فرهنگ و هنر

آتشِ مقدّسِ امیدواری: روزهای خوب را خواهیم دید در بزرگداشت ناظم حکمت، شاعر کمونیست

 

زندگی کردن

مثل درختی

تنها و آزاد.

 

ولی برادرانه

مثل جنگل

 

این است آرزوی ما.

 

(ناظم حکمت، قطعه‌ای از شعر بلند «دعوت(«

 

 

 

 

دربارهٔ زندگی و آثار ادبی و هنری و مبارزهٔ‌ سیاسی ناظم حکمت (۱۹۰۲ـ-۱۹۶۳)، شاعر کمونیست ترک، مطلب زیاد نوشته شده است. شعرها و منظومه‌های او نیز به فارسی ترجمه و منتشر شده است. در ماه  ژوئن ۲۰۲۱ (خرداد ۱۴۰۰) دفتر روابط بین‌المللی حزب کمونیست ترکیه زندگی‌نامه ای کوتاه از او به انگیزه پنجاه‌وهشتمین سالمرگش منتشر کرد که برگردان فارسی آن را در اینجا می‌خوانید. عنوان این مطلب، شعرها، و یادداشت‌های توضیحی، همگی افزودهٔ «ضمیمهٔ فرهنگی نامهٔ مردم« است.

 

ناظم حکمت در روز ۱۵ ژانویه ۱۹۰۲ در شهر تِسالونیکی [در یونان کنونی] که در آن زمان در امپراتوری عثمانی واقع بود ، به دنیا آمد. او در سال ۱۹۱۷ برای آموزش و خدمت در آکادمی نیروی دریایی عثمانی در استانبول نام‌نویسی کرد. نخستین شعر او با عنوان «آیا هنوز در کنار درختان سرو گریه می‌کنند؟ » در سال ۱۹۱۸ منتشر شد. {۱}  او در ۱ ژانویه ۱۹۲۰ به همراه دوستش والا نورالدّین به آناتولی رفت تا در جنگ استقلال {۲} شرکت کند: آنها نخست به اینه‌بولو در کنار دریای سیاه [در شمال ترکیهٔ امروزی]، و از آنجا به آنکارا رفتند؛ پس از آن، او در شهر بولو معلم شد. این سیر و سفر دو دوست، تا قلب میهن انقلاب اکتبر ادامه یافت. آنها در ماه سپتامبر همان سال نخست به شهر باتومی در کنار دریای سیاه و سپس به تفلیس رسیدند.

 

او در سال ۱۹۲۲ در «دانشگاه کمونیستی زحمتکشان شرق « (KUTV) در مسکو به تحصیل پرداخت. در سال ۱۹۲۴، وی عضو حزب کمونیست ترکیه شد و در ماه دسامبر به جمهوری نوبنیاد ترکیه بازگشت. در سال ۱۹۲۵ او را به جرم در دست داشتن و فروش روزنامهٔ «داس و چکش« بر روی پل گالاتا در استانبول بازداشت و به ۱۵ سال کار سخت محکوم کردند. ولی او در همان سال به اتحاد شوروی بازگشت.

در سال ۱۹۲۸، پس از اینکه هیچ پاسخی از سفارت ترکیه در مسکو دریافت نکرد که آیا می‌تواند به کشورش بازگردد یا نه، مخفیانه از طریق شهر هوپا- در کرانهٔ دریای سیاه در نزدیکی مرز گرجستان- وارد کشور شد. او پس از گذراندن مدّت کوتاهی در زندان، در سال ۱۹۲۹ همکاری با مجله‌ای هفتگی با گرایش‌های ترقی‌خواهانه و سوسیالیستی به نام «رَسِملی آی« (Resimli Ay) را آغاز کرد و سپس کارزاری را با عنوان «شکستن بُت‌ها« علیه شاعران معروف آن زمان به پیش برد. در سال ۱۹۳۰ خواندن و ضبط شعرهای شاعران بر روی صفحهٔ گرامافون و پخش آن در گردهمایی­های عمومی برای نخستین بار در ترکیه انجام شد. چنین شد که شعرهای ناظم حکمت مانند «دریای خزر« و «بید مجنون« نیز با شور و شوق زیاد در قهوه‌خانه‌های محل تجمع کارگران و دیگر مکان‌های عمومی پخش و شنیده شد.

 

امّا این شور و شوق مردمی برای شرکت ضبط و پخش صفحه، برای نیروهای پلیس، و برای برخی سیاستمداران مایهٔ نگرانی بود. در نتیجه، در سال ۱۹۳۳ او را به جرم توهین و افترا در شعرهایش به کارفرمای پدرش، ثریا پاشا، به یک سال حبس با کار سخت محکوم کردند. گذشته از آن او را برای به راه انداختن یک تشکل، به چهار سال حبس با کار سخت محکوم کردند. ولی در سال ۱۹۳۴ و در جریان عفو عمومی زندانیان به مناسبت دهمین سال تأسیس جمهوری ترکیه، او را آزاد کردند. سال‌های دههٔ ۱۹۳۰ دوره‌ای است که در آن ناظم حکمت گذشته از شعر، آثاری در دیگر رشته‌های ادبی و هنری، مانند نمایشنامه، اُپرانامه، فیلمنامهٔ سینمایی و نقد ادبی پدید آورد.

 

در سال ۱۹۳۸، بر پایه کیفرخواستِ دادستان، او را به اتهام «تحریک دانشجویان افسری به شورش… با آثارش که بوی قیام و انقلاب می‌دهد«، به ۱۵ سال زندان محکوم کردند. علاوه بر این، او را به اتهام «پخش تبلیغات کمونیستی در میان پرسنل نیروی دریایی و تلاش برای تحریک پرسنل نیروی دریایی به شورش علیه مافوق« به ۱۳ سال و چهار ماه حبس محکوم کردند. در مجموع، او به ۲۸ سال و ۴ ماه حبس با کار توان­فرسا محکوم شد.

در سال ۱۹۴۱، ناظم حکمت نگارش مجموعه شعرهایی را آغاز کرد که به آن عنوانِ «چشم‌اندازهای انسانی ترکیه در سال ۱۹۴۱« را داد. در این مجموعه، او سبک و رویکردی را که در «حماسهٔ میلیشیای ملّی« و «دانشنامهٔ مردان مشهور« ابداع و به کار گرفته بود، در آنچه اکنون یکی از بزرگ‌ترین آثارش شاخته می‌شود، یعنی در شعر بلند «چشم‌اندازهای انسانی کشور من« (Memleketimden insan manzaralari)، تکمیل کرد و بسط داد. {۳} او در دورهٔ حبس، سلول‌های زندان را به کلاس درس تبدیل کرد و به نویسندگان و هنرمندانی مانند کمال طاهر {۴} ، اورهان کمال {۵} ، و ابراهیم بالابان {۶} درس سیاست داد.

 

در سال ۱۹۵۰، ناظم حکمت در اعتراض به عدم تصویب قانون عفو در پارلمان ترکیه، پیش از تعطیلی آن برای انتخابات عمومی بعدی، دست به اعتصاب غذا زد. ولی وکیل‌هایش بعد از ۱۵ روز او را متقاعد کردند که به اعتصابش پایان دهد.  در روز ۲۲ نوامبر همان سال، اعلام شد که ناظم حکمت برندهٔ جایزهٔ بین‌المللی صلح شده است. ولی چون او در زندان بود و نمی‌توانست در مراسم اهدای جایزه شرکت کند، پابلو نرودا جایزه را از سوی او دریافت کرد. حکمت در سال ۱۹۵۱ از زندان آزاد شد.

 

اگرچه ناظم حکمت را در سال ۱۹۱۸ به دلیل عارضهٔ نوعی بیماری ریوی از خدمت در ارتش مرخص کرده بودند، و در آن سالی که از زندان آزاد شد ۴۹ سال داشت و مبتلا به بیماری قلبی نیز بود، با وجود این وی را به خدمت ارتش احضار کردند. او از خطر دسیسه‌ای که جانش را تهدید می‌کرد مطمئن بود و به همین دلیل، با قایق از راه بُسفر کشور را ترک کرد و به اتحاد شوروی بازگشت. او در سال ۱۹۵۸ در پاریس با گروهی از نویسندگان و هنرمندان مانند لویی آراگون و پابلو پیکاسو ملاقات کرد.

 

او در ماه مه ۱۹۶۱ به کوبا سفر کرد تا روند انقلاب کوبا را از نزدیک ببیند. در آنجا او مورد استقبال دوستش نیکولاس گی‌یین، شاعر کوبایی آفریقایی‌تبار، قرار گرفت. انقلاب کوبا در آغاز سال ۱۹۵۹ پیروز شده بود و در زمان سفر ناظم حکمت، گذار به سوسیالیسم در جریان بود. برداشت‌های او از سفرهایش در درون کوبا، در شعرهای او با عنوان‌های «گزارش هاوانا« و «زرد کاهی« (۱۹۶۱) بازتاب یافت. شصتمین سالگرد شاعری بزرگ را که «شعرهایش به چهل زبان ترجمه شده بود«، اتحادیهٔ نویسندگان شوروی در سال ۱۹۶۲ جشن گرفت. او پس از بازگشت از کنگرهٔ اتحادیهٔ نویسندگان آسیا و آفریقا، «گزارش تانگانیکا« را نوشت. ناظم حکمت در روز ۳ ژوئن ۱۹۶۳ در مسکو درگذشت [و در همان‌جا به خاک سپرده شد].

 

ناظم حکمت یکی از برجسته‌ترین و بزرگ‌ترین شاعران قرن بیستم است، به طوری که حتّیٰ دشمنانش در زمان حیات، آفرینش ادبی و هنری، و مبارزه‌اش، و همچنین پس از آن، در برابر بزرگی و قدر و اعتبار او سخنی برای گفتن نداشتند. و البته تنها توانایی‌های شاعرانه و ادبی او نبود که او را برجسته و بزرگ کرد: بزرگی او حاصل درکش از بشریت، جامعه، و زندگی بود.

او به برابری، آزادی، برادری، و صلح باور داشت. او چون این مفاهیم را هرگز آرزوهایی ابدی یا هدف‌هایی دست‌نیافتنی نمی‌دانست، همواره آماده و مشتاقِ رسیدن به آنها بود. او به شخصیتی برجسته و بزرگ تبدیل شد زیرا معتقد بود که هنرمند بودن و خلاق بودن اجزای ضروری و جدایی‌ناپذیر مبارزه برای آزاد کردن کشور و انسان از زنجیرهایشان است.

 

او زندگی سیاسی خود را با تسلیم نشدن به نیروهای اشغالگر آغاز کرد و همواره در پی یافتن، یاد گرفتن و پیدا کردن راه‌هایی برای بهتر شدن و ژرف‌اندیش‌تر شدن بود. او بر این باور بود که طبقهٔ کارگر متشکل خواهد شد و به تنها نیرویی بدل خواهد شد که «پادشاهی پول، تاریک‌اندیشیِ متعصّب، و یورش خارجی« را شکست خواهد داد. دلمشغولی سیاسی او همین فکر بود. حتّیٰ در سیاه‌ترین لحظه‌ها، مصمّم بود که تسلیم نشود، سرفراز بایستد و تلاش کند.

 

او به گفته خودش «به اندازهٔ بارشِ باران در یک سال، شعر سُرود«؛ در ناامیدترین زمان‌ها، با پایداری و پشتکار امید را می‌جست و به هر قیمتی که شده، آن را می‌یافت. او همچنان با تمامی کارهایش به  دادن امید ادامه می‌دهد و این باور را تقویت می‌کند که «روزهای خوب را خواهیم دید.«

*****

 

و ما

زمستان دیگری را

سپری خواهیم کرد

 

با عصیان بزرگی که

در درونمان است

 

و تنها چیزی

که گرممان می‌کند

آتش مقدّس امیدواری است.

 

(ناظم حکمت)

 

 

سلام به طبقهٔ کارگر ترکیه!

 

سلام به طبقهٔ کارگر ترکیه!

سلام به سازنده!

به بذرِ بذرها، به شکوفایی و بالندگی، سلام!

همهٔ میوه‌ها بر شاخه‌های تو می‌رویند.

روزهای پیشِ رو، روزهای زیبای ما، در دستان تو اَند

روزهای بَرحق، روزهای بزرگ،

روزهایی که استثمار نیست، و شب‌ها کسی گرسنه به بستر نمی‌رود،

روزهای نان، گل سرخ، و آزادی.

 

سلام به طبقهٔ کارگر ترکیه!

به آنها که آمال و آرزوهای ما را در میدان‌ها فریاد می‌زنند،

به زمین، به کتاب، به آرزوی ما برای کار،

به آرزوی ما، به پرچم ما، که هلال ماه و ستارهٔ آن اسیر شده‌اند.

سلام به طبقهٔ کارگری که دشمن را شکست خواهد داد!

پادشاهیِ پول،

تاریک‌اندیشیِ متعصّب،

و یورشِ خارجی،

به دست طبقهٔ کارگر در هم کوبیده خواهد شد،

سلام به طبقهٔ کارگر!

سلام به طبقهٔ کارگر ترکیه!

سلام به سازنده!

«ناظم حکمت«

ترجمهٔ ح.ن. کوشا

 

پی‌نوشت‌ها

 

{۱} درخت سرو در فرهنگ و سنّت و باورهای اجتماعی ترکیه، علاوه بر اینکه مانند فرهنگ ایرانی اشاره به قامت بلند و آزادگی دارد، نماد وحدت وجود انسان از تولد تا مرگ است و کاشتن آن بر مزار درگذشتگان، و ترسیم شکل آن بر روی سنگ مزار، رایج است.

{۲} تلاش ملّی‌گرایان و نظامیان ترک از مه ۱۹۱۹ تا ژوییه ۱۹۲۳ در جریان تجزیهٔ امپراتوری عثمانی، که در نهایت به تأسیس ترکیهٔ امروزی و ریاست‌جمهوری مصطفیٰ کمال آتاتورک انجامید.

{۳} این کتاب شعر شامل ۱۷هزار بیت است که تنها پس از لغو ممنوعیت و بعد از مرگ ناظم حکمت در سال ۱۹۶۵ در پنج جلد منتشر شد.

{۴} رمان‌نویس مارکسیست ترک که در سال ۱۹۷۳ درگذشت.

{۵} نام مستعار رمان‌نویس واقع‌گرای ترک با نام واقعی مِحمِت راشیت (محمد رشید) اوقوتجو. او در سال ۱۹۷۰ درگذشت.

{۶} نقاش ترقی‌خواه ترک که پس از کودتای نظامی ۱۹۶۰ به خاطر مایه‌های سیاسی نقاشی‌هایش در تصویر کردن زندگی زحمتکشان و به‌ویژه دهقانان، زندانی شد. او درسال ۲۰۱۹ درگذشت.

*********************

به نقل از ضمیمهٔ فرهنگی «نامۀ مردم«، شمارۀ ۷، ۸ شهریور ۱۴۰۰

 

 

نوشته های مشابه

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا