای صنفی دانشگاه علوم پزشکی تبریز که در آن دانشجویان برای به‌رسمیت شناخته شدن حضور‌شان در شورای آموزشی دانشگاه و خواست اداره شورایی دانشگاه تجمع کرده بودند، نمونه‌ای مشخص از احیای تشکل‌های صنفی دانشجویان در سال گذشته است. دانشجویان در این تجمع با شعارهای: “نه پادگان، نه بنگاه، درود بر دانشگاه” و همچنین شعار: “عدالت آموزشی، اداره‌ شورایی آموزش” حضور داشتند. این گونه فعالیت‌های صنفی در شرایط خفقان و اختناق حاکم بر دانشگاه‌ها بخش عمده‌ای از جنبش دانشجویی را تشکیل می‌دهند. در شرایطی که رژیم استبدادی حاکم فعالیت‌های سازمان‌های دانشجویی مستقل را تحمل نمی‌کند، دانشجویان مبارز با درس گرفتن از تجربه ۱۸ تیرماه، به‌درستی تشخیص می‌دهند که با شرکت فعال در تشکل‌های موجود در دانشگاه‌ها، می‌توانند از این امکانات برای مبارزه صنفی و سیاسی استفاده کنند. در این راستا جنبش دانشجویی این آموزهٔ ۱۸ تیرماه یعنی ایجاد شرایطی جدید برای جنبش دانشجویی با بهره‌گیری از امکانات قانونی و تلفیق مبارزات صنفی با مبارزات سیاسی علنی و مخفی را به‌کار می‌برد.
به‌رغم کنترل دانشگاه‌ها و ترویج تبلیغات رژیم ولایت فقیه، تجارب حاصله از فعالیت‌های صنفی و سیاسی دانشجویان باعث شده است که ناباوری آنان به اسلام سیاسی حاکم حتی در بین اکثر دانشجویان مذهبی گسترش یابد. چرا که این دانشجویان از نزدیک شاهد سیاست‌های ضد مردمی حکومت ولایت فقیه بوده‌اند و به‌این دلیل است که برای مبارزه از خود آمادگی نشان می‌دهند. آنان می‌بینند تاریک‌اندیشان وابسته به ولایت فقیه که در سال ۱۳۷۸ در “کف خیابان” با چوب آمده بودند تا تظاهرات مسالمت‌آمیز دانشجویان در رابطه با آزادی مطبوعات را “جمع کنند”، یا در قوه قضاییه عامل کشتار دست‌جمعی بسیاری از زندانیان سیاسی ازجمله دانشجویان در سال ۱۳۶۷ و سال‌های پس از آن بودند، اکنون بر مسند قدرت در قوه قضاییه، ریاست مجلس، و مقام ریاست‌جمهوری نشسته‌اند و برخلاف وعده‌های حاکمیت اسلامی، سرکوب جنبش دانشجوئی بیش از پیش در دستور کارشان قرار دارد. درس‌های ۱۸ تیرماه ۱۳۷۸ و سال‌های پر از ضرب و شتم دانشجویان پس از آن برای جنبش دانشجویی را می‌توان این چنین جمعبندی کرد:
عدم اعتماد به جناح‌های رژیم ولایی، یعنی آن‌هایی که در ۱۸ تیرماه ۱۳۷۸ و از آن زمان تا به‌حال نشان داده‌اند که اگر بقای سیطره اسلام سیاسی مطرح باشد، از به‌کار گرفتن هرگونه سیاست ضد مردمی و ضد دانشجویی ابایی ندارند یا اینکه اگر لازم شد در برابر چنین سیاست‌هایی سکوت اختیار می‌کنند.

لزوم تلفیق مبارزات صنفی، مدنی، و سیاسی با یکدیگر.
اتحاد با جنبش عدالت‌خواهانه و مردمی و همراهی با آن.
وضوح این امر که برای ادامه مبارزات دانشجویی در چنین شرایط دشوار، علاوه بر حفظ خود از ضربه‌های گزمگان رژیم ولایت فقیه، باید از همه امکانات قانونی استفاده کرد. با وجود اینکه حکومت اسلامی به‌دنبال ایجاد شکاف و جدایی بین نیروهای معترض اجتماعی است، دانشجویان آگاه می‌دانند حضورشان در جنبش‌های مدنی ازجمله محیط زیست، صلح، و عدالت اجتماعی، می‌تواند چشم‌اندازهایی امیدبخش برای این جنبش‌ها پدید آورد.
دانشجویان و سایر جوانان با اتکا به آموزه‌های ۱۸ تیر‌ماه، یعنی روزی که بار دیگر جنبش دانشجویی نشان داد که ارتجاع حاکم به جز سبعانه‌ترین برخوردهای سرکوبگرانه پاسخی برای خواست‌های آن‌ها ندارد، بیش از پیش در برابر سیاست‌های مستبدانه حکومت اسلامی ایستاده‌اند. آن‌ها در تجربه زندگی و با شناخت هرچه بیشتر از شرایط عینی و رشد آگاهی سیاسی‌شان به‌این نتیجه می رسند که خواست‌های صنفی‌شان و همچنین هدف‌های سیاسی‌ای که پیامدشان بهروزی مردم میهن ما را در بر دارد، در گرو مبارزهٔ متحد نیروهای مترقی و آزادی ‌‌خواه ازجمله دانشجویان برای طرد رژیم ولایت فقیه و همه سیاست‌‌های غیرعادلانه آن است، و در چارچوب یک اقتصاد ملی- مردمی و در خدمت اکثر مردم میهن ما امکان‌پذیر می‌تواند باشد.
—————————————–
۱.‌ مبارزه دانشجویان در رویاروئی با سیاست‌های به‌غایت غیر عادلانه در حوزه آموزش عالی، به‌نقل از نامه مردم، شماره ۱۱۳۱.

به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۱۳۳، ۱۴ تیر ۱۴۰۰

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا