بدرود رفیق خلیل
عمو خلیل (خلیل قنادی آذر)، از رفقای نظامی، در ۲۸ خردادماه ۱۴۰۰ درگذشت. پیکر او بهدلیل همهگیری بیماری کرونا و برای رعایت شیوه بهداشتی، با حضورجمع کوچکی از نزدیکان و اعضای خانواده به خاک سپرده شد.
عمو خلیل که صبوری و مهربانیاش زبانزد رفقا و دوستانش بود در طول حیاتش به آرمانهای حزب تودهٔ ایران وفادار باقی ماند. رفیق در سال ۱۳۰۹ در ارومیه بهدنیا آمد. پدرش را قبل از تولد از دست داده بود، برادر بزرگتر هم مسئوولیت همسر و فرزند خودش را داشت، در نتیجه، خلیل خردسال از سن شش سالگی بناچار به کارهایی مختلف مجبور شد روی آورد تا خرج خود و کمک خرج دو خواهر و مادرش را فراهم کند. او که از سنین کودکی تن به کار داده بود از تحصیل در مدرسه بازماند. در سال ۱۳۲۵ در پی معاش بهتر بههمراه مادر و یکی از خواهرانش به تهران مهاجرت میکند و با اجاره دکهای در پیچ شمیران حدود سه سال از این طریق امرار معاش میکند. در همین دوران است که به کمک یک رفیق ارمنی خواندن و نوشتن را میآموزد و بعد بهعنوان کارگر بهاستخدام شهرداری درمیآید. در همین سالهاست که با حزب تودهٔ ایران و اندیشههای آن آشنا میشود و احتمالاً تحت تأثیر یکی از پسرخالههایش که عضو سازمان نظامی حزب تودهٔ ایران بوده، به حزب گرایش پیدا میکند و به عضویت سازمان جوانان حزب پذیرفته میشود. عمو خلیل بهرغم نفرتی که از رژیم پهلوی و نهادهای سرکوبگر آن داشت، پس از کودتای ۲۸ مرداد، در سال ۱۳۳۳ برای تأمین زندگی خود و همسر و فرزندانش وارد شهربانی شد و پس از پایان دورهٔ آموزش، پاسبان مأمور خدمت در شهرداری میشود. در سال ۱۳۴۲ موفق شد گواهینامه ششم ابتدایی را بهشکل متفرقه بگیرد و بههمین دلیل به درجه سرپاسبانی ارتقا یافت. همیشه به فرزندانش میگفت آرزو دارم در دوران حیات خود شاهد سقوط رژیم آمریکایی پهلوی باشم.
آرزوی او دربهمن ماه سال ۱۳۵۷ نهتنها برآورده شد بلکه با بازگشایی دفتر حزب تودهٔ ایران در تهران و آغاز فعالیت مجدد حزب گویی دوباره متولد شده است. پس از صدور حکم بازنشستگیاش با درجهٔ استواری، به پاس نزدیک به ۳۰ سال خدمت صادقانه و سالم، مجدداً به خدمت دعوت شد. در سال ۱۳۵۹ به عضویت حزب تودهٔ ایران درآمد. در یورش دوم به حزب، در اردیبهشتماه ۱۳۶۲ که درجه ستوانیاری شهربانی را داشت دستگیر و زیر فشارهای جسمی و روانی قرار گرفت و در بیدادگاه ریشهری به ۱۰ سال حبس محکوم شد. عمو خلیل با اینکه مسنترین فرد در میان رفقای نظامی زندانی بود، با ویژگیهای برجستهای که داشت به جوانانترها روحیه میبخشید. در میان رفقای نظامی بسیار محبوب بود. عموخلیل، بهعلت حادثه شدیدی که در سالهای دهه چهل برایش پیش آمده بود، توان جسمیاش کاهش یافته بود، با این حال همیشه از مشارکت در کارهای بند با خوشرویی و داوطلبانه استقبال میکرد. پس از آزادی از زندان نیز هر فرصتی که پیدا میکرد بهدیدار رفقا میرفت. یادش گرامی باد.