وزیر بیفرهنگ
هنوز نیامده، داد وفغان همه اهالی فرهنگ و هنر را درآورده است. نه آن که پیشینیان اوخوب بودند، نه! اما این یکی بیش از آنان از مرحله پرت است. آدم حسابی و دانا که هنوز نیامده از بگیر و ببند نمیگوید. به نظر نمیآید که دلقک باشد و نفهمیهایش هم نباید از روی نقشه باشند، تا همه را سیر بخنداند. هر چند که هیچ کدامش نیز تاکنون خندهدار نبوده است. مَردک تیغ در دست، رجز میخواند و از قلع و قمع سینما و تآتر و هر چه هنر و فرهنگ در این مرز و بوم است سخن میگوید. البته سینماگران و اهالی تآتر هم خوب حسابش را گذاشتند، کف دستش. ولی رو که نیست، سنگ پای قزوین است.
اینان آتش به اختیارند و تنها آمده اند که دل رهبرشان را خوش کنند و بس. افکار عمومی، هنرمندان و مخاطبان واقعی در کوچه و خیابان برای آنان «عددی» نیستند و نقشی ایفا نمیکنند. اینان تنها خود را پاسخگوی رهبری میدانند. مانند آن دیگری، رئیس سازمان زندانهای کشور که پس از نمایش تصاویری از زندان اوین و افشای رفتارهای وحشیانه با زندانیان، نه از آسیب دیدگان و قربانیان، که از رهبری عزیزش پوزش خواست. آنهایی که جهادی، «انقلابی» و آتش به اختیار باشند، این گونه در ولایت ذوب میشوند. هر چقدر هم کم مایهتر باشی، بیشتر میخواهی در ولایت ذوب شوی.
اینان آب نمیبینند و گرنه شناگران توانمندیند. اگر می توانستند »طالبان اصلاح شده« و غیر اصلاح شده را که هیچ، خود داعش را هم در جیب بغلشان میگذاشتند. شوربختانه این قماش عملگان ارتجاع، واپس گرایی و خانه اشباح، واژه «انقلابی» را به تباهی کشاندهاند. بیچاره واژه »انقلابی« که چه از دست این جماعت واپسمانده کشیده است و میکشد. البته مردم اینها را خوب میشناسند. انقلابی بودن در قاموس اینان به معنای درافتادن با هر چه امروزی، عقلانی و خردورزانه ست. رئیس بیست درصدی مجلس نیز خودش را انقلابی میداند، چون در جریان اعتراض دانشجویان در کوی دانشگاه در سال ۷۸، با چماق پشت موتور هزار نشسته است و دانشجویان را »گازانبری« «لوله« کرده است.
امثال این رییس گازانبریِ مجلس کم نیستند. او ۶۰ ساله است و این آدم گولِ بی فرهنگ، ۴۶ سال دارد و تا بخواهی در زیست نامهاش سخن از معاونت فرماندهی قرارگاههای مختلف را میخوانی و همچنین مبارزه با قاچاق کالا و ارز و ریاست کمیسیونهای امنیتی.
به شتر گفتند، چرا گردنت کج است، گفت کجایم راست است؟ بنده خدا، همه چیزش باید به همه چیزش بیاید.
نام یکی از کتابهایی که نوشته است، چنین است: »دریچه آفتاب، هندسه فکری رهبر معظم انقلاب اسلامی در سخنرانیهای سالیانه در حرم رضوی« دقت کنید، »هندسه فکری رهبر « در »حرم رضوی .« کم کم باید به هندسه اقلیدسی و نااقلیدسی، »هندسه رهبری« را هم افزود. البته چون این هندسه و درون مایه این کتاب بسیار پیچیده و چند بعدی بوده است، این کتاب را با همکاری شخصی دیگر و دوتایی نوشتهاند، به کوری چشمِ آنهایی که نمیتوانند ببینند، وزیر، کتاب هم میتواند بنویسد.
چند روز پیش ۱۸۱ رای موافق هم از این به اصطلاح نمایندگان مجلس به دست آورد. دیگر چه چیزی میخواهید؟
در گذشته به کسی که مو نداشت می گفتند زلفعلی. یا به کسی که نمی توانست ببیند، میگفتنند عینعلی. حالا در این دوره و زمانه و پیش چشم ما، یک آدم بی فرهنگ را متولی فرهنگ میکنند و اسمش را میگذارند وزیر فرهنگ.
اگر راست و درستش را بخواهیم، باید جناب محمد مهدی اسماعیلی را »وزیر بیفرهنگ« بنامیم.
بیله دیگ، بیله چغندر. بی گمان برازنده رئیس جمهوری آدمکش با شش کلاس سواد، وزیری این چنین بیفرهنگ است.
از دست اینها چهها که نکشیدهایم!
به نقل از ضمیمهٔ فرهنگی «نامۀ مردم»، شمارۀ ۷، ۸ شهریور ۱۴۰۰