فرهنگ و هنرمسایل سیاسی روز

بدرود رفیق میکیس تئودوراکیس!

میخائیل “میکیس” تئودوراکیس، موسیقیدان نام‌آشنای یونانی، آهنگ‌ساز آزاده‌ای که او را با شاهکارهای موسیقایی مانند موسیقی فیلم‌های ”زد“، ”زوربای یونانی“، ”حکومت نظامی“، ”الکترا“ و ”سرپیکو“، و البته با مبارزه و جان‌فشانی‌های سیاسی‌اش در دهه‌های ۶۰ و ۷۰ میلادی می‌شناسیم، در روز پنجشنبه ۱۱ شهریور در ۹۶سالگی درگذشت. به مناسبت فوت این رفیق برجستهٔ یونانی، حزب کمونیست یونان بیانیه‌ای منتشر کرد که به یاد و احترام میکیس تئودوراکیس (۱۹۲۵-۲۰۲۱م)، در اینجا ترجمهٔ فارسی بخش‌هایی از آن بیانیه را برای خوانندگان نامهٔ مردم منتشر می‌کنیم:

با اندوه و احترام عمیق بدرود می‌گوییم به میکیس تئودوراکیس، آفرینشگر و مبارز، رهبر و پیشگام هنر نوین و مبارز در موسیقی.

تئودوراکیس که آمال و آرزو و اشتیاق سوزانی برای کمک کردن به مردم داشت، توانست تمام حماسهٔ مبارزهٔ مردمی قرن بیستم در کشور ما را در اثرهای شکوهمندش بگنجاند. هر چه باشد، او خود بخشی از این حماسه بود.

او در ۱۷ سالگی به جبههٔ رهایی‌بخش ملی (EAM) و کمی بعد به حزب کمونیست یونان پیوست و در «مقاومت ملی» شرکت کرد. در دسامبر ۱۹۴۴ او در نبرد آتن جنگید که به حمام خون منجر شد. پس از شکست خوردن ارتش دموکراتيک يونان، او و رفقایش مورد آزار و اذيت شديد دولت بورژوایی قرار گرفتند. او را به ایکاریا و ماکرونیسوس تبعید کردند که در آنجا به طرز وحشیانه‌ای شکنجه شد. در سال‌های پس از آن، او از طریق حزب متحد دموکراتیک چپ (EDA) و سازمان جوانان دموکراتیک لامبراکیس برای نوزایی فرهنگی مبارزه کرد، ضمن آنکه به‌خاطر فعالیت‌های «غیرقانونی»اش علیه دیکتاتوری نظامی سرهنگ‌ها در سال ۱۹۶۷ متحمّل گرفتاری‌های بیشتر و زندان و تبعید مجدد شد.

کنسرت‌هایی که او تا سقوط دیکتاتوری [۱۹۷۴] در خارج از کشور و سپس در سراسر یونان برگزار کرد، واقعاً تماشایی بود. در سال ۱۹۷۸ او نامزد حزب کمونیست یونان برای شهردار شدن در آتن بود، و در سال‌های ۱۹۸۱ و ۱۹۸۵ نیز از طرف حزب به نمایندگی مجلس انتخاب شد. او در مراسمی که حزب به افتخار 90 سال آفرینشگری هنری و اجتماعی او برگزاری کرد، گفت: “من ارزنده‌ترین و زیباترین سال‌های زندگی‌ام را در صفوف حزب کمونیست یونان گذراندم.”

واقعیت این است که تئودوراکیس هرگز آرمان‌های آزادی و عدالت اجتماعی را، که محقق نشده باقی ماند، فراموش نکرد. آثار او حاکی از رویارویی پیوسته و بی‌وقفه‌ با بی‌عدالتی و شکست‌گرایی، و صدایی پُرطنین برای پیکار، برای پیکارهایی تازه، برای مقاومت، و برای روحیه و امید دادن بوده است. آلبوم “رومیوسینی” او پاسخی است به تلخ‌کامی و خشم مردمی است که رؤیاهایشان هنوز به بار ننشسته است.

این عزم و اراده برای زندگی و مبارزه کردن، نه بی‌مایه و کم‌عمق است و نه همیشه آسان است. گاهی از میان واکنشی طاقت‌فرسا پدیدار می‌شود. بدون شک میکیس می‌دانست که چگونه علیه هر نوع بی‌عدالتی سخن گوید، درست همان‌طور که می‌دانست چگونه این باور را ابراز کند که عشق، شادی، صلح و آزادی ملموس و واقعی‌اند. صرف‌نظر از اینکه او با چه شدّتی «شمشیر دو‌لبه»‌اش، «شمشیر درخشان» موسیقی‌اش را تکان می‌داد، می‌دانست که چگونه ترانه‌اش را ملایم کند و با حساسیتی لطیف، همهٔ چیزهای خوب و زیبا در زندگی و جهان را مطرح کند.

موسیقی میکیس برخوردار از تمام آن موادی است که هنر شکوهمند را تشکیل می‌دهند، هنری که نبض زمان خود را در دست دارد و رویدادهای آینده را می‌بیند. احساس، روح، حافظه، و تجربهٔ مردمی که پیکار می‌کنند، منبع الهام اوست. او همیشه می‌گفت: “هر چه ساخته‌ایم، از مردم گرفته‌ایم، و همان را به مردم برمی‌گردانیم”، و این تواضعی دروغین نبود. تئودوراکیس خوب می‌دانست که دورانی که در آن زندگی می‌کرد نقشی مهم در دستاوردهای هنری شخصی او داشت. او کاملاً آگاه بود که اعمال مردم در شیوهٔ خاص و پویایی هنرش منعکس بود و اینکه مشارکت خودش در مبارزهٔ مردمی، اگرچه تا حدودی توجه او را از آفرینشگری به مبارزه معطوف می‌کرد، ولی اکسیژنِ حیات‌بخشِ آن بود. او می‌گفت: “هنرمندی که در درون مبارزه زندگی می‌کند و می‌آفریند، اثرش جای ویژه‌ای پیدا می‌کند.” آثار او نمونهٔ درخشانی از این واقعیت است که هنر عالی همیشه سیاسی است، چه خالق آن در پی آن باشد یا نه.

تئودوراکیس به مردم اعتماد داشت. او معتقد بود که مردم قدرتِ به دست آوردنِ عالی‌ترین و زیباترین چیزهایی را دارند که نوع بشر می‌تواند در تاریخ ایجاد کند. به همین دلیل است که او با جان‌فشانی عظیم، هنری را خلق کرد که به مردم ارج می‌نهد. میکیس نه‌فقط با ذکاوت و لطافت برای شعرها موسیقی می‌ساخت، بدون اینکه به شعر لطمه‌ای بخورد، بلکه آن را چنان بازآفرینی می‌کرد و به چنان شکلی ارائه می‌داد که مستقیماً در قلب مردم رسوخ و نفوذ می‌کرد. ریتسوس [یانیس ریتسوس، شاعر کمونیست یونانی] دربارهٔ او نوشت: “او شعر را به سر سفرهٔ مردم، در کنار لیوان و نان آنها بُرد.”

آثار فراوان او شامل تقریباً همه نوع موسیقی است: ملودی‌، ترانه‌های فولکلور، تراژدی باستانی، گام‌های متوالی موسیقی بیزانس، ترانه‌های کلاسیک، موسیقی سمفونیک، و اوراتوریو [ساختهٔ موسیقایی بزرگ برای اجرا توسط ارکستر، گروه کُر و تک‌نوازان]. او علاوه بر تنوّعی که در کارش بود و استعدادهای گوناگونی که داشت و روشنفکر بود، اثرهای ادبی غنی نیز آفرید. در میکیس تئودوراکیس، نبوغ هنری با شخصیتی بی‌قرار، آگاه، و خلّاق به هم پیوسته بود که همیشه نیاز به بهتر کردن خود را احساس می‌کرد. موسیقی او از مرزهای کشور ما فراتر رفت، زیرا که زبان آن، همان جهان‌شمولیِ رنج‌ها و امیدهای مشترک، و همان چشم‌اندازهای مشترک همهٔ ملّت‌ها، همهٔ مردم فروتنِ روی زمین را در خود دارد. اهدای جایزهٔ صلح لنین به او، گوهری بر مجموعهٔ آثار هنری و اجتماعی او بود. در آینده، با موسیقی اوست که مردمان یونان، ترکیه، قبرس، بالکان، خاورمیانه و سراسر جهان همراه با هم آواز صلح سر خواهند داد. میکیس دوست داشت به پیاده‌روی‌های طولانی برود، و “در خیابان‌های بزرگ، در زیر پوسترها” نفس بکشد. و در همین‌جاهاست که موسیقی او همچنان شنیده خواهد شد، الهام‌بخش خواهد بود، و به دیگران انگیزه و آموزش خواهد داد. ما به گام زدن و گوش دادن به موسیقی میکیس ادامه خواهیم داد تا اینکه “زنگ‌های رهایی اجتماعی به صدا درآید”. اما حتیٰ زمانی که “جنگ به پایان رسد” ما او را فراموش نخواهیم کرد… او حتیٰ زمانی که “رؤیاها گلگون شوند” در میان ما حاضر خواهد بود.

یاد و خاطرهٔ میکیس برای همیشه در وجود ما خواهد ماند!

حزب کمونیست یونان صمیمانه با خانوادهٔ او همدردی می‌کند و برای آنها آرزوی صبر و بُردباری دارد.

به نقل از «نامۀ مردم»، شمارۀ ۱۱۳۸، ۲۲ شهریور ۱۴۰۰

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا