در راه تقویت و تحکیم جایگاه جنبش کارگری و سندیکایی کانادا سندیکاهای کارگری در عرصهٔ مبارزهٔ سیاسی بیطرف و خنثی نیستند!
امسال سیامین سالگرد بزرگترین اعتصاب یک اتحادیهٔ کارگری در سراسر تاریخ کانادا است. اعتصاب یکصدوپانزده هزار تن از کارکنان خدمات عمومی دولت فدرال کانادا توسط اعضای اتحادیهٔ خدمات عمومی کانادا (پی- ای- آ- سی) سازماندهی شد. گرامیداشت و بررسی این رویداد تاریخی فرصتی مناسب برای زحمتکشان و جنبش کارگری فراهم میآورد تا در آن خواستهایشان را مطرح و برای تحقق آنها مبارزه کنند.
بهطورکلی [با توجه به وضعیت ویژه کانادا مطابق دیدگاه حزب کمونیست کانادا] دولتهای اقلیت برای طبقه کارگر بهدلیل ساختار و ماهیت خود طبقه کارگر، فرصتی مناسب برای نیروهای مترقی ایجاد میکند تا بهمنظور تصویب قوانینی ترقیخواهانه فشارهایشان را افزایش دهند. این درحالی است که رسانههای شرکتهای بزرگ “گله و شکایت” میکنند که یک دولت اقلیت بهطور کامل توانایی تأمین منافع آنها را نخواهد داشت تا از بحران کرونا و پیامد اقتصادی آن خارج شوند. با توجه به این مجموعه مسائل جنبش کارگری فرصت مجدد سازماندهی مبارزه را باید در دستورکار قرار دهد.
طبقه کارگر دقیقاً به این فرصت مجدد نیاز دارد. فراموش نکنیم واکنش و سیاست غالب در جنبش کارگری در برخورد با پارلمان قبلی کانادا بسیار دور از انتظار بود. آنچه مسلم است تأثیرات اقتصادی همهگیری کرونا بسیاری از سندیکاها را در سال ۲۰۲۰ / ۱۳۹۹ بهزانو درآورد. فعالیتهای مبارزاتی بسیاری از اتحادیههای رزمجو محدود شد. ضعف رهبری جنبش کارگری و سندیکایی بسیار پیش از همهگیری کرونا خود را نشان داده بود. حضور و تبلیغات ضعیف در انتخابات قبلی فدرال و اختلاف و فرصتطلبی در رهبری “کنگرهٔ کار کانادا” (سی- آل- سی) در عمل باعث شد این کنگرهٔ کار نتواند جای پایی در عرصه سیاست پیدا کند و اغلب خواستهای کارگران و اتحادیههای صنعتی بهفراموشی سپرده شوند و تحقق نیابند. جنبش کارگری کانادا نقاط قوت فوقالعادهای دارد. بدیهی است که گستردگی این جنبش امتیازی بزرگ محسوب میشود، زیرا کنگره کار کانادا بیش از ۳ میلیون کارگر متحد از تمامی بخشهای صنعتی کانادا را در بر میگیرد. اما موضوع مهم این است که در بین جنبشهای اجتماعی جنبش کارگری صاحب ویژگیای برجسته است. بهاین معنا که تنها طبقهٔ سازمان یافته بر اساس تولید در جامعه طبقاتی است. این واقعیت طبقهٔ کارگر را در نقطهای قرار میدهد که جامعه ما بر اساس آن در تعادل است: “بدون نیروی بازوی کار و مغز ما، حتی یک چرخ هم نمیچرخد!”
برآیند این نقاط قوت، نیروی کار یدی و فکری همان چیزی است که جنبش کارگری نیاز دارد. … کارگران باید رهبری اتحادیهها را هرچه بیشتر بهحضور در مبارزات سیاسی وادار کنند و خواستهای طبقه کارگر را ارتقا داده و بهطور وسیع مسائل و نیازهای خود را از دید طبقاتی مطرح و بیان کنند (برنامهٔ حزب کمونیست کانادا برای “بهبود وضعیت مردم” مثالی بسیار عالی در این مورد است).
مشارکت نکردن در فعالیتهای سیاسی میتواند فاجعهآمیز باشد. اعتصاب اعضای “اتحادیهٔ خدمات عمومی کانادا” (پی- اس- آ- سی) در سال ۱۹۹۱ / ۱۳۷۰ با یورشهای دولت محافظهکار به دستمزدها و امنیت شغلی کارگران بهمقابله پرداخت؛ چهار سال بعد دولت لیبرال با ارائه بودجه بهاصطلاح “یا قبول کن یا برو گمشو”، چهلوپنجهزار شغل از خدمات عمومی را کاهش داد.
کارگران راهحلهای ارائه شده توسط شرکتهای عظیم را نمیتوانند قبول کنند. زمان آن فرارسیده که جنبش کارگری کانادا توان مبارزاتیاش را ارتقا داده و با آمادگی، آماجهای شرکتهای بزرگ و دولتهای منتخب این شرکتها را افشا و به آنها حمله کند.
نشریهٔ “صدای مردم”، وابسته به حزب کمونیست کانادا- ۱۵ شهریورماه ۱۴۰۰
http://peoplesvoice.ca/2021/09/06/time-for-labours-shot-across-the-bow/
به نقل از ضمیمهٔ کارگری «نامهٔمردم»، شمارهٔ ۵۱، ۱۹ مهر ۱۴۰۰