جوانان و دانشجویان

فاجعهٔ اعتیاد به مواد مخدر، خطری جدی برای کودکان و جوانان کشور است

معضل اعتیاد به مواد مخدر یکی از مشکلات جدی در کشور ما و به‌ویژه نسل جوان است که بنا بر آمار خود رژیم، تعداد افراد معتاد روندی افزایشی داشته است، هم‌زمان با آن ولی سن اعتیاد کاهش یافته و کودکان و جوانان بیش‌تر از گذشته به اعتیاد کشانده شده‌اند. در همین مورد اسکندر مؤمنی، دبیر کل ستاد مبارزه با مواد مخدر، در مصاحبه با “اقتصاد آنلاین”، ۱۰ تیرماه ۱۴۰۰،  گفت: “۳.۵ دهم جمعیت فعال ایران اعتیاد دارند” و اضافه کرد که “میانگین سن اعتیاد در کشورمان حدود ۲۴ سال و چند ماه است… مفهوم سن اعتیاد، میانگین مجموع معتادان است و ممکن است افرادی در سن پایین‌تر آغاز کرده باشند.”  در همین رابطه نیز سال گذشته فرزانه سهرابی، معاون اجتماعی مؤسسه “کادراس”۱، در هفته جهانی مبارزه با مواد مخدر گفت: “رشد اعتیاد در کشور سه برابر رشد جمعیت است” و تصریح کرد که “رشد اعتیاد در کشور سالانه حدود هشت درصد بوده درحالی‌که جمعیت کشور در خوش‌بینانه‌ترین حالت حدود ۲ درصد رشد داشته است” [ایسنا، ۵ تیرماه ۱۳۹۹].

او همچنین با اشاره به تغییر الگوی مصرف، گفت: “تحقیقات نشان می‌دهد میزان گستره مصرف مواد میان بزرگ‌سالان، کمتر از جوانان است، داده‌ها حاکی از آن است که بالاترین شیوع مصرف مواد میان سنین ۱۸ تا ۲۵ سال است.”

افزایش مواد مخدر در میان جوانان و کودکان پدیده‌ای روزافزون است، و همه‌روزه تعداد بیش‌تری از کودکان و جوانان کشور را آلوده می‌سازد و به‌رغم ادعاهای رژیم به مبارزه با آن، در عمل این وضعیت فاجعه‌بار همچنان ادامه دارد. فرید براتی‌سده، روانشناس و کارشناس پیشگیری و درمان اعتیاد، در گفت‌وگو با همشهری عنوان کرد: “متوسط سن مصرف‌کنندگان مواد مخدر در ایران نسبت به یک دههٔ گذشته بین ۲ تا ۳ سال پایین آمده است که بر این اساس، متوسط سنی مصرف‌کنندگان مواد که قبلاً ۲۵ تا ۲۶ سال بود، اکنون به ۲۲ تا ۲۳ سال رسیده است. چند روز قبل هم گزارشی به‌نقل از دبیر شورای هماهنگی مبارزه با مواد مخدر در یکی از استان‌ها اعلام شد که مصرف مواد مخدر و به‌طور عمده حشیش و گل به سنین ۱۳ تا ۱۵ سال رسیده است. بر اساس آمارهایی که مطرح می‌شود ۲، ۳ درصد دانش‌آموزان، مصرف‌کننده مواد و عمدتاً مصرف‌کننده گل هستند” [همشهری، ۲۶ تیرماه ۱۴۰۰].

این آمارها درحالی ارائه می‌شوند که سخنگوی ستاد مبارزه با مواد مخدر در دی‌ماه ۱۳۹۶ سن شروع مصرف مواد مخدر را بین ۱۵ تا ۱۷ سال عنوان کرده بود [همان‌جا].

دانشجویان کشورمان نیز در زمره گروهای اجتماعی‌ای هستند که با افزایش اعتیاد روبرو بوده‌اند. هرچند که در چند مدت اخیر آمار دقیقی از افزایش اعتیاد در بین دانشجویان کشور وجود ندارد، بااین‌حال محمدرضا داودآبادی فراهانی، معاون فرهنگی و دانشجویی وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، اشاره کرد که ” حدود ۹۰ درصد دانشجویان علوم پزشکی تجربه مصرف سیگار داشته‌اند، و ۶.۴ درصد این دانشجویان نیز روان‌گردان یا مواد مخدر مصرف کرده‌اند.”

او افزود: “آمار ستاد مبارزه با مواد مخدر نشان می‌دهد که 6.4 درصد دانشجویان دانشگاه‌های علوم پزشکی از مواد مخدر یا روان‌گردان استفاده کرده‌اند که البته از آمار دانشگاه‌های دیگر کمتر است” [سایت تابناک، ۱۹ اسفندماه ۱۳۹۴].

با آمار سال ۱۳۹۴ و این‌که بنا به‌گزارش ایرنا “در سه ماه نخست سال ۹۸ مصرف مواد مخدر صنعتی به‌ویژه شیشه در استان خراسان جنوبی نسبت به مدت مشابه سال گذشته ۲۱ درصد افزایش داشت” و روندی که در سراسر کشور آثار آن دیده می‌شود، می‌توان افزایش فاجعه‌بار اعتیاد در کشور و به‌ویژه در میان جوانان را دید. هرچند عامل‌هایی مختلف می‌توانند سبب گرایش به اعتیاد باشند، ولی بسیاری از آمارها و تحقیقات صورت گرفته و همچنین به‌عقیده بسیاری از کارشناسان، فقر، بیکاری، و نامناسب بودن شرایط اقتصادی، بزرگ‌ترین عامل گرایش به اعتیاد و درنتیجه افزایش آن در جامعه است. در گزارشی که از سوی سازمان ملل متحد در ژوئیه ۲۰۲۰/تیر- مردادماه ۱۳۹۹ منتشر شد، آمده است که حدود ۲۶۹ میلیون نفر در جهان در سال ۲۰۱۸/۱۳۹۷ از مواد مخدر استفاده کرده بودند که در مقایسه با سال ۲۰۰۹/۱۳۸۸ بیش از ۳۰ درصد افزایش داشت [به‌نقل از: گزارش سازمان ملل در مورد مواد مخدر و جرائم، ژوئن ۲۰۲۰/ تیر- مردادماه ۱۳۹۹] و این مصادف بود با شرایط بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ /۱۳۸۷ که بسیاری ورشکسته و بیکار شدند. بنا به‌همین گزارش، افزایش بیکاری و کاهش امکانات به‌دلیل شیوع کووید – ۱۹ به‌احتمال قوی بر افراد قشرهای فقیر تأثیر بیش‌تری داشته است که آنان را برای حداقل امرار معاش در خطر قاچاق مواد مخدر و استفاده از آن قرار می‌دهد. همچنین این گزارش بر این اشاره دارد که “گروه‌های آسیب‌پذیر و محروم، جوانان، زنان و فقرا متحمل هزینه مشکل مواد مخدر در جهان را می‌پردازند.”

خبرگزاری ایرنا، ۳ تیرماه ۱۳۹۸، به‌نقل از روزنامه آرمان نیز به همین موضوع اشاره کرده و می‌نویسد: “بسیاری از روانشناسان بر این باور هستند که فقر و بیکاری خود عاملی تأثیرگذار برای افزایش آمار اعتیاد به‌حساب می‌آید چراکه نامناسب بودن شرایط اقتصادی خود می‌تواند فشارهای بسیاری را برای فرد ایجاد کند به‌گونه‌ای که فرد برای رهایی از این شرایط به مصرف مواد مخدر روی می‌آورد… از طرف دیگر باید متذکر شد که بیکاری خود می‌تواند عاملی برای گرایش افراد به مصرف مواد مخدر نیز باشد. چراکه مطالعات نشان می‌دهد که افراد بیکار که مسئولیت تأمین هزینه‌های زندگی خانواده را دارند و همچنین افرادی که با مدارک تحصیلی بالا هنوز نتوانسته‌اند شغل مناسبی پیدا کنند و یا بنا به‌دلایل مختلف از کار خود اخراج شده‌اند، برای تسکین خود به مصرف مواد مخدر روی می‌آورند.”

در کشور ما بنا به‌گزارش روزنامه مشرق ” نرخ بیکاری جوانان ۱۵ تا ۲۴ ساله ایران بدون درنظر گرفتن شرایط دوره کرونایی که به‌طور قابل‌توجهی موجب بیکار شدن بخشی از نیروی کار به‌ویژه در بخش‌های خدماتی (گردشگری، مشاغل پذیرایی، آموزشی و…) شده، طی ۱۰ سال اخیر بین ۲۶ تا ۲۹ درصد بوده است. اما بررسی آمارهای سازمان بین‌المللی کار (ILO) نشان می‌دهد میانگین این نرخ در جهان طی سال ۲۰۱۹ حدود ۱۳.۶ درصد بوده است” [۳۰ مهرماه ۱۳۹۹].

در کنار این‌ها افزایش حاشیه‌نشینی در کشور را شاهدیم که خود از وخیم‌تر شدن شرایط اقتصادی و افزایش فقر و نابسامانی اقتصادی و ناهنجاری‌های اجتماعی حاکی است. بنا به‌اظهارات محمدرضا محبوب‌فر، کارشناس مدیریت بحران شهری و منطقه‌ای “در سال ۱۳۹۶ حدود ۴۰ درصد از جمعیت شهری ایران حاشیه‌نشین و بدمسکن بودند اما امروز پس از سه سال یعنی در سال ۱۳۹۹ هم‌زمان با تورم و گرانی در بخش مسکن، افزایش اجاره‌بها و… میزان حاشیه‌نشینی در کشور به ۴۵ درصد رسیده است. … اگر این ۴۵ درصد را نسبت به جمعیت ۸۵ میلیون نفری ایران حساب کنیم، امروز بیش از ۳۸ میلیون نفر حاشیه‌نشین و بدمسکن هستند که نشان می‌دهد میزان حاشیه‌نشینی در کشور به‌دلیل سیاست‌های غلط و مشکلات اقتصادی افزایش معناداری داشته است. …  در سال ۱۳۹۷ یعنی ۲۰۱۸ میلادی حدود ۱۹ میلیون نفر از ایرانیان در سه هزار منطقه حاشیه‌نشینی سکونت داشتند اما امروز بعد از دو سال هم‌زمان با وقوع بحران‌های مالی و اقتصادی در کشور، این جمعیت به ۳۸ میلیون نفر رسیده که این خبر از وقوع نابرابری‌های اجتماعی و تبعیض در داخل سیستم اقتصادی کشور می‌دهد” [بیتوته، ۴ خردادماه ۱۳۹۹]. او همچنین افزود: “از کل جمعیت حاشیه‌نشین کشور، ۲۰ درصد از آن‌ها در اطراف و حاشیه آرامستان‌ها [قبرستان‌ها] زندگی می‌کنند و سکونت غیررسمی دارند… افزایش جمعیت در اطراف و حاشیه آرامستان‌ها باعث نامتعادل شدن رشد و توسعه شهری، بروز ناهنجاری‌های اجتماعی، افزایش آمار جرم و جنایت و… شده است.”

این واقعیت تلخ و فاجعه‌بار زندگی مردم کشورمان در حاکمیت رژیم ولایت فقیه است. شرایطی که امید و آرزوها بی‌معنا و آینده نامعلوم و تاریک است. در این میان جوانان و دانشجویان هرروز بیش از گذشته امیدشان را برای دست‌یابی به آرزوهای‌شان یا داشتن زندگی‌ای انسانی از دست می‌دهند. جوانان ما در چند دهه اخیر بیش‌ از گذشته از دسترسی به نیازهایی اساسی همچون داشتن کار، امکانات ورزشی و تفریحی، داشتن روابط اجتماعی‌ای آزادانه (به‌ویژه دختران)، امکان تشکیل خانواده، و بهره‌مندی از حداقل‌های زندگی محروم بوده‌اند. دانشجویان و جویندگان آگاهی و علم نیز به‌دلیل فقر آموزشی توأم با آموزش خرافه‌های واپس‌مانده که در تضاد با علوم‌اند، از منابعی به‌منظور یادگیری شیوه‌های  درست‌اندیشی و حقیقت‌پژوهشی محروم شده‌اند که در کنار فقر اقتصادی‌ای که گریبانگیر بسیاری از دانشجویان است و در مواردی بسیار آنان حتی از دسترسی به خوراک کافی ناتوانند، زمینه‌های ناامیدی، پوچی‌گرایی، و ناخرسندی را در روان‌شان به‌وجود می‌آورد و برای به‌فراموشی سپردن وضعیت بدشان به داروهای روان‌گردان روی می‌آورند که در شرایط حاکمیت کنونی دسترسی به آن‌ها سهل‌تر از دسترسی به غذا  و دیگر نیازهای حیاتی‌شان است.

در مورد افزایش استفاده از مواد مخدر در دانشگاه‌ها سایت تحلیلی خبری “عصر ایران”  گزارش می‌دهد “نرخ اعتیاد دانشجویان از سال ۸۱ تا ۹۴ حدود ۵۰۰ درصد رشد داشته است” که با در نظر گرفتن وخیم‌تر شدن شرایط اقتصادی و اجتماعی می‌توان انتظار افزایش بیشتر این رقم را در شرایط کنونی داشت.

در کشور ما اکثر کودکان و جوانان از شیوه‌های صحیح و علمی آموزشی و پرورشی محروم‌اند. در مجموع تربیت و رشد روحی کودکان یا دیمی است یا با شیوه‌ای به‌غایت غلط، آغشته به خرافات و غیرعلمی و هدایت شده از سوی حاکمیت است. به‌یقین ادامهٔ  حکومت استبدادی و ارتجاع نقشی جدی و تعیین کننده در ادامه این شیوه از آموزش‌وپرورش دارند. شیوه‌های غلط تربیتی سبب پس‌زدگی عواطف، بروز عقده‌های ناسالم روحی، احساس خواری، عصبانیت شدید، اندوه و بی‌نشاطی می‌شوند که این پیامدها خود ناهنجاری‌هایی را در جامعه به‌همراه آورده و همچنان خواهد آورد.

برای تغییر در چنین سیستم ناکارآمدی به انقلابی اجتماعی در سیستم آموزش‌وپرورش ایران نیاز است تا بتوان گام‌هایی جدی در راه پرورش سالم نسل‌های آینده برداشت. بدین منظور و در شرایط کنونی اولین گام، طرد “رژیم ولایت فقیه” و گذار از حاکمیت ارتجاعی و واپس‌ماندهٔ جمهوری اسلامی است.

—————————————–

۱.‌ کادراس – موسسه تحقیقاتی و پژوهشی است که در زمینه یاری رساندن در یافتن راه برتر برای تأثیرگذاری بر روندهای مواد مخدر از کشت، تولید تا مصرف تلاش کرده و از طریق پژوهش‌های خود به ایجاد رویکردهای کارآمد و اتخاذ سیاست‌های مناسب در خصوص جنبه‌های مختلف مبارزه با مواد مخدر و جرائم سازمان یافته یاری رساند.

به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۱۳۷، ۸ شهریور ۱۴۰۰

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا