مسایل سیاسی روز

با هشتاد سال تجربه، نگاه حزب تودۀ ایران رو به‌جلو و برای دگرگونی‌های بنیادی است!

هشتادمین سالگرد ‌بنیان‌گذاری حزب تودهٔ ایران برای بازنگری عملکرد حزب در ارتباط با دیگر نیروهای سیاسی کشورمان و ضرورت همکاری با یکدیگر در پرتو تغییرها و رخدادهای ایران و جهان فرصتی مناسب است. نگاه حزب تودهٔ ایران رو به‌جلو و درس‌آموزی مؤثر از گذشته است، و تلاشش زدودن جوّ و ذهنیّت بدبینی و تشکل‌گریزیِ مخربی است که امکان همکاری نیروهای مترقی در مبارزه با دیکتاتوری ولایی را تا کنون با چالش‌هایی بسیار روبرو کرده است. تأکید حزب ما بر همکاری‌های مؤثر بین نیروهای مترقی بر اساس تحلیلی دقیق از شرایط مشخص کنونی و ارائۀ نقشۀ راه برای تدارک نیرو در راستای گذار از حاکمیت مطلق ولایت فقیه و ارائه دادن برنامه‌ای جامع به‌منظور حل مسئله‌های کلیدی کشورمان در دوره پسادیکتاتوری کنونی است.

اما متأسفانه شواهد متعددی نشان می‌دهند که بخش زیادی از نیروهای سیاسی کشورمان بدون ثبات نظری‌اند و به‌تبع این بی‌ثباتی، نظرها و برنامه‌ها و اعلامیه‌های رسمی‌شان از انسجام لازم برخوردار نیستند و از این جهت برای بسیج نیرو در مبارزه با رژیم ولایی آمادگی همکاری واقعی ندارند. فعالیت‌های فردی در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی وجه چشمگیر تلاش‌های این نیروهای سیاسی است که البته در جای خود بسیار لازم و مفیدند. فعالیت رسانه‌ای به‌هیچ‌وجه جایگزین کار سیاسی حزبی بر پایۀ نظری‌ای منسجم و مبتنی بر برنامه‌ به‌منظور همکاری نیروهای سیاسی نمی‌تواند بشود.

شوربختانه برای لاپوشانی کردن بی‌ثباتی حزبی و برنامه‌های نامنسجم یعنی ناتوانی در تبادل‌نظر و همکاری، شیوۀ رایج در میان بخشی از فعالان و نیروهای سیاسی‌ای که به‌سوی کار رسانه‌ای کشیده شده‌اند تاریخ‌نویسی به‌هدف وارد شدن در بحث‌هایی بی‌انتها و بی‌ثمر دربارهٔ وقایع گذشته است. آنان دانسته یا ندانسته به تشکل‌گریزی، انشقاق، و کار غیرحزبی، و نهایتاً به همکاری نکردن دامن می‌زنند و در این ارتباط کشاندن بحث به “اشتباه‌های حزب تودهٔ ایران” به یکی از شگردهای متداول آنان تبدیل شده است. قضاوت‌های مغرضانه، زدن غیرمسئولانه اتهام در حد “خیانت” به حزب در فضای مجازی و در اتاق‌های کلاب هاوس به‌بیماری‌ای  مزمن تبدیل شده است. این رویکردهای تکراری و طوطی‌وار جایگزین تبادل‌نظرهای رسمی و انتقادهای سازنده از تحلیل‌های حزب و جزو برنامه‌های کنونی نیروهای سیاسی شده است.

“مثنوی هفتاد من کاغذ” به‌اصطلاح‌ “اشتباه‌های حزب تودهٔ ایران” که گاه بسیار مبتذل‌تر، مغرضانه‌تر و ناآگاهانه‌تر از حد معمول هم می‌شود پهلو به جعلیات  دستگاه‌های امنیتی می‌زند. مسلماً حزب ما دچار اشتباه شده است و خواهد شد، زیرا کار حزبی واقعی، کارِ جمعی انسان‌های جامعهٔ موجود است و فعالیت سیاسی کاری است پیچیده آن‌هم در کشورهایی استبدادزده با پایه‌های قوی دینی مانند ایران. فقط کسانی مرتکب اشتباه نمی‌شوند که کاری نمی‌کنند و در بیرون گود مبارزه به‌تماشا نشسته‌اند یا فقط گاهی تئوری می‌نویسند و فلسفه می‌‌بافند. حزب ما بر اساس اعتقادش و برخورد دیالکتیکی‌اش با واقعیت‌ها همواره در تشخیص و اصلاح اشتبا‌ه‌هایش بی‌پرده‌پوشی عمل کرده است و از پذیرش‌شان روی برنگردانده و از انتقادهای سازنده استقبال کرده و آن‌ها را برای فعالیت‌های آینده‌اش مفید دانسته است. نگاهی به سیر تحول‌های نظری در اسناد رسمی، تحلیل‌های نامه مردم از رویدادهای ایران و جهان، و برنامۀ کنونی حزب گویای روند این برخورد دیالکتیکی است. اما از سوی نیروهای سیاسی یادشده متأسفانه در بیشتر مواقع به‌جای تبادل‌نظر و نگاه به جلو در مورد تحلیل‌ها و موضع‌گیری‌های کنونی حزب ما عامدانه مسیر بحث‌ها به گذشته‌ها و به‌منظور خودداری از همکاری کشانده می‌شوند. این نشانگر ناتوانی و ضعف شماری از نیروها در عرصهٔ بحث، انتقاد سازنده، و میل به همکاری است. صرف انرژی برای “کار سیاسی فردی” غیرمتمرکز در کنار اظهارنظرهای پرهیاهوی غیرکارشناسانه آن‌هم صرفاً برای جلب‌توجه و جلوه‌گری در صفحه‌ٔ تلویزیون‌های برون‌مرزی، اتاق‌های کلاب هاوسی، و شبکه‌های مجازی جایگزین کار جمعی در چارچوب فعالیت حزبی شده است. درحالی ‌که تجربه نشان می‌دهد کار سیاسی بر اساس همکاری و روابط شفاف بین حزب‌ها تنها راه مؤثر در جهت پیدایی آلترناتیوی مردمی است که برای عرصه سیاسی کنونی ایران امری عاجل و حیاتی است. برای مبارزه با دیکتاتوری حاکم و تغییر توازن نیرو به نفع جنبش مردمی و تدارک آلترناتیوی برای آن، از فضای مجازی می‌توان به‌صورتی مؤثر بهره‌‌مند شد.

مسلماً نظر شخصی افراد در مورد مسائل سیاسی و اجتماعی کشورمان و انتقاد مستند به این یا آن حزب می‌تواند مفید باشد و استفاده از فضای مجازی هم به این امر می‌تواند کمک کند. در این ارتباط می‌توان به تلاش‌های رسانه‌ای مفید و مؤثر ازجمله سازمان‌دهی گفت‌وگو با نظریه‌پردازان و کارشناسان مترقی و ملی روی کرد. اما حضور یافتن افرادی در صفحه‌ تلویزیون‌های برون‌مرزی‌ای مانند ایران اینترنشنال، بی بی سی فارسی، و به‌ویژه در بی‌شمار اتاق‌های کلاب هاوسی و معرفی خویش به‌عنوان “فعال سیاسی”‌‌ای مستقل اما بی‌هیچ اشاره‌ای به تحلیل‌های رسمی و برنامۀ حزبی‌شان، به‌هیچ‌وجه نخواهد توانست جایگزین کار سیاسی سازمان‌یافته و مؤثر  باشد. این نوع رفتار غیرشفاف برخی فعالان سیاسی از نداشتن پایۀ نظری‌ای مشخص و برنامهٔ حزبی‌ای منسجم ناشی می‌شود. جالب آنکه این نوع نظرها و تحلیل‌های متزلزل فردی هرازچندگاه برحسب پیش آمدن فرصت مورد نظر با حمله به تاریخ چپ و به‌ویژه حزب ما خرج هزینهٔ ایجاد روابط با نیروهای راست اپوزیسیون یا همدلی با اصلاح‌طلبان حکومتی می‌شوند! یکی از عوارض ناشی از این وضعیت، بروز انشعاب‌هایی پی‌درپی بوده که پیدا و سپس ناپیدا شدن حزب‌ها و جریان‌هایی را باعث می‌شود که تمرکز و تأکیدشان بر فعالیت تبلیغاتی رسانه‌ای تقلیل یافته است. از این جهت آن‌ها حتی برای گزینش نام حزبی جدیدشان دچار مشکل می‌شوند و بناچار به‌ انواع پیشوندها و پسوندها متوسل می‌شوند. این رفتارها درعمل به پراکندگی نیرو و اتلاف وقت انجامیده‌اند.

تا آنجا که به حزب تودۀ ایران مربوط می‌شود، هشت دهه بقا و فعالیت حزب ما به‌منزلهٔ نیرویی مطرح در جنبش مردمی، خود دلیلی بر تحول‌‌های نظری و درس‌آموزی از تجربه‌ها و حضور حزبی مارکسیستی‌لنینییستی‌ ریشه‌دار است، حزبی که با همهٔ فرازونشیب‌هایش نام و پایه نظری آن نیازی به‌اضافه کردن پیشوند، و پسوند نداشته است! خط‌مشی حزب ما بر اساس مارکسیسم‌لنینیسم است، اما به‌دنبال کسب حق انحصاری استفاده از نام این جهان‌بینی نبوده و از تشکل‌یابی نیروهای دیگر در چارچوب حزبی و سازمانی‌ای مارکسیستی یا غیرمارکسیستی استقبال می‌کند. زیرا ما معتقدیم بر اساس فصل‌ مشترک‌های‌مان در تحلیل‌ها و برنامه‌های حزبی و همراه تفاوت در اندیشه می‌توان و باید با دیگر نیروهای مترقی و ملی ارتباطی دموکراتیک برقرار ساخت و همکاری کرد.

اما واقعیت امر آن است که در خلال بیش از پنج دههٔ گذشته و به‌ویژه دهه‌های اخیر، نه‌تنها ظهور و افول پی در پی انواع طیف‌های “چپ چریک”، “چپ نو”، “چپ مستقل”، “کارگری و کمونیستی” یا اخیراً انواع نحله‌های “سوسیال‌دموکرات” یا “جمهوری‌خواه” نتوانسته جایگزین حزب توده ایران شوند، بلکه حتی بخش عمده‌شان نتوانسته‌اند نظریه‌هایی منسجم برای تبادل‌نظر ارائه دهند. تغییر و نوسان از چپ‌روی ذهنی‌گرا به راست‌روی و دفاع از نولیبرالیسم در موضع‌گیری‌ها و تحلیل‌ها، یا انتشار اعلامیه‌هایی غیرمنسجم و ابراز نظرهای فردی و متناقض باهم رهبران جریان‌های سیاسی به برقراری ارتباط مؤثر نیروهای سیاسی و همکاری با یکدیگر کمکی نکرده و نخواهد کرد.

به تعبیری، “مجمع‌الجزایری” از نظریه‌های سیاسی و اقتصادی در برخی جریان‌ها وجود دارد که برای حفظ ظاهر، آن‌ها را زیر نام گرایش به “تکثرگرایی” پنهان می‌کنند. برای مثال، مگر می‌توان به‌طور هم‌زمان دیکتاتوری ولایی را اصلاح‌پذیر و اصلاح‌ناپذیر دانست؟ مگر می‌توان به‌طور هم‌زمان مدعی هواداری از عدالت اجتماعی و سوسیالیسم بود و درعین‌حال نولیبرالیسم اقتصادی و جهانی‌شدن را پذیرفت و وجود امپریالیسم را منکر شد؟ می‌شود بدیهی دانست که نیرویی سیاسی در پاسخ به سؤال‌های بالا چه بسا می‌تواند دیدگاه‌هایی غیرمارکسیستی داشته باشد، اما عجز از ارائۀ خط‌مشی‌ای سیاسی‌ چه مارکسیستی یا غیر مارکسیستی در پاسخ به این سؤال‌ها ضعف نظری یا فرصت‌طلبی می‌تواند باشد.

مردم کشور ما با بحران‌های اقتصادی‌اجتماعی‌ای عمیق درگیرند چندان که منافع ملی و زندگی روزمره‌ و حتا هستی‌شان را تهدید می‌کند. اعتراض‌های مردمی به مسببان وضعیت کنونی هرچه گسترده‌تر و شدیدتر می‌شوند. حکومت ولایی توان حل بحران‌های چندوجهی زاده سیاست‌هایش را ندارد و “اسلام سیاسی” و جایگاه ولایت فقیه بی‌اعتبار شده‌اند و بدین‌سان آینده کشورمان آبستن تحول‌ها و تغییرهایی خواهد بود. روشن است اگر سمت‌وسوی این رخدادها را نیروهای مترقی و ملی تعیین نکنند روند افزایش بحران سیاسی و اقتصادی کشورمان را به مرحله‌ای وخیم‌تر و خطرناک‌تر خواهد کشاند. در این شرایط بسیار حساس تهاجم به تاریخ جنبش چپ و به‌ویژه حزب تودهٔ ایران از جانب دستگاه امنیتی‌رسانه ای حکومتی، برخی رسانه‌های اصلاح‌طلب، و همچنین برخی از چپ‌های سابق در کنار اپوزیسیون راستگرا امر همکاری بین نیروهای مترقی و ملی را پیچیده کرده است.

حزب تودهٔ ایران در طول هشتاد سال گذشته بر ضرورت برپایی جبهه وسیع ضد دیکتاتوری برای گذار به مرحلۀ ملی‌دمکراتیک تأکید کرده و می‌کند. در این ارتباط حزب در همه مقطع‌های تاریخی تعیین کننده و ازجمله در برهۀ کنونی بر اساس تحلیلی مشخص از شرایطی مشخص نقشۀ راه و برنامه برای تبادل‌نظر و همکاری نیروهای مترقی و ملی تدوین و ارائه کرده است. نکتهٔ مهم این است ‌که گام‌های حزب تودهٔ ایران همیشه رو به پیش و به‌عزم تغییر کهنه و زایش نو و جامعهٔ نوین بوده است و این فرایند به‌رغم ضربه‌های شدید وارد آمده بر حزب ما از جانب دیکتاتوری شاه و ولایی ادامه داشته و خواهد داشت.

به نقل از «نامهٔ مردم»، شمارهٔ ۱۱۳۹، دوشنبه ۵ مهر ماه ۱۴۰۰

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا