مسایل بین‌المللی

راست‌گراهای تندرو و خشونت‌طلب  به دفترهای حزب کمونیست در هند حمله کردند

نوشته ویجی پرشاد – ۱۶ سپتامبر ۲۰۲۱/ ۲۵ شهریورماه ۱۴۰۰

برگزاری تظاهرات اعتراضی در آگارتالا در محکومیت خشونت‌های اعمال شده از سوی “حزب مردم هند” (بی‌جی‌پیBJP) [حزب حاکم هند]. به دفترهای حزب کمونیست هند (مارکسیست) ازجمله دفتر اصلی ایالتی آن، به‌طوراز پیش برنامه‌ریزی‌شده از سوی گروهی از اعضای حزب مردم حمله شد. وحشیانه‌ترین حمله به دفتر کمیته ایالتی حزب کمونیست هند (مارکسیست) در آگارتالا بود. گروهی از اعضای حزب مردم هند-حزب راست‌گرای حاکم- در روز ۸ سپتامبر/ ۱۷ شهریورماه به سه ساختمان در منطقه ملارمات شهر آگارتالا در ایالت تریپورا حمله کردند. دفتر حزب کمونیست هند (مارکسیست)، روزنامه کمونیستی “دشار کارتا”، و دو ساختمان شرکت‌های رسانه‌ای خصوصی “پراتیبادی کلام” و “پ ان ۲۴” ( PN24 ) هدف این حمله‌ها قرار گرفتند. خشونت در روز روشن و درحالی رخ داد که پلیس حضور داشت اما ایستاده بود و تماشا می‌کرد. در سراسر تریپورا به ۵۴ دفتر دیگر کمونیست‌ها نیز حمله شد.

حزب کمونیست و آن دو مؤسسه رسانه‌ای جزو منتقدان حکومت ایالتی تریپورا به‌رهبری حزب مردم هند هستند. در اعتراض به سیاست‌های این حکومت سازمان‌های مختلف و حزب کمونیست اخیراً به خیابان آمدند که با حمایت چشمگیر مردم روبرو شد. بخش عمده جبهه چپ را که از سال ۱۹۷۸ تا ۱۹۸۸ (۱۳۵۷ تا ۱۳۶۷) و از ۱۹۹۳ تا ۲۰۱۸ (۱۳۷۲ تا ۱۳۹۷) در این ایالت حکومت می‌کرد حزب کمونیست هند (مارکسیست) تشکیل می‌دهد.

تنها چند روز پیش از این حمله‌ها مانیک سارکر، از وزیران ارشد سابق و از رهبران حزب کمونیست (مارکسیست)، در حوزه انتخابیه‌اش در دانپور قرار بود سخنرانی کند. فعالان و کارمندان حزب حاکم مردم هند سعی کردند از ورود خودروی سارکر به شهر دانپور جلوگیری کنند. سارکر به‌همراه چند نفر از کادرهای حزب مجبور شدند ۶ کیلومتر راه را پیاده طی کنند تا از دو مانعی که سد راه‌شان شده بود عبور کنند. این گردهمایی عمومی بخشی از مبارزات گسترده کمونیستی علیه حزب حاکم مردم هند بود.

از سال ۲۰۱۸/ ۱۳۹۷ حمله‌ها به حزب کمونیست هند (مارکسیست) به روندی عادی تبدیل شده است. کمونیست‌ها در تریپورا گزارش می‌دهند که بین ماه مارس ۲۰۱۸ / ۱۳۹۷ و سپتامبر ۲۰۲۰/ ۱۳۹۹، تعداد ۱۳۹ دفتر از دفترهای حزب به‌آتش کشیده شدند و ۳۴۶ دفتر حزب، ۲۰۰ دفتر سازمان‌های توده‌ای، و خانه‌های ۱۹۰ نفر از کادرهای حزب آماج حمله‌های تخریبی بوده‌اند. به منزل‌های  ۲ هزار و ۸۷۱ نفر از کارگران حزبی حمله شده و بر ۲ هزار و ۶۵۶ نفر از کارگران حزبی ضرب و جرح جسمانی وارد شده است و ۱۸ نفر از رهبران و کادرهای حزب نیز به‌قتل رسیده‌اند. مردم و سازمان‌های پراحساس از گوشه و کنار جهان ازجمله “مجمع بین‌المللی مردم جهان” حمله‌ها به نیروهای چپ هند را تقبیح و محکوم کرده‌اند.

خشونت‌گرایی سیاسی راست‌گراها  در سراسر جهان امری عادی شده است

آنچه در ایالت تریپورا در شمال شرق هند با ۳/۶ میلیون نفر جمعیت رخ داد، در عصر ما به وجهی عادی از “دموکراسی” تبدیل شده است. خشونت سیاسی راست‌گراها به‌ضد کسانی که بازتاب دهندهٔ  صدا و خواست‌های مردم‌اند در حال حاضر امری عادی شده است. تنها چند هفته پیش از حمله‌ها در تریپورا، یکی از رهبران اتحادیه‌های کارگری در آفریقای جنوبی به‌طرزی وحشتناک کشته شد. در ۱۹ اوت/۲۸ مرداد سال جاری “مالیبونگوه مدازو” که در آستانه ورودی دادگاه میانجیگری و داوری راستنبورگ در آفریقای جنوبی ایستاده بود، به‌ضرب گلوله کشته شد. مدازو، رهبر اتحادیه ملی فلزکاران آفریقای جنوبی (NUMSA) یک ماه پیش از به‌قتل رسیدن اعتصاب هفت هزارنفری کارگران شرکت پلاتین ایمپالا- دومین تولید کننده بزرگ پلاتین در جهان- را  رهبری کرده بود.

ترور سیاسی مدازو  ۹  سال پس از کشتار وحشتناک ۳۴ معدنچی در ماریکانا رخ داد. این کارگران در معدن‌های پلاتین به‌مدیریت شرکت معدنکاری انگلیسی لونمین کار می‌کردند. منطقه معادن پلاتین در آفریقای جنوبی نه‌تنها به‌دلیل کشته شدن مدازو و کشتار ماریکانا، بلکه به‌دلیل این‌گونه روش‌های وحشتناک و خشن حل‌وفصل کشمکش‌های صنعتی در بین شرکت‌های معدنی ازجمله اتحادیه‌های رقیب، دچار تنش شده است.

این فعالان اتحادیه‌های کارگری‌ای همچون مدازو، رهبران سیاسی، و سازمان دهندگان جامعه افرادی هستند که درصدد بالا بردن اعتماد به‌نفس مردم هستند. هنگامی‌که این رهبران ترور می‌شوند یا ساختمان‌ها سوزانده می‌شوند، شعله‌ها رو به خاموشی می‌روند. کسانی که این اعمال خشونت‌زا را انجام می‌دهند، انتظار دارند که شعله‌های مقاومت مردم هم خاموش شود و مردم تسلیم شوند و دیگر اعتمادی به توانایی‌شان به تغییر جهان نداشته باشند. ولی این فقط یکی از نتیجه‌های چنین خشونت‌های سیاسی است. نتیجه‌ای دیگر هم نیز به همان اندازه محتمل است، و آن این‌که این مرگ‌ها و این خشونت‌ها برانگیخته شدن روحیه مقاومت و شجاعتی بیشتر را در مردم موجب ‌شود.        زهنگامی‌که کارمندان و عوامل حزب حاکم مردم هند به دفتر حزب کمونیست هند (مارکسیست) حمله کردند، سعی کردند تا مجسمه داشرات دب (۱۹۹۸-۱۹۱۶/ ۱۲۹۵- ۱۳۷۷)، رهبر مبارزه آزادی‌طلبانه تریپورا علیه آخرین سلطان این ایالت، را درهم شکنند. دب در خانواده دهقانی‌ای تهیدست به‌دنیا آمده بود که ریشه در فرهنگ بومی تریپورا داشت. او رهبر کمونیستی بود که از سال ۱۹۹۳ تا ۱۹۹۸ / ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۷ و در مقام یک وزیر ارشد برای دموکراتیزه کردن همه جوانب  زندگی در تریپورا مبارزه کرد. پیشرفت‌های چشمگیر انسانی این ایالت در اثر مبارزات به‌رهبری دب و سپس دولت جبهه چپ به‌رهبری مانیک سارکر انجام گرفت. هنگامی‌که کمونیست‌ها در سال ۲۰۱۸ / ۱۳۹۷ از حکومت کنار رفتند، ۹۷ درصد جمعیت این ایالت باسواد بودند که حاصل ارائه آموزش رایگان همگانی (ازجمله کتاب‌های آموزشی رایگان) و کارزار برق‌رسانی‌ای بزرگ  بود (۹۰ درصد از خانه‌های این ایالت از برق استفاده می‌کنند).

زمانی که حزب مردم هند (بی‌جی‌پی) در این ایالت به‌قدرت رسید، افراد این حزب مجسمه‌های دب را شکستند و به تابلوهایی که بانام او همراه بود حمله کردند. خصومت ورزیدن به دب که رهبر یک قبیله بومی هم بود، نشان دهنده دشمنی اعضای حزب  حاکم مردم هند نه‌‌فقط با نیروهای چپ بود، بلکه در بر دارندهٔ پیامی به قبیله‌ها و اقوام تحت ستم منطقه بود که در برابر حاکمیت جامعه‌های تاریخی مقتدر باید زانو بزنند.

این تنها خشونتی سیاسی نیست، بلکه خشونتی است که ریشه اجتماعی هم دارد، خشونتی همسان با خشونتی است که بر ضد افرادی مانند رهبران گاریفونا در هندوراس و رهبران آفریقایی‌تبار کلمبیا اعمال می‌شود یعنی آنانی که جرئت می‌کنند سرشان را بالا بگیرند و جهان‌شان را آن‌گونه که می‌خواهند بسازند. گزارش جدید سازمان جهانیگروه حقوق بشری      و محیط زیستی “گلوبال ویتنس”  (Global Witness) زیر عنوان آخرین خط دفاعی، نشان می‌دهد که تعداد زیادی از فعالان بومی در سال ۲۰۲۰ / ۱۳۹۹ به‌قتل رسیدند (تعداد ۲۲۷ نفر یا بیش از ۴ نفر در هر هفته). نیمی از این قربانیان تنها در سه کشور کلمبیا، مکزیک، و فیلیپین بودند و همه آنان به‌خاطر دفاع از کرامت انسانی و حفظ طبیعت مبارزه می‌کردند.

آنیل سارکر، یکی از شاعران بزرگ تریپورا و از رهبران حزب کمونیست، بیشتر طول عمر ادبی و سیاسی‌اش را به پژواک فریادها و تصویر سرنوشت “کاست”‌های تحت ستم (دالیت یا نجس‌ها) این ایالت گذراند. شعر قدرتمند سارکر نشان می‌داد که نیروهای اجتماعی قدیمی دیگر نمی‌توانند مانند گذشته بر جامعه تسلط داشته باشند. او می‌گفت مردمان تحت ستم نه‌تنها همچون دکتر آمبدکار رهبرانی بزرگ دارند، بلکه میراث‌دار کارل مارکس و جنبش چپ نیز هستند.

سارکر درباره آشنایی با مارکس، در “مارکسر پراتی” می‌نویسد: “صدای نزدیک شدن او مرا بیدار می‌کند و من محرومیت‌های سرزمین خود را می‌بینم”. سارکر در یکی دیگر از اشعارش برای هیرا سینگ هاریجان که یک دالیت (نجس) است و به او قدرت داده نمی‌شود، چنین می‌خواند: “تو، پس از بزرگ شدن، باید آن را به‌زور به‌دست آوری”.

به نقل از «نامهٔ مردم»، شمارهٔ ۱۱۳۹، دوشنبه ۵ مهر ماه ۱۴۰۰

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا