راه ما برای ساختن سوسیالیسم در هند
سخنرانی مهم رفیق سیتارام یچوری، دبیرکل حزب کمونیست هند (مارکسیست)، در سمینار علمی حزب تودهٔ ایران به مناسبت هشتادمین سالگرد تأسیس حزب
سیتارام یچوری، دبیرکل حزب کمونیست هند (مارکسیست)، یکی از سخنرانان اصلی در سمینار علمی حزب تودهٔ ایران به مناسبت هشتادمین سالگرد تأسیس و مبارزهاش، در روز ۱ آبان ۱۴۰۰ (۲۳ اکتبر ۲۰۲۱) برگزار کرد. رفیق سیتارام در سال ۱۹۸۴/۱۳۶۳ به ریاست فدراسیون سراسری دانشجویان هند برگزیده شد که بزرگترین سازمان دانشجویی آن کشور (در حال حاضر با ۴٫۳ میلیون عضو) است. او همچنین از سال ۱۹۸۴ عضو کمیتهٔ مرکزی حزب کمونیست هند (مارکسیست) و از سال ۱۹۹۲/۱۳۷۱ عضو هیئت سیاسی آن بوده است. او از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۷ عضو مجلس علیای پارلمان هند بود و در بیستویکمین کنگره حزب کمونیست هند (مارکسیست) در سال ۲۰۱۵/۱۳۹۴ به سمت دبیرکل حزب انتخاب شد. او پیش از آن به مدت بیش از دو دهه رئیس دفتر بینالمللی حزب بود. در اینجا ترجمهٔ فارسی سخنرانی کامل رفیق یچوری در سمینار مزبور را منتشر میکنیم.
***
درود من به حزب تودهٔ ایران در هشتاد سالگیاش. واقعیت این است که جنبش طبقهٔ کارگر و حرکت مردم ستمدیدهٔ ایران به یک قرن پیش بازمیگردد؛ تقریباً به همان زمانی که حزبهای کمونیست در دیگر کشورهای آسیا تشکیل شدند. در سپتامبر ۱۹۲۰/۱۲۹۹ بود که حزب کمونیست هند در تاشکند تأسیس شد، چون در آن زمان، تحت حکومت بریتانیا، کمونیستها در تبعید بودند و ما نمیتوانستیم در داخل هند فعالیت کنیم. حزب کمونیست چین نیز در سال ۱۹۲۱ تشکیل شد.
به همین ترتیب، طبقهٔ کارگر زیر تأثیر انقلاب کبیر سوسیالیستی اکتبر و با تأثیر گرفتن از لنین و انقلاب روسیه، در بسیاری از کشورها از جمله در ایران شروع به سازماندهی خود کرد. اکنون حزب تودهٔ ایران، با آن میراث کهن نزدیک به یک قرنش، به فعالیتش ادامه میدهد، و تا امروز، در 80 سالگیاش، تاریخ بسیار پرفراز و نشیبی داشته است. بسیاری از ما تاریخهای [پرفراز و نشیب] خودمان را داشتهایم. جداییها و انشعابهای خودمان را داشتهايم. تفاوتهای خودمان را داشتهایم. اما حزب توده و مردم ایران مورد سرکوب بسیار شدیدتری قرار داشتهاند و این امر پیش از هر چیز به این دلیل بوده که ایران میدان بازی امپریالیسم جهانی نیز بوده است.
نفت در ایران نقطه حساسی بود که کنترل بر آن برای به دست آوردن کنترل سیاسی در ایران لازم بود. زمانی که [نخستوزیر] محمد مصدق زیر تأثیر خیزش و مبارزه مردم ایران، نفت را در ایران ملی کرد، شما شاهد حرکت نیروهای ضدانقلاب و مداخله مستقیم امپریالیستی بودید. مداخلهٔ سیا صورت گرفت تا دولت [مصدق] را سرنگون و رژیم دستنشاندهٔ خودشان را به ایران تحمیل کنند که سرکوب شدیدی علیه نیروهای چپ و مردم و کشور شما به راه انداخت. بخش بزرگی از این یورش متوجه حزب تودهٔ ایران بود.
علیرغم همهٔ این فراز و نشیبها، علیرغم همهٔ این سرکوبها، حزب تودهٔ ایران در این ۸۰ سال در تعهد خود به مارکسیسم-لنینیسم، در تعهدش به اصول کمونیستی و در راه ایجاد جامعهای مترقی و فارغ از استثمار در ایران، و در حرکت به سوی سوسیالیسم و کمونیسم ثابتقدم بوده است. بهخاطر این پیگیری، استواری، تعهد، فداکاری، و ازخودگذشتگی شهیدان بیشمار کمونیستهای ایرانی، من به نمایندگی از حزب کمونیست هند (مارکسیست)، به مناسبت ۸۰ سالگی حزب تودهٔ ایران، به همهٔ شما و به حزب تودهٔ ایران درود میفرستم.
حزب کمونیست هند (مارکسیست) و حزب تودهٔ ایران چند دهه است که روابط برادری بسیار نزدیکی با یکدیگر داشتهاند. این رابطه نهفقط در عرصهٔ ابراز همبستگی و صدور قطعنامه، بلکه در اقدامهای مشترک و حمایت ما از مبارزهٔ مردم ایران، بهویژه علیه شاه ایران بوده است. من خودم در یکی از تظاهراتی شرکت داشتم که در اعتراض به سفر رسمی شاه به اینجا برگزار شد. ما در آن زمان در دانشگاههایمان عدهٔ زیادی دانشجوی ایرانی داشتیم که دوست و رفیق ما بودند. ما آن موقع تلاش زیادی کردیم که این دوستان و رفقا، پیش از دیدار شاه- که ایده دولت وقتِ هند بود- به کشورشان بازگردانده نشوند. بنابراین، رابطهٔ دو حزب ما، بر پایهٔ پیوند میان مبارزات مشترک ماست، و من بسیار خوشحال و خشنودم که در این مناسبت، از این رسانه برای بحث کردن در مورد برخی موضوعهای بسیار مهم در جنبش کمونیستی جهان و حزبهای کمونیست به طور خاص استفاده میشود.
در این همایش، که عنوانش یکی از موضوعهای مهم در جنبشهای کمونیستی و اجتماعی است، از من خواسته شده است که بر موضوع برخورد کمونیستها با انقلاب دموکراتیک ملی یا انقلاب دموکراتیک خلق تمرکز کنم.
ما در هند و در حزب کمونیست این انقلاب را “انقلاب دموکراتیک خلق” تعریف میکنیم که به نظر ما مرحلهٔ دوم انقلاب هند است. نخستین مرحله، استقلال ما از حکومت بریتانیا، از استعمار بریتانیا بود.
اما “مراحل انقلاب” مفهومی است که من فکر میکنم سزاوار نگاه کردن از جنبههای متعدد به آن و درک کامل آن است، تا بتوان آن را تثبیت و تقویت کرد. لازم است به این نکتهٔ مهم که لنین به ما آموخت توجه مطلق داشته باشیم که هیچ میانبُری در راه رسیدن به سوسیالیسم و کمونیسم وجود ندارد. برای رسیدن به چنین نظامی، هم از نظر شالودهٔ اقتصادی جامعه و هم از نظر آگاهی مردمی که برای انقلاب سوسیالیستی آماده میشوند، باید آن را مرحله به مرحله به پیش برد و ساخت. هر دو باید در نظر گرفته شود؛ که به معنای بازگشت به اصل لنینی تحلیل مشخص از شرایط مشخص است، که عین گوهر دیالکتیک است. تحلیل مشخص از شرایط مشخص شالودهٔ شکلگیری مفهوم مراحل انقلاب بود، و طبیعی بود که این مفهوم نیز به دلیل تاریخ جنبش انقلابی در جهان باید تکامل مییافت. مارکس و انگلس وقتی که مانیفست کمونیستی را در اختیار ما گذاشتند، این طور به ما گفتند که انتقال از سرمایهداری به سوسیالیسم از پیشرفتهترین کشورهای سرمایهداری آغاز خواهد شد، چون آنها به آن سطح از پیشرفت نیروهای مولد رسیدهاند که اکنون آن نیروها باید از حصار مناسبات اجتماعی سرمایهداری آزاد شوند؛ و این مرحلهٔ انقلاب سوسیالیستی است.
اما از سوی دیگر، یکی از قانونهای سرمایهداری که مارکس آن را شناخت و به همه ما شناساند این است که با توسعهٔ سرمایهداری، تمرکز سرمایه افزایش مییابد، و این تمرکز سرمایه به سرمایهداری انحصاری منجر خواهد شد. شناخت این فرایند انباشت سرمایه یا تمرکز سرمایه که منتهی به مرحلهٔ امپریالیسم میشود، سهم لنین در بسط مارکسیسم بود. این را مارکسیسم-لنینیسم میخوانیم.
و در مرحلهٔ امپریالیسم، هنگامی که تمام جهان زیر سلطهٔ امپریالیسم به زنجیر کشیده میشود، امکان گسستن آن زنجیر در ضعیفترین حلقهاش به وجود میآید. بدین معنا که امکان حرکت به سمت سوسیالیسم حتی در کشورهایی به وجود میآید که هنوز توسعهٔ سرمایهدارانهٔ کامل نیافتهاند. و در چنین شرایطی است که مراحل انقلاب اهمیت مییابد. در حرکت از اقتصاد غیرسرمایهداری یا نیمهفئودالی عقبمانده یا حتی از اقتصاد سرمایهداری کمتر توسعهیافته به سمت سوسیالیسم- مانند روسیه در زمانی که انقلاب روسیه رخ داد- تقویت و افزایش رشد نیروهای مولد به سطحی که بتوان به سمت سوسیالیسم حرکت کرد، مستلزم گذار از مراحل گوناگون است. در این فرایند است که مفهوم “مراحل” بهدرستی مطرح شد.
اگر این مراحل را پشت سر نگذاریم، در موقعیتی قرار نخواهیم داشت که واقعاً بتوانیم در انقلاب سوسیالیستی موفق شویم، یا هیچ جنبش کمونیستی در کشورش در موقعیتی نخواهد بود که واقعاً بتواند در انقلاب سوسیالیستی موفق شود. این مفهوم مهمی است، اما زمانی که مستعمرات سابق مستقل میشوند و وظیفهٔ ساختن جامعهٔ دموکراتیک خلق در کشورهایشان را- به مثابه مقدمهٔ حرکت به سمت سوسیالیسم- در مقابل خود قرار میدهند، با تعارضهای زیادی نیز روبرو میشوند که در روند چگونگی تحقق انقلاب دموکراتیک خلق به وجود میآید.
در این عرصه، نظریهها و مفهومهای گوناگونی مطرح شده است که هم حزب تودهٔ ایران و هم حزب کمونیست هند (مارکسیست) در مطالعه و تدوین آنها سهیم بودهاند، و ما در درون کشورهای خودمان باید این مبارزه را پشت سر میگذاشتیم. بدین معنا که زمانی، مفهومی پیش آمد مبنی بر این که در دورهٔ پس از جنگ جهانی دوم در قرن گذشته، میتوان مرحلهٔ سرمایهداری را دور زد و از یک اقتصاد نیمهفئودالی، یا اقتصاد و جامعهای عقبمانده، به سمت سوسیالیسم حرکت کرد و مرحلهٔ سرمایهداری را دور زد.
البته اکنون داریم از سکوی امروز به گذشته نگاه میکنیم، ولی به هر حال ثابت شد که آن مفهوم بسیار اشتباه بوده است. حتی کشورهایی که در انقلاب سوسیالیستی خود موفق شدند، پس از انقلاب بایست از تجربههای خود درس میگرفتند و از طریق فرایند انجام اصلاحات رشد میکردند تا نیروهای مولد خود را افزایش دهند. این دقیقاً اساس همان اصلاحاتی است که در زمان دنگ شیائوپینگ در چین صورت گرفت، و امروزه نتیجهٔ آن در برابر چشم همه ما قرار دارد. در اساس، به همین علت بود که لنین سیاست اقتصادی جدید (نپ) و سپس تلاش برای ساختن و رشد سریع نیروهای مولد را مطرح کرد، به طوری که بتوان سوسیالیسم را تحکیم کرد. به این ترتیب، توسعهٔ نیروهای مولد، عنصر کلیدی ضرور در تعیین مراحل انقلاب است.
و دوم اینکه، تا آنجا که به هند مربوط میشود، با ورود کشور ما به مرحلهٔ دوم، پس از استقلال، مهم این بود که مشخص کنیم طبقات حاکم در یک کشور مستقل یا مستعمرهٔ سابق، کداماند. در اینجا بود که ارزیابیهای مختلف، به جدایی و انشعاب تأسفبار در درون جنبش کمونیستی منجر شد.
ما در حزب کمونیست هند (مارکسیست)، دولت هند و طبقات حاکم در هند را ائتلافی از زمینداران و بورژوازی به رهبری بورژوازی بزرگ میدانیم که همکاری فزایندهای با سرمایهٔ مالی بینالمللی دارد. در طول زمان و در عمل، این ارزیابی ما درست از کار درآمد، و به همین دلیل است که حزب ما بزرگترین نیروی کمونیستی در هند شد.
ما وقتی که آن نظریه را مطرح کردیم، و حزب متفاوتی را در سال ۱۹۶۴/۱۳۴۳ ایجاد کردیم، گروه کوچکی بیش نبودیم. این نظر وجود داشت که طبقات حاکم هند، بورژوازی مترقی یا بورژوازی ملیگرا هستند و جایگزینی ملیگرایانه خواهند ساخت که سرمایهداری نیست. بنابراین، در حرکت به سوی سوسیالیسم، دور زدن مرحلهٔ سرمایهداری امکانپذیر است. این نظر از حمایت یک حزب کمونیست بزرگ در جهان- حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی آن زمان- برخوردار بود. این نظر یک بخش از جنبش کمونیستی بود. بخش دیگر جنبش کمونیستی در هند، طبقهٔ حاکم در هند را طبقهٔ کمپرادور ارزیابی میکرد. از دیدگاه این بخش، تنها چیزی که لازم بود، مسلح کردن مردم و به راه انداختن جنگ خلقی یا انقلاب خلقی بود؛ آنگاه سرنگون کردن حکومت و حرکت به سمت سوسیالیسم آسان خواهد بود. و این دیدگاه به انشعاب دیگری منجر شد. جدایی و انشعاب سهگانه در جنبش کمونیستی هند از اینجا ریشه گرفت.
اینها تجربههای تأسفباری برای ما بوده است، اما من فکر میکنم این روندها در بسیاری از کشورها اجتنابناپذیر بوده است. این جداییها در بسیاری از کشورهای منطقه ما رخ داده است. اما ثابتقدمی ایدئولوژیک پیرامون تحلیل مشخص از شرایط مشخص، و بر این اساس، تعریف مرحلهٔ انقلاب دموکراتیک خلق و رهبری لازم برای تحقق آن [قابلتوجه] است.
اشتراک مبهم و نامشخص رهبری بین بورژوازی یا بورژوازی ملی با طبقهٔ کارگر چیزی است که تجربهٔ ما به ما آموخته است و ما آن را رد کردهایم و هرگز این موضع را دنبال نخواهیم کرد. تا آنجا که به ما مربوط میشود، انقلاب دموکراتیک خلق فقط زمانی که همهٔ طبقات استثمار شده در یک ائتلاف طبقاتی متحد بشوند که جبههٔ دموکراتیک خلق است، میتواند زیر رهبری طبقهٔ کارگر موفق شود. همین جبههٔ دموکراتیک خلق است که باید کارگران و دهقانان را متحد کند و بر اساس همین قدرت اتحاد کارگران و دهقانان، مبارزات استثمارشدهترین طبقات جامعه را یکپارچه کند. دستکم در هند، این طبقات استثمارشده عبارتند از طبقهٔ کارگر، دهقانان هند و بهویژه دهقانان کوچک، و کارگران کشاورزی.
وحدت در مبارزه است که به مبارزات طبقاتی بر اساس این هسته حدّت میبخشد، و وحدت طبقاتی لازم برای شکلگیری جبههٔ دموکراتیک خلق را به وجود میآورد که زیر رهبری طبقهٔ کارگر، انقلاب دموکراتیک خلق را هدایت خواهد کرد. و همهٔ اینها در پس زمینه و بستر تحولات بسیار خطرناکی رخ میدهد که امروزه در هند در حال وقوع است. در پی بحران مالی جهانی در سال ۲۰۰۸ شاهد چرخش به راست هستیم، و پس از همهگیری کووید، این چرخش به راست شدیدتر شده است. امروزه تمام تلاش بر این است که نارضایتی رو به رشد مردم در برابر ناتوانی نولیبرالیسم در ارائهٔ جایگزین، یا ارائه راهحلی برای بحران اقتصادیای که خود ایجاد کرده است، سرکوب یا به انحراف کشیده شود. ورشکستگی نولیبرالیسم در همهجا آشکار است. با این حال، همان مسیر به منظور حداکثرسازی سود، که به معنای حداکثرسازی استثمار مردم است، ادامه دارد. مبارزات زحمتکشان با این استثمار در بسیاری از نقاط جهان در حال گسترش است. اگر بخواهند این مبارزات را کنترل کنند، آن وقت باید ذهن مردم را بر اساس شعارهای عاطفی حول نژادپرستی و بیگانههراسی به راههای مخرّب منحرف کنند. در کشورهایی مانند هند، این کار با بهرهگیری از فرقهگرایی یا تنشهای مذهبی در جوامع مذهبی گوناگون صورت میگیرد. و همین روند را در برخی کشورهای دیگر شاهد بودهایم که در آنها از تفاوتهای جوامع قومی برای ایجاد تفرقه در میان مردم، ایجاد مناقشههای قومی و فرقهیی، درگیریهای مذهبی، یا درگیریهای نژادی بر اساس رنگ پوست استفاده میشود. آن چرخش سیاسی راستگرایانه، به ظهور و قدرتگیری نیروهای نوفاشیست در سراسر جهان منجر شده است. این نیز بخشی از جریان کلی برای حفظ نولیبرالیسم است. وظیفه ما در این زمینه، وظیفهٔ کمونیستها، این است که استثمارشدهترین بخشهای جامعه را متحد کنیم که هستهٔ اصلی اتحاد طبقاتی لازم برای جبهه دموکراتیک خلق را تشکیل خواهد داد، و زیر رهبری طبقه کارگر، از راه تقویت کارگران و دهقانان، انقلاب دموکراتیک خلق را رهبری خواهد کرد.
بنابراین، به طور خلاصه، از این راه است که ما سعی میکنیم جنبش انقلابی را در هند به پیش ببریم. اما همانطور که قبلاً اشاره کردم، در انتها واقعاً مایلم بگویم که اصل خدشهناپذیر تشخیص مراحل تحوّل چقدر مهم است؛ اینکه ویژگی هر مرحله چیست، استراتژی لازم برای تکمیل آن مرحله کدام است، و ماهیت انقلاب چیست و انقلاب به چه شکلی رخ خواهد داد. آیا از راه خشونت خواهد بود یا به شیوهٔ دموکراتیک و مسالمتآمیز، یا از طریق گذار انتخاباتی صورت خواهد گرفت؟ همهٔ اینها بستگی به شرایط مشخص دارد، و تحلیل مشخص از آن شرایط مشخص امری بسیار مهم است.
ایران شرایط مشخص خود را دارد، و همانطور که به طور خلاصه گفتم، دورههای بسیار پرتلاطمی را گذرانده است، بهویژه پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران که موج دیگری از یورشها [علیه نیروهای ترقیخواه] صورت گرفته است. حزب تودهٔ ایران امروزه پیگیرانه به پاسداری از مارکسیسم-لنینیسم و تحقق هدف والای نهایی و غایی رهایی انسان، یا رهایی نهایی جامعه و نوع بشر متعهد است. جاذبهٔ مقاومتناپذیر مارکسیسم-لنینیسم که هر دو حزب ما در پاسداشت آن شریکاند، در همین جاست. من به تمام حزبهایی که در این سمینار حضور دارند درود میفرستم؛ بهخصوص به رفقایمان از آکل (حزب مترقی زحمتکشان قبرس)، رفقای حزب کمونیست عراق، رفقای حزب کمونیست لبنان، رفقای حزب کمونیست سودان، و رفقایمان از حزب کمونیست آفریقای جنوبی. همچنین، به همه رفقای دیگری که در این همایش حضور دارند یا در جریان این همایش به آن خواهند پیوست، درود میفرستم.
درودهای برادرانه و سرخ ما و همبستگی ما برای تقویت جنبش بینالمللی کمونیستی در مقابله با حملههای بیامان امروزی امپریالیسم، تقدیم به همهٔ شما.
با تشکر مجدد از شما.
سلام و درودهای برادرانهٔ ما تقدیم به همهٔ شما.
به نقل از “نامۀ مردم” شمارۀ ۱۱۴۴، ۱۵ آذر۱۴۰۰